جلسه اکران و نقد فیلم سینمایی ویلاییها هفته گذشته در مجتمع فرهنگی 13 آبان با حضور عوامل فیلم و منتقدان برگزار شد. در این جلسه آقایان سید محمد حسینی، ناصر هاشمزاده و فرهاد فرهادی به نقد و بحث پیرامون فیلم سینمایی ویلاییها پرداختند.
به گزارش بولتن نیوز، سید محمد حسینی در ابتدای جلسه گفت: فیلم ویلاییها خیلی فیلم خوبی است و این امتیاز را دارد که تا آخر شما را با خود همراه میکند اما برای اکران، زمان بدی را به آن اختصاص دادهاند. دقیقاً در وسط ایام امتحانات فیلم را اکران کردهاند. یکی دیگر از نقاط قوت فیلم هم بازیهای خوب است بهخصوص بازی خانم ثریا قاسمی که بهترین بازی را که از ایشان سراغ دارم؛ در این فیلم انجام داده است.
فرهاد فرهادی منتقد هم در ادامه با اشاره به تعلیق حاکم بر فیلم گفت: به عقیده من شمایلی از خیمهگاه حضرت حسین (ع) در این فیلم ساخته شده است که در آن همه چشم به راه خبرند. نظری که در ادامه جلسه به شدت از سوی ناصر هاشمزاده مورد انتقاد قرار گرفت. فرهادی در ادامه گفت: داستان از زاویه سه شخصیت بیان میشود. خانم خیری، عزیز و خانم طباطبایی. هر سه حس مادرانه قوی دارند. مثلاً یکی از صحنههای خوب فیلم آن جایی است که یکی از این مادران هنگام تیراندازی هواپیما چادرش را روی بچههای خود میکشد. در صورتی که فقط تانک میتواند در مقابل کالیبر هواپیما مقاومت کند، اما این رفتار حس مادرانه را بیان میکند. چند جای فیلم دست و پایم یخ کرد که یکی همین جا بود. هر دو باری که فیلم را دیدم یاد فرازی از زیارت حضرت زینب (سها) افتادم که میگوید: سلام بر بانویی که برای حسین (ع) قلبش از جا کنده شد. این کنده شدن در فیلم اتفاق افتاده و عناصر به قدری خوب در هم تنیدهاند و فضای گرافیکی کار و دکوپاژ و ... بسیار گیرا بود. وقتی پیوی میگیرد بسیار خوب است. در مجموع فیلم بسیار فیلم خوبی است و فیلمنما نیست.
دیدگاههای ناصر هاشمزاده اما نسبت به فیلم از دیگران تند و تیزتر بود. وی با اشاره به اینکه از یک موضوع میشود روایتهای متعددی ارائه کرد گفت: مثلاً از عاشورا هم میتوان روایت حماسی داشت و هم روایت ذلیلانه. که بارها گفته شده که روایت ذلیلانه نداشته باشیم. در هنر تصرف در روایت اتفاق می افتد. ما چیزی را روایت میکنیم آن چنان که خود میخواهیم و این مسأله به هنرمند آزادی میدهد. البته این آزادی خطرناک است. نکته اساسی درباره فیلم ویلاییها این است که باید ببینیم این فیلم عزت، شرافت و حماسه را روایت کرده یا نگرانی و اضطراب را؟ وقتی نوع روایت را بررسی کنیم میتوانیم بگوییم چقدر با حقیقت منطبق بوده است. این فیلم حقیقتاً سینماست و کارگردان بسیار زحمت کشیده و اصولی مانند اصل تعلیق و انتظار را به خوبی رعایت کرده است. کاستیهای فیلمنامه هم قابل گذشت است چون فیلم روایت خود را گم نمیکند اما سؤال اینجاست که چقدر از مفاهیمی مثل کربلا و زینب (سها) و ... خرج این فیلمها کنیم؟ من این همه خرج از کربلا و ... را درست نمیدانم. چون شاید این فیلم اصلاً اشارهای به زینب (سها) نداشته باشد.
صحبتهای هاشمزاده که گویا با نظر شرکتکنندگان در نشست سنخیت زیادی نداشت واکنشهایی را در میان حاضران برانگیخت. هاشمزاده در ادامه افزود: کجای فیلم زینبگونه است؟ آنجا که ماسک را بر صورت بچههای خود میگذارد؟ یا آنجا که آن خانم میخواهد بچههای خود را ببرد؟ از طرفی انتظار در این فیلم انتظار فلجکننده است و این حماسه ایجاد نمیکند. کاری ندارم چقدر با آرمانهای ما منطبق است اما همه ما معمولاً بیشتر مرثیه دلمان میخواهد تا حماسه. قهرمانان مرده را بیشتر دوست داریم. این چه حماسهای است که آخرش مرگ است؟ نکته دیگر آن که در کلیشه سینمای ما این مسأله زیاد است که خانمها میخواهند بروند و آقایان مانعاند. در همه فیلمهای ما مردان، جبهه، انقلاب، جامعه، قانون، دادگاه و قرآن مزاحم زنها هستند و زن باید آرام آرام بپذیرد که بماند و به این مصیبتها راضی باشد. من حتی در جلسهای این نکات را به خانم قیدی نیز گفتم.
در ادامه این جلسه حسینی با انتقاد از قرار دادن شخصیت موازی در فیلم گفت: به نظر من اشکال اصلی فیلم ویلاییها مربوط به شکل دادن به شخصیت موازی است. حس مادرانگی قدرتمند در ثریا قاسمی و حس تحول بسیار قدرتمند در طناز طباطبایی قرار داده شده و فیلمساز دلش نمیآید که هیچ یک را بزند. وقتی در یک داستان شخصیت موازی قرار میدهیم؛ یا میخواهیم بخشی از شخصیت قهرمان را متجلی کند مثل 7 سامورایی، یا اینکه شخصیت موازی در یک جای مهمی از داستان باید به کار بیاید یا نهایتاً میگوییم شخصیت موازی مربوط به خشم نویسنده است. در این حالت به راحتی نویسنده میتواند او را بکشد. اشکال بزرگ فیلم ویلاییها این است که این تصمیم انقلابی را که کدام یک از این دو شخصیت را حذف کند نتوانسته بگیرد. این باعث شده که شما دچار آن دوگانگی بشوید که آیا خانم طباطبایی دچار تحول شد یا خیر؟ اگر متحول میشد یک زن قهرمان بسیار جدی برای سینمای ایران میشد.
با این حال، فرهادی دیگر منتقد جلسه، با هاشمزاده مخالف بود. او در تشریح مخالفت خود گفت: جهاد ابتدا از درون ایجاد میشود. درد را یا خود انتخاب میکنیم یا با آن مواجه میشویم. در ویلاییها یکی از شخصیتها خود انتخاب کرده به همین خاطر آخر فیلم میگوید فکر میکردم خودم را آماده کردهام اما وقتی خبر شهادت میرسد؛ میگوید خوشحال میشوم که خبر همسرم نیست. در بحث شمایلی که بنده عرض کردم نکته این است که خیمهگاه حضرت زینب یک لنگر و محور دارد. همهچیز حول یک امام میگردد اما در این فیلم چنین چیزی نداریم.
منبع: صبح نو