کد خبر: ۴۶۷۲۲۵
تاریخ انتشار:

چشم انتظار آزادی

زندان‌های کشور پر است از زندانی. اما آیا همه آنها تبهکارانی خطرناک و سابقه‌دار هستند ؟ بررسی پرونده بسیاری از زندانیان نشان می‌دهد آنها به‌خاطر جرائم غیرعمد به زندان افتاده‌اند.

به گزارش بولتن نیوز، برخي به‌خاطر مهريه، برخي ديگر به‌دليل مقصربودن در يك تصادف ساده رانندگي. حتي برخي صاحب يك خانه در حال ساخت بودند كه كارگرشان هنگام انجام كار دچار حادثه شده و جان باخته است. به‌طور حتم بايد بين فردي كه با طراحي نقشه‌اي پيچيده مرتكب قتل شده با فردي كه در جريان سانحه رانندگي موجب مرگ يك شهروند شده تفكيك قائل بود. شايد به همين دليل بود كه ستاد ديه كشور تشكيل شد و حالا اين ستاد توانسته با پشتوانه افراد خير، زندانيان زيادي را آزاد كند. اوج فعاليت‌هاي اين ستاد به همين چند هفته قبل برمي‌گردد. درست در روزهاي آخر سال كه خانواده‌هاي زيادي چشم انتظار عزيزان‌شان بودند تا از زندان آزاد شوند. امسال كنار سفره هفت سينِ برخي از خانواده‌هاي زندانيان جرائم غيرعمد، جاي هيچ‌كس خالي نبود چرا كه افراد خير با كمك ستاد ديه توانسته بودند كانون اين خانواده‌ها را گرم‌تر از هميشه كنند. با اين حال هنوز افراد زيادي هستند كه به خاطر اتفاقي عجيب و غيرمنتظره محكوم به پرداخت ديه شده و به دليل ناتواني در فراهم كردن اين مبلغ هنوز در زندان به سر مي برند. افرادي كه به دليل سهل‌انگاري و يك لحظه غفلت مسير زندگي‌شان به كلي تغيير كرده و حالا در زندان چشم انتظار خيرين هستند تا بتوانند به آغوش خانواده‌هايشان برگردند.

  • گردوهاي دردسرساز

حاج قربان پيرمردي 68ساله است كه در يكي از شهرهاي استان خراسان شمالي زندگي مي‌كند. او از چند سال قبل به‌دليل بيماري و كهولت سن دچار از كار افتادگي شد؛ به همين دليل از طرف سازمان اوقاف منطقه، باغ كوچكي كه در آن درختان گردو كاشته شده بود در اختيارش قرار گرفت تا با فروش محصول اين باغ مخارج خانواده 7نفره‌اش را تأمين كند. وقتي فصل برداشت محصول رسيد چون حاج قربان خودش توانايي چيدن گردوها را نداشت اين كار را به زن و شوهري جوان سپرد و قرار شد در عوض بخشي از پول فروش گردوها را به آنها بدهد. همه‌‌چيز به خوبي ادامه داشت تا اينكه يك روز كه اين زن و شوهر در باغ مشغول چيدن گردوها بودند حادثه تلخي اتفاق افتاد. مرد از درختي 3متري بالا رفته و روي يكي از شاخه‌ها ايستاده بود اما ناگهان شاخه شكست و او سقوط كرد. شدت حادثه به حدي بود كه اين كارگر قطع نخاع شد. اين حادثه هولناك در شرايطي رخ داد كه مسئوليت آن متوجه حاج قربان بود؛ به همين دليل وي به دادگاه احضار شد و بعد از بررسي نظرات كارشناسان وي به ميزان 60درصد در وقوع اين حادثه مقصر شناخته شد چرا كه بايد براي تأمين سلامت كارگر امكانات لازم مثل كمربند ايمني و طناب نجات را فراهم مي‌كرد. به اين ترتيب وي به پرداخت 52ميليون تومان ديه محكوم شد. اما چون توانايي پرداخت اين پول را نداشت به زندان افتاد؛ هرچند ستاد ديه توانست با برگزاري جلسه‌هاي متعدد شاكي را راضي به گذشت از 27ميليون تومان از ديه كند اما حاج قربان به‌دليل ناتواني در پرداخت بقيه ديه همچنان در 68سالگي زنداني است.

  • آزادي در آستانه نوروز

يكي از مجرمان غيرعمدي كه در آستانه نوروز از زندان آزاد شد مالك يك ساختمان است كه به‌دليل آسيب ديدگي يكي از كارگران و ناتواني در پرداخت ديه به زندان افتاد. وي 6سال قبل به‌صورت مشاركتي اقدام به ساخت يك واحد مسكوني كرد اما در روزهاي نخست كار حادثه تلخي اتفاق افتاد. يكي از كارگران هنگام ديوارچيني در طبقه دوم از روي داربستي به ارتفاع 6متر سقوط كرد و قطع نخاع شد. در جريان بررسي‌هاي قانوني صاحبخانه مقصر شناخته شده و به پرداخت ديه سنگيني محكوم شد. او بايد قبل از شروع كار موارد ايمني در ساخت‌وساز را كنترل مي‌كرد و همين غفلت باعث شد او با 4فرزند محصل به زندان بيفتد.با شناسايي اين مددجو از سوي كارشناسان ستاد ديه تلاش‌ها براي آزادي وي آغاز شد. نمايندگان ستاد ديه بعد از چند جلسه با شاكي موفق شدند وي را راضي كنند تا نسبت به 30درصد ديه اعلام گذشت كند. در اين شرايط باقيمانده ديه از طريق پرداخت وام به مددجو پرداخت شد تا اين مرد آزاد شود و نوروز را در كنار خانواده‌اش بگذراند.

  • حادثه در راه شكار

احتياط شرط عقل است و هر وقت اين شرط را رعايت نكنيم بايد منتظر حادثه باشيم. مثل حادثه‌اي كه براي 2دوست اتفاق افتاد و يكي را روانه گورستان كرد و ديگري را راهي زندان. ماجرا به روزي بر مي‌گردد كه 2دوست صميمي تصميم گرفتند براي شكار به اطراف شهرشان بروند. آنها سال‌ها با يكديگر رفاقت داشتند و از برادر به يكديگر نزديك‌تر بودند. هردو سوار خودرو شدند. حسام رانندگي مي‌كرد و داوود تفنگ شكاري را در دستش گرفته و كنار او نشسته بود. آنها از جاده اصلي وارد يك جاده خاكي و سنگلاخي شدند؛ براي همين خودروي‌شان در دست اندازها تكان‌هاي شديدي مي‌خورد. كم كم به شكارگاه نزديك مي‌شدند تا اينكه در يكي از دست اندازها حادثه تلخي اتفاق افتاد. دست داوود به ماشه تفنگ شكاري خورد و گلوله‌اي شليك شد. لوله تفنگ درست رو به حسام بود و ساچمه‌ها به او برخورد كرد و باعث مرگش شد. آن لحظه يكي از تلخ‌ترين لحظه‌هاي زندگي داوود بود. چرا كه ناخواسته باعث مرگ يكي از صميمي‌ترين دوستانش شده بود. به‌دنبال اين حادثه داوود به پرداخت ديه به 3فرزند حسام محكوم شد اما او وضع مالي خوبي نداشت؛ بنابراين به زندان افتاد.

  • سرمايه‌اي كه دود شد

برخي مي‌خواهند راه 100ساله را يكشبه طي كنند و همين تصميم گاهي آنها را چنان زمين مي‌زند كه 100سال تلاش هم براي رسيدن به جايگاه اول‌شان كم است؛ مثل زن و شوهري كه تصميم گرفته بودند با واردات پوشاك از تركيه يكشبه پولدار شوند اما بي‌احتياطي كار دست‌شان داد و بدهي‌اي كه بالا آوردند هر دو را راهي زندان كرد.

ماجرا از اين قرار بود كه اين زوج مدتي قبل براي خريد پوشاك راهي استانبول شدند. آنها علاوه بر سرمايه‌اي كه خودشان داشتند از افراد ديگري نيز پول قرض كردند تا بتوانند لباس‌هاي بيشتري وارد كنند. آنها فكر مي‌كردند با اين كار سود بيشتري نصيب‌شان مي‌شود و مي‌توانند كارشان را توسعه دهند. بعد از چند روز گشت و‌گذار در بازارهاي پوشاك استانبول آنها مقدار زيادي لباس تهيه كردند و قصد داشتند به كشور برگردند اما يك حادثه آنها را از هستي ساقط كرد. آنها همه لباس‌ها را در يك خودروي سواري بار زده بودند اما در بين راه به دلايل نامعلومي خودرو آتش گرفت و جلوي چشمان‌شان دار و ندار آنها سوخت. به ‌اين ترتيب اين زوج با دست خالي به كشور باز گشتند اما نمي‌دانستند با بدهي سنگيني كه بالا آورده‌اند چه كار كنند. آنها همه دار و ندارشان را فروختند اما بدهي‌شان سنگين‌تر از آن بود كه فروش وسايل زندگي جوابگوي آن باشد. آنها حتي پول وديعه خانه استيجاري‌شان را هم به طلبكاران دادند اما فايده‌اي نداشت و به‌دليل بدهي سنگين‌شان اين زن و شوهر در زندان به‌سرمي‌برند.

  • مرگ ناخواسته زن همسايه

يكي ديگر از زندانيان جرائم غيرعمد مردي است كه با تنبيه پسر همسايه ناخواسته باعث مرگ مادر او شد. اين حادثه زماني اتفاق افتاد كه اين مرد به نام خليل از سر كار برگشته و در حال استراحت بود اما ناگهان با شكسته‌شدن شيشه پنجره خانه‌اش از خواب پريد. ماجرا از اين قرار بود كه يكي از بچه‌هاي محله با توپ شيشه خانه را شكسته بود. وقتي پسربچه براي گرفتن توپش وارد ساختمان اين مرد شد مرد خشمگين او را بلند كرد و به نزديكي پنجره برد. او پسربچه را از پنجره بيرون برد و شروع به تهديدش كرد كه اگر بار ديگر چنين كاري كند او را از پنجره بيرون مي‌اندازد. درست در همين لحظات مادرِ پسر بچه از كوچه عبور مي‌كرد. او با ديدن پسرش بين زمين و آسمان شوكه شد و ناگهان روي زمين افتاد. هرچند دقايقي بعد امدادگران اورژانس به محل حادثه رسيدند اما اين زن بر اثر سكته قلبي جانش را از دست داده بود. با آغاز تحقيقات در اين‌باره مرد خشمگين به‌دليل ايجاد استرس و هيجان در متوفي و به اتهام تسبيب در قتل غيرعمدي به ميزان 15درصد مقصر شناخته و به پرداخت 22ميليون تومان ديه محكوم شد. وي كه كارگري ساده و پدر خانواده‌اي 5نفري است توانايي پرداخت اين مبلغ را ندارد و از آن زمان تاكنون در زندان به سر مي‌برد.

  • دردسر 21ساله

سوانح رانندگي، خانواده‌هاي زيادي را درگير خود مي‌كند. خانواده قربانيان اين حوادث داغدار مي‌شوند و افرادي كه مقصر تشخيص داده شوند يا بايد ديه پرداخت و جبران خسارت كنند يا به زندان بيفتند.
در جريان تصادفي كه 21سال قبل در جاده شاهرود- سبزوار اتفاق افتاد 30نفر از مسافران اتوبوسي كشته و مجروح شدند و چون راننده مقصر شناخته شد به پرداخت ديه به مصدومان و خانواده قربانيان محكوم شد. اين در حالي بود كه اين راننده توانايي پرداخت اين خسارت را نداشت. او براي تأمين هزينه درمان مصدومان اتوبوسش را فروخت ولي اين كار كفاف هزينه‌هاي سنگين درمان مصدومان را نمي‌داد تا اينكه به زندان افتاد. در اين مدت مسئولان كميته صلح و سازش ستاد ديه تلاش زيادي كردند تا خانواده كشته‌شدگان و مصدومان را براي بخشش راننده راضي كنند. آنها با برگزاري جلسات متعدد با اولياي دم 12متوفي و 12نفر از مصدومان تصادف توانستند رضايت آنها را مبني بر دريافت بخشي از ديه جلب كنند اما خانواده 4نفر از قربانيان تمايلي به بخشيدن راننده نداشتند. از آن زمان تلاش ها براي جلب رضايت شاكيان آغاز شد. راننده اتوبوس سالها پشت ميله هاي زندان بود و روزهاي سختي را مي گذراند تا اينكه با حمايت نيكوكاران 300ميليون تومان براي پرداخت ديه فراهم شد و اين راننده كه 76سال دارد از زندان آزاد شد.

  • از خريد تراكتور تا زندان

زندانيان جرائم غيرعمدي اغلب ماجراهاي ساده‌اي دارند اما خودشان در زنداني شدن‌شان نقشي ندارند. يكي از اين افراد پيرمردي 78ساله است كه به‌دليل خريدن تراكتور بدهي سنگيني بالا آورد و به زندان افتاد. اين مرد چند سال قبل براي اينكه كار كشاورزي اش رونق پيدا كند با دريافت وام از بانك، تراكتوري خريد و تلاش ‌كرد روي زمين كشاورزي اهالي روستا كار كند. او اميدوار بود كه زندگي‌اش دستخوش تغييرات مثبتي شود اما همه چيز آنطور كه او مي خواست پيش نرفت و اين كار نه‌تنها نتوانست زندگي او را سر و سامان دهد بلكه گره كوري در زندگي‌اش انداخت. در حالي كه او هنوز سودي از خريد تراكتور و كار با آن نصيبش نشده بود خشكسالي آغاز شد. در اين شرايط خيلي از روستاييان زمين‌هاي زراعي‌‌شان را به گلخانه تبديل كردند. در اين شرايط تراكتور پيرمرد ديگر كارايي نداشت. او كه براي پرداخت اقساط تراكتور روي كار بر زمين‌هاي كشاورزي حساب باز كرده بود با مشكل روبه‌رو شد. با اينكه او تراكتور را فروخت اما باز هم براي پرداخت بقيه اقساط درمانده بود و در نهايت به‌خاطر تأخير در پرداخت اقساط و ديركرد وام به زندان افتاد. در چنين شرايطي بود كه ستاد ديه وارد اين پرونده شد. با اينكه بدهي اين مرد حدود 48ميليون تومان بود مددكاران توانستند اين بدهي را به 24ميليون تومان كاهش دهند اما او باز هم توانايي پرداخت اين بدهي را ندارد.

  • پسر ناخلف

برخي افراد ضربه‌هاي هولناك را درست از جايي كه فكرش را ‌نمي‌كنند مي‌خورند مثل زني يزدي كه براي دريافت وام توسط پسرش ضامن شد اما پسر ناخلف بعد از دريافت وام متواري شد. مدتي قبل پسر جواني به بهانه دريافت وام براي راه‌اندازي كارگاه صنعتي مادرش را كه معلمي بازنشسته بود مجبور كرد ضامنش شود. با اينكه سند خانه يكي از فاميل هم در رهن بانك گذاشته شده بود اما معلم بازنشسته هم با اصرار پسرش چكي را به بانك داد اما چند روز بعد از دريافت وام، خانه را ترك كرد و به محل نامعلومي رفت. به اين ترتيب نخستين قسط وام پرداخت نشد و وقتي چند قسط ديگر هم عقب افتاد بانك براي دريافت طلبش اقدام كرد و چك اين معلم بازنشسته را به اجرا گذاشت. اين زن پولي براي پرداخت بدهي پسرش نداشت اما بانك نيز او را ضامن مي‌دانست و دنبال وصول طلب خود بود؛ به اين ترتيب وي به‌دليل محكوميت مالي ناشي از مطالبه وجه چك به زندان افتاد. از آن زمان تلاش‌ها براي يافتن پسر ناخلف اين زن آغاز شد اما به نتيجه‌اي نرسيد. اين در حالي بود كه همسر اين زن نيز سال‌ها قبل از او جدا شده و به خارج از كشور مهاجرت كرده است. در اين شرايط تلاش‌هاي ستاد ديه براي نجات اين زن آغاز شد. هرچند با رايزني‌هاي انجام شده بدهي 195ميليون توماني اين زن به 100ميليون تومان كاهش يافت اما او توانايي پرداخت بدهي پسرش را ندارد و همچنان زنداني است.

برخي به‌خاطر مهريه، برخي ديگر به‌دليل مقصربودن در يك تصادف ساده رانندگي. حتي برخي صاحب يك خانه در حال ساخت بودند كه كارگرشان هنگام انجام كار دچار حادثه شده و جان باخته است. به‌طور حتم بايد بين فردي كه با طراحي نقشه‌اي پيچيده مرتكب قتل شده با فردي كه در جريان سانحه رانندگي موجب مرگ يك شهروند شده تفكيك قائل بود. شايد به همين دليل بود كه ستاد ديه كشور تشكيل شد و حالا اين ستاد توانسته با پشتوانه افراد خير، زندانيان زيادي را آزاد كند. اوج فعاليت‌هاي اين ستاد به همين چند هفته قبل برمي‌گردد. درست در روزهاي آخر سال كه خانواده‌هاي زيادي چشم انتظار عزيزان‌شان بودند تا از زندان آزاد شوند. امسال كنار سفره هفت سينِ برخي از خانواده‌هاي زندانيان جرائم غيرعمد، جاي هيچ‌كس خالي نبود چرا كه افراد خير با كمك ستاد ديه توانسته بودند كانون اين خانواده‌ها را گرم‌تر از هميشه كنند. با اين حال هنوز افراد زيادي هستند كه به خاطر اتفاقي عجيب و غيرمنتظره محكوم به پرداخت ديه شده و به دليل ناتواني در فراهم كردن اين مبلغ هنوز در زندان به سر مي برند. افرادي كه به دليل سهل‌انگاري و يك لحظه غفلت مسير زندگي‌شان به كلي تغيير كرده و حالا در زندان چشم انتظار خيرين هستند تا بتوانند به آغوش خانواده‌هايشان برگردند.

  • گردوهاي دردسرساز

حاج قربان پيرمردي 68ساله است كه در يكي از شهرهاي استان خراسان شمالي زندگي مي‌كند. او از چند سال قبل به‌دليل بيماري و كهولت سن دچار از كار افتادگي شد؛ به همين دليل از طرف سازمان اوقاف منطقه، باغ كوچكي كه در آن درختان گردو كاشته شده بود در اختيارش قرار گرفت تا با فروش محصول اين باغ مخارج خانواده 7نفره‌اش را تأمين كند. وقتي فصل برداشت محصول رسيد چون حاج قربان خودش توانايي چيدن گردوها را نداشت اين كار را به زن و شوهري جوان سپرد و قرار شد در عوض بخشي از پول فروش گردوها را به آنها بدهد. همه‌‌چيز به خوبي ادامه داشت تا اينكه يك روز كه اين زن و شوهر در باغ مشغول چيدن گردوها بودند حادثه تلخي اتفاق افتاد. مرد از درختي 3متري بالا رفته و روي يكي از شاخه‌ها ايستاده بود اما ناگهان شاخه شكست و او سقوط كرد. شدت حادثه به حدي بود كه اين كارگر قطع نخاع شد. اين حادثه هولناك در شرايطي رخ داد كه مسئوليت آن متوجه حاج قربان بود؛ به همين دليل وي به دادگاه احضار شد و بعد از بررسي نظرات كارشناسان وي به ميزان 60درصد در وقوع اين حادثه مقصر شناخته شد چرا كه بايد براي تأمين سلامت كارگر امكانات لازم مثل كمربند ايمني و طناب نجات را فراهم مي‌كرد. به اين ترتيب وي به پرداخت 52ميليون تومان ديه محكوم شد. اما چون توانايي پرداخت اين پول را نداشت به زندان افتاد؛ هرچند ستاد ديه توانست با برگزاري جلسه‌هاي متعدد شاكي را راضي به گذشت از 27ميليون تومان از ديه كند اما حاج قربان به‌دليل ناتواني در پرداخت بقيه ديه همچنان در 68سالگي زنداني است.

  • آزادي در آستانه نوروز

يكي از مجرمان غيرعمدي كه در آستانه نوروز از زندان آزاد شد مالك يك ساختمان است كه به‌دليل آسيب ديدگي يكي از كارگران و ناتواني در پرداخت ديه به زندان افتاد. وي 6سال قبل به‌صورت مشاركتي اقدام به ساخت يك واحد مسكوني كرد اما در روزهاي نخست كار حادثه تلخي اتفاق افتاد. يكي از كارگران هنگام ديوارچيني در طبقه دوم از روي داربستي به ارتفاع 6متر سقوط كرد و قطع نخاع شد. در جريان بررسي‌هاي قانوني صاحبخانه مقصر شناخته شده و به پرداخت ديه سنگيني محكوم شد. او بايد قبل از شروع كار موارد ايمني در ساخت‌وساز را كنترل مي‌كرد و همين غفلت باعث شد او با 4فرزند محصل به زندان بيفتد.با شناسايي اين مددجو از سوي كارشناسان ستاد ديه تلاش‌ها براي آزادي وي آغاز شد. نمايندگان ستاد ديه بعد از چند جلسه با شاكي موفق شدند وي را راضي كنند تا نسبت به 30درصد ديه اعلام گذشت كند. در اين شرايط باقيمانده ديه از طريق پرداخت وام به مددجو پرداخت شد تا اين مرد آزاد شود و نوروز را در كنار خانواده‌اش بگذراند.

  • حادثه در راه شكار

احتياط شرط عقل است و هر وقت اين شرط را رعايت نكنيم بايد منتظر حادثه باشيم. مثل حادثه‌اي كه براي 2دوست اتفاق افتاد و يكي را روانه گورستان كرد و ديگري را راهي زندان. ماجرا به روزي بر مي‌گردد كه 2دوست صميمي تصميم گرفتند براي شكار به اطراف شهرشان بروند. آنها سال‌ها با يكديگر رفاقت داشتند و از برادر به يكديگر نزديك‌تر بودند. هردو سوار خودرو شدند. حسام رانندگي مي‌كرد و داوود تفنگ شكاري را در دستش گرفته و كنار او نشسته بود. آنها از جاده اصلي وارد يك جاده خاكي و سنگلاخي شدند؛ براي همين خودروي‌شان در دست اندازها تكان‌هاي شديدي مي‌خورد. كم كم به شكارگاه نزديك مي‌شدند تا اينكه در يكي از دست اندازها حادثه تلخي اتفاق افتاد. دست داوود به ماشه تفنگ شكاري خورد و گلوله‌اي شليك شد. لوله تفنگ درست رو به حسام بود و ساچمه‌ها به او برخورد كرد و باعث مرگش شد. آن لحظه يكي از تلخ‌ترين لحظه‌هاي زندگي داوود بود. چرا كه ناخواسته باعث مرگ يكي از صميمي‌ترين دوستانش شده بود. به‌دنبال اين حادثه داوود به پرداخت ديه به 3فرزند حسام محكوم شد اما او وضع مالي خوبي نداشت؛ بنابراين به زندان افتاد.

  • سرمايه‌اي كه دود شد

برخي مي‌خواهند راه 100ساله را يكشبه طي كنند و همين تصميم گاهي آنها را چنان زمين مي‌زند كه 100سال تلاش هم براي رسيدن به جايگاه اول‌شان كم است؛ مثل زن و شوهري كه تصميم گرفته بودند با واردات پوشاك از تركيه يكشبه پولدار شوند اما بي‌احتياطي كار دست‌شان داد و بدهي‌اي كه بالا آوردند هر دو را راهي زندان كرد.

ماجرا از اين قرار بود كه اين زوج مدتي قبل براي خريد پوشاك راهي استانبول شدند. آنها علاوه بر سرمايه‌اي كه خودشان داشتند از افراد ديگري نيز پول قرض كردند تا بتوانند لباس‌هاي بيشتري وارد كنند. آنها فكر مي‌كردند با اين كار سود بيشتري نصيب‌شان مي‌شود و مي‌توانند كارشان را توسعه دهند. بعد از چند روز گشت و‌گذار در بازارهاي پوشاك استانبول آنها مقدار زيادي لباس تهيه كردند و قصد داشتند به كشور برگردند اما يك حادثه آنها را از هستي ساقط كرد. آنها همه لباس‌ها را در يك خودروي سواري بار زده بودند اما در بين راه به دلايل نامعلومي خودرو آتش گرفت و جلوي چشمان‌شان دار و ندار آنها سوخت. به ‌اين ترتيب اين زوج با دست خالي به كشور باز گشتند اما نمي‌دانستند با بدهي سنگيني كه بالا آورده‌اند چه كار كنند. آنها همه دار و ندارشان را فروختند اما بدهي‌شان سنگين‌تر از آن بود كه فروش وسايل زندگي جوابگوي آن باشد. آنها حتي پول وديعه خانه استيجاري‌شان را هم به طلبكاران دادند اما فايده‌اي نداشت و به‌دليل بدهي سنگين‌شان اين زن و شوهر در زندان به‌سرمي‌برند.

  • مرگ ناخواسته زن همسايه

يكي ديگر از زندانيان جرائم غيرعمد مردي است كه با تنبيه پسر همسايه ناخواسته باعث مرگ مادر او شد. اين حادثه زماني اتفاق افتاد كه اين مرد به نام خليل از سر كار برگشته و در حال استراحت بود اما ناگهان با شكسته‌شدن شيشه پنجره خانه‌اش از خواب پريد. ماجرا از اين قرار بود كه يكي از بچه‌هاي محله با توپ شيشه خانه را شكسته بود. وقتي پسربچه براي گرفتن توپش وارد ساختمان اين مرد شد مرد خشمگين او را بلند كرد و به نزديكي پنجره برد. او پسربچه را از پنجره بيرون برد و شروع به تهديدش كرد كه اگر بار ديگر چنين كاري كند او را از پنجره بيرون مي‌اندازد. درست در همين لحظات مادرِ پسر بچه از كوچه عبور مي‌كرد. او با ديدن پسرش بين زمين و آسمان شوكه شد و ناگهان روي زمين افتاد. هرچند دقايقي بعد امدادگران اورژانس به محل حادثه رسيدند اما اين زن بر اثر سكته قلبي جانش را از دست داده بود. با آغاز تحقيقات در اين‌باره مرد خشمگين به‌دليل ايجاد استرس و هيجان در متوفي و به اتهام تسبيب در قتل غيرعمدي به ميزان 15درصد مقصر شناخته و به پرداخت 22ميليون تومان ديه محكوم شد. وي كه كارگري ساده و پدر خانواده‌اي 5نفري است توانايي پرداخت اين مبلغ را ندارد و از آن زمان تاكنون در زندان به سر مي‌برد.

  • دردسر 21ساله

سوانح رانندگي، خانواده‌هاي زيادي را درگير خود مي‌كند. خانواده قربانيان اين حوادث داغدار مي‌شوند و افرادي كه مقصر تشخيص داده شوند يا بايد ديه پرداخت و جبران خسارت كنند يا به زندان بيفتند.
در جريان تصادفي كه 21سال قبل در جاده شاهرود- سبزوار اتفاق افتاد 30نفر از مسافران اتوبوسي كشته و مجروح شدند و چون راننده مقصر شناخته شد به پرداخت ديه به مصدومان و خانواده قربانيان محكوم شد. اين در حالي بود كه اين راننده توانايي پرداخت اين خسارت را نداشت. او براي تأمين هزينه درمان مصدومان اتوبوسش را فروخت ولي اين كار كفاف هزينه‌هاي سنگين درمان مصدومان را نمي‌داد تا اينكه به زندان افتاد. در اين مدت مسئولان كميته صلح و سازش ستاد ديه تلاش زيادي كردند تا خانواده كشته‌شدگان و مصدومان را براي بخشش راننده راضي كنند. آنها با برگزاري جلسات متعدد با اولياي دم 12متوفي و 12نفر از مصدومان تصادف توانستند رضايت آنها را مبني بر دريافت بخشي از ديه جلب كنند اما خانواده 4نفر از قربانيان تمايلي به بخشيدن راننده نداشتند. از آن زمان تلاش ها براي جلب رضايت شاكيان آغاز شد. راننده اتوبوس سالها پشت ميله هاي زندان بود و روزهاي سختي را مي گذراند تا اينكه با حمايت نيكوكاران 300ميليون تومان براي پرداخت ديه فراهم شد و اين راننده كه 76سال دارد از زندان آزاد شد.

  • از خريد تراكتور تا زندان

زندانيان جرائم غيرعمدي اغلب ماجراهاي ساده‌اي دارند اما خودشان در زنداني شدن‌شان نقشي ندارند. يكي از اين افراد پيرمردي 78ساله است كه به‌دليل خريدن تراكتور بدهي سنگيني بالا آورد و به زندان افتاد. اين مرد چند سال قبل براي اينكه كار كشاورزي اش رونق پيدا كند با دريافت وام از بانك، تراكتوري خريد و تلاش ‌كرد روي زمين كشاورزي اهالي روستا كار كند. او اميدوار بود كه زندگي‌اش دستخوش تغييرات مثبتي شود اما همه چيز آنطور كه او مي خواست پيش نرفت و اين كار نه‌تنها نتوانست زندگي او را سر و سامان دهد بلكه گره كوري در زندگي‌اش انداخت. در حالي كه او هنوز سودي از خريد تراكتور و كار با آن نصيبش نشده بود خشكسالي آغاز شد. در اين شرايط خيلي از روستاييان زمين‌هاي زراعي‌‌شان را به گلخانه تبديل كردند. در اين شرايط تراكتور پيرمرد ديگر كارايي نداشت. او كه براي پرداخت اقساط تراكتور روي كار بر زمين‌هاي كشاورزي حساب باز كرده بود با مشكل روبه‌رو شد. با اينكه او تراكتور را فروخت اما باز هم براي پرداخت بقيه اقساط درمانده بود و در نهايت به‌خاطر تأخير در پرداخت اقساط و ديركرد وام به زندان افتاد. در چنين شرايطي بود كه ستاد ديه وارد اين پرونده شد. با اينكه بدهي اين مرد حدود 48ميليون تومان بود مددكاران توانستند اين بدهي را به 24ميليون تومان كاهش دهند اما او باز هم توانايي پرداخت اين بدهي را ندارد.

  • پسر ناخلف

برخي افراد ضربه‌هاي هولناك را درست از جايي كه فكرش را ‌نمي‌كنند مي‌خورند مثل زني يزدي كه براي دريافت وام توسط پسرش ضامن شد اما پسر ناخلف بعد از دريافت وام متواري شد. مدتي قبل پسر جواني به بهانه دريافت وام براي راه‌اندازي كارگاه صنعتي مادرش را كه معلمي بازنشسته بود مجبور كرد ضامنش شود. با اينكه سند خانه يكي از فاميل هم در رهن بانك گذاشته شده بود اما معلم بازنشسته هم با اصرار پسرش چكي را به بانك داد اما چند روز بعد از دريافت وام، خانه را ترك كرد و به محل نامعلومي رفت. به اين ترتيب نخستين قسط وام پرداخت نشد و وقتي چند قسط ديگر هم عقب افتاد بانك براي دريافت طلبش اقدام كرد و چك اين معلم بازنشسته را به اجرا گذاشت. اين زن پولي براي پرداخت بدهي پسرش نداشت اما بانك نيز او را ضامن مي‌دانست و دنبال وصول طلب خود بود؛ به اين ترتيب وي به‌دليل محكوميت مالي ناشي از مطالبه وجه چك به زندان افتاد. از آن زمان تلاش‌ها براي يافتن پسر ناخلف اين زن آغاز شد اما به نتيجه‌اي نرسيد. اين در حالي بود كه همسر اين زن نيز سال‌ها قبل از او جدا شده و به خارج از كشور مهاجرت كرده است. در اين شرايط تلاش‌هاي ستاد ديه براي نجات اين زن آغاز شد. هرچند با رايزني‌هاي انجام شده بدهي 195ميليون توماني اين زن به 100ميليون تومان كاهش يافت اما او توانايي پرداخت بدهي پسرش را ندارد و همچنان زنداني است.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

منبع: همشهری آنلاین

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین