به حکم آمارهای همهساله نمایشگاه، حجم عمده یارانه تزریق شده در بخش خرید کتب فارسی مصروف بخش دانشگاهی میشود و مورد استفاده مؤسسات و دانشگاهها و کتابخانههای دولتی قرار میگیرد.
به گزارش بولتن نیوز، محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران اوایل هفته جاری طی یک نشست خبری ضمن اشاره به بخش بینالملل نمایشگاه کتاب عنوان کرده بود: «یارانه ارشاد به بخش بین الملل نمایشگاه کتاب توجهیی نداشته است».
وی در این راستا گفته بود: در آن سالها تقریبا بخش عمده ناشرانی که در بخش بین المللی نمایشگاه کتاب تهران شرکت می کردند، ناشران آکادمیک و دانشگاهی بودند که البته سالها با استفاده از یارانه، کتابهایشان را منتشر می کردند اما با توجه به اینکه مشتری این کتابها، کتابخانه های تحت پوشش وزارتخانه های علوم و بهداشت بودند، صرف یارانه از سوی وزارت ارشاد برای این کتابخانه ها توجیهی نداشت. با این وجود از طریق همین یارانه ها، کتابخانه های دانشگاهی ما به آخرین دستاوردهای علمی و آکادمیک جهان دسترسی پیدا کردند و شاید همین زمینه های کسب رتبه های بالای علمی از طرف کشورما را میسر کرد کما اینکه امروزه حداقل می توان یکصد عنوان کتاب را از اساتید معتبر دانشگاههای ایران نام برد که توسط موسسات انتشاراتی بین المللی در سطح جهان منتشر و توزیع شده است.
پس از انتشار این اظهارات که از سوی رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران که طرف قرارداد ارشاد برای برگزاری نمایشگاه کتاب در دوره سیام است، انجمن فرهنگی ناشران بینالمللی ایرانیان در واکنشی به این سخنان پاسخ داد که مشروح آن در ذیل این مطلب میآید:
اخیراً در رسانهها مصاحبهای از آقای محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سخنگوی شورای برنامهریزی تشکلها برای سیامین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منتشر گردید مبنی بر اظهار نظرهایی جهتدار و غیر قابل توجیه در خصوص یارانه حمایت از خریداران کتاب خارجی که محتوای غلط این اظهارات و جهتگیری غیرمنصفانه آن، انجمن ناشران بینالمللی را بر آن داشت تا جهت تنویر افکار عمومی و تبیین دقیق ابعاد موضوع، نسبت به آن واکنش نشان داده و توضیحاتی کارشناسیشده ارائه نماید؛ هر چند که این مطالب بر اهالی فن روشن است و قبلاً نیز بارها برای دفع شبه افکنیهایی از این دست، به انحاء مختلف تشریح شده است، لیکن ظاهراً دعبی برای تکرار مکرر این دست حرفها وجود دارد که به تبع، انجمن را ملزم به توضیح چندباره موضوع مینماید.
در مصاحبه مذکور با استناد به این استدلال که متولی دانشگاههای علوم و بهداشت وزارتخانههای دیگری هستند اختصاص یارانه از طریق وزارت ارشاد به ایشان امری مذموم و غلط توصیف شده است و همزمان هم در همان مصاحبه تأکید شده که شاید یکی از دلایل پیشرفت چشمگیر جایگاه علمی ایران در منطقه، استفاده از همین یارانهها و تجهیز کتابخانهها بوده است که اصل وجود چنین تناقض آشکاری، منطقی بودن این اظهارات را به خودی خود مخدوش مینماید؛ همینطور در ادامه آمده است که تزریق این یارانهها کمکی به نزدیکی ناشران ایرانی و خارجی نکرده است؛ گویی که توقع این بوده که با تزریق یارانه به خریدار کتاب خارجی، همه مشکلات فرهنگی کشور حل شود و اکنون که نشده محل انتقاد است! در حالی که ماهیت و اهداف یارانه این بخش به طور کلی اجنبی از موضوع ارتباط ناشرین داخلی و خارجی است، مثل اینکه گفته شود تزریق یارانه در بخش داخلی موجب نزدیکی میان مردم و ناشرین نشده است و شاید حتی غریبتر از این مثال باشد؛ بنابراین با توجه به غیرمنطقی بودن بخشهای اخیر این اظهارات، لزومی برای پاسخ دادن به آنها نیست و در ادامه نکاتی چند در خصوص اولین شبهه طرح شده، که ظاهر منطقی دارد، ارائه خواهد شد که هم متضمن وجوه توضیحی و هم استدلالی است.
الف) در یک نگاه کلی به سیاستهای یارانهای، بخش بینالملل همواره موافق حذف کامل یارانه بوده و در مقاطع مختلفی گامهای جدی در این راستا برداشته است، لیکن نه در شرایطی که یارانه وجود داشته باشد و صرفاً بخش بینالملل تنها از مضار توزیع ناعادلانه آن آسیب ببیند.
ب) اساساً شأن کسی که جایگاه سخنگوی شورای برنامهریزی نمایشگاه را دارد و در عین حال عنوان ریاست اتحادیه ناشران و کتابفروشان را یدک میکشد، ایجاب مینماید که علیه منافع یک دسته خاص از مجموعه گروههای ذیربط به جایگاه حقوقی خود، موضعگیری رسانهای ننماید و اگر ایشان نقدی به اصل موضوع یارانه دارند قاعدتاً این موضوع به شکل کلی قابل طرح است و نه اینکه عامل بازپخش تفکری، بر ضد یک گروه و راضیکننده گروههای دیگری باشند؛ هرچند گمانهزنیهایی مبنی بر اهداف ایشان وجود دارد ولی حقیقتاً توضیح چنین رفتار غیرمتعارفی دشوار است.
ج) بر کسی پوشیده نیست که آقای آموزگار بیش از 20 و اندی سال از منافع همین یارانهها در بخش خارجی مثل سایر ناشرین در بخشهای داخلی کسب منفعت کرده است و به جرآت میتوان گفت که اصلاً پایه حضور ایشان در صنعت نشر از همین بخش شکل گرفته است و عجیب است که چطور در طول این سالیان، به چنین نظرات کارشناسانهای دست نیافتند و تنها زمانی که حجم کار خود را در این بخش تقلیل داده و به سوی دیگری عزیمت کردند متوجه اشتباه چندین ساله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند؟
د) در خصوص تخصیص این یارانه به کتابخانهها و مؤسسات پژوهشی دولتی، این شبهه مطرح میشود که چرا بخشی از دولت به بخشی دیگر یارانه پرداخت کرده است؟ و یا به عبارت دیگر با توجه به اولویتهای وزارت ارشاد، نوبت به حمایت از بخش دانشگاهی و تحقیقاتی نمیرسد و دستگاههای ذیربط آن باید این موضوع را در دستور کار خود قرار دهند، که لازم به توضیح است:
اولاً و اساساً این یارانه به دولت داده نمیشود و به مردم و خریدار کتاب خارجی اختصاص مییابد (همانطور که قانون مربوطه نیز عیناً به این موضوع اشاره کرده و عدم اجرای آن پس از سالها نیز خود محل تأمل است) و همهی مردم هم یک دولت دارند و حق دارند در خصوص نیازهایشان مورد حمایت باشند و چه بهتر اینکه با خرید کتاب توسط یک کتابخانه دسته بزرگتری از مردم (در قالب دانشگاه، مؤسسه، پژوهشکده و...) از منافع این حمایت بهرهمند شوند و از قضاء همین حمایتها لوازم پیشرفتهای علمی و هستهای و امثال آن را برای دانشمندان این مملکت فراهم آورده است، پس بیان عبارت "یارانه دولت به دولت" از بنیان ادعای بیربطی است.
ثانیاً در بسیاری موارد ممکن است دولت، جهت تخصصیتر کردن توزیع بودجههای حمایتی، مبالغ مربوطه را در اختیار نزدیکترین نهاد اجرایی در آن حوزه قرار دهد، به عبارت دیگر همچون آب چشمه که مستقیم به سوی باغ هدایت نمیشود و پس از تجمیع در یک استخر توسط میرآب و به میزان لازم و متناسب در اختیار مزارع قرار میگیرد، وزارت ارشاد حکم میرآب توزیع یارانه مرتبط با کتاب را دارد که این شأن، به جهت درگیری مستقیم این وزارتخانه با حوزه نشر و کتاب و به عنوان متولی برگزاری نمایشگاه به آن داده شده است، فلذا هیچ قبح عقلی بر این موضوع بار نمیشود، به ویژه اینکه ساختار و نظام وزارت علوم و یا سایر دستگاههای مرتبط با حوزه پژوهشی و یا دانشگاهی، به گونهای است که امکان چنین توزیع مویرگی در آن وجود ندارد و به این سبب نه تنها واگذاری توزیع یارانه کتاب حتی در بخش دولتی وزارت ارشاد، قبح عقلی ندارد بلکه ضرورت دارد و بالاتر از همه اینکه اگر قرار باشد قبح عقلی برای این موضوع قائل شد، این قاعده برای کتابهای فارسی نیز صدق میکند، چرا که به حکم آمارهای همهساله نمایشگاه و گروههای اولویت ذکر شده در قانون، حجم عمده یارانه تزریق شده در بخش خرید کتب فارسی هم مصروف بخش دانشگاهی میشود و مورد استفاده مؤسسات و دانشگاهها و کتابخانههای دولتی قرار میگیرد و در این صورت لازم است کل یارانه به شکل یکجا منقطع گردد، ضمن اینکه در بسیاری بخشهای دیگر هم ساختار عملکرد دولت ـ به درستی ـ به همین شکل است؛ اگر حرفهای آقای آموزگار منطقی قلمداد شود، از فردا شرکت گاز هم نباید به بخش صنایع یارانه بدهد، چون خودش به قدر کافی مشترک شخصی دارد و بخش صنایع هم خودش وزارتخانه دارد پس وزارتخانه خودشان باید بیاید از ایشان حمایت کند!!! حقیقتاً با این تحلیل چه آشوبی ایجاد میشود؟ اصلاً مگر هر وزارتخانه یک دولت مستقل است که گفته شود "هر کسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش"؟! واقعاً درک چنین استدلالنماهایی برای اهل فن سخت و گران است.
باتوجه به همه مطالب توضیحی و فنی مطروحه، آشکار میشود ادعاهای طرح شده هرگز وجاهت کارشناسی ندارد و مشخص نیست برای چه مصارفی، بیجهت و بیمقدمه چنین حرفهای قوام نیافتهای در مطبوعات طرح میشود در شرایطی که علاوه بر مشکلات فراگیر اقتصادی حاصل از شرایط بینالمللی ،عدم اجرای قوانین حمایتی به شکل صحیح آن نیز آسیب جدی به کارگزاران فعال در بخش خارجی وارد آورده و تحمل فشارهای همه جانبه وارده امتداد حیات فرهنگی ـ تجاری بسیاری از ایشان را به چالش میکشد. امید است اشخاص و افراد خصوصاً با جایگاههای حقوقی با پختگی بیشتری اظهار نظر نمایند.