به گزارش بولتن نیوز، 102 سال بعد از نسلکشی وسیع و خیرهکننده ارمنستانیها به دست ترکهای عثمانی در جریان جنگ جهانی اول، فیلم سینمایی جدید «قول» (یا «وعده») این موضوع را مورد توجهی تازه قرار داده و نسلهای جوانتری را که با آن نا آشنا است، با این شوک بزرگ رو در رو ساخته است. جالبتر و عجیبتر اینکه کریستین بیل معروف هم که در این فیلم نقش اصلی را که یک روزنامهنگار (وفعالیتهای او همزمان با آن جنایت بزرگ) است بازی کرده، اعتراف میکند که چیز زیادی درباره این جنایت عظیم نمیدانست و وقتی با آن آشنا شد که دو سال پیش سناریوی این فیلم که نوشته تری جورج و رابین اسوی کورد است، به دستش رسید و آن را مطالعه کرد.
او آن جنایت حدوداً 5/1 میلیون نفری را مشابه جنایتی میداند که داعش اینک در سطح خاورمیانه در کشورهای عراق، سوریه و افغانستان در دست اجرا دارد. ستیز بزرگ ترکهای عثمانی با ارمنیها نه فقط از این منظر که کریستین بیل مسیحی و به تبع آن صاحب برخی جانبداریها نسبت به ارمنیها است، بلکه به لحاظ تأثیرگذاری وسیع آن در درازای تاریخ و اینکه مدتها بعد از سال وقوع آن (2015) هنوز یک موضوع حلنشده در سطح جهان به شمار میآید و دوطرف همچنان در مجامع مختلف دنیا مشغول جدل درباره آن هستند، اهمیت فراوانی دارد و با این اوصاف باید دید کریستین بیل درباره آن چه میگوید.
در مورد نسل کشی بزرگ ارمنیها در سال 1915 چه نظری دارید؟
اقوام و نسلهای بعدی این افراد و وابستگان قربانیان آن ماجرا بیش از 100 سال با این درد زیستهاند و هنوز هم پایانی بر آن مترتب نیست، عدهای در آن سوی خط هنوز منکر عظمت آن جنایات هستند اما حقیقت امر چیزی بجز این است و هزاران هزار نفر در آن رویداد هلاک شدند.
تشابه آن با وقایع سالهای اخیر جهان از کدام قماش و منظر است؟
شما به جنایات داعش در سطح جهان دقیق شوید. البته این اقدامات فاقد مرکزیت و بنابراین در تضاد با آن چیزی است که بین ترکها و ارمنیها حادث شد اما جهان همیشه بستر اتفاقاتی مشابه و تاریخ در حال تکرار است و گروهی بهخاطر تاب نیاوردن ایدههای دیگران در حال زدن ریشه طرف مقابل و پاکسازی قومی هستند.
ایده و فکر ساخت فیلم «قول» از سوی چه کسانی مطرح و متولد شد؟
ما اریک ایس رایلان را داشتیم که از 2010 درصدد به بارنشاندن تلاشهای منجر به ساخت فیلم «The Promise» بوده است. او یک ارمنی و از نوادگان نسلی است که در سال 1915 در آن جنایت بزرگ جان باختند و داستان تلخشان سینه به سینه نقل شده است. در هالیوود نیز تک چهرههایی را داشتهایم که سالها میخواستهاند یک کار اپیک در این خصوص بسازند و این فیلم زمینه و وسیله خوبی بود تا روی آن کار کنند و حرفشان را با این فیلم بزنند. البته معترفم که بخشی عظیم از هالیوود از ابتدا نمیخواست به سراغ این سوژه پر دردسر برود زیرا بازتابهای بدی میداشت و همین حالا هم ما مبرا از آن بازخوردها نیستیم.
کدام جناحها در هالیوود مخالف این روند بودهاند؟
فشارها از جانب بیرون میآمده است. دولت ترکیه سالها کوشیده است هر حرکتی را در این زمینه و ساخت فیلمهایی در این باره را محدود کند و نگذارد که یک یا چند اثر سینمایی مرتبط با این سوژه رو شوند. بواقع دولت امریکا نیز نسبت به این سوژه دلسردی نشان میداد و توقعش از هالیوود اقدام نکردن در این زمینه بود.
آیا نمونه خاصی در این ارتباط وجود دارد که قابل نام بردن باشد؟
بله، در دهه 1930 میخواستند که فیلمی را درباره این موضوع بسازند که براساس رمانی بهنام «چهلروز موساداغ» بود و تصور میرفت که کلارک گیبل مشهور نقش اصلی آن را بازی کند اما فشارهای جانبی آن طرح را ملغی کرد.
لابد حالا و در اواسط 2017 ساخته و اکران شدن فیلم شما در سطح جهان یک فتح باب در این زمینه به حساب میآید.
طبعاً همینطور است و بزرگترین فایده آن مطرح شدن مجدد این موضوع و قبول این نکته است که باید نشست و در این خصوص رایزنی و صحبت کرد و این درد قدیمی را تا حدی درمان کرد. اثرگذاری یک فیلم سینمایی موفق بیش از هر اثر هنری یا کار سیاسی در این زمینه است و چشمهای زیادی را به روی حقایق باز میکند و تبدیل به یک تریبون عمومی برای بررسی امور مهم دور از نظر مانده میشود. اینکه سالها از بحث در این خصوص پرهیز شده، رویداد خوبی نیست زیرا فرصت فرار از مسئولیت را به خاطیان بخشیده است.
با این حال در پس زمینه داستان «قول» نیز روابط فردی و سودهای شخصی جلوهگری میکنند.
این بدان سبب است که نمیشد یک فیلم خشک و بیانعطاف درباره این نسلکشی گسترده ساخت و کار در آن صورت شبیه به آثار مستند و سینمای مستقل میشد که دیدگاههای کمال گرایانه صرف و فارغ از سود جوییهای مالی دارند. در فیلم ما کاراکترهای اسکار ایزاک و شارلوت لوپون که مایکل بوغوسیان و آناکساریان نامیده میشوند، فقط به این سبب هدف گرفته میشوند که اصل و نسب امریکایی دارند و کاراکتر من هم که یک روزنامهنگار امریکایی بهنام کریس مایرژ است، به این سبب مورد هجوم واقع میشود در محل وقوع جنایات حاضر است و آنچه را میبیند، مینویسد و گزارش میکند و بدیهی است که عثمانیها از این فرآیند خوششان نیاید و جلوی او ایجاد سد کنند.
چه چیزی در روند ساخت «قول» بیش از سایر امور شما را مسحور و راضی کرد؟
روند قصه گویی و هنر ارائه موضوع از آن دست که در فیلمهای دیویدلین دیدهایم، همیشه یک خصلت بسیار مثبت و مهم برای این دست آثار سینمایی بوده است. تری جورج کارگردان «قول» نیز کوشید از همین دیدگاه تأثیرپذیرد و «دکتر ژیواگو»یی عمل کند. من در نوجوانی هم در فیلمی از همین دست (امپراتوری خورشید) که استیون اسپیلبرگ آن را کارگردانی کرد اما در محاسبات اولیه قرار بود به دیویدلین سپرده شود، حاضر بودم و این فضا را خوب میشناسم. این رسم و روال کلاسیکی است که متأسفانه در هنر فیلمسازی رو به زوال میرود اما در «قول» تلاش شده که تا سرحد امکان از این سلاح بهرهگیری شود. از این طریق تری جورج هم واقعیت نگاری تاریخی کرده و هم نسل جوان و امروزی را بیش از پیش با فاجعه قدیمی کشتار ارمنیها آشنا ساخته است.
منبع: روزنامه ایران
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com