گروه رسانه ـ محمد سروی زرگر*: چرا (پوپولیستها) در سایر شبکههای اجتماعی نمیتوانند بهاندازه توییتر موفق باشند؟ بهعبارتدیگر، ساختار رسانهای وجه بلاغی و اجرایی توییتر چیست؟
به گزارش بولتن نیوز، جواب در ماهیت رسانهای توییتر است. میگویند در توییتر قرار است جیکجیک کرد نه استدلال. این وجه رسانهای بهترین ابزار برای (سوء) استفاده یک پوپولیست است. یک پوپولیست این شعار را آویزه گوش خودکرده است: «جیکجیکهایت را فراموش کن، نیش بزن!» پوپولیستها در توییتر جیکجیک نمیکنند؛ آنان مثل ماری گوشبهزنگ به طرفهالعینی نیش میزند و سپس محو میشوند.
روشن است وقتی کسی مقالهای در رسانهها منتشر میکند انتظار میرود اولاً جوانب گوناگون موضوع را ببیند و ثانیاً استدلال کرده و ایدههای خود را با پشتیبانی دادهها و فکتهای گوناگون مطرح کند. هدف نهایی در چنین متنی «بنای کُلیتی» است که اجزای آن در نسبتی متقن با یکدیگر قرار دارند. در مقابل، آنچه پوپولیستها میکنند «گلچین» جزء و چا زدن آن در قالب کُل است. بهعنوان نمونه، ترامپ کُلیت مهاجرت مکزیکیها به امریکا را به «تروریستها» میکاهد و این جزء متأخر را بهعنوان کُلیت مسئله جا میزند. او هرگز از چرایی مهاجرت مکزیکیها، منافع اقتصادی حاصل از آن در امریکا، بده بستان تاریخی دو همسایه و مواردی ازایندست سخن نمیگوید. جزئی بنام «تروریسم» بر جای کُلیت مسئلهای چندبُعدی بنام مهاجرت مینشیند.
روزگار خوش اینترنت بهعنوان ابزاری آکنده از پنجرههایی که بر روی مخاطب میگشود سپریشده است. فیسبوک و توییتر و سایر شبکههای اجتماعی از الگوریتمهایی استفاده میکنند که خواستها و امیال کاربران را تحلیل کرده و او به نحوی هدایت میکنند که از دیواری محصور در دام این شبکههای عظیم اجتماعی بیرون نرود.
اینستاگرام حتی امکان «هایپرلینک» را نیز از مخاطب خود دریغ کرده است. همه در تلاشاند مخاطب را در چارچوبی مشخص و به مدتزمانی هر چه بیشتر نگهدارند. «هایپرلینک» با آن رنگ و شمایل متمایزش قرار بود ابزاری برای سنجش، بررسی، مقایسه و نیل به روایتهای گوناگون باشد؛ قرار بود مخاطب به منابع و استدلالهای پشتیبانیکننده دست یابد و چشموگوشبسته دل به روایتی واحد ندهد. عصر پسا حقیقت بطلانی است بر این شکل از ارتباطات.
*جامعه شناس
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com