بطوریکه از نکات مورد اهمیت در این باره برانگیختن و همسو سازی در تمرکز توجهات عمومی و جهانی به فعالیتهای ساختاری و سازمانی از ساخت و سازهای شهرک سازی از طریق اولویتهای رسانهای در این زمینه است. فلذا آنچه که در این زمینه مورد غفلت همگانی بعد از تصویب قطعنامه مذکور هم در سطح جهانی و هم در جهان اسلام و منطقهای واقع شده است بی توجهی به اتفاقات سازمان یافته صهیونیستها در درون سرزمینهای اشغالی است. به عبارتی عدول از وضعیت و شرایط تحمیلی بست یافته ازعملکرد صهیونیستها از سیاستهای سلبی آنها که شامل محاصره غزه، وضعیت اسرا، سرکوب و بازداشتها در کرانه باختری و پیگیری پروژههای مبنی بر تکمیل سیاستهای غاصبانه در قدس در کنار ایجاد بحران سازی های مصنوعی با تشدید تنشها در منطقه است را نباید در سایه تصویب قطعنامه مذکور قرار داد و از آن غافل شد.
بطوریکه در راستای واکنشهای ایجابیِ جهانی در محکومیت اعمال صهیونیستها درباره شهرک سازی، اگر تصویب قطعنامه مذکور را پیروزی جهانی بر رژیم نامشروع و مطالبات غاصبانه آنها در فلسطین اشغالی بدانیم عدم واکنش جهانیان و حتی سازمان ملل و مدعیان غربی شورای امنیت به جهت گیری سلبی رژیم صهیونیستها مبنی بر عدم رعایت قطعنامه مذکور و حتی تشدید تلاشها برای تسریع در روند شهرک سازی ها را باید شکستی غمبار و ناامید کننده دانست که بر نمایشی بودن جریان شکل گرفته از تصویب این قطعنامه در شورای امنیت دلالت کرده و حکایت میکند. نمایشی که تنها پردهای از عدم اعتماد به غربیها و آنچه به آن حکم میکنند، میباشد.
در این راستا برای حصول به ریشهها و بنیادهای مبنایی در علت یابی تصویب قطعنامه مزبور ذکر این مهم حیاتی است که موضع گیریهای اخیر غربیها در شورای امنیت را روشن سازد. در واقع باید اذعان کرد که گسترش مقاومت و نضج گرایشات و عملیاتهای استشهادی و شهادت طلبانه توسط فلسطینیها در راستای احقاق حقوقشان در سراسر فلسطین از نواز غزه تا کرانه باختری و قدس موجب شده است تا گزینه دیگری جز تصویب قطعنامه نمایشی فعلی علیه صهیونیستها پیش روی اعضای غربی شورای امنیت وجود نداشته باشد. بطوریکه گستره گسترش یافته از آزادسازی سرزمینهای اشغالی در میان فلسطینیان از هر طیف و گروه سیاسی، بن بست سیاسی از جبهه گیری را در نزد غربیها در شورای امنیت بر علیه اقدامات زیاده خواهانه صهیونیستها (نه خود صهیونیستها و یا اقدامات ظالمانه دیگر آنها در سرزمینهای اشغالی) را بهمراه داشته است
از سوی دیگر نیز با بررسی ابعاد اقدام به رأی ممتنع ایالات متحده آمریکا به قطعنامه مذکور است که میتوان از آن به نام یک سنت شکنی تاکتیکی برای حصول به اهداف استرتژیک کلانتر تاریخی در این باره یاد کرد. در واقع این باره این احتمال وجود دارد که ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهای غربی با برنامه از پیش تعیین شده با همکاری و آگاهی صهیونیستها به این اقدام دست زده باشند تا در فرآیند آتی به اصطلاح صلح بتوانند دست بالا را گرفته و در تحمیل مطالبات صهیونیستها به فلسطینیها موفقتر عمل کنند. به عبارتی اقدام فعلی در تصویب قطعنامه بر علیه صهیونیستها در موضوع محکومیت شهرک سازی خواهد توانست رضایت و همراهی فلسطینیها، کشورهای عربی و حتی اسلامی را برای غربیها در حمایت از صهیونیستها به ارمغان آورد و این همان هدفی است که صهیونیستها و حامیان جهانی و غربی آنها همواره آن را دنبال کردهاند. بطوریکه مفروض احتمالی در این رابطه، استفاده از تدلیس دیپلماتیک به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف تاریخی با انحراف از کانون مطالبات حقه فلسطینیها از طریق اهداف پی ریزی شده است. از این رو است که در پی تصویب قطعنامه شورای امنیت و رأی ممتنع آمریکا به آن و واکنش مقامات صهیونیستی نسبت به این قطعنامه و موضع آمریکا در این رابطه بود که مقامات کاخ سفید ضمن حمایت از این اقدام خود از فراهم کردن بستر مساعد برای بازگشت به مذاکرات جدی و معنادار و همکاری از سوی دو طرف فلسطینی- صهیونیستی با جامعه جهانی سخن گفتند.
با این حال بدنبال تحلیل موضوع مذکور و در ذیل مفروضات مطروحی بیان شده، التفات به نکات دیگر نیز خواهد توانست بر جنبههای تکمیلی موضوع مورد بحث بیفزاید. لهذا در چرخش از نگاههای سلبی به سمت دیدگاه ایجابی و مثبت از موضوع تصویب قطعنامه مذکور باید به نکاتی چند اشاره کرد. بطوریکه میتوان ادعا کرد این قطعنامه تنها یک پیروزی معنوی برای فلسطین و جهان اسلام و کشورهای اسلامی نیست بلکه شرکت دادن تمامی جهان در نظارت بر فعالیتهای شهرکسازی صهیونیستها و مبارزه با آن را شامل میشود. از سوی دیگر اثرات این روند شکل گرفته از تصویب قطعنامه در جهان اسلام را نیز نباید کم جلوه داد و باید از آن به نحوه بهینهای سود برد. بنحویکه این قطعنامه در جهان اسلام میتواند در قالب یک عامل و یا هدف واحد، نقش حیات بخشی را در همسویی و ایجاد هماهنگی و هارمونی را ایفا کند. به بیانی دیگر با توجه به وضعیت ایجاد شده مذکور میتوان این ادعا را کرد که حمایت از مردم فلسطین و قدس، توانایی، قابلیت و ظرفیت تبدیل شدن مجدد به عنصر وحدت بخش جهان اسلام را دارا بوده و در خود دارد.
به رحال باید توجه داشت قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل برعلیه شهرک سازی رژیم صهیونیستی و دادن رأی ممتنع آمریکا به آن با هر نوع نگرش از مثبت یا منفی، ایجابی یا سلبی، تحول ساز یا تحمیل باور حاوی یک نکته مهم و دارای اهمیت فراوان است و آن الزام آور نبودن این قطعنامه و فقدان اجماع و توافق در باره آن از سوی مقامات و صاحب منصبان در ایالات متحده آمریکا است. بطوریکه ترامپ علاوه بر درخواست از اوباما در راستای وتوی این قطعنامه قبل از تشکیل نشست شورای امنیت برای به رأی گذاشتن آن، با تصویب این قطعنامه با «ناعادلانه» خواندن آن و تشبیه آن به ظلم برعلیه رژیم صهیونیستی، مدعی شده است که این اقدام «مذاکرات به اصطلاح صلح» را به خطر مواجه میکند و ادامه آن را مشکل روبرو خواهد کرد.
در نهایت با توجه به تمامی مفروضات بیان شده در این یادداشت باید در جمع بندی از تمامی آنچه که بیان شد گفت که کشورهای اسلامی باید با در نظر گرفتن جوانب و حواشی موجود و شکل گرفته از جریان تصویب قطعنامه مذکور و بررسی آن در احتیاط کامل به موضع گیری در این باره بپردازند. در واقع کشورهای اسلامی همانگونه که ازقطعنامه شورای امنیت در محکومیت شهرک سازی رژیم صهیونیستی استقبال و آن را تاریخی خواندهاند، بدون تعجیل از اتخاذ تصمیم در این باره، باید منافع فلسطینیها و جهان اسلام را در صدر اولویتهای خود قرار داده و مد نظر قرار دهند. بطوریکه حمایت یکپارچه کشورهای اسلامی از قطعنامه ضد شهرک سازی رژیم صهیونیستی در شورای امنیت کوچکترین اقدامی است که باید در این راستا انجام دهند و اکنون زمان آن فرا رسیده است که بر رسالت واحد خود در حمایت از مردم مظلوم فلسطین یکصدا و همدرد و همپیمان باشند و به دور از هرگونه تنش و تضاد ایدئولوژیکی به پیگیریهای دیپلماتیک حقوق فلسطینیها در مجامع عمومی بین المللی مانند سازمان ملل بپردازند.
*دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com