به گزارش بولتن نیوز، «استفان والت» استاد آمریکایی دانشگاه و نظریهپرداز مطرح روابط بینالملل طی یادداشتی که در نشریه «فارین پالسی» به چاپ رسید عنوان کرد که «آمریکا آنطور که فکر میکند قدرتمند نیست».
این نظریه پرداز آمریکایی در ابتدای یادداشت خود با طرح سوالاتی نوشت:«آمریکا به چه اندازه قدرتمند است؟ آیا همچنان قدرت تک قطبی است که قادر است اراده خود را بر رقبا و همپیمانان و دولتهای بیطرف تحمیل کند و آنها را در عین اکراه وادار به همراهی با سیاستهایی کند که از نظر آنها احمقانه، خطرناک و تقریباً در تضاد با منافعشان است؟ یا اینکه محدودیتهای صریح و مهمی برای قدرت آمریکا وجود دارد که نشان میدهد که این کشور در تعیین اهداف و دنبال کردن آنها باید گزینشیتر و راهبردیتر وارد عمل شود؟»
وی سپس در ادامه نوشت، دولت «دونالد ترامپ» به ویژه از زمان روی کارآمدن «جان بولتون» بعنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید و «مایک پامپئو» بعنوان وزیر خارجه آمریکا، جایگاه اول را که همان سیاست تک قطبی بودن است، در پیش گرفته است.
والت معتقد است که دولت دونالد ترامپ رویکرد یکجانبهگرایی را در پیش گرفته است که ویژگی اصلی آن این است که ایالات متحده آمریکا به قدری قدرتمند است که قادر است بسیاری از موضوعات را به تنهایی پیش ببرد و کشورهای دیگر نیز در مقابل نمایش قدرت و تصمیمات آمریکا سرتعظیم فرود میآورند.
بر اساس این گزارش، یکجانبهگرایی یکی از ویژگیهای بارز دوران اول ریاستجمهوری «جرج بوش» بود به طوریکه «کارل راو» یکی از مشاوران ارشد بوش به «ران ساسکایند» یک روزنامهنگار گفته بود: «ما در حال حاضر یک امپراطوری هستیم و وقتی وارد عمل شویم، حقیقت خود را خلق میکنیم».
«دیک چنی» معاون جرج بوش نیز معتقد بود که مصالحه و ایجاد ائتلاف، کار افراد ضعیف است و گزارشها حاکی از آن است که در سال 2003 در جملهای که مصداق این اعتقاد وی است، اینطور گفت: «ما با افراد شرور وارد مذاکره نمیشویم، (بلکه) آنها را شکست میدهیم».
این نظریهپرداز برجسته آمریکا با اشاره به موارد بالا ادامه داد، گرچه رویکرد بوش و چنی ناکامیهایی را به همراه داشت اما دولت ترامپ نیز همچنان رویکرد یکجانبهگرایی را در پیش گرفته است و چنین رویکردی در تصمیمات ترامپ در زمینه تهدید به جنگ تجاری با چین و بسیاری دیگر از شرکای اقتصادی آمریکا مشهود است.
بر اساس این گزارش، تصمیم دولت ترامپ برای خروج از پیمان همکاری ترانس-پاسیفیک (TPP) و همچنین خروج از توافق اقلیمی پاریس، بخشی از سیاستهای یکجانبهگرایی دولت فعلی آمریکا است.
بنا به گفته والت، دولت ترامپ در قبال ایران و کره شمالی نیز ابتدا یکسری خواستههای واهی خود را مطرح میکند و سپس به امید وادار کردن این دو کشور به تسلیم شدن در مقابل خواستههای آمریکا، تحریمها علیه این کشورها را افزایش میدهد و این در حالی است که در گذشته، چنین رویکردی به طور مداوم در مقابل هر دو کشور ایران و کره شمالی شکست خورده است.
این گزارش سپس ادامه داد که تصمیم اخیر ترامپ برای وضع تحریمهای ثانویه علیه کشورهایی که همچنان نفت ایران را خریداری میکنند، نمایانگر رویکرد یکجانبهگرایی دولت ترامپ است زیرا وی در حالی چنین تصمیمی اتخاذ کرده است که این اقدام میتواند خطر افزایش قیمت نفت و لطمه زدن به روابط آمریکا با چین، هند، ترکیه، ژاپن، کره جنوبی و دیگر کشورها را به همراه داشته باشد.
طرح صلح غرب آسیا نیز مثال بعدی بود که والت به آن اشاره کرد و نوشت که «جرد کوشنر» مشاور ارشد و داماد ترامپ متعهد شد که طرحی را در زمینه صلح غرب آسیا پیشنهاد دهد که موجبات خشنودی «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی، «شلدون ادلسون» سرمایهدار یهودی آمریکایی و دیگر هواداران تفکر «اسرائیل بزرگتر» را فراهم آورد اما این طرح حتی ذرهای از هدف صلح در غرب آسیا را پیش نخواهد برد.
بنا به اعتقاد این تحلیلگر آمریکایی، یکی از تمایلات دولت ترامپ در اتخاذ رویکرد یکجانبهگرایی، توانمندی گسترده برای کنترل نتایج است به طوریکه در یکی از موارد، دولت آمریکا پیش از موعد، «خوان گوایدو» رهبر مخالفان ونزوئلا را بعنوان رئیسجمهور به رسمیت شناخت و خواستار استعفای «نیکلاس مادورو» رئیسجمهور منتخب ونزوئلا شد.
این گزارش سپس با مطرح کردن تمامی این مثالها نتیجهگیری کرد که واشنگتن در صدد است با در پیش گرفتن چنین سیاستهایی، در نهایت رقبا و دشمنان خود را وادار کند تا هر آنچه که آمریکا از آنها میخواهد را انجام دهند.
والت تأکید کرد که دولت ترامپ معتقد است که «ما همچنان در یک لحظه تک قطبی هستیم مسئله مهم، تمایل به استفاده از قدرت تحت اختیار آمریکا است».
والت سپس ضمن رد رویکرد یکجانبهگرایی ادامه داد که اگر آمریکا قدرت مطلق بود، نباید تحریم چین به دلیل خرید نفت ایران، تأثیری بر مذاکرات تجاری پکن و واشنگتن که همچنان در جریان است، میداشت و از طرف دیگر نباید ترکیه با نزدیکتر شدن به روسیه، پاسخ فشارهای آمریکا را میداد.
طبق این گزارش، تأکید آمریکا بر تسلیم مطلق کشورها در مقابل این کشور، موجب میشود که کشورهای هدف، هیچ انگیزهای برای تبعیت از آمریکا نداشته باشند. بعنوان مثال دولت ترامپ خواستار خلع سلاح کامل کره شمالی و یا تغییر نظام در ایران است و با توجه به اینکه ترامپ تا حد زیادی رویکرد ناسازگاری و عدم صداقت را در دیپلماسی خود در پیش گرفته است، به چه دلیل رهبر یک کشور خارجی باید تضمینهایی که ترامپ میدهد را باور کند.
بنا به گفته والت، سیاست قلدری کردن در مقابل همگان موجب میشود که ایجاد یک ائتلاف قدرتمند که به موجب آن، آمریکا بتواند اهرم دیپلماتیک خود را تقویت کند، با مشکل مواجه شود. بعنوان مثال، دولت ترامپ عمداً شروع به از بین بردن برجام کرد و به قدری بر روی این هدف متمرکز شد که حتی در صدد تنبیه دیگر امضاکنندگان این توافق هستهای (انگلیس، فرانسه، روسیه، چین بعلاوه آلمان) برآمد و این در حالی است که ایران همچنان به مفاد برجام پایبند بوده است.
این تحلیلگر آمریکایی ادامه داد، با توجه به اینکه دولت ترامپ هدف خود را تغییر نظام در ایران قرار داده است، صبر این کشور نیز احتمالاً نامحدود نیست و اگر ایران در نهایت برنامه هستهای خود را از سر بگیرد، باقی جهان در حمایت از آمریکا صف نخواهند کشید و از اقدامات محکمتر واشنگتن در قبال ایران حمایت نخواهند کرد زیرا همه میدانند که آمریکا از بین برنده برجام بود.
طبق این گزارش،نشریه فارین پالسی اخیراً گزارش کرده بود که تاکتیکهای دولت ترامپ احتمالاً موجب میشود که کشورها و شرکتهای تجاری ارتباط خود را با نظام مالی جهانی تحت رهبری آمریکا به حداقل برسانند و شروع به ابداع روشهای خود کنند و حتی احتمال آن وجود دارد که در طول زمان، این ساز و کارها و این روشهای جدید، به یک نظام جایگزین موثر تبدیل شود.
والت تأکید کرد، قلدری کردن موجب میشود رقبا در راستای منافع خود به نیروهای دیگری بپیوندند و همپیمانان احتمالی نیز دلیلی برای حفظ فاصله خود با آمریکا پیدا کنند.
این گزارش در پایان با طرح یک سؤال نتیجهگیری کرد که آمریکا در بازه 2001 تا 2004، رویکرد یکجانبهگرایی را در پیش گرفت و نتیجه آن شکست کامل بود و آیا واقعاً نیاز است که دولت فعلی آمریکا بار دیگر این آزمایش خاص را مجدداً تکرار کند؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com