از امام صادق ع روایت شده است: همانا من بر سه نفر رحم می کنم و سزاوار است که بر آنان رحم شود: عزیزی که بعد از عزتش به ذلتی گرفتار آمده است؛ ثروتمندی که بعد از ثروتمندی، نیازمند شده؛ عالمی که خانواده و جاهلان او را کوچک میشمرند.
گروه دین و اندیشه:
حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با
ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن
نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت
روزانه منتشر می کند.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 18 اسفند به آیه 17 سوره بلد پرداخته شده و در آن آمده است:
ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ
سوره بلد (90) آیه 17
ترجمه
سپس از کسانی باشد که ایمان آوردند و [همدیگر را] به صبر سفارش، و به رحمت توصیه نمودند.
نکات ترجمه ای
«ثُمَّ كانَ ...»
«ثم»
حرف عطف است که دلالت بر «تراخی» (= این پس از آن) میکند؛ و تذکر
دادهاند که این تراخی، صرفا دلالت بر ترتیب در مقام «إخبار» (خبر دادن)
دارد نه در مقام «مخبر» (آنچه از آن خبر داده شده است) (التبيان في إعراب
القرآن، ص390) یعنی نمیخواهد بفرماید مومن بودن بعد از آن انجام شود که فک
رقبه انجام داد و ...؛ بلکه خبر میدهد که او فک رقبه انجام داد و ...
مومن هم بود.
اما اینکه فعل «کان» عطف به چیست، چند حالت قابل فرض است:
عطف است به «اقْتَحَمَ»، یعنی «نه از آن گردنه عبور کرد ... و نه از کسانی
بود که ایمان آوردند» (الجدول في إعراب القرآن، ج30، ص334 ؛ المیزان،
ج20، ص293)
عطف است به «فکَّ رقبةً» در صورتی که قرائت «فک» به صورت
«فعل» در نظر گرفته شود (نه به صورت «فکُّ» که مصدر است)، یعنی «بندهای
آزاد کرد .. و البته از کسانی بود که ایمان آوردند» (مجمع البيان، ج10،
ص745)
عطف است به «فکُّ رقبةٍ» (به همین قرائت مصدری) و در واقع عطف
به معنای آن است، یعنی «آزاد کردن بندهای ... و علاوه بر انجام این کارها،
از کسانی بوده باشد که ایمان آوردند» (مجمع البيان، ج10، ص751)
«مَرْحَمَةِ»
مصدر
میمی از ماده «رحم» است که به معنای «رحمت» میباشد. (در زبان فارسی نیز
تعبیر «مرحمت فرمایید» متداول است.) (أمالي المرتضی، ج2، ص291)
حدیث
1) امام باقر ع از پدرانشان از از رسول خدا ص روایت کردهاند:
هنگامی
که روز قیامت شود، خداوند همه خلایق را در عرصهای واحد گرد میآورد و
منادیای از جانب خداوند ندایی میدهد که آخرینشان همانند اولینشان
میشنود، که میگوید: اهل صبر کجایند؟
جماعتی از مردم بلند میشوند و گروهی از فرشتگان به استقبالشان میروند و بدانها میگویند: این صبری که شما داشتید چه بود؟
میگویند: بر انجام طاعت خدا صبر کردیم و از انجام معصیت خدا صبر کردیم.
پس منادیای از جانب خداوند ندا میدهد: راهشان را باز کنید تا بدون حساب وارد بهشت شوند.
سپس منادیای از جانب خداوند ندایی میدهد، که آخرینشان همانند اولینشان میشنود، که میگوید: اهل فضل کجایند؟
جماعتی
از مردم بلند میشوند و گروهی از فرشتگان به استقبالشان میروند و بدانها
میگویند: آن فضلی که به خاطرش شما را ندا دادند چه بود؟
میگویند: در دنیا با ما جاهلانه برخورد میکردند و ما تحمل میکردیم؛ و در حق ما بدی میکردند و ما عفو میکردیم.
پس منادیای از جانب خداوند ندا میدهد: راهشان را باز کنید تا بدون حساب وارد بهشت شوند.
منادیای
از جانب خداوند ندایی میدهد، که آخرینشان همانند اولینشان میشنود، که
میگوید: آنان که در جوار خداوند در خانهاش میباشند کجایند؟
جماعتی از
مردم بلند میشوند و گروهی از فرشتگان به استقبالشان میروند و بدانها
میگویند: شما چه عملی داشتید که به خاطر آن در جوار خدا قرار گرفتید؟
میگویند: ما در راه خدا همدیگر را دوست داشتیم، در راه خدا به هم بذل و بخشش میکردیم و در راه خدا بار همدیگر را به دوش میکشیدیم.
پس منادیای از جانب خداوند ندا میدهد: راهشان را باز کنید تا بدون حساب وارد بهشت شوند.
سپس
امام باقر ع فرمودند: اینان در جوار خدا هستند، مردم میترسند و اینها
نمیترسند، مردم مورد محاسبه واقع میشوند از اینها حساب کشیده نمیشود.
الأمالي (للطوسي)، ص103؛ کافی، ج2، ص75 و 108 و 126
2) از امام صادق ع روایت شده است: همانا
مومنی از شما در روز قیامت هست که شخصی از مقابل او عبور میکند در حالی
که دستور وارد کردن او به /اتش صادر شده است، پس به آن مومن میگوید:
فلانی، به فریادم برس؛ من در دنیا در حق تو نیکی کردهام. آن مومن به
فرشتهاش میگوید راهش را باز کن! و خداوند به آن فرشته دستور میدهد که به
سخن این مومن گوش بده و فرشته [عذاب] راه او را باز میکند.
المحاسن، ج1، ص185
عَنِ
الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ عَنْ مُيَسِّرِ
بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ
الْمُؤْمِنَ مِنْكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ لَيَمُرُّ عَلَيْهِ بِالرَّجُلِ
وَ قَدْ أُمِرَ بِهِ إِلَى النَّارِ فَيَقُولُ لَهُ يَا فُلَانُ أَغِثْنِي
فَقَدْ كُنْتُ أَصْنَعُ إِلَيْكَ الْمَعْرُوفَ فِي الدُّنْيَا فَيَقُولُ
الْمُؤْمِنُ لِلْمَلَكِ خَلِّ سَبِيلَهُ فَيَأْمُرُ اللَّهُ الْمَلَكَ أَنْ
أَجِزْ قَوْلَ الْمُؤْمِنِ فَيُخَلِّي الْمَلِكُ سَبِيلَه.
3) از امام صادق ع روایت شده است: همانا من بر سه نفر رحم می کنم و سزاوار است که بر آنان رحم شود: عزیزی که بعد از عزتش به ذلتی گرفتار آمده است؛ ثروتمندی که بعد از ثروتمندی، نیازمند شده؛ عالمی که خانواده و جاهلان او را کوچک میشمرند.
الأمالي( للصدوق)، ص12
حَدَّثَنَا
أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ
قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ
بْنِ زِيَادٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبَانٍ وَ غَيْرِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ
اللَّهِ ع قَالَ: إِنِّي لَأَرْحَمُ ثَلَاثَةً وَ حَقٌّ لَهُمْ أَنْ
يُرْحَمُوا عَزِيزٌ أَصَابَتْهُ مَذَلَّةٌ بَعْدَ الْعِزِّ وَ غَنِيٌّ
أَصَابَتْهُ حَاجَةٌ بَعْدَ الْغِنَى وَ عَالِمٌ يَسْتَخِفُّ بِهِ أَهْلُهُ
وَ الْجَهَلَةُ.
4) از امام صادق ع روایت شده است: همانا مسلمان برادر مسلمان است؛ بر او ظلم نمیکند و او را خوار نمیدارد و در حقش خیانت نمیکند؛ و
بر مسلمانان سزاوار است که بکوشند در اینکه به هم برسند و همکاری کنند در
عطوفتورزی متقابل و برادری کردن نسبت به نیازمندان و به مشکلات همدیگر
رسیدگی کردن، تا آن گونه باشید که خداوند عز و جل بدان دستور داده است:
«رحم کنندگان در میان همدیگر» (فتح/29) یعنی نسبت به هم رحمت میآورند، و
غمگیناند از اینکه آن وضعیتی که عمده انصار در زمان رسول خدا ص نسبت به هم
داشتند، از میانشان غایب است.
الكافي، ج2، ص174
عِدَّةٌ
مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ
الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْمُسْلِمُ
أَخُو الْمُسْلِمِ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَخْذُلُهُ وَ لَا يَخُونُهُ وَ
يَحِقُّ عَلَى الْمُسْلِمِينَ الِاجْتِهَادُ فِي التَّوَاصُلِ وَ
التَّعَاوُنُ عَلَى التَّعَاطُفِ وَ الْمُوَاسَاةُ لِأَهْلِ الْحَاجَةِ وَ
تَعَاطُفُ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ حَتَّى تَكُونُوا كَمَا أَمَرَكُمُ
اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- رُحَمَاءَ بَيْنَكُمْ مُتَرَاحِمِينَ مُغْتَمِّينَ
لِمَا غَابَ عَنْكُمْ مِنْ أَمْرِهِمْ عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ مَعْشَرُ
الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص.
تدبر
1️⃣ برای
عبور از آن گردنه، اگرچه دل کندن از مال و انجام انفاقهای سنگین مالی،
مانند آزاد کردن برده ویا اطعام یتیم و مسکین در زمانه قحطی، لازم است، اما
کافی نیست. بلکه شخص باید ایمان داشته باشد و روابط متقابلی با مومنان
داشته باشد که در این روابط همدیگر را به صبر و رحمت آوردن بر دیگران سفارش
کنند.
2️⃣ یکی از ضروریات برای عبور از آن گردنه صعبالعبور، از مومنان بودن است.
چرا؟
الف. ایمان، یعنی باوری که پشتوانه عمل است؛ کسی قیامت و گردنههایش را جدی میگیرد و برایش میکوشد که ایمان داشته باشد.
ب. ایمان، یک جهتگیری به سوی آخرت است. کسی به چیزی میرسد که نسبت به آن
جهتگیری کرده باشد و قصد انجام آن را داشته باشد. کسی که بدون قصد و از
سر اتفاق کاری را انجام دهد، آن کار، اثر مثبت و ثمرهای در باطن و حقیقت
وی نخواهد داشت.
3️⃣ یک شرط مهم برای عبور از گردنههای قیامت، توصیه همدیگر به صبر و رحمت است.
چرا؟
چون انسان در «سختی» آفریده شده است. اگر انسان در
سختی آفریده شده، پس باید هم صبر و استقامت در پیمودن این مسیر را جدی
گرفت و هم سختیهای این مسیر را با رحمت متقابل باید آسان نمود.
نکته تخصصی انسانشناسی
مقدمه1: انسان در سختی آفریده شده است
مقدمه2. انسان موجودی اجتماعی است.
نتیجه: روابط اجتماعی انسان باید به نحوی تنظیم شود که بتواند بر سختیهای این راه غلبه کند و برای تحقق این امر دو مولفه لازم است:
اولا: اگر بناچار در زندگی سختی پیش میآید انسان باید خود را برای تحمل سختی آماده کند.
ثانیا:
سختی همواره از جنس ناملایمات است، پس برای غلبه بر آن باید نقطه مقابلش
را در روابط اجتماعی تقویت کرد و آن، همان ملایمت و رحمت و عطوفت است.
در واقع، انسانشناسیای
که وجود سختی را جدی میگیرد، این گونه نیست که به ناامیدی و یاس از زندگی
منجر شود، بلکه از انسان، ابتدا ایمان طلب میکند، و آنگاه از افراد جامعه
ایمانی میخواهد که دائما هم خود را برای تحمل سختیهای لاعلاج آماده
سازند، و هم با تقویت روابط عاطفی قوی، تا حد امکان بر آن ناملایمات غلبه
نمایند و همان ناملایمات را بستری برای زندگیای پر از شادی معنوی قرار
دهند.
4️⃣ رابطه
مومنان با همدیگر، بسیار برتر از عدالت است؛ رابطه آنها بر مدار «رحمت»
است؛ نه فقط اینکه خودشان بر دیگران رحمت آورند، بلکه سفارش کردن و دعوت
همدیگر به رحمت.
نکته تخصصی جامعهشناسی
برخی
جامعهشناسان از تعبیر «روابط گرم» و «روابط سرد» در جامعه سخن گفتهاند که
آنچه قوامبخش اصلی جامعه است، روابط گرم است. روابط سرد آنجاست که همه
چیز بر مدار قانون و اجرای عدالت است، و روابط گرم آنجاست که امور بر اساس
عواطف و محبت میگردد.
اگر دقت کنید برای عبور از گردنههای قیامت، تقریبا تمام آنچه در این آیات گذشت، از جنس روابط گرم بود:
آزاد کردن برده، اطعام نیازمند در روزگار قحطی، توصیه به صبر و توصیه به رحمت.
هیچیک
از این مولفهها، عناصری نیست که با زور قانون بتوان در جامعه پیاده کرد.
همگی مبتنی بر آن است که در بین آحاد جامعه روابط گرم برقرار باشد.
5️⃣ انسانهای مومن هم بینیاز از سفارش و توصیه نیستند. (قرائتی، تفسیر نور، ج10، ص490)