گروه سینما و تلویزیون: بر كسي پوشيده نيست كه مجله سينمايي «فيلم» از قديم تا امروز جزو نشريات تاثيرگذار در عرصه فرهنگ به ويژه سينما بوده است و به جرات ميتوان گفت كه اين مجله سينمايي نخستين رسانهاي است كه تنها اخبار و اطلاعات سينمايي را بلكه سينما را به بسياري از جوانان مشتاق ياد داده است و پس از 35 سال فعاليت، علاقهمندان مشتاق هستند ماه به ماه پاي دكه روزنامه فروشي بروند و مجله محبوب خود را خريداري كنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، اين اشتياق به اندازهاي است كه وقتي حرف از ديجيتال شدن ماهنامه فيلم به ميان ميآيد، عباس ياري، منتقد و دبير تحريريه اين مجله تخصصي سينمايي با قاطعيت ميگويد انتشار مجله به شكل كاغذي در اولويت درجه يك شوراي سياستگذاري ماهنامه سينمايي فيلم بوده است. حضور و صحبتهاي كارشناسي درباره مجله فيلم و تاثيرگذاري اين ماهنامه تخصصي در تاريخ سينماي بعد از انقلاب موضوعي است كه اين روزها با اكران مستند سينمايي «كايه دو فيلم» به كارگرداني ميلاد ثابتكار و احسان رسول اف مطرح شده است.
در اين مستند سينمايي چهرههاي مطرح در عرصه نقد و نوشتار سينما درباره سينماي ايران پس از انقلاب به خصوص تاثير مديريت برسينماي دهه 60 سخن گفتهاند. ايرج كريمي، جهانبخش نورايي، اميد روحاني، امير اثباتي، احمد اميني، آنتونيا شركا، مهرزاد دانش، امير اثباتي، احمد طالبي نژاد و... از چهرههايي هستند كه هريك بنابر شناخت و تجربه خود درباره ماهنامه تخصصي فيلم در مستند سينمايي «كايه دو فيلم» صحبت كردهاند. در اين ميان به زعم بسياري از كساني كه در شب افتتاحيه اين فيلم را در موزه سينما ديدهاند، احمد طالبي نژاد طلاييترين نقطه نظر را درباره مجله فيلم در مستند سينمايي «كايه دو فيلم» ارايه كرده است: «مجله فيلم نقش مهمش اين است كه از دق كردن يك نسل جلوگيري كرد.»
فيلم مستند سينمايي «كايه دو فيلم» علاوه بر ساختار و تلاشهاي ميلاد ثابتكار و تيم همراه او در سه سال، اثر مهمي است چراكه نخستين سند تصويري درباره نخستين رسانه سينمايي بعد از انقلاب است. از همينرو با عباس ياري، منتقد و دبير تحريريه مجله سينمايي فيلم و ثابتكار، كارگردان فيلم درباره شكلگيري مستند «كايه دو فيلم»، ميزان رضايت و همكاري سه يار ديرين اين مجله مسعود مهرابي، هوشنگ گلمكاني و عباس ياري گفتوگويي انجام شده است.
در مواجه اوليه با مستند سينمايي «كايه دو فيلم» اين تصور ايجاد ميشود كه اين مستند به سفارش مجله فيلم ساخته شده اما بعد از 97 دقيقه ديدن فيلم به هيچ عنوان اثري از اين تصور در ذهن تماشاگر باقي نميماند.
ميلاد ثابتكار، كارگردان مستند سينمايي «كايه دو فيلم»: حتي اگر سفارشي هم تلقي شود بايد بگويم كه در واقع سفارش خودمان به خودمان بوده و به هيچ عنوان از سوي دستاندركاران مجله فيلم سفارشي داده نشده است.
بازخوردهاي فيلم چگونه بود؟
عباس ياري، منتقد و دبير تحريريه مجله سينمايي فيلم: به نظرم با توجه به زمان كمي كه از نمايش فيلم ميگذرد، صحبت درباره بازخوردهاي آن زود است.
اشاره كرديد به اكران نامناسب؛ ممكن است بگوييد چرا...؟
ياري: به اين دليل كه با نگاهي به جدول اكران متوجه ميشويد بدترين ساعتهاي نمايش را براي اين فيلم در نظر گرفتهاند. معتقدم با چنين زمانبندي نميشود ادعا كرد كه اين فيلم يا فيلمهاي ديگر در اين گروه به مفهوم رسمي روي پرده رفته است. چنين اكراني بيشتر پركردن جاهاي خالي در سينماها است و البته بستن دهان يك عده فيلمساز جوان كه مستندهاي تجربي ساختهاند و اشتياق اين را دارند كه فيلمهايشان را روي پرده ببينند. البته ناگفته نماند كه پايه اوليه چنين اكرانهايي براي جوانان قابل احترام است اما به دليل اينكه عشق، علاقه و انگيزه براي حضور و بلوغ فيلمهايي از اين دست در بين سينماداران وجود ندارد، طبعا حمايتهاي لازم هم صورت نميگيرد. در نتيجه شاهد هستيم كه يك اكران ساعت 3 بعد ازظهر در شهري مثل شيراز يا بابل صورت ميگيرد و يك اكران ديگر ساعت 1 عصر در اصفهان.
پس با بازتابهاي چنداني مواجه نشدهايد...
ياري: بيشترين بازتابي كه از نمايش فيلم گرفتيم شب افتتاحيه در موزه سينما بود و اغلب مخاطبان فيلم در اين اكران به خصوص فيلم را دوست داشتند و البته كساني هم بودند كه دلگير شده بودند كه چرا در فيلم نيستند يا كم هستند. من اين گلايهها را منفي نميبينم چراكه دليل عشق آنها به مجله فيلم بود. همان زمان هم به دوستان گلهمند ميگفتم كه ما هيچ نقشي در چيدمان افراد نداشتهايم.
يعني شما قبل از توليد اين فيلم مواردي را به ميلاد ثابتكار به عنوان كارگردان اثر سفارش نكرديد؟
ياري: ما فقط يك نكته را به آقاي ثابتكار توصيه كرديم و آن اينكه حضور و چيدمان افراد به سمتي نرود كه دستخوش اظهارنظرهاي ژورناليستي شود. چون فيلمهايي از جنس «كايه دو فيلم» زماني ارزش پيدا ميكنند و ماندگار ميشوند كه تاريخ مصرف نداشته باشند و بيشتر به عنوان سندي از يك دوره مطرح شوند.
البته از فيلمي مثل «كايه دو فيلم» نبايد انتظار بازتاب كمي داشت. اما ميتوان جمعي را كه در موزه سينما براي ديدن فيلم آمده بودند را جمعي كيفي و حرفهاي درنظر گرفت.
ياري: آنچه به عنوان مفهوم بازخورد مطرح ميشود توجه به اين موضوع است كه صاحب فيلم بايد فرصتي براي برقراري ديالوگ داشته باشد. اين در حالي است كه معمولا در اكرانهاي خصوصي اين ديالوگ برقرار نميشود و درنهايت در يك «خسته نباشيد» خلاصه ميشود.
ثابتكار: اما فضا و اتمسفر داخل سالن سينما فردوس در موزه سينما خوب بود.
ياري: تنها نكته انتقادي كه من شنيدم در مورد زمان فيلم بود.
شما به عنوان كارگردان و تدوينگر فيلم آيا طولاني بودن مدت زمان فيلم را قبول داريد؟
ثابتكار: نه، انتقاد از طولاني بودن فيلم يك حرف كلي است، بايد پرسيد كه چه بخشهايي از فيلم طولاني است، شما اگر نگاهي به مستندهاي روز خارجي بيندازيد، مدتزمان اكثر فيلمها 100 دقيقه است كه حتي بعضيها راديكالتر از «كايه دو فيلم» در ريتم پيش ميروند كه به نظرم ما سعي كرديم در فيلم ريتم مناسب و جذابيت بصري و دراماتيك ايجاد كنيم. متاسفانه آستانه تحمل مخاطبان كمي پايين آمده و خب اين مساله از شرايط اجتماعي نشأت ميگيرد. من در اكثر اكرانهاي فيلم حضور دارم و اين انتقاد را از تعداد بسيار كمي از دوستان شنيدم در حالي كه اكثر مخاطبان از ريتم و جذابيت فيلم رضايت دارند.
قطعا نميتوان حذف كرد چون قرار است 35 سال از فعاليت نخستين مجله تخصصي سينماي ايران در بعد از انقلاب در 97 دقيقه روايت شود.
ياري: البته كه ميلاد آنقدر صحنههاي حذفي دارد كه ميتوان با آن چند كايهدوفيلم ديگر هم ساخت!
ثابتكار: بله از مجله فيلم و فعاليتهاي آن و مسيري كه از آغاز تا امروز طي كرده ميتوان مجموعه مستند ساخت. مجموعه مستندي كه صرفا گزارشمحور نباشد و بار دراماتيك هم داشته باشد. بنابراين اين اتفاق ميتواند رخ دهد. تلاشم اين بود در كنار اطلاعات درستي كه به مخاطب ميدهيم روايتي درست از تاريخ را هم حفظ كنيم. در واقع براي جمع دوستان «كايه دوفيلم» مهم بود كه در ارايه كدهاي تاريخي اشتباه نكنيم. چراكه در كنار مجله فيلم به تاريخ سينماي ايران در بعد از انقلاب پرداخته بوديم.
بهنظرم يكي از مهمترين بخشهاي فيلم همين كدهاي تاريخ سينماي بعد از انقلاب بود.
ثابتكار: نه ميتوانستيم خيلي وارد جزييات شويم و نه ميتوانستيم بياعتنا از كنار اين تاريخ به خصوص در بخش سياستگذاريها درباره سينما در دهه 60 عبور كنيم. به همين دليل تمام تلاشم اين بود كه درست حركت كنم و در ارايه كدهاي تاريخي اشتباه نكنم.
هنوز پاسخ مشخصي درباره ريتم فيلم نداديد.
ثابتكار: با آگاهي از اين مساله كه ميدانستم آستانه تحمل تماشاگران كم است، سعي كردم ريتم و جذابيتهاي بصري را در فيلم لحاظ كنم و جنبههاي دراماتيك مستند را بالا ببرم و در اين راستا تلاش كردم ويديوهاي آرشيوي و عكسهاي درجه يك پيدا كنم تا بتوانم سكانسهايي را خلق كنم كه صرفا مصاحبه تخت و معمولي نباشد. اما نكته مهم اين است كه مخاطب هم بايد صبوري به خرج دهد و به فيلم فرصت دهد تا حرفش را بزند. بنابراين طولاني بودن فيلم را قبول ندارم براي اينكه درباره هر آنچه در فيلم است فكر شده است و من نميتوانستم نكته يا حرفي را حذف كنم. در ضمن همان طور كه گفتم اكثر تماشاگران از ريتم و جذابيت فيلم رضايت داشتند حتي آنهايي كه تماشاگر تخصصي اين فيلم نيستند با آن همراه ميشدند.
يكي از امتيازهاي فيلم استفاده از تصاوير آرشيوي بود.
ثابت كار: پيدا كردن تصاوير آرشيوي كار بسيار سختي بود و من حدود سه ماه در آرشيو صدا و سيما به دنبال ويديوهاي باكيفيت و مرتبط با موضوع سكانسها ميگشتم كه گهگاه به دليل حساسيت موضوع به برخي ويديوها اجازه دسترسي نداشتم. در مورد عكسها و سندهاي تاريخي هم به همراه همكار محققم خانم رنجبر آرشيو كتابخانه مجلس را زير و رو كرديم تا توانستيم تصاوير مرتبط و باكيفيت پيدا كنيم. استفاده از ويديوهاي مرتبط از فضاي داخلي و تحريريه مجله فيلم را مرهون زحمات و تلاش آقاي ياري هستم و اگر روزي روزگاري در بزنگاههاي تاريخي مجله فيلم آقاي ياري دوربين به دست نبود متريال آرشيوي از فضاي داخلي مجله هم طبعا وجود نداشت. كه هر چند اعتقاد دارم اين تصاوير نسبت به منابع آرشيوي كه در غرب به عنوان مثال از نمونه مشابه مجله فيلم وجود دارد بسيار ناچيز است كه طبعا اين مساله دست فيلمساز را براي خلق سكانسهاي خاص و تاثيرگذار ميبندد. مساله فقر منابع آرشيوي در كشور ما ريشه در مسائل اعتقادي و فرهنگي دارد. اصولا دوربين در گذشته برايمان نامحرم بوده و سعي ميكردند آن را وارد فعاليتهايشان نكنند. به عنوان مثال من تصاويري از فضاي كاري نويسندگان مجله فيلم در دهه 60 و 70 در اختيار نداشتم همين تصاويري را هم كه استفاده كرديم واقعا مديون ذوق آقاي ياري در آن دوران هستيم.
ياري: بسياري از فيلمهاي آرشيوي كه در فيلم ميبينيد تابهحال جايي ديده نشده و خود افراد هم از وجود آنها خبر نداشتند.
آقاي ياري شما و ساير دوستانتان به عنوان بنيانگذاران مجله فيلم، روي چه اصلي به ميلاد ثابت كار اعتماد كرديد و ساخت فيلمي درباره مجله را به او سپرديد؟
ياري: با ميلاد از قبل آشنا نبودم فقط در برخي نمايشگاههاي نقاشي يا آثار حجمي او را ملاقات كرده بودم كه همان زمان مطرح كرده بود ميخواهد فيلمي درباره مجله فيلم بسازد و من هم اميدواري ميدادم كه بالاخره ميسازي! ولي هيچوقت فكر نميكردم اين موضوع جدي شود! شايد يكي از اصليترين دليل اعتماد من به او اين بود كه متوجه شدم خواننده قديمي مجله فيلم است. به قول مسعود (مهرابي) هميشه اعتقاد داريم خوانندگان مجله صاحبان اصلي مجله فيلماند.
البته كه اين آرزو بالاخره به ثمر نشست و حالا مستند جذابي روي پرده رفته است كه هريك از علاقهمندان به سينما ميتوانند خودشان را در آن ببينند. شكلگيري و ساخته شدن اين فيلم چهطور اتفاق افتاد؟
ثابتكار: سوژه ساخت فيلمي درباره مجله فيلم در نزديكي هر فيلمسازي وجود داشت اما در طول اين سالها به دلايل مختلف از جمله محافظهكاري و ملاحظهكاريهاي متعدد به آن نپرداخته بودند. بنابراين سوژه بالقوه وجود داشت و نيازي نبود سوژهاي خلق شود يا فيلمساز مجبور شود جستوجو كند و ايده و سوژهاي بكر پيدا كند. تنها كاري كه بايد انجام ميشد، پذيرفتن چالش سنگين ساخت مستند درباره مجله فيلم بود. از طرفي ديگر به مجله فيلم علاقه داشتم و ميتوان گفت به نوعي از آن سينما آموخته بودم. در نهايت طرح را نوشتم و به احسان رسولاف به عنوان تهيهكننده نشان دادم؛ پذيرفت و كار را شروع كرديم.
بعد رفتيد سراغ سه يار ديرين مجله فيلم؛ مسعود مهرابي، هوشنگ گلمكاني و عباس ياري.
ثابتكار: بله.
اين سه دوست تا چه اندازه به عنوان كمك و مشاور كنار شما ايستادند؟
ثابتكار: من خيلي معصومانه فكر ميكردم كه وقتي موضوع ساخت فيلم را مطرح ميكنم با استقبال هر سه عزيزان مواجه ميشوم و تشويق به انجام كار ميشوم اما واقعيت چنين نبود. زماني كه موضوع ساخت فيلم را مطرح كردم متوجه شدم همه آنچه فكر ميكردم شوخي ذهني خودم بوده. آقاي مهرابي كه تقريبا اشكم را درآورد (باخنده) آقاي گلمكاني كه خيلي سفت و سخت اعتماد كرد و حتي آقاي ياري هم با لبخندي كه بر لب داشتند نيز اعتماد نكردند. در واقع در ابتدا اعتماد لازم وجود نداشت كه طبيعي هم بود.
ياري: اگر اندك اعتمادي هم وجود داشت به اين دليل بود كه من متوجه شدم اين جوان از خوانندههاي مجله فيلم است و اساسا سينما خوانده است. به اعتقاد من كسي كه خواننده مجله فيلم باشد عضو خانواده فيلم است چون ابراز علاقه خوانندگان مجله را از نزديك ديدهام و ميدانم چقدر با عشق مجله را دوست دارند.
ثابتكار: البته اين نكته را فراموش نكنيم كه دوستان حق داشتند، اعتماد نكنند. اعتماد كردن به فيلمسازي كه ميخواهد فيلمي درباره رسانهاي كه هميشه از بهترينها بوده و بهترين شكل حضور داشته و جريان ساز بوده بسازد، سخت است. بنابراين ساخت فيلمي از اين دست خيلي حساسيتبرانگيز بود و من واقعا يادم نميآيد چطور در نهايت راضي شدند.
رفت و آمدهاي بسيار در نهايت متقاعدشان كرد.
ثابتكار: شايد سماجت بيش از حدم باعث شد تا در نهايت رضايت دوستان را جلب كنم. البته برخي مواقع در مسير جلب اعتماد حسهاي تلخي به سراغم ميآمد اما در نهايت بايد از خودم ميگذشتم و گذشتم. اين تلخي را به خصوص در مصاحبه با افراد درباره مجله فيلم بسيار ديدم ولي همان طور كه گفتم بايد از خودم ميگذشتم چون معتقد بودم ساخت اين فيلم مهمتر از خودم است.
قطعا بدون از خود گذشتن اتفاقي نميافتاد.
ثابتكار: فراموش نشود كه اين گذشتها يك سويه نبود و دو طرف ماجرا خيلي گذشت كرديم تا «كايه دو فيلم» متولد شد.
ياري: سختگيري ما از دو وجه قابل اهميت بود. نكته نخست اينكه ما نميخواستيم اينگونه به نظر آيد كه جمع ما به عنوان مجله فيلم كه با كل سينماي بعد از انقلاب آشنا و رفيق هستيم و به هرحال نفوذي هم روي سينماگران داريم با ساخته شدن اين فيلم ميخواهيم خودمان را تحويل بگيريم. نكته دوم اينكه وقتي يك فيلمساز جوان مثل ميلاد پيشقدم ساخت مستندي درباره مجله فيلم ميشود با طيف افرادي سر و كار دارد كه خودشان سينما ميدانند، سينما ميشناسند و با زير و بم اين حرفه آشنا هستند، احساس كنند با آدم پرت و پلايي مواجه هستند. بنابراين كار براي فيلمساز جواني مثل ميلاد سخت بود چون سراغ آدمهاي كاربلد آمده بود. به عبارت بهتر ميلاد ثابتكار مسعود كيميايي، داريوش مهرجويي يا عباس كيارستمي نبود كه به عنوان كارگردان پشت دوربين بايستد و هرچه از مخاطبش ميخواهد به راحتي انجام شود. به همين دليل ساخته شدن يك فيلم توسط يك جوان درباره تخصصيترين مجله سينمايي ايران در بعد از انقلاب كار سختي بود. اما او با سعهصدر مثالزدني همه اين سختيها را تحمل كرد تا نامش به عنوان نخستين فيلمسازي كه از مجله فيلم مستند ساخته است، ثبت شود.
در مورد اعتماد كردن به افراد اين نكته را بايد گفت كه براي آقايان مهرابي، گلمكاني و ياري راحتتر بود به منتقدان سينمايي كه در مجله مينوشتند و حالا فيلمساز هم هستند براي ساخت فيلم اعتماد ميكردند.
ياري: قطعا چنين است. اگر فردي از نويسندههاي مجله ميخواست فيلمي بسازد ما راحتتر بوديم چون حداقل به خلقيات هم آشنا بوديم.
ثابتكار: اتفاقا به نظر من شايد همين عدم شناخت باعث شد اين فيلم ساخته شود و شايد اگر اين شناخت و رفت و آمدها وجود داشت و همينطور به دليل پيشداوريها هرگز فيلمي ساخته نميشد.
براي شما شايد اين نشناختن باعث كشف و شهود ميشد ولي كار براي كساني چون مديران مجله فيلم راحتتر اين بود كه با يك آدم آشنا كار كنند.
ياري: احساس قلبي من اين است كه وقتي كسي ميگويد من سالهاست خواننده مجله فيلم هستم يعني از خانواده مجله فيلم است. بنابراين در درجه اول وقتي ميلاد براي نخستينبار خود را به عنوان خواننده مجله معرفي كرد در گپ و گفتهاي پس از آن متوجه شدم كه اين جوان سالهاست مجله فيلم ميخواند. در نتيجه اصل اوليه را كه صداقت در ساخت است، دارد. چنين آدمي امكان ندارد در فيلمي كه ميسازد به ما لطمه بزند. درباره رضايت آقايان مهرابي و گلمكاني هم بايد بگويم كه يك بخش از اين رضايت گرفتن با ديالوگ برقرار كردن خود او اتفاق افتاد و يك بخش هم با صحبتهاي من.
فكر ميكنيد آقايان گلمكاني و مهرابي نتيجه اعتماد خود را گرفتند و آيا از فيلم راضي بودند.
ثابت كار: اين نكتهاي است كه بايد از خودشان پرسيده شود.
ياري: ببينيد ما از فيلم راضي نيستيم و اساسا قرار هم نبوده فيلمي سفارشي ساخته شود كه ما از آن راضي باشيم ولي به نظرمن نتيجه كار رضايتبخش است.
يكي از كاركردهاي سينماي مستند به واسطه سر و كار داشتن با سند و مدرك، كاركرد رسانهاي بودن آن است. حال اينكه در فيلم «كايه دو فيلم» به رسانهاي پرداخته شده كه سالهاي سال به سينما خدمت كرده است و به گواه تاريخ معاصر همواره در كنار سينما ايستاده است. كه در اين رهگذر با كج فهميها و گاهي افترا نيز مواجه شده است. اما اين مستند نشان ميدهد كه رسانهاي چون مجله فيلم خدمت كرده است. حالا سئوالم مشخصا از آقاي ياري است به عنوان يك پيشكسوت سينما در عرصه نقد فكر ميكنيد رسانه شما تا چه اندازه به سينما خدمت كرده است.
ياري: اساسا نفس شكلگيري مجلات در طول سالهاي متمادي بهره بردن از رسانه به عنوان نردباني براي رسيدن به مقاصد ديگر بوده است؛ چه سياسي، حزبي، جناحي، گروهي و غيره. به عنوان مثال مجله ورزشي تاسيس ميشده و هزينههاي هنگفت هم صرفش ميشده تا ناشرش در فدراسيون رييس شود يا با هر وسيله ديگر بتواند از آن بهرهبرداري كند. نشريه سينمايي منتشر ميشده تا صاحب رسانه به مقاصد ديگري چون تهيهكنندگي، بازيگري يا ساير امور برسد! مثلا بتواند فيلمنامه بفروشد يا سينما بسازد. در حوزه سياسي كه واقعا جاي گفتن ندارد اما ما در مجله فيلم دور همه اين اهداف خط قرمز كشيديم و راههاي جانبي را به روي خودمان بستيم. البته منكر نميشوم كه گاه با پيشنهادهاي بسيار وسوسه برانگيز و جذابي هم روبهرو بوديم اما چشم بستيم و ورود نكرديم. خط و مشي ما اين بود كه بايد با اتكا به توان مطبوعاتيمان موفق شويم. بنابراين طي سي و پنج سال گذشته وقتي وارد محل كارمان ميشويم تا آخرين ساعتها مشغول كار مطبوعاتي هستيم و هرگز درب مجله فيلم را براي رفتن به مجالس خصوصي و محافل سينمايي نبستيم و بعد از پايان كار، به جايي غير ازسالن سينما يا تئاتر وارد نشديم و استفاده شخصي از رسانه براي هيچ منظور و مقصود ديگري نكرديم.
چنين مقاومتي سخت است.
ياري: مناعت طبع ميخواهد كه به لطف خدا هر سه نفرما و ديگر همكاران داشتند. مثالي برايتان ميزنم من آقاي مهاجراني و خانوادهاش را از دوران كودكي ميشناختم، زماني كه ايشان وزير ارشاد شدند هيچ درخواستي از او نكرديم و فقط تنها خواسته ما اين بود كه نخستين مصاحبهشان را با مجله فيلم داشته باشند. بعد از انجام شدن اين درخواست ديگر هيچ كاري با هم نداشتيم. به نظرمن آنچه مهم بود شان سينما بود. ما سعي كرديم همواره شان و مقام سينما را حفظ كنيم و به حريمهاي غير حرفهاي وارد نشوديم.
شكي نيست كه رسانهاي چون مجله فيلم تاثيرهاي بسياري در معرفي، حمايت و هدايت فيلمسازان داشته، در اين مسير سينما تا چه اندازه قدر اين خدمت را دانسته است؟
ياري: ما با اين انگيزه كه سينما قدر ما را بداند وارد ميدان نشديم و هيچوقت خودمان را طلبكار سينما ندانسته و نميدانيم. ما با يك عشقي جلو آمديم و با همان عشق هم ادامه داديم و به خودمان گفتيم اگر با حمايتهاي لازم باعث شديم فيلم خوب ساخته شود، اجر كارمان را گرفتهايم. خيلي دنبال اين مساله نبودهايم كه بگوييم در شكلگيري سينما نقش داشتهايم و چه كردهايم. در اين مسير هيچ منتي هم سر كسي نداشته و نداريم.
با توجه به اين مطلب كه دنيا به سمت ديجيتال شدن پيش ميرود هيچوقت نخواستيد مجله فيلم را از حالت كاغذي بيرون بياورديد؟
ياري: تحت هر شرايطي از آغاز انتشار تا امروز، انتشار مجله به شكل كاغذي در اولويت درجه يك ما بوده است و به شكل خودخواسته مجله كاغذي فيلم رضايت خوانندگانش را جلب كرده و خيلي روي فضاهاي مجازي مانور نداشته است.
چرا نام «كايه دو فيلم» براي اين مستند انتخاب شد؟ مجله تخصصي سينماي فرانسه به كايه دو سينما نامي شناخته شده است و نام «كايه دو فيلم» براي يك مستند ايراني به دليل شباهت به نام كايهدو سينما ممكن است در عرصه بينالملل صورت خوشي نداشته باشد.
ياري: من هم اسم فيلم را دوست ندارم.
ثابت كار: آقاي مهرابي هم نام فيلم را دوست نداشت و از نظر آقاي گلمكاني درباره اسم فيلم مطلع نيستم.
دليل چنين نامگذاري چه بود؟
ثابت كار: دليل نامگذاري اين مستند به «كايه دو فيلم» در شروع فيلم عنوان شده است. در سكانس شروع فيلم آقاي گلمكاني مجله فيلم را به دليل زنده نگه داشتن عشق به سينما با مجله «كايه دو سينما» فرانسه مقايسه ميكند. از سويي ديگر مجله فيلم از جهت تاثيرگذاري و جريانسازي و همينطور تاسيسش توسط جوانهاي عاشق سينما شباهت بسياري به مجله كايه دو سينما دارد. در واقع با نامگذاري «كايه دو فيلم» ميخواستيم قرابت معنايي و بازي فرمي در اسمِ فيلم ايجاد كنيم.
براي نامگذاري فيلم با آقايان مهرابي، گلمكاني و ياري مشورت كرديد؟
ياري: خير با ما هيچ مشورتي نكرد.
ثابت كار: من اسم فيلم را دوست داشتم و از همان اول هم اين نام را انتخاب كرده بودم و با احسان رسول اف هم به نتيجه نهايي براي نام «كايه دو فيلم» رسيده بوديم. اميدوارم فيلم در يك اكران مناسب به خوبي ديده شود و بتواند به درستي با مخاطبان ارتباط برقرار كند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com