به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم آنلاین، به این بهانه نگاهی دارد به حواشی ریز و درشت این مجموعه تلویزیونی و نگاهی به عوامل مختلف موفقیت آن.
چرا دوستش نداری؟
خندوانه، دو سه هفته پیش مهمان مهران مدیری بود. او در پاسخ به اینکه کدام اثرش را کمتر دوست دارد، گفت: «پاورچین اثر درخشانی بود، اما نقطهچین را دوست ندارم». مدیری در آن برنامه توضیح بیشتری در خصوص عدم علاقهاش نداد، اما میشود دلایل تصمیمش را حدس زد. نقطهچین برخلاف پاورچین، برنامهای بود که تبلیغات و نقش حضور اسپانسر تاثیر مستقیمی در آن داشت. بارزترین این حضور تبلیغات، در مغازه لوازم صوتی و تصویری فروشی پیردوست بود که بنرهای بزرگ و محصولات اسپانسر در آن به چشم میخورد، اما پیردوست خود شیر و کیک میفروخت! ضمن اینکه شخصیتهای این مجموعه هم عموما در حد تیپ باقی ماندند و برخلاف پاورچین، خیلی جان نگرفتند. نقطهچین به فاصله حدود یک سال پس از پاورچین و با موضوع و مضمونی تقریبا شبیه به آن روی آنتن رفت و تکراری بودن موضوعات، در لحظات زیادی دست نویسندگان را برای خلاقیت میبست. شاید این اتفاقات از جمله دلایلی باشند که مدیری را از مجموعهاش دلزده کرد.
یک باجناقِ اعصابخردکن!
مدیری گرچه در سریالهایش عموما خود نقش اصلی میشود، اما شکی نیست که دلیل اصلی موفقیت پاورچین و به نوعی برگ برنده اصلی آن مجموعه نه خودش، که بازیگر نقش مکملش بود. جواد رضویان با ایفای نقش «داوود برره» ضوابط کلیشهشدهای را که پیش از این از نقشهای طنز سراغ داشتیم، دگرگون کرد و با گویش مندرآوردی برری، گریم نمکین و بازی خوب خودش پاورچین را در لحظات زیادی نجات داد. مدیری در نقطهچین هم به چنین شخصیتی نیاز داشت و به این خاطر بامشاد، با بازی رضا شفیعیجم را به داستان وارد کرد. بامشاد گرچه به لحاظ نوع صداسازی، گریم و بیتناسب بودن هیکلش شبیه به شخصیتهای تیپ و سطحی به نظر میرسید، اما او هم خیلی زود به محبوبیت رسید و این نقش، به نقشی تکرارنشدنی در کارنامه شفیعیجم تبدیل شد. بامشاد چنان شانه به شانه داوود در رقابت محبوبیت جلو میرفت که شایعه شد مدیری بعد از پاورچین با رضویان قهر کرده و به این خاطر او در نقطهچین نقشی ندارد؛ شایعهای که البته مدیری با دعوت از رضویان در قسمت آخر نقطهچین کوشید به آن پایان دهد و بعد هر دوی این بازیگران را در اثر بعدیاش «جایزه بزرگ» دعوت به همکاری کرد.
بازیگری که خاطرهاش باقی ماند
در ترکیب موفق بازیگران مجموعه نقطهچین، تماشای بازی یکی از بازیگران شیرینی دوچندانی برایمان دارد؛ بازیگری که البته دیگر در میانمان نیست. یوسف پشندی را میگویم؛ بازیگر نقش آقای پشندی و پدر مهران مدیری در این مجموعه. در روزگاری که عطاران هنوز احمد پورمخبر را کشف نکرده بود، حضور یوسف پشندی در تلویزیون، اتفاقی تازه بود. بازیگری که علیرغم سن بالا، با گویش شیرینش دل از مخاطبان میبرد و در همراهی با مدیری و دیگر بازیگران این مجموعه، طنازی میکرد. یوسف پشندی در سال 1299 به دنیا آمد؛ بازیگری که خیلی دیر کشف شد و بازی در «شب روباه» به کارگردانی همایون اسعدیان، اولین نقشآفرینی هنریاش بود. میگویند او تا قبل از روزگار بازیگری، در محله سهروردی دکه روزنامهفروشی داشت و بعد دست تقدیر گذرش را به این هنر کشاند. خاطره بازی او در نقطهچین، «توکیو بدون توقف» و «خواب سفید» خوب در خاطرمان هست. پشندی درست در همان دوران حضورهای دوستداشتنیاش، در 86 سالگی به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.
آشناییزدایی
مهران مدیری نقطهچین را به فاصله یک سال پس از پخش موفق پاورچین، تقریبا با همان تیم نویسندگان ولی این بار در شبکه سه سیما کارگردانی و روانه آنتن کرد. مخاطبان او را هنوز با مجموعه قبلیاش در یاد داشتند و طبیعی بود که از همان نگاه اول، به دنبال مقایسه شباهتهای میان ایندو سریال بربیایند؛ از این رو مدیری در شروع کوشید هر نوع آشنایی تصویری و حتی مضمونی را در سریالش نسبت به پاورچین کمرنگ کند؛او در ابتدا به سراغ ساختاری، یادآور آثار قبلیاش چون ساعت خوش رفت و جنس فانتزی اغراق شدهای در مقایسه با واقعیت را برگزید. شخصیت اصلی این مجموعه که او خود ایفایش میکرد، کارآگاهی بیدستوپا اما متوهم به نام اردلان (اردل) پشندی بود که بتازگی به اداره کشفیات پلیس تهران منتقل شده بود و وظیفهاش انجام ماموریتهای گوناگون فوق سری بود؛ اما به جای انجام وظیفه، هر بار خرابکاری به بار میآورد. با این حال این خط داستانی جدید به هر دلیلی که بود، چندان در مجموعه دوام نیاورد؛ اردل خیلی زود شغل کارآگاهیاش را رها کرد و کارمند ساده یکی از ادارات دولتی شد.
معمای اقامت پشهها!
رواج تکیهکلامهای گوناگون شخصیتها، از جمله اتفاقاتی است که برای هر مجموعه طنز موفقی رخ میدهد و همهگیری آن اثر را در سطح جامعه به اثبات میرساند. نقطهچین هم از این دست تکیهکلامهایی که به زبان مردم راه پیدا کردند و حتی تا همین الان نقل کلامشان ماندهاند، کم نداشت. اصلیترین این تکیهکلامها، سوالی بود که شخصیت کوروش (سیامک انصاری) بارها در این مجموعه مطرح کرد و با سوالش، علم زیستشناسی را به چالش کشید! این سوال چیزی نبود جز «پشهها روزا کجا استاد میشن؟» و واقعا هم برای همه سوال پیش آمد که تکلیف زندگی پشهها در طول روز چه میشود و آنها کجا میروند! سوالی که هنوز جانورشناسان جوابی برایش ندارند! «افتاد الان؟!» تکیهکلامی که اردل برای شیرفهم کردن اطرافیاش به کار میبرد و «بیوفایی، بیوفایی...» خواندن بامشاد در سریال، از دیگر دیالوگهای این سریال بودند که در جامعه گل کردند و بارها و بارها به زبان مخاطبان آمدند.
حاشیه؟ کم نبود
مدیری در زمان ساخت نقطهچین شانس آورد که هنوز مسأله اعتراض قومیتهای مختلف به مجموعههای تلویزیونی چندان جدی نشده بود و میشد با نام مکانها و استانها، شوخیهای ریزی کرد. کارآگاه پشندی و دستیارش ساعد (ساعد هدایتی) اهل قزوین بودند و بنا به ترفیع درجه به تهران نقل مکان کردند. در میانه ماموریتهای ناموفقشان هم هرگاه به گیری میرسیدند، ساعد به بازگشت به قزوین اشاره میکرد.
اما حاشیه اصلی نقطهچین، به یک ماجرای سیاسی مربوط میشد. در میانه کار مجلس ششم که در آن زمان در حال برگزاری بود، نمایندگان مجلس در اعتراض به اقدام شورای نگهبان که بخشی از نمایندگان را به دلیل عدم التزام به دین اسلام ردصلاحیت کرده بود، دست به تحصن و روزه سیاسی زدند. مدیری در همان زمان این اتفاقات را به طنز به مجموعهاش وارد کرد. در یکی از قسمتهایی که نقطهچین در آن برهه روانه آنتن کرد، پیردوست، صاحبخانه سریال قصد شرکت در انتخابات مجلس را داشت، اما به دلایل مختلف رد صلاحیت شد و شخصیتهای سریال در اعتراض به رد صلاحیت او دست به اعتصاب غذا در مقابل رسانهها زدند؛ اما وقتی کسی حواسش نبود، یواشکی غذا میخوردند. این حرکت او در آن سالها بازتابهای وسیعی را به همراه داشت و مدیری، به سیاسیکاری متهم شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com