حربه قطع آب و برق در نوار غزه توسط صهیونیستها چند ماهی است که با توسعه پروژه شهرکسازیها در کرانه باختری وارد فاز جدیدی از اشغالگریها شده است.
درواقع تلاش برای پاکسازی هویتی با استفاده از پروسه شهرکسازی، تحولات در سرزمین اشغالی را تحتالشعاع خود قرار داده است. هرچند موضوع شهرکسازیها و اشغالگریها در سرزمینهای اشغالی موضوع جدیدی نبوده و نیست اما باید خاطرنشان ساخت که گستره و دامنه میدانی روند پروژهای مذکور از چنان وسعتی برخوردار است که زمینه را برای آغاز دور جدیدی از تعرضت فراهم میکند که به پاکسازی هویتی منتج میگردد.
اگرچه روند فشارها برای توقف شهرکسازیها با تصویب قطعنامهای در شورای امنیت کلید خورد اما از آنجا که هیچگونه قدرت فائقه بینالمللی برای لازمالاجرا کردن آن وجود ندارد از همان ابتدا مقامات رژیم صهیونیستی آن را بیهوده و بیاعتبار دانستند. از این رو توسعه شهرکسازیهای رژیم صهیونیستی در قدس اشغالی، از زمان پیروزی نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، تشدید شد و روند فزایندهای به خود گرفت؛ و این روند توسعهطلبی با شروع کار ترامپ در کاخ سفید به عنوان رئیسجمهور با سرعت بیشتری پیگیری شده است. بطوریکه همزمان با سال نو میلادی و آغاز ساخت واحدهای مسکونی جدیدی را در اراضی فلسطینیها در شرق نابلس در کرانه باختری مؤید مطالب بیانشده فوق است. به دنبال تکمیل موثقت بیانی از اقدامات توسعهای از موضوع شهرکسازی صهیونیستها میتوان به مواضع دولت جدید آمریکا در این رابطه اشاره کرد. از این در این راستا سخنگوی کاخ سفید به دنبال سؤال از وی درباره اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی، ضمن خودداری از اظهارنظر در خصوص تصمیم رژیم صهیونیستی برای ساخت واحدهای مسکونی جدید در کرانه باختری، تأکید کرد اسرائیل همپیمان بسیار مهم آمریکا محسوب میشود.
لذا به دنبال اقدام غیرقانونی صهیونیست مبنی بر پیگیری روند شهرکسازیها علیرغم صدور قطعنامه شورای امنیت اتخاذ رویکرد انفعالی از سوی قدرتهای فرا منطقهای همچون آمریکا و دیگر قدرتهای غربی، سازمان آزادیبخش فلسطین از سازمان ملل و همه کشورهایی که به قطعنامه شماره 2334 (قطعنامه ممنوعیت و منع فعالیتهای مربوط به شهرکسازی) سازمان ملل رویدادهاند درخواست کرد که با اجرای قطعنامه سازمان ملل و دیگر قطعنامههای مربوط بهسرعت اقدامهای عملی برای اجرای تعهدهای قانونی و سیاسی خود در پیش گیرند.
از سوی دیگرهمزمان با آغاز روند توسعه شهرکسازیها و عدم توجه به پیشنهادها و تجویزات سازوکارهای بینالمللی در این رابطه، موضوع رسوایی مالی نخستوزیر رژیم اسرائیل که مدتی است در دست اقدام و پیگیری است روند جدیدی را طی کرده است. درواقع با بحرانی شدن شرایط برای بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی به دلیل انتشار گزارشهایی درزمینهٔ فساد مالی، نزدیکان وی به دنبال مصونیت بخشی به وی هستند. گزارشهایی مبنی بر تلاش مقامات صهیونیستی وابسته به نتانیاهو برای تصویب قانون فوری مصونیت قضایی نخستوزیر اسرائیل منتشرشده است، طرحی که حتی وزیر دادگستری رژیم صهیونیستی نیز تلویحاً از آن حمایت کرده است. این تلاشها در حالی در حال پیگیری است که بر اساس قانون اساسی رژیم صهیونیستی هر یک از اعضای کابینه این رژیم ازجمله نخستوزیر درصورتیکه به شکل رسمی به فساد متهم شوند باید از سمت خود استعفا دهند. ازاینرو نباید فراموش کرد که با استعفا و حذف نتانیاهو بهعنوان شخصیتی تأثیرگذار در فضای سیاسی این رژیم، خلأهایی را در سازمان سیاست و قدرت این رژیم ایجاد خواهد شد که چالشی بس گستردهتر ازآنچه تحت فساد مالی نخستوزیر است آم این رژیم را خواهد گرفت. ازاینرو جریانهای ارتدکس و افراطی صهیونیستی تمام تلاش خود را برای تبرئه وی از فساد مالی و حفظ وی در قدرت بهعنوان مجری سیاستهای توسعه اراضی در سرزمینهای اشغالی خواهند کرد؛ از سوی دیگر نیز جریانهای لیبرال و معتدل در داخل این رژیم به دنبال برکناری وی از سمت نخستوزیری هستند و بهنوعی برخلاف جریان افراطی نتانیاهو را عامل تشدید تنشها در اراضی اشغالی میدانند.
بااینحال با توجه به اینکه جامعه سیاسی اسرائیل به دلیل هزینهدار بودن استعفای نتانیاهو از این مسئله استقبال نمیکند، بر این امر واقفاند که مسئله بحران فردی با جلوه و وجهه کاریزماتیک بعد از نتانیاهو وجود دارد که بتواند جایگزینی نهتنها بهتر بلکه در اندازه او باشد، هست. اذعان به شرایط موجود است که باوجود استعفا نتانیاهو، بازهم درنهایت وی گزینه اصلی برای نخستوزیری است. پس با این اوضاع علیرغم طرح پروندههای جدید و روزبهروز فساد علیه نتانیاهو، با علم به بیرقیب بودن وی در عرصه اجرایی و خالی بودن فضای سیاسی حاکم در این رژیم از وجود رجال باتجربه سیاسی و اذعان به انتخاب دوباره او بهعنوان نخستوزیر، سیکل شکلگرفته را بهمثابه دوری باطل و بینتیجه اما پرهزینه برای خود میدانند.
اما درباره موضوع مبنی بر پذیرش فرزندان تروریستهای در حال نبرد در سوریه توسط صهیونیستها باید افق تحلیل را به ابعاد چندگانه مفهومی از این جریان سوق داد. درواقع صهیونیستها با پذیرش و پیادهسازی روند سیاستی موجود، از یکسو به دنبال تغییر میدان توجهات از موضوع سرزمینی در فلسطین اشغالی به سمت تروریستها بوده و از سوی دیگر با اتخاذ این تصمیم در پی مسئولیتپذیر نشان دادن خود در قبال همپیمانان خود هستند. علاوه بر این برآوردهای تحلیلی از اقدام موضوعی مذکور، میتوان بر رویکردهای آیندهپژوهی مقامات تصمیمساز و تصمیم گیر در این رژیم را بهعنوان مفروضی برنامهریزیشده موردتوجه قرارداد که با ایجاد سازمانی از فرزندان تروریستهای موجود در سوریه، درصدد آموزش و تربیت نیرویی شبهنظامی از آنها برای مقابله با تهدیدات در داخل مرزهای سرزمینهای اشغالی از سوی فلسطینیان از یکسو و دیگر نیروهای منطقهای مانند حزبالله از سوی دیگر است.
بههرحال با توجه به آنچه بیان شد باید این نکته را مورد توجه قرارداد که صهیونیستها و مطالبات نامشروع سرزمینی آنها نه تنها از آن دست نخواهند کشید بلکه هرگز مورد تحدید قرار نخواهد گرفت؛ چراکه پذیرش مرز از سوی آنها بهمثابه عدول از آرمانهای موجود در عهد قدیم (تورات و تلمید) موردنظر صهیونیستها است. بطوریکه هر تصمیم و یا اقدامی از سوی این رژیم با رجوع به نص تحریفی مورد اقبال صهیونیستها از این منابع صورت میگیرد.
*دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com