درحاليكه پس از وقوع اينچنين حوادث مرگبار، كمتر روزنامهاي به ابعاد رواني ماجرا ميپردازد. گاهي فكر كردهام كاش همانطور كه هواپيماها جعبه سياه دارند و پس از سقوط ميشود آخرين مذاكرات را شنيد، ميشد خودروها هم جعبه سياه داشته باشند.كسي بهدنبال جعبه سياه اين هواپيماهاي زميني نيست. وقتي روشن شود در لحظات آخر بين مسافران يا اعضاي خانوادهاي كه سرنشينان اين خودروها بودهاند، چه گفتوگويي شده و آنها چگونه با مرگ دستوپنجه نرم كردهاند و در آن لحظههاي هولناك در ميان پارههاي بيرحم آن خودروها در چه انديشهاي بودهاند، علت سوانح رانندگي را از زوايه تازهاي مينگريم. زوايهاي كه ميتواند به بيداري جامعه بابت اين آسيب بزرگ اجتماعي كمك كند.
داشتن جعبه سياه براي خودروها شايد آرزويي دست نيافتني باشد اما ميشود اين جعبه سياه را شبيهسازي كرد.جعبهاي كه ؛رمزگشايي از آن ميتواند با تحريك عواطف و احساسات، تأثير مثبتي در كاهش ميزان سوانح رانندگي در پي داشته باشد.نمي دانم چرا ما در اينكه مردم را از سوانح رانندگي بترسانيم، احتياط ميكنيم.اينكه رسانهها وضعيت مجروجان پس از تصادفات رانندگي و مصايب آنها را گزارش كنند، تصاويري از كساني كه بر اثر تصادف براي هميشه وليچرنشين شدهاند را منتشر كنند و گزارشهايي از زندگيهايي كه سرپرستشان را در همين حوادث از دست دادهاند بنويسند، حتما مفيد خواهد بود.بهنظرم در روزهاي منتهي به سفرهاي نوروزي و بالا رفتن دوباره آمار تصادفات، هيچ اشكالي ندارد اگر روزنامهها در تكرار خبرها و گزارشهاي مربوط به اين حوزه دست و دلبازتر باشند.تلويزيون، مطبوعات و البته شبكههاي اجتماعي ميتوانند نقش همان جعبههاي سياه را شبيهسازي كنند، تا وقتي كسي ميخواهد بدون چك كردن اتومبليش به سفر برود، وقتي خوابش ميآيد رانندگي كند، يا با سرعت غيرمجاز براند ياد اين تصاوير و مطالب بيفتد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com