پس از آن کارآگاهان اداره دهم پلیس اگاهی تهران پس از حضور در محل کشف جسد به جستجوی دقیق محتویات لباسهای مقتول و خودرو پرداختند تا شاید با کشف مدارک شناسایی، موفق به شناسایی هویت جسد شوند اما هیچگونه مدارک شناسایی و ... از داخل خودرو و البسهی مقتول کشف نشد در ادامه و با شناسایی بیشتر خودرو ۲۰۶ ، کارآگاهان موفق به شناسایی مالک خودرو به نام "قاسم" ( ۴۶ ساله ) شدند.
با شناسایی محل سکونت قاسم و خانوادهاش در منطقه فرمانیه، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که قاسم از صبح روز حادثه از خانه خارج و از بعداز ظهر دیگر پاسخگوی تماسهای تلفنی اعضای خانوادهاش نبوده است؛ نهایتا همسر قاسم با مشاهده تصویر مقتول ، وی را به عنوان همسرش مورد شناسایی قرار داد.
کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در ادامهی تحقیقات اطلاع پیدا کردند که مقتول در زمینه خرید و فروش عتیقه جات فعالیت داشته و جوانی بنام "مهدی . ک" ( متولد ۱۳۷۳ ) نیز با وی فعالیت دارد .
با شناسایی "مهدی . ک " در منطقه قوچ حصار ، تحقیقات از وی به عنوان شخصی که آخرین بار مقتول با او مشاهده شده در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت. "مهدی . ک" در اظهارات اولیه عنوان داشت : "در روز واقعه مقتول به سراغ من آمد و پس از گرفتن مبلغ ۴۰ میلیون تومان به صورت دستی ، دیگر از او اطلاع ندارم.
در شرایطی که مهدی در چندین مرحله تحقیقات همچنان اظهارات قبلی خود را تکرار کرده بود ، اما سرانجام لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد.
"مهدی . ک" در اعترافاتش به کارآگاهان گفت : زمانیکه مقتول قصد انجام معامله عتیقه داشت، من به واسطه ورزشکار بودن و داشتن بدن قوی و تنومند همیشه به عنوان بادیگارد او را همراهی میکردم تا اینکه یک روز ، مقتول مبلغ قابل توجهی را در یک معامله بدست آورد اما با این وجود هیچ پولی به من پرداخت نکرد تا اینکه حتی چند روز بعد به سراغم آمد و ۴۰ میلیون تومان نیز به صورت دستی از من گرفت ؛ با گذشت چند روز از این ماجرا، در حالیکه از این رفتار مقتول بسیار ناراحت و عصبانی شده بودم ، به دروغ به او عنوان داشتم که معامله سنگینی را هماهنگ کردهام و به این بهانه مقتول را به منزل یکی از بستگان نزدیک خودم که کلید خانهاش در اختیار بود کشاندم و مدعی شدم که محل انجام معامله، آنجاست، داخل خانه، از مقتول درخواست سهم خود بابت معاملهی چند روز پیش را مطرح کردم اما او مدعی شد که پولی ندارد در حالیکه من اطمینان داشتم که دروغ میگوید . دیگر کنترل خودم را از دست دادم؛ او را روی زمین انداختم و یک رشته طناب پلاستیکی را به دور گردنش انداخته و از پشت سر اقدام به کشیدن طناب کردم؛ زمانی متوجه مرگ مقتول شدم که دیگر نفس نمی کشید ؛ از بینی و دهانش خون آمده بود و دیگر تکان نمی خورد . بسیار ترسیده بودم ؛ یک پتوی آبی رنگ برداشتم و جسد را پس از بستن دست و پا ، داخل ماشین ۲۰۶ قرار داده و به محل کشف جسد منتقل کردم.
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com