کد خبر: ۴۹۰۶۰۲
تاریخ انتشار:
گفت‌و‌گو با عرفان کوچاري عکاسي که 2 عکسش از حادثه تروريستي تهران خبرساز شد

دوربين من تفنگ من است

از ميان عکس‌هاي منتشر شده از حادثه تروريستي چهارشنبه در تهران، دو عکس بازتاب‌هاي زيادي داشته است.
دوربين من تفنگ من استبه گزارش بولتن نیوز، از ميان عکس‌هاي منتشر شده از حادثه تروريستي چهارشنبه در تهران، دو عکس بازتاب‌هاي زيادي داشته است. ابتدا عکسي از نيروهاي امنيتي با لباس شخصي که اسلحه در دست در حال عمليات هستند و ديگري عکسي که از آن به عنوان عکس وحدت و همدلي نيز نام برده شده که در آن نيروي پليس، لباس شخصي، آتش‌نشان و عکاس در کنار هم در حال انجام وظيفه ديده مي‌شوند. اين دو عکس را عرفان کوچاري، عکاس خبره و حرفه‌اي خبرگزاري تسنيم گرفته است. کوچاري درباره اين دو عکس و اتفاقات آن روز توضيحاتي می دهد.


چهارشنبه چه شد و چطور سر از بهارستان درآوردي؟

دوربين من تفنگ من استحدود ساعت 10:30 صبح بود که از حادثه باخبر شديم، ولي از آنجايي که تصور نمي‌کرديم چنين گستردگي پيدا کند و همچنين اجازه عکاسي از مقابل مجلس داده نمي‌شود، گفتيم حتماً به سرعت قضيه فيصله پيدا مي‌کند، اما حدود 10 دقيقه بعد متوجه شديم اوضاع جدي است. بلافاصله من و دو نفر ديگر از عکاسان خبرگزاري به سمت بهارستان اعزام شديم. وقتي رسيديم بهارستان را بسته بودند، ولي تلاش کرديم خودمان را به نزديک‌ترين محلي که مي‌شد از آنجا عکاسي کرد، برسانيم.

فکر کنم روبه‌روي ساختمان مراجعات مستقر شده بوديد!

جايي مستقر شديم که فکر مي‌کرديم امن است، ولي يکي از افرادي که در محل بود گفت اينجا نمانيد چون از طبقه چهارم ساختمان به اينجا تيراندازي مي‌شود، وقتي به پشت سرم نگاه کردم جاي دو گلوله روي ديوار بود و مقداري خون هم روي زمين ريخته شده بود که مشخص بود قبل از ما کسي آنجا گلوله خورده است.

بعد از فهميدن اين موضوع در همان جاي ناامن ماندي؟

بله مانديم و شروع به عکاسي کرديم، آنجا به خاطر اينکه در تيررس تروريست‌ها بود کاملاً ناامن بود، براي همين کساني که مي‌خواستند از آن منطقه عبور کنند بايد سرشان را خم و به سرعت عبور مي‌كردند. عکس دو مأمور امنيتي را که بعد خيلي هم مشهور شد، آنجا گرفتم.

آنها به سمت ساختمان مجلس مي‌رفتند که عکس‌شان را گرفتي؟

آن دو مأمور داشتند به سمت ساختمان ارشاد مي‌رفتند چون از آنجا مي‌شد بهتر به ساختمان مجلس تسلط داشت و تيراندازي کرد. يکي از افرادي که در آن محل بود، گفت دقيقاً حس کرده که تير از نزديک صورتش عبور کرده است. به نظرم آن مأموران از جان گذشتگي و ايثار کردند تا بتوانند از آنجا که در تيررس بود، عبور کنند.

علاوه بر اين عکس، عکس ديگري هم داري که بسيار مورد توجه قرار گرفته و نماد همدلي مردم ايران شده است!

بله دومين عکسي است که از آن حادثه گرفته بودم و مشهور شد. قبل از اينکه درباره آن عکس صحبت کنم بايد از ايثار آتش‌نشان‌ها بگويم که براي رساندن نردبان دقيقاً از وسط معرکه درگيري عبور مي‌کردند و آنقدر سرعت عمل داشتند که حتي برخي از آنها وقت نکرده بودند کلاه ايمني به سرشان بگذارند، گويا «وجعلنا» مي‌خواندند و وسط ميدان مي‌آمدند.

آن عکس هم به نظرم نشان داد که همه با هم و در کنار هم هستيم و حس وحدتي در آن بود. اين عکس بازتاب‌هاي زيادي داشت و فکر مي‌کنم بعد از انتخابات که کمي فضاي کشور حزبي شده بود، اين دو عکس نشان داد که چقدر ميان مردم وحدت وجود دارد.

دوربين من تفنگ من است

خودت فکر مي‌کردي عکس‌هايت از حادثه تروريستي تا اين حد با استقبال مردم روبه‌رو شود؟

من اين عکس را با جمله کوتاه «بغضي در گلو و شادي اندکي در قلب...» در اينستاگرامم منتشر کردم، بغضم براي اتفاقات ناگوار روز چهارشنبه و شادي‌ام براي وحدت و همدلي بود که شاهد آن بودم. بيش از 250 کامنت براي اين عکس گذاشتند و 50 تا60 نفر هم برايم دايرکت فرستادند و حتي شماره‌ام را پيدا کرده بودند و در تلگرام پيغام مي‌فرستادند و از حس خوبي که در اين عکس‌ها وجود دارد، تشکر کرده بودند. وقتي به عکس پروفايل کساني که اين پيام‌ها را داده بودند نگاه کني مي‌بيني چهره‌شان به کساني نمي‌خورد که مثلاً موافق نيروهاي امنيتي و لباس شخصي باشند، اما همين‌ها آمده بودند و از عملکرد نيروهاي امنيتي تشکر مي‌کردند، اين وحدت ملي ما را نشان مي‌دهد.

تا کي در بهارستان ماندي؟ بعد از پايان عمليات تروريستي هم در محل حضور داشتي؟

تا حدود ساعت 17:30 در بهارستان بوديم، حتي به در مراجعات رفتيم و حمام خوني را که به راه افتاده بود، ديديم، اما فقط به دوربين صداوسيما و شبکه خبر اجازه دادند وارد ساختمان شوند. ما هم نيم ساعت منتظر بوديم و رايزني کرديم، اما فايده‌اي نداشت و نيروهاي امنيتي اجازه ورود به ما ندادند.

عکس‌هايت تأثيرشان را گذاشته‌اند و به نظرم هر روز تأثيرشان هم بيشتر مي‌شود، به عنوان عکاس خبري، درباره تأثيرات اجتماعي و سياسي عکس‌ها بگو؟

از اول تاريخ عکاسي عکس‌هايي بوده‌اند که باعث خبر‌سازي و تاريخ‌سازي شده‌اند حتي سرنوشت يک ملت را تغيير داده‌اند، مثل عکس شليک گلوله به سر يک ويت‌کنگ يا عکس‌هايي که از سربازان امريکايي در ويتنام منتشر و باعث شد جنگ در ويتنام زودتر به پايان برسد. هميشه عکس‌ها تأثيرات خود را داشته‌اند. يکي از عکس‌هاي خودم نيز قبل از اين خبرساز شده بود.

کدام عکس؟

عکسي بود از يک تصادف روبه‌روي بيمارستان سجاد، تنها عکاسي که آنجا بود من بودم، حتي رئيس بيمارستان هم به صحنه تصادف آمده بود، اما مي‌گفت نمي‌توانيم از نظر قانوني مصدوم را به داخل بيمارستان ببريم که بعد از آن اعتراض شد و قضيه در مجلس مطرح شد، وزير توضيحاتي داد، بخش خبري 20:30 به صورت پرونده‌اي به آن پرداخت. البته هيچ کدام هم به نتيجه مؤثري نرسيد، اما همان عکس تأثيرش را گذاشت.

درباره حادثه تروريستي مجلس شوراي اسلامي و حضورت در محل اگر صحبتي مانده، بگو؟

زماني که آقاي جعفري دولت‌آبادي آمدند عکاسي را ممنوع کردند. به نظرم نيروهاي امنيتي بايد بيشتر به عکاس‌هاي رسانه‌ها اطمينان کنند و اجازه دهند اين لحظه‌ها ثبت شود، حتي اگر انتشارش منوط به اجازه از مقامات امنيتي باشد. به نظرم بايد تلاش‌هاي انجام شده براي ايجاد امنيت ثبت شود. اگر همين چند عکس از وقايع مجلس شوراي اسلامي منتشر نمي‌شد، آيا اين حميت ملي در چنين شکلي به وجود مي‌آمد؟ ما همه سرباز نظام هستيم و در راستاي اهداف کشور کار مي‌کنيم، نيروي امنيتي با تفنگش خدمت مي‌کند و تفنگ من عکاس هم دوربينم است.

منبع: روزنامه جوان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین