تعیین نرخ ارز و سیاست ارزی بخش مهمی از ابزارهای سیاستی و مدیریتی در اقتصاد ملی به شمار میرود. اتخاذ سیاستهای ارزی مناسب و تعیین مسیر نرخ ارز از جمله عواملی است که میتواند در راستای تقویت اقتصاد ملی عمل کند.
در روزهای اخیر شاهد افزایش نسبی نرخ ارز و حرکت به سمت منطقی شدن آن بودهایم. اقدامات شتابزدهای نیز توسط نهادهای مرتبط مانند تزریق ارز با قیمت پایینتر از قیمت بازار صورت گرفت. در افواه عمومی نیز نوعی نگرانی نسبت به افزایش قیمت ارز و به تبع کاهش ارزش پول ملی مشهود است.
تعیین نرخ ارز و سیاست ارزی بخش مهمی از ابزارهای سیاستی و مدیریتی در اقتصاد ملی به شمار میرود. اتخاذ سیاستهای ارزی مناسب و تعیین مسیر نرخ ارز از جمله عواملی است که میتواند در راستای تقویت اقتصاد ملی عمل کند.
از سوی دیگر نرخ ارز نشانگر سطح و نوع رابطه اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی است. این نرخ در عین اینکه از تحولات جهانی در قیمت ارزهای مختلف تاثیر میپذیرد و از طریق این تاثیر خود بر اقتصاد داخلی تاثیرگذار است، میتواند ابزار مدیریتی مطلوبی در جهت سامان دادن به این مناسبات باشد.
مطابق نظریه برابری قدرت خرید که در مناسبات اقتصادی بینالمللی مطرح است، در صورت وجود شرایط تورمی در داخل یا افزایش قیمتها در داخل و ثابت ماندن نرخ ارز (که البته در اینجا ارز هم خود نوعی کالا به شمار میرود)، قدرت خرید پول ملی در خارج بالا میرود. متعاقبا نیز تمایل به خروج پول از کشور زیاد میشود. واردات افزایش مییابد و صادرات کاهش، که خود این موضوع میتواند به بیماری هلندی در اقتصاد دامن بزند؛ چون یکی از مهمترین عوامل ایجاد این بیماری کاهش نرخ واقعی ارز یا به عبارت دیگر عدم افزایش آن مطابق با نرخ تورم داخل است.
منظور از نرخ واقعی ارز، نرخی است که در انطباق با مجموعه شرایط اقتصادی کشور، از قبیل نرخ تورم، سطح و نوع سرمایهگذاریها، تولید ناخالص داخلی و سطح دستمزدها حاصل میشود؛ نرخ واقعی ارز علامت و نشانهای است برای سرمایهگذارانی که با توجه به عوامل واقعی میتوانند بهعنوان یک عامل پیشبینیپذیر نگاه کنند و در فرآیند برنامهریزیهای سرمایهگذاری میتواند به شدت اثرگذار باشد.
واقعی شدن نرخ ارز در وهله نخست به شدت گرفتن گرایش تقاضای کل کشور از سمت کالاهای خارجی به طرف کالاهای تولید داخل میانجامد و در پی آن تولید داخل و ظرفیتهای استفاده نشده به سمت تولید و عرضه بیشتر خواهند رفت. اثر واقعی شدن نرخ ارز در بازدهی سرمایهگذاریها نیز قابل توجه است. در ضمن اینکه این واقعی شدن توان رقابتی تولیدکننده داخلی را بالا میبرد.
اثر واقعی شدن نرخ ارز در بازار کار نیز، علاوه بر اثر غیرمستقیمی که به واسطه رشد تولید داخلی میپذیرد، بر مکانیزم ورود و خروج نیروی کار از کشور نیز موثر است؛ از دیگر اثرات تبعی واقعی نرخ ارز میتوان به کاهش قاچاق کالا اشاره کرد. چراکه در قیمتهای بالاتر ارز، سود ناشی از قاچاق کم میشود و در مقابل میتواند سود ناشی از تولید داخلی افزایش یابد که خود دلیلی است برای سرمایهگذاری بیشتر.
منبع:اقتصادروز