به گزارش بولتن نیوز، راجر کوهن دیدگاه نویس روزنامه آمریکایی دیروز (سه شنبه) تفسیری را به مناسب سالگرد حملات 11 سپتامبر 2001 چنین آغاز کرد: در مراسم سالگرد واقعه 11 سپتامبر در روز دوشنبه در نیویورک، صحبتهای بی معنایی بر زبان رئیس جمهور آمریکا جاری شد.
کوهن در ادامه تفسیر خود نوشت: اظهارات رئیس جمهوری 'ترامپ' در این مراسم، آبشاری از کلمات بی سر و ته بود.
طبیعی است که چرا. وقتی شخصی که عاری از ارزشهای اخلاقی است سعی می کند عظمت ارزشهای اخلاقی را به مردم موعظه کند، تنها چیزی که از بیاناتش عاید مخاطب می شود، فقط حس دلسوزی است که البته مضحک و خنده دار هم هست، چون شنیدن این گونه صحبتها از دهان یک چنین شخصی، نیرنگی بیش نیست.
واقعه 11 سپتامبر 2001، یک سقوط بزرگ برای آمریکا بود و البته برای مرتکبان آن، یک موفقیت بزرگ.
این حادثه به سهم خود توانست موجی از وحشت را در روحیه ملی مردم آمریکا تزریق کند. این حادثه مولد پیامدهایی بس عظیم بود که حتی خود مرتکبان آن هم هرگز تصور آن را نمی کردند.
رسانه های اجتماعی به دنبال این حمله، ترس و وحشت را در دل یک ملت همه گیر کردند و سیاست هم با ایجاد این هراس همگانی در دل یک ملت توانست یک آدم لوده و دلقک را، که مملو از غرائز حیوانی است، به درون کاخ سفید بچپاند.
این حادثه لغزیدن به سمت سراشیبی انحطاط را رقم زد.
جنگی نابرابر، وفور سربازان در معرکه های جنگ، خریداران سلاح، انفجار عرصه های مالی از درون، استفاده از نیروی قهریه فارغ از مجازات، پس رفتن و رکود، اضطراب و دلواپسی و دو قطبی شدن جامعه، همه و همه از مهمترین پیامدهای بلافصل این واقعه بود.
در رویارویی با این بهت و وازدگی، آمریکایی ها و نه فقط آمریکایی ها تصمیم گرفتند که بهتر این است که به جای داشتن تمام چیزهایی که دارند، همه آن را منفجر کنند و از بین ببرند. این همان کاری است که همواره انسان وقتی هول زده است انجام می دهد.
و اما مهمترین محصول 11 سپتامبر، به قدرت رسیدن رئیس جمهوری ترامپ در انتخابات بود.
ترامپ برنده شد و به قدرت رسید؛ اگر چه که آمریکایی ها می دانستند او این ظرفیت را دارد که حرفش را به کرسی بنشاند و می خواهد برنده جنگی باشد که در بدو امر کوچک به نظر می رسد، اما ظرفیت آن را دارد که در ابعادی متوسط باشد، تا بلکه از این راه مدعایش را که 'اعاده عظمت آمریکا' است، محقق کند.
البته این طبیعی است که انسان ها غالبا دست به کارهایی احمقانه می زنند. مثلا حمله به روسیه (توسط ناپلئون بناپارت و هیتلر) که در تاریخ ثبت شده است.
حالا هم نوبت ترامپ است تا دست به یک کار احمقانه بزند. شاید او پیش خود فکر کند که بمباران ایران، بلیت پیروزی او در مسابقه انتخابات 2020 خواهد بود.
اما با واقعه 11 سپتامبر واقعا باید از چه چیزی ترسید؟
با این حادثه؛ این فقط امنیت است که از دست رفته است و تهدید و ارعاب جای آن را گرفته است. این پیروزی است که از دست می رود. هیچ چیزی برای داشتن باقی نمانده است. این اعتماد به نفس است که از دست رفته است. این جامعه است که از دست رفته است.
** ترامپ با سوء استفاده از ترس مردم و تبلیغ مهاجرهراسی به قدرت رسید
آمریکا حقیقتا قدرتش بزرگ است، اما تواناییش برای حفظ این قدرت بسیار کوچک است.
فناوری یک وصل کننده بزرگ است، اما یک منزوی کننده بزرگ هم هست.
با 11 سپتامبر، ارزش نهادن به وجود انسان هم از دست رفت.
بعد از 11 سپتامبر 'فیسبوک' وارد صحنه شد و در یک دعوت همگانی بی انتها به مردم این احساس را تلقین کرد که 'تو از طبقه پستتری و هیچ کس دوستت ندارد'.
همه اینها الهام بخش ترس و وحشت و آشفتگی شد و رهبر محترم امروز آمریکا هم خوب از آن سوء استفاده کرد. همان رئیس جمهوری که تمام غرائزش را متمرکز کرده است تا ضعف انسان را ثابت کند.
با این حساب، با تفکرات چنین رئیس جمهوری، هم مسلمانان و هم مکزیکی ها و نیز همه دست اندرکاران کسب و تجارت و تمام سایر تهدیدها علیه آمریکا، ابزارهایی هستند که رئیس جمهوری برای اجرای منویاتش بِدانها نیاز دارد.
'ارنست همینگوی' در کتاب 'خورشید همچنان می دمد' (The Sun Also Rises) خود در فرازی نوشته است 'متاسفانه خیلی راحت در طول روز می توانی راجع به همه چیز خوب پخته شوی اما در شب، حقیقت چیز دیگری است'.
بدترین پیامد حادثه 11سپتامبر تقریبا برای یک نسل بعد این است که مردم آمریکا همگی احساس کردند که بله مهاجمان بردند و به هدفشان رسیدند.
اما این طور نیست. این مهاجمان نتوانستند با روح آزادی و دمکراسی غرب دست و پنجه نرم کنند. آنها فقط به این بدنه آسیب رساندند. آنها غرب را به هم ریختند. آنها یک سری از نویدهایی را که غرب به جهان قرن جدید داده بود، مکیدند.
قاتلان 'آبراهام لینکلن' و 'مهاتما گاندی' و 'جان اف. کندی' و 'مارتین لوتر کینگ'، فقط جسم این مردان بزرگ تاریخ را نابود کردند، نه آرمانهایشان را.
آنها شاید با این عملشان غیر اخلاقی بودن ایده و آرمانهایشان را ثابت کردند.
'اسامه بن لادن' با این عمل خود شیره اعتماد به نفس آمریکا را کشید، هراس را هم در بافت ملی ملت آمریکا تنید و الهام بخش یک غده سرطانی بدخیم به نام 'تعصب کوردلانه جهادی' (تروریستی) شد که با آرمان احمقانه راه انداختن یک خلافت خودخوانده، همچنان بی وقفه دردل غرب ترس و وحشت ایجاد می کند.
و حالا این آدم لوده ای که سکان هدایت آمریکا را در دست گرفته است می خواهد دیواری بسازد تا بر آن بنشیند و از روی آن بیندیشد که چطور می تواند بیگانه هراسی و اسلام هراسی را به جهان تلقین کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com