کد خبر: ۴۷۱۱۶۲
تاریخ انتشار:
درباره شعر «قیصر امین‌پور»

در گرانیگاه تکنیک و اندیشه

«قیصر امین‌پور» در حماسه‌سرایی ویژگی و برتری خاصی بر شاعران حماسه‌سرای دفاع مقدس ندارد اما در حیطه رویکردهای نوآورانه دینی به انسان‌مداری و رمانتیسم و نوستالژی در حوزه شعر جنگ، به واقع بی‌همتاست.
به گزارش بولتن نیوز، مگر می‌توانی در این سرزمین زندگی کنی و ساکت بنشینی؟

وقتی گوشه‌ای از آن در آتش کینه دشمن می‌سوزد، وقتی پیر و جوان به حراست از آن بر خاک می‌افتند و به آسمان می‌رسند، وقتی کوچه‌های دو سه متری شهرهایش را با موشک‌های نه متری می‌زنند، وقتی خرمشهر و آبادان و دزفول و ایلام و مهران و کرمانشاه و قصر شیرینش را می‌بینی که می‌شکنند و هنوز هم می‌ایستند، وقتی کنسرو لوبیایی را پیچیده در نامه‌ای به خط ساده کودکی دبستانی با سرنیزه باز می‌کنی، مگر می‌توانی بی‌تفاوت باشی؟

پس اگر سر سوزن ذوقی داشتی، مگر می‌شد ننویسی؟ اصلاً اگر ذوقی هم نداشتی،‌ می‌توانستی چنین بسرایی:

«زما بر شما تکسواران درود

زما بر شما جان نثاران درود

زما بر شما ‌ای دلیران سلام

زما بر شما پاسداران درود»

«شکار سری»

به این ترتیب حداقل دلت را خالی می‌کردی و بغضی را که فرو خورده بودی رها می‌کردی. حداقل بر لب رزمنده‌ای لبخندی می‌نشاندی. اصلاً هیچ کار که نمی‌کردی شعاری می‌دادی، دلت خنک می‌شد.

شعر ابزاری بود برای بیان احساسات و عواطفی سطحی و در دسترس همگان. شعری که در نهایت کمتر از همه به خود تعهد داشت و همه درخدمت بیان و نمایش تعهدات اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک بود. پس شاعر در بهترین وضع، ژورنالیستی بود پاکباخته و بی‌ادعا در دستگاه رسانه‌ای عامه پسند به نام شعر. این رسانه مشغول تهییج و مدح و عزا بود و به این ترتیب به نوعی خاص به نیازهای اجتماعی پاسخ می‌داد.

هنگامه‌های سیاسی واجتماعی، غالباً محیطی را ایجاد می‌کنند که شعر این نقش را بیشتر می‌پذیرد و شاعر گاه آگاهانه و عامداً به این نقش دامن می‌زند. طبیعی است که هر چه زمان بیشتری از نقاط اوج این هنگامه‌ها بگذرد، شاعران بیشتر از پیش به تعهد ادبی‌خود می‌اندیشند و به سعی در رسیدن به نوعی تعادل می‌پردازند. تعادلی بین فرم و محتوا در شعری در گرانیگاه تکنیک و اندیشه. شعری که تکنیک را پشتوانه اندیشه دارد و اندیشه را پشتوانه تکنیک.

«قیصر امین‌پور» تنها در معدودی از آثارش به این تعادل وقعی ننهاده است. شمار این آثار آنقدر کم است که به واقع قابل اعتنا نیست. از این گذشته‌ حتی در همین آثار نیز، کار از صنایع لفظی و معنوی ساده و آشنا خالی نیست.

«وقتی که لحظه، لحظه رفتن بود / آن سبز، باسخاوت خورشید / بخشید هر چه داشت / جز آن لباس سبز سپاهی را / و نقش آن کلام الهی را / نقش کلامِ لا.. / رهتوشه شهید همین بس / یک جامه، یک کلام / تصویری از امام»

از کتاب «تنفس صبح»

اما «امین‌پور» حرکتی دامنه‌دار اما منطقی، محتاطانه و پرحوصله را از شعر برونگرای آغازین با کارکردهای صریح معنا رسانی و محتواگرایی به سمت شعری درونگرایانه‌تر شروع کرده است . حرکتی از «منِ جمعی» به سمت «منِ فردی». شاید بتوان احتیاط و حوصله بیش از حد او را در این تکامل، تکیه آگاهانه او بر سنت و سپس فراروی‌های متعادل و سنجیده او از سنت دانست. مکانیسم پیچیده و دقیق این فرآیند در کتاب بسیار ارزشمند «سنت و نوآوری در شعر معاصر» شرح و بسط داده شده است. تسلط «امین‌پور» بر این مکانیسم باعث شده که هرگز در دام جریان‌های تندرو و رادیکال نوآورانه دو سه دهه اخیرِ شعر ایران نیفتد و در عین حال هیچکس نتواند شعر او را سنتی و ارتجاعی بخواند.

ثمرات این حرکت رو به رشد، شعرهایی است که می‌توان آنها را، از مهمترین نشانه‌های احیای قوالبی چون «رباعی و دوبیتی»، «غزل» و «نو نیمایی» دانست.

حالا استعاره‌ها و نمادها جای تشبیهات را گرفته‌اند و این بیان استعاری و نمادین از وضوح آثار کاسته است و در عوض به ارزش‌های زیبایی شناسانه آن افزوده است:

«من همسفر شراب از زرد به سرخ

من همره اضطراب از زرد به سرخ

یک روز به شوق هجرتی خواهم کرد

چون هجرت آفتاب از زرد به سرخ

از کتاب «در کوچه آفتاب»

و این آثار به جای ارزش‌ رسانه‌ای، حتی در دوره جنگ، ارزشی فرهنگی می‌یابند. از این منظر هر شعر سندی تاریخی است که معاییر فکری و هنری زمانه را چون میراثی ارزشمند برای آیندگان، روشن و زنده به یادگار می‌گذارد. چرا که این آثار به تاریخ نگاری جنگ و اطلاع‌رسانی روزانه در مورد آن نمی‌پردازند ، پس می‌توانند در بستر زمان به حیات خود ادامه دهند و به انتقال فرهنگ بپردازند.

«در این چمن که ز گلهای برگزیده پر است

برای چیدن گل انتخاب لازم نیست»

*

«حتی خیال نای اسماعیل خود را

همسایه با تصویری از خنجر نکردیم»

*

«اگر گرسنگی از سمت شب هجوم آورد

به طعم حوصله روزه سد جوع کنیم»

*

«بیا به خانه آلاله‌ها سری بزنیم

زداغ با دل خود حرف دیگری بزنیم

 

به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم

سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم»


از کتاب «تنفس صبح»

و این است رایحه فرهنگی خاص که از این اشعار به مشام می‌رسد و آن فرهنگی است با مختصات دینی و بهره‌مند از تفکری دین مدارانه. شاید بتوان چارچوب ساختاری شعر دفاع مقدس را با این مختصات تعریف نمود. شعری که برخلاف شعر رایج جنگ جهان، پیش و حتی بیش از حماسه ، دربردارنده نوعی نگاه انسان مدارانه و رمانتیک به لحظات ناب انسانی در صحنه جنگ یا حاشیه آن است و حتی فضای نوستالژیک آن به حسرت عارفانه شاعران کلاسیک شعر فارسی شباهت می‌یابد.

اصولاً «قیصر امین‌پور» در حماسه‌سرایی چه در غزل و چه در دیگر قوالب، ویژگی و برتری خاصی بر شاعران حماسه‌سرای دفاع مقدس چون «حسین اسرافیلی»، «حسن حسینی»، «پرویز بیگی حبیب‌آبادی»، «ساعد باقری»، «نصرالله مردانی» و شاعرانی چون ایشان ندارد اما در حیطه رویکردهای نوآورانه دینی به انسان‌مداری و رمانتیسم و نوستالژی در حوزه شعر جنگ ، به واقع بی‌همتاست. این یگانگی به خصوص در غزل و شعر نو نیمایی، آشکارتر به نظر می‌رسد.

«زجاده‌های خطر بوی یال می‌آید

کسی از آن سوی مرز محال می‌آید...

زبس فرشته به تشییع لاله آمد و رفت

صدای مبهم برخورد بال می‌آید»

 

از کتاب «تنفس صبح»

 

«افتاد

آن سان که برگ

آن اتفاق زرد

                                                 می‌افتد

افتاد

آن سان که مرگ

آن اتفاق سرد

می‌افتد

اما

او سبز بود و گرم که

افتاد

از کتاب «تنفس صبح»

«قیصر امین‌پور» آن «منِ فردی» خود را هرگز، آنگونه که باید و شاید، در شعر دفاع مقدس بروز نداد. چرا که تقریباً، آخرین آثار او در این حیطه، در «آیینه‌های ناگهان» به چاپ می‌رسند. حال آنکه «منِ فردی» او در آثار بعدی او، «گلها همه آفتابگردانند» و بیشتر در «دستور زبان عشق» متجلی می‌شود. به این ترتیب آن «منِ‌ اجتماعیِ» «قیصر امین‌پور» اگر چه در واپسین اشعاری که برای دفاع مقدس سرود، کمرنگ‌تر می‌شود اما هرگز جای خود را به تمامی، به «من فردیِ» او نمی‌بخشد. آیا این به دلیل ماهیت ذاتاً برونگرای شعر جنگ نیست که تا حد ممکن در شعر دفاع مقدس ایران ، تعدیل شده است؟

«رفتار کعبه‌های روان / بر شانه‌های صبر تماشایی است / بر شانه‌های‌ای کاش / بر شانه‌های اشک / بر شانه‌های همهمه و فریاد / آه ‌ای کجاوه‌های معلق / در باد! /‌ای کعبه‌های کوچک چوبی! / ما زایر ضریح شما هستیم / اما شما / اینگونه در طواف که هستید؟»

از کتاب «آیینه‌های ناگهان»

با این حال نمی‌توان به هیچ وجه سهم «قیصر امین‌پور» را در شکل‌گیری شعر انقلاب و دفاع مقدس آنگونه که بتوان آن را دارای هویتی خاص و ویژه دانست، ندیده گرفت. چهره شاخصی که پرچم خود را بر فراز قله‌ای از قلل این شعر برای همیشه نصب کرده است.

یادداشت: حمید رضا شکارسری
منبع: خبرگزاری فارس

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین