به گزارش بولتن نیوز، آرمان پسری 18 ساله است که دو سال پیش، وقتی 16 بهار از زندگیاش گذشته بود، به دلیل شرکت ناخواسته در یک درگیری خیابانی و هواخواهی از دوستانش با ضربه چاقو جان پسری را که چند سال از خودش بزرگتر بود، گرفت و زندگی خود و دو خانواده را سیاه کرد. او شاید هیچ وقت فکر نمیکرد حضورش در آن دعوای خیابانی این چنین تلخ رقم بخورد و در 16 سالگی مهر قاتل بودن بر پیشانیاش حک شود. مدتی بعد که محاکمه شد دادگاه حکم قصاص به وی داد. همانجا بود که دنیا برسر مادر بیمار سرطانی و خواهر و برادر کوچکش آوار شد. باورشان نمیشد چنین حکمی برای او صادر شده است و دیر یا زود آرمان پای چوبه دار میرود.
مادر و دیگر اعضای فامیل که در شهرستان بودند به خانه مقتول رفتند که شاید آنها رضایت بدهند اما این خانواده داغ عزیز بردلشان نشسته بود و نمیتوانستند به این راحتی رضایت دهند. مادر هر بار که به دیدن آرمان در کانون اصلاح و تربیت میرفت، میترسید نکند این آخرین ملاقاتش باشد و در ملاقات بعدی آرمان برای همیشه پر کشیده باشد.
امید به زندگی
آرمان به کمک مدیر کانون اصلاح و تربیت تهران سعی کرد دوباره به زندگی باز گردد و با سرنوشتی که برایش رقم خورده سر سازش داشته باشد و تا آنجا پیش برود که خداوند برایش تقدیر زده است. مسئولان کانون خیلی دلداریاش میدادند تا او بتواندبا شرایط کنار بیاید. آنها زمانی که متوجه شدند آرمان واقعا ناخواسته به جنایتی دست زده و خیلی از حادثهای که رخ داده، پشیمان است، کمکش کردند. با خانواده مقتول ملاقاتهایی داشتند تا شاید روزنهای برای امید به بخشش وی پیدا شود. آرمان خیلی نگران مادرش بود که سرطان در وجود او ریشه دوانده است. میخواست بعد از جدایی پدر و ترک آنها، مرد خانه و کمک حال مادرش و یاور دوخواهرو برادر کوچک ترش باشد که این حادثه رخ و همه رویاهایش را برباد داد. چندی پیش آرمان در انتخابات شهرداری کانون اصلاح و تربیت برگزیده شد. شهردار شدن و حمایت هایش از بچههای کانون به او احساس خوشایندی میداد تا شاید بتواند روزهایش را بگذراند و کمی از تلخی زندگیاش کم کند. اما او مدام میترسید نکند روزی از خواب بلند شود و آن روز آخرین روز زندگیاش باشد و دیگر مادر، خواهر، برادر و دوستانش را در کانون و مدیر کانون اصلاح و تربیت و مددکاران مهربان آنجا را نبیند. این کابوسها مدام با وی بود. چندی پیش روزنهای از امید در دل آرمان روشن شد. وقتی مدیر کانون اصلاح و تربیت با گروه فعال اجتماعی ـ که برای آزادی زندانیان کمپین اینترنتی راهاندازی کردهاند ـ حرف زد و ماجرای زندگی آرمان را گفت، امیدها بیشتر شد.
نجات از قصاص
یکی از اعضای گروه برای دیدن آرمان به کانون رفت. با او چند ساعتی حرف زد و قول داد برای آزادی او، همراه دوستانش کمک خواهند کرد. گروه وارد عمل شد و زمانی که پرونده او را بررسی کردند معلوم شد او وقتی مرتکب قتل شده 16 سال داشته است که همین باعث شد درخواست اعاده دادرسی در پرونده وی صورت گیرد. قضات زمانی که پرونده او را بررسی کردند نظر دادند طبق ماده 91 رای قصاص زیر 16 سال نباید صادر شود؛ بنابراین او دوباره محاکمه و این بار به پرداخت دیه محکوم شد.
جمعآوری دیه
گروه نجات برای بخشش زندانیان، این بار برای جمع کردن دیه وارد عمل شدند. آنها ابتدا به کمک خیرین توانستند صد میلیون تومان و بقیه را نیز به کمک راهاندازی یک کمپین اینترنتی و برپایی یک نمایشگاه نقاشی به کمک هنرمندان خوب کشورمان تا شامگاه یکشنبه دهم آبان امسال فراهم کنند. سرانجام همدلیها جواب دادو این دیه بهطور کامل تهیه شد. بنابراین با جمعآوری این مبلغ دیه، آرمان یک گام به آزادی نزدیک شد. گروه نجات، هنرمندان، مردم و خیرین در این همیاری سنگ تمام گذاشتند. حالا همه چشم انتظار آزادی آرمان از کانون هستند. امیدوارند بزودی تشریفات قانونی و پرداخت دیه به خانواده مقتول انجام شود تا آرمان آزاد شود و نزد خواهران، برادر و مادر بیمارش برود که خیلی دلتنگ او هستند. آرمان لحظه شماری میکند تا هر چه زودتر پیش آنها برود و عید سال 96 را بعداز دو سال دوری تلخ از خانواده کنارشان باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com