گروه فرهنگی – میلاد دخانچی: از آنجایی که موزیک ویدو پارهسنگ ادامه سرسام است، طبیعی است برای فهم پارهسنگ، سرسام نیز مورد مطالعه قرار گیرد. در شروع سرسام کارگاهی است با مجسمه های یونانی که در آن تندیس خِرَد ساخته شده و بعد این خرد از غار ایران خارج میشود و در میان رقص، شورش و حمله بی خردان به پایین دره رها میشود.
به گزارش بولتن نیوز، سرسام، (که میتواند ارجاع به خرد سام پسر نوح و یا پدر بزرگ رستم داشته باشد)، هبوط عقل در ایران زمین را به تصویر میکشد. سقوط خرد ایرانی، پایان سرسام و اغاز کلیپ پارهسنگ است، آنجایی که ساعت پنج و هفت دقیقه است و بلافاصله بعد از شروع کلیپ زمان به عقب برمیگردد. آری لحظه، لحظه پنجاه و هفت است و هر آنچه پارهسنگ به تصویر میکشد ذیل انقلاب ۵۷ قابل توضیح است، انقلابی که در فرایند آن تاریخ ایران دچار عقب گرد شد و ذهن مردم ایران پارهسنگ برداشت و کشور به دستان رهبرانی هیلتر مسلک با ایدولوژی قابل مقایسه با کمونیسم سپرده شد و اولین حادثه این دوران یعنی جنگ رقم خورد.
جنگ برای خواننده دومین باری است که عقل در ایران سقوط میکند (دوباره عقل مردو) و به تک تک شقیقه های پارهسنگ (بی خردی) حمله ای دوباره شد. از منظر کلیپ، انقلاب و جنگ، ملت ایران را به یک قربانی (شهید) تبدیل کرد، قربانیانی که برای یراحی البته همه نمرده اند، آنها زنده اند اما قربانی اند (زنده موندیمو شهیدیم یه خواب خوش عمری ندیدیم) و باید در روزگار فقدان خِرَد و پیامدهای آن اعم از ادامه جنگ، آلودگی هوا، نواسانات اقتصادی، بهره کشی کودکان، رسانه ایدولوژیک، خودکشی و جنگ سوریه (یک نسل دیگه رفت جنگو) در فقر زیست کنند.
یراحی این آسیب شناسی سقوط خرد در چهل سال گذشته را تلویحا از منظر هویت قومی و خطه ای خود (خوزستان) نیز طرح میکند و در پایان کلیپی که در آغاز آن صدای تیک تیک ساعت شنیده میشود، فرایند را تمام شده نشان میدهد و همان یراحی که در ابتدای کلیپ سرسام به کارگاه وارد شد در کنار جنازه عراقیها و سوریها از کادر خارج میشود. با این رویکرد میتوان گفت که مساله یراحی فقط طرح سوالاتی درباره ادامه جنگ و یا مشکلات زیست محیطی و معیشتی مردم (خوزستان) نیست، بلکه یراحی کل فرایند انقلاب (برای قومیت ها و کل ایران) و پیامد آنرا با زبانی نمادین، نشان مرگ عقل وخرد معرفی میکند و ازین منظر فاصله کمی بین خود و سلطنت طلبان و تجزیه طلبانی که با استدلالهایی مشابه گفتمان خود را پیش میبرند باقی میگذارد.
اما چند نکته:
موضع یراحی نه یک نقد بلکه یک توهین به خرد جمعی ایرانیان معاصر است.
محتوای یراحی در باب آسیب شناسی سقوط خرد در فرم موسیقی پاپ ریخته شده است که از اساس نه کشش چنین مظامین پیچیده ای دارد و نه کیفیت پاپ یراحی در این مقیاس قابل اندازه گیری است.
نیهیلیسم نگاه یراحی با ایدولوژی های نئولیبرال راست گرایان انطباق دارد و طبیعی است که آنها از او حمایت کنند.
او هیچ گاه ممنوع الکار نشد اما با بی اخلاقی به این گزاره دامن زد.
امثال یراحی نباید ممنوع بشوند بلکه برعکس باید آزادانه فعالیت کنند تا بتوان با بینش ارتجاعی آنان در عرصه فرهنگ روبرو شد.
اینکه چرا هنرمند جریان مین استریم (خواننده تیتراژ ماه عسل) در ایران به چنین بینشی میرسد خود جای برسی دارد، خود فرایند زنگ خطر است.
با تمام این اوصاف، یراحی درپارهسنگ، لباس فاشیسم را برتن کرده و در شکلی نمادین خود ارتجاعی بودن بینش خود را لو میدهد، عدم فهم فاشیسم روبروی ما تنها گزاره بیخردی انقلاب که یراحی در پی اثبات آن است را تایید میکند. بی خرد نباشیم.
انتهای پیام/#
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خیر. اگر اهانت کرده باید با او برخورد شود.