مهمترين فيلم نمايش داده شده تا به امروز و شانس اول دريافت جوایز اصلی جشنواره / پس از نمايش چند فيلم نسبتاً شاخص زنانه و درخشش بازيگران زن فيلمهاي چند روز ابتدايي جشنواره فيلم فجر در سالن برج ميلاد، محمد حسين مهدويان با «ماجراي نيمروز» فيلمي مردانه رو کرد.
گروه سینما و تلویزیون: پس از نمايش چند فيلم نسبتاً شاخص زنانه و درخشش بازيگران زن فيلمهاي چند روز ابتدايي جشنواره فيلم فجر در سالن برج ميلاد، محمد حسين مهدويان با «ماجراي نيمروز» فيلمي مردانه رو کرد. «ويلاييها»، «آباجان»، «نگار» و «شهلا شماره 17» هر کدام يا کاملاً بر مبناي کاراکترهاي زن، داستان خود را پيش ميبردند يا يک کاراکتر زن محوري بار اصلي فيلم را به دوش ميکشيد، اما ماجراي نيمروز اين روال را برهم زد.
به گزارش بولتن نیوز، نمايش دومين فيلم بلند محمدحسين مهدويان با نام ماجراي نيمروز در سالن همايشهاي برج ميلاد با استقبال بيسابقه مخاطبان مواجه شد. جو نشست خبري فيلم هم همين مسئله را نشان ميدهد. اهالي رسانه به اتفاق با فيلم ارتباط برقرار کردهاند. حتي يکي از خبرنگاران از حالا درباره معرفي فيلم به اسکار سال آينده سخن ميگويد و پاسخ کارگردان هم به اين سؤال نيز جالب است. «احتمالاً سال آينده اصغر فرهادي فيلمي نخواهند داشت، بنابراين ميتوان به معرفي فيلممان اميدوار باشيم.»
کنجکاوي براي ديدن فيلم ماجراي نيمروز از سوي اهالي رسانه به خوبي از صفهاي طويل مقابل درهاي سالن اصلي برج ميلاد قابل مشاهده بود. سالن بزرگ برج ميلاد جزو معدود دفعاتي بود که با نمايش يک فيلم تمام صندليهايش اشغال ميشود و تا پايان فيلم هم کسي از روي صندلي بلند نميشود.
اين استقبال و کنجکاوي براي تماشاي ماجراي نيمروز البته طبيعي است. فيلم پيشين مهدويان سال گذشته سيمرغ بهترين فيلم جشنواره را به خود اختصاص داد و توانسته بود نظر همه را به سوي خود جلب کند. حالا همه آمده بودند تا ببينند او با فيلم دوم خود چه کرده است. واکنشها، کفزدنها و ابراز احساسات در طول نمايش فيلم و پس از پايان آن نشان ميدهد که نظرات، اغلب مثبت است و فيلم توانسته ارتباط خوبي با مخاطبان برقرار کند.
شانس اول دريافت بهترين فيلم و كسب جوايز مختلف
به احتمال زياد بايد ماجراي نيمروز را از حالا جزو اصليترين مدعيان کسب سيمرغ در بخشهاي اصلي و فرعي جشنواره فيلم فجر دانست.
فيلم ظرفيت درو کردن جوايز در يک جشنواره حرفهاي با هيئت داوران حرفهاي را دارد. هر چهار بازيگر مرد اصلي شايستگي نامزد شدن در ليست بهترين بازيگر مرد را دارند. احمد مهرانفر، جواد عزتي و مهرداد صديقيان کاملاً پرفروغ در فيلم ظاهر شدهاند. کارگردان در ساخت صحنههاي اکشن نيز موفق عمل کرده است. فيلمنامه نيز پرتعليق و با ضرباهنگ قابل قبولي ارائه شده است.
ماجراي نيمروز فيلمي درباره ترورهاي خياباني کور سازمان منافقين در سال 60 و فجايع 7تير و 8 شهريور همان سال است که منجر به شهادت بهشتي، رجايي و باهنر و تعداد ديگري از مسئولان جمهوري اسلامي شد.
اينکه سينماي ايران نسبت به ترور 17هزار نفر از مردم کوچه و خيابان و نيز شهادت جمع کثيري از سران جمهوري اسلامي در مقطعي ملتهب از تاريخ انقلاب طي نزديک به 40 سال بياعتنا بوده، دردي است که بارها بيان شده و مطالبهاي بود که بيشمار مطرح شده بود. البته مهدويان در ماجراي نيمروز نخواسته يا نتوانسته به مناقشات اصلي ماجراي 8 شهريور و متهمان اصلي همدستي با کشميري در دفتر نخستوزيري بپردازد.
در فيلم اشارهاي کوتاه و گذرا به نفوذيهاي نخستوزيري ميشود، اما در فيلم به ماجراي اصلي و اينکه چه کساني در آن فجايع متهم بودند و به واسطه فشار چه کساني از محاکمه گريختند و پرونده آنها بسته شد، اشارهاي نشده است، اما تا همين حد هم براي پرداختن به موضوع مهمي چون جنايات منافقين براي سينماي خوابآلود ايران غنيمت است.
مهدويان در ماجراي نيمروز از زاويه و نقطه نظري ديگر به ماجرا نگاه کرده است. کشميري در فيلم او حضور دارد اما به عنوان کاراکتري حاشيهاي و اتفاقاً به موضوع نفوذيها در فيلم اشاره خوبي شده است. کاراکترهاي ظاهرالصلاحي که در وهله اول همدستي آنان با منافقين دور از ذهن به نظر ميرسد و لو رفتن آنها مخاطب را غافلگير ميکند.
کاراکتر کشميري ميتوانست در فيلم حضور بيشتري داشته باشد و براي مخاطب بهتر معرفي شود. در فيلم مظلوميت شهداي ترور از اين جهت که با وجود نگراني کاراکتر امنيتي محوري فيلم و تلاش گروه باز هم جان مسئولان ارشد نظام در امان نميماند به خوبي بازتاب داده ميشود. پيچيدگي سازمان منافقين و نظم تشکيلاتي آن در آن مقطع تاريخي در ماجراي نيمروز خوب بازنمايي شده است، اما آنچه در فيلم اشارهاي به آن نشده و ميتوانست بازنمايي بهتري داشته باشد، تکيه بر اطلاعات مردمي است که اگر اين مسئله نبود سيستم و تشکيلات اطلاعاتي نظام کار زيادي از دستش برنميآمد و فاجعه بسيار عميقتر از آن رقم ميخورد.
مهدويان در ماجراي نيمروز زياد از وقايع لانگ شات نميدهد و بيش از همه از نماهاي بسته استفاده ميکند. رويکردي که به واسطه شهري بودن موقعيت فيلم تا حدي ميتواند توجيهپذير باشد. هر چند او از نماهاي خياباني صرفنظر نکرده است و بازنمايي نماهاي بيروني را هم براي فيلم ضروري قلمداد کرده و در اين مورد هم تا حدودي موفق بوده است.
مهدويان اينبار هم از فيلمبرداري به شيوه 35 ميليمتري براي مستند نمايي اثرش استفاده کرده است. شايد يکي از ضعفهاي فيلم را بتوان سرگرداني دوربين دانست. اينکه در بعضي نماها معلوم نيست دوربين چه شخصيتي دارد. نگاه به اصطلاح پياووي دارد يا از نقطه نظر راوي به سوژه نظر دارد.
ما با اثري شبهگانگستري طرفيم که داستان آن براساس افعال و کنشهاي يک گروه امنيتي در جريان مبارزات خياباني با سازماني چريکي رقم ميخورد.
فضاسازي از مقطع تاريخي ابتداي انقلاب در دهه ملتهب 60 و بازنمايي از حال و هواي آن دوران اتفاقي است که در ماجراي نيمروز تقريباً به شکلي موفق اتفاق افتاده است. طراح صحنه فيلم که در «ايستاده در غبار» هم با مهدويان همکاري کرده بود در ماجراي نيمروز هم به غايت از پس کار برآمده است و مخاطب را به دهه 60 پرتاب ميکند.
ماجراي نيمروز تا حدي اداي دين به شهداي فاجعه 7 تير و 8 شهريور و ترورهاي کور آن مقطع زماني محسوب ميشود. يک فيلم در اينباره حق مطلب را ادا نميکند، اما تا حدود زيادي شهداي آن حوادث تلخ را از مهجوريت بيرون آورده و جلوي چشم نسلي ميگذارد که آن دوران را درک نکرده است.
منبع : روزنامه جوان