کد خبر: ۴۳۴۱۴۶
تاریخ انتشار:
قتال العدو القریب یا العدو القریب أولى بالقتال من العدو البعید؟

چرا سلفیت جهادی با اسرائیل نمی جنگد؟

در اندیشه سلفیت جهادی دو قاعده معروف داریم به نام "العدو البعید أولى بالقتال من العدو القریب" و"العدو القریب أولى بالقتال من العدو البعید". در هر کدام از این دو قاعده اولویت جهادی مشخص است و "اسرائیل" فعلا مطرح نیست.
چرا سلفیت جهادی با اسرائیل نمی جنگد؟
گروه سیاسی: صابر گل عنبری در یادداشت پیش رو دلایل نجنگیدن سلفیت جهادی از جمله داعش و القاعده را با رژیم اشغالگر قدس بررسی کرده و معتقد است گلاویز نشدن داعش و القاعده با رژیم صهیونیستی ریشه در دو قاعده اصولی سلفیت جهادی دارد که فعلا این رژیم در آن دو، جایگاه واضحی ندارد.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به شرح زیر است:

در پاسخ به این پرسش که چرا القاعده و داعش علیه اسرائیل عملیاتی ندارند، غالب تحلیلات علت را در "ارتباط سلفیت جهادی با سازمان های اطلاعاتی چون موساد و سیا" می دانند، اما این مدعا به فرض صحت، کل ماجرا نیست.
در کل، گلاویز نشدن داعش و القاعده با رژیم صهیونیستی ریشه در دو قاعده اصولی سلفیت جهادی دارد که فعلا این رژیم در آن دو، جایگاه واضحی ندارد.
در اندیشه سلفیت جهادی دو قاعده معروف داریم به نام "العدو البعید أولى بالقتال من العدو القریب" و"العدو القریب أولى بالقتال من العدو البعید". در هر کدام از این دو قاعده اولویت جهادی مشخص است و "اسرائیل" فعلا مطرح نیست.
سلفیت جهادی بر اساس اصل "قتال العدو القریب" (جنگ با دشمن نزدیک) شکل گرفت و این مساله به اواخر دهه هفتاد قرن پیش در مصر بر می گردد، زمانی که سلفیت جهادی برای تغییر نظام مصر اقدام کرد.  
اساس قاعده "اولویت به جنگ با دشمن نزدیک" هم به قاعده دیگری به نام "قتال المرتدين أولى من قتال الكفار" بر می گردد. یعنی اولویت بخشی به جنگ با مرتدان بر جنگ با کافران که در فتاوی قدیمی برخی علمای اسلام مورد تاکید است.   
محمد عبدالسلام فرج در کتاب "الفریضه الغائبه" خود که محرک سلفیت جهادی در مصر بود، با تاکید بر اولویت به قتال با دشمن نزدیک، معتقد است که اساس وجود استعمار در جهان اسلام حکومت های دست نشانده هستند و ابتدا باید اینها را از بین برد و این می شود نقطه شروعی برای جنگ با دشمن دور یا همان "العدو البعید". 

چرا سلفیت جهادی با اسرائیل نمی جنگد؟

بعدها، چرخشی در این اولویت سلفیت جهادی پیش آمد و علت آن هم شخص بن لادن بود. وی به اولويت داشتن نظریه "العدو البعید اولی بالقتال من العدو القریب" اعتقاد داشت. بر همین اساس هم، ایمن الظواهری را از همان ابتدا به ترک عمل به قاعده "العدو القریب آولی بالقتال من العدو البعید" در قالب "تنظیم الجهاد" ترغیب کرد و موفق شد که الظواهری را از جنگ با العدو القریب (نظام مصر) به جنگ با العدو البعید (ایالات متحده آمریکا) بکشاند و قانع کند.
بن لادن آمریکا را "راس الکفر" می دانست و معتقد بود دشمن نزدیک خود تابعی از دشمن دور است. بر اساس عمل به همین اصل هم می بینیم که القاعده عملیات های خود را علیه منافع آمریکا شروع کرد. انفجار سفارتخانه های آمریکا درنایروبی و دار السلام، حوادث یازده سپتامبر و برج های دو قلو، بالی اندونزی، دار البیضا، مادرید و غیره.
تا اینجا بر اساس همین اصل می بینیم که فعلا جنگ با اسرائیل جایگاهی در اندیشه سلفیت جهادی تجسد یافته در القاعده ندارد. البته این در حالی بود که همچنان نام فلسطین و دشمنی با یهود در ادبیات و گفتمان سلفیت جهادی حاضر بوده و هست. اما دیری نپایید که سلفیت جهادی پس از اشغال عراق و "در کنار هم قرار گرفتن" دشمن دور و نزدیک به همان قاعده اولیه خود که ایمن الظواهری در مصر بنا را بر آن گذاشته بود، بازگشت: یعنی "قتال العدو القریب اولی من قتال العدو البعید". اینجا دشمن نزدیک شد همان نظام های عربی و هر گروه و سازمانی که اهداف سلفیت جهادی را پیش نبرد و به آن معتقد نباشد. البته در کنار آن هم عملیات هایی همچنان علیه همان "دشمن دور" ادامه یافت، اما تمرکز بر دشمن نزدیک قرار گرفت.
 
در این دوره، شاخه های مختلف القاعده شکل گرفت از "الدوله الاسلامیه در عراق" تا "القاعده در جزیر العرب" و"القاعده در بلاد المغرب الاسلامی" و "حرکه الشباب المجاهدین" در سومالی و غیره.  
تا این جای کار می بینیم که سلفیت جهادی در قالب القاعده هنگامی که بر اساس اصل اولویت به "العدو البعید" با تمرکز بر "آمریکا" به عنوان "راس الکفر" عمل می کند، اعتقادی به اقدام علیه اسرائیل ندارد، همچنین وقتی هم بر  اساس قاعده "العدو القریب" عمل می کند باز می بینیم که اولویت به قول خود آنها "مرتدین" و"نظام های عربی" و غیره است، اینجا هم باز جنگ با "اسرائیل" جایگاهی ندارد.   
گویا اسرائیل "العدو الوسط" (دشمن میانی) است و تا از شر 'العدو البعید و العدو القریب" خلاص نشوند به "العدو الوسط" نمی رسند. البته اگر "اسرائیل" را ذیل عنوان "جنگ با یهود" بپنداریم، القاعده آن را جزو "العدو البعید" می داند، این برداشت هم بر اساس نام "الجبهه العالمیه لقتال الیهود والصلیبیین" است که بعدا تبدیل به "القاعده" شد.
اما در همین قاعده "العدو البعید" هم گویا اسرائیل در مقال اول نیست، بلکه این ایالات متحده آمریکاست که دشمن نخست محسوب می شود و اولویت قتال علیه آن است نه اسرائیل.
سلفیت جهادی بر اساس قاعده "العدو القریب" تلاش کرد با راه اندازی مجموعه هایی در داخل فلسطین به خصوص در نوار غزه عمل کند که موفق نشد. اکثر قریب به اتفاق این مجموعه های کوچک در نوار غزه شکل گرفتند. مانند: "جيش الإسلام” و”جند أنصار الله”، (جلجلت) و”كتائب التوحيد”، و”جيش الأمة”، و”أنصار الدولة الإسلامية”.
همه این گروهها، اولویت را بر جنگ با حماس دانسته و می دانند، و بر همین اساس عبداللطیف موسی رهبر گروه "جند انصار الله" در سال 2009 با اشغال مسجد ابن تیمیه در غزه و چند کوچه اطراف آن، اعلام "امارت اسلامی" کرد که با واکنش تند حماس مواجه شد و ظرف چند ساعت خودش و خیلی از اعضای گروهش کشته و از بین رفتند.
این گروه ها، اگر احیانا چند موشکی هم در زمان های آتش بس به سمت "اسرائیل" شلیک کرده باشند، بیشتر با هدف در تنگنا قرار دادن "دشمن نزدیک" یعنی مقاومت فلسطین و حماس بوده است تا انجام اقدامی علیه اسرائیل.  
 
داعش و "اسرائیل"
چرا سلفیت جهادی با اسرائیل نمی جنگد؟اما درباره داعش و رژیم صهیونیستی هم باید عرض کنم که تنظیم داعش پس از چند سال از شکل گیری اش برای اولین بار در سال 2015 درباره اسرائیل سخن گفت. اساس این موضع گیری و تعامل با اسرائیل هم گویا همان قاعده "العدو القریب" یعنی اولویت بخشی به جنگ با نظام های عربی و "مرتدان" و ... است و این مساله به خوبی در اولین ویدیویی که داعش در سال 2015 به زبان عبری منتشر کرد، نمود دارد. در این ویدیو که "کسر الحدود ونحر الیهود" نام داشت و از طرف "ولایت شام" صادر شده بود، داعش برای اولین  بار رژیم صهیونیستی را تهدید می کند و یهودیان را دشمن اول مسلمانان می نامد و می گوید که سربازان "خلافت" پس از "شکستن مرزهای ساختگی سایکس پیکو میان کشورهای عربی و فلسطین" به یهودیان به عنوان دشمن نخست مسلمانان حمله خواهند کرد و انتقام خود مسلمانان را خواهند گرفت.  
 
این ویدیو، هم از عنوانش و هم از محتواش پیداست که اولویت داعش در تعامل با "اسرائیل" ابتدا شکستن "مرزهای ساختگی" است؛ یعنی قتال با دشمن قریب (کشورهای عربی و نظام های عربی همسایه فلسطین) بر اساس همان قاعده "قتال المرتد اولی من قتال الکافر" تا بتوانند پس از آن به زعم خود وارد فلسطین شده و به قتال "دشمن بعید" بپردازند.  
 
در مجموع تجربه سلفیت جهادی در داخل فلسطین شکست خورده محسوب می شود و آن هم چند علت اساسی دارد:  
1ـ در غزه حضور فعال و گسترده مقاومت و در راس آن حماس را داریم که در حال جنگ با "دشمن شناخته شده" اسرائیلی هستند و همین امر باعث می شود که این گروه ها از ایجاد یک پایگاه مردمی برای خود عاجز باشند و خریداری نداشته باشند، در آن سوی قضیه هم خود حماس اشراف اطلاعاتی وعملیاتی خوبی بر جریان سلفی و به خصوص سلفی های تندرو دارد و اجازه کار به آنها نمی دهد.  
 
2ـ در کرانه باختری، هم حضور امنیتی گسترده تشکیلات خودگردان و اسرائیل و همکاری تنگاتنگ میان هر دو باعث شده است که گروه های سلفیت جهادی شکل نگیرند؛ البته در کنار این مساله هم حضور گسترده اخوان المسلمین و برخی دیگر جریانهای اسلامی از جمله جهاد اسلامی و "حزب التحریر" را داریم که خود مانعی بر سر راه شکل گیری تشکل های سلفیت جهادی در کرانه باختری است.

چرا سلفیت جهادی با اسرائیل نمی جنگد؟

 
3ـ در فلسطین اشغالی هم از یک سو اشراف کامل اطلاعاتی "اسرائیل" اجازه رشد این جریان را در میان فلسطینیان نمی دهد و از سوی دیگر حضور فعال جنبش اسلامی (اخوان المسلمین) باعث شده است که جوانان با تمایلات اسلامی بیشتر جذب این جریان شوند.  
 
مجموع این عوامل باعث شده است که تشکل های سلفیت جهادی سرنوشت عقیم گونه ای در فلسطین داشته باشند، و به همین علت هم می بینیم که فلسطینیانی که تفکر سلفیت جهادی دارند به خارج از فلسطین رفته و به گروه های داعش و القاعده می پیوندند؛ البته با وجود آنچه بیان شد، این احتمال وجود دارد که داعش در برهه آتی بنا به "دلایلی" دست به اقداماتی علیه یهودیان در خارج از فلسطین بزند و این مساله دور از انتظار نیست. در اینجا شاید بتوان خبر تلاش داعش برای اقدام علیه تیم فوتبال رژیم صهیونیستی در بازی با تیم آلبانی را در این قالب گنجاند.
منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین