بولتن نیوز: در ماه دسامبر 1937 (آذر 1352) بعد از اجلاس فوقالعاده سازمان اوپك در تهران، قيمت نفت افزايش زيادى يافت و به دنبال آن جارى شدن سيل مبالغ هنگفت حاصل از فروش نفت به سوى ايران راه یافت و شاه توانست ادعا كند: ايران را تا بيست سال آينده به سطح پنج قدرت اول جهانى خواهد رساند. طى سال بعد، درآمد فروش نفت كشور از سالى پنج ميليارد دلار به سالى بيست ميليارد دلار رسيد و ايران به يكى از كشورهاى ثروتمند جهان تبديل شد. ( البته باید توجه کرد که ارزش دلار در آن زمان چند برابر ارزش دلار در سال 1390 است و ارزش دلار آن زمان حداقل معادل 10 هزار تومان فعلی است)
اين در حالى بود كه در تاريخ 4 فروردين 1353، در واشنگتن اعلام شد، دولت ايران با امضاى يك قرارداد، وام دويست ميليون دلارى به بانك جهانى داده است. درست ده روز پس از آن، شاه اعلام كرد «تا ده سال ديگر قدرت نظامى ايران همطراز قدرت نظامى انگلستان خواهد شد. شاه با فروش بىمحاسبه نفت و خريد بىمطالعه انواع تسليحات و اخذ دلالى از بيگانگان، شرمآورترين اقدامات را در راستاى كسب ثروت شخصى انجام داد و همين امر به مثابه مجوزى، ساير عوامل حكومتى را به غارت منابع ملى وادار كرد. ريخت و پاشهاى شاهانه، برپايى بزم و جشنهاى آنچنانى، مسافرتهاى آشكار و پنهان به كشورهاى اروپايى و... براى شاه و خاندان و وابستگان او، رسميت قانونى يافت. خسرو معتضد در به تصوير كشيدن فضاى يكى از اين بزمها، چنين نگاشته است:
«مجلس شام بسيار تماشايى است. روى ميز بزرگ و زيبايى در وسط تالار كاخ گلستان انواع اغذيه اروپايى جلب نظر مىكند. بيشتر غذاها اروپايى است ـ مارچوبه را از بلژيك و جگرغاز از استراسبورگ به تهران آوردهاند. هفت خروار (دو تن) گل شامل دو هزار دسته عبارت از گلهاى ميخك، مريم، سوسن، ياس، كوكب، داوودى و ساير گلها در تالارهاى جشن عروسى چشم و مشام ميهمانان را نوازش مىكند. اما اين گلها كه اسامى آنها آشناست، هيچ يك از خاك ايران نيستند، آنها را كه گلهاى گلخانهاى هستند، با هواپيما از هلند به ايران منتقل كردهاند. گوشت گوسفندان را از استراليا و كانادا به ايران آوردهاند.
مينو صميمى در كتاب خود، سفرهاى سالانه زمستانى شاه به «سن موريس» سوئيس را چنين تشريح كرده است :
«سن موريس» پايتخت زمستانى ايران، بهترين
موقع تفريحات زمستانى سوئيس از ماه ژانويه و زمانى آغاز مىشود كه سلسله جبال آلپ و
جنگلهاى كاج دامنهاش را چادر سفيدى از برف مىپوشاند و گروه ثروتمندان مشتاق اسكى
از سراسر جهان خود را به سوئيس مىرسانند، تا در پيستهاى متعدد آن، مشغول بازى شوند.
شاه و درباريان نيز از جمله افرادى بودند كه همه ساله از حدود 20 ژانويه براى اسكى
و ساير تفريحات به سوئيس مىآمدند و بعدا در ماه مارس به ايران برمىگشتند، تا تعطيلات
بهارى خود را در ويلاهاى كرانه درياى خزر بگذرانند. در بين پيستهاى مختلف اسكى سوئيس،
دربار ايران معمولاً «سن موريس» را انتخاب مىكرد كه گرچه محلى است بسيار لوكس و پر
هزينه، ولى دسترسى به آن از بقيه تفريحگاههاى زمستانى سوئيس مشكلتر است و... از نظر
امنيتى باعث آسودگى خاطر محافظان شاه و خطر اقدامات مخالفان شاه را به حداقل مىرساند.
چون بهطور معمول، اولين محل توقف شاه و ملكه در سوئيس، شهر زوريخ بود، از اينرو همه
ساله قبل از آغاز سفر شاه، دو طبقه كامل از گراند هتل «دولدر» براى مدت دو ماه اجاره
مىشد تا مورد استفاده شاه و همراهان وى در زوريخ قرار گيرد. شاه و ملكه قاعدتا پس
از يك هفته اقامت در زوريخ، براى گذراندن بقيه دوره سفر خود عازم سنموريس مىشدند،
ولى سفارتخانه، اجاره دو طبقه كامل هتل «دولدر» را تا پايان دو ماه كماكان مىپرداخت.
شاه و ملكه از زوريخ به وسيله هواپيماى كوچكى كه توسط سفارتخانه اجاره مىشد، به فرودگاه
شهر «سامدان» مىرفتند و در آنجا نيز چند خودرو با راننده آماده بودند تا آنها را
به سن موريس برسانند.
بعد هم بلافاصله دو طبقه هتل «دولدر» زوريخ به محل تشكيلات موقت ادارى تبديل مىشد تا به وسيله كارمندان گوناگون وزارت خارجه، دربار و سازمان امنيت، ارتباط دايم بين تهران و سنموريس برقرار باشد...در زمستان 1968 بعد از برگزارى تظاهرات ضد شاه در مقابل گراند هتل «دولدر» زوريخ، شاه به سفارت دستور داد، يك ويلاى مجلل در سنمورس برايش تهيه كنند و ما با جستوجو در سنموريس، هرگز نتوانستيم محلى براى اقامت شاه و ملكه پيدا كنيم. «سوورتا» با روبناى سنگ گرانيت و سالنهاى بزرگ خود، مجللترين و زيباترين ويلاهاى سنموريس به نظر مىآمد و چون فاصله زيادى با هتل سوورتا نداشت، همراهان شاه نيز مىتوانستند با اقامت در اين هتل، چندان از محل زندگى ارباب دور نباشند. حسن ديگر ويلاى سوورتا اين بود كه از نظر موقعيت مكانى، علىرغم جنبه مركزيت خود، حالت منزوى داشت و فاصلهاش با بقيه ويلاهاى موجود در محل، امتياز بزرگى از نظر امنيتى محسوب مىشد...در زمستان 1970 شاه و ملكه علىرغم انتقاد سخت مردم سوئيس از آن همه ولخرجىها، توانستند براى اولين بار در سفر خود به سوئيس، پس از ورود به سنموريس، در ويلاى «سوورتا» اقامت كند.»
سند اين بخش گزارشى است از مقاله مندرج در روزنامه اسرائيلى داوار، چاپ تلآويو. اين سند بيانگر گوشهاى از سوءاستفادههاى بيكران و ريختوپاشهاى عياشانه محمدرضا پهلوى در سفرهاى اروپايى خود است. اين مقاله در حالى در روزنامه فوقالذكر به چاپ رسيده و به نوعى عليه متحد هميشگى و دوست همپياله خود، دست به افشاگرى زده است كه محمدرضا پهلوى در تاريخ 17 بهمن 1353 در مصاحبه با تلويزيون تلويزيون آمريكا چنين گفته است :
«چشم آبىها بايد از خواب خودپسندى بيدار شوند. من پدر خوانده اسرائيل نيستم (!!)
و متن اين سند، چنين است :
گزارش مسافرت شاهنشاه آريامهر به اتريش
منظور : استحضار تيمسار رياست ساواك
خلاصه ترجمه مقاله مندرج در روزنامه اسرائيلى داوار چاپ تلآويو درباره مسافرت شاهنشاه آريامهر به اتريش تحتعنوان «بازديد خصوصى گرانبها» كه از طريق وزارت امورخارجه واصل شد به شرح زير از عرض مىگذرد:
ايران بايد اقلاً 250 تن نفت بفروشد تا مخارج بازديد
خصوصى كوتاه محمدرضا شاه پهلوى شاهنشاه ايران را به وين تأمين كند.
طبق حساب احتياطآميز
روزنامههاى وين مخارج شاهنشاه و همراهان مثل مخارج هتل، معاينات پزشكى و ضيافت به
افتخار ميهمانداران خود روزانه پنجاه هزار شيلينگ (205000 ريال) به صندوق اتريش وارد
ساخت.
از اينرو تعجبآور نيست كه رئيس جمهورى و صدراعظم و وزير امورخارجه اتريش هنگام
فرود آمدن و پرواز شاهنشاه در مقابل هواپيما ايستادند در حالى كه چنين استقبالى بهطور
كلى تنها هنگام بازديد رسمى سران كشورها بهعمل مىآيد.
اين بازديد براى صنايع اتريش
نيز مقرون به صرفه بود زيرا كارخانههاى بزرگ اين كشور موفق شدند با معظمله روابط
مهمى برقرار سازند. صحبت از تأسيس يك كارخانه توليد واگنهاى راهآهن توسط اتريشىها
در ايران و همكارى در رشتههاى ديگر است.
بنابراين مقامات اتريشى براى جلب رضايت ميهمان
خود، مأموران امنيتى را براى حفظ جان معظمله در قابل ايرانيهاى مخالف ساكن در وين
و سه خرابكار عرب كه روزنامههاى وين گزارش دادند كه قصددارند به جان شاهنشاه سوءقصد
كنند، وارد عمل كردند.
رسما اعلام شد كه شاهنشاه براى معاينه نزد پروفسور فلينگر وارد
وين شدهاند ولى فعاليتهاى سياسى و تبليغاتى وسيع، ضيافتهاى رسمى، مصاحبههاى مطبوعاتى
و راديو تلويزيونى بر آن اضافه شد. شاهنشاه در ملاقات با روزنامهنگاران در مورد افزايش
بهاى نفت ـ تورم پول در جهان و جنگ اعراب و اسرائيل مطالبى عنوان نمودند.
در وين گفته شد كه در چنين صورتى همه چيز بر وفق مراد است و تنها علياحضرت فرح همسر شاهنشاه كه تنها چند دقيقه در اتريش اقامت داشتند، كار خوبى نكردند، زيرا مىتوانستند در اتريش به اتفاق والاحضرت غلامرضا پهلوى به ورزش روى برف بپردازند. ا
ين موضوع باعث خوشحالى
خوانندگان مجلات مصور اتريش مىشد زيرا به علياحضرت فرح ملكه زيبا و بانو ثريا ملكه
پيشين ايران بيش از بهاى نفت و سياست توجه دارند و اين موضوع همچنين متصديان جهانگردى
اتريش را خوشحال مىكرد كه علياحضرت نيز چندين تن نفت وارد كشور مىكردند.
اداره كل هفتم بهرامى
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com