گروه بین الملل: ترور سفیر روسیه در ترکیه در چند روز گذشته در حالی در این کشور رخ داد که هنوز تحلیلهای متفاوتی در خصوص آن صورت میگیرد و اطلاعاتی که در اختیار رسانهها قرار میگیرد بشدت متناقض است.
به گزارش
بولتن نیوز، بخشی از این تناقض نیز خود دولت ترکیه است. دولت ترکیه در خصوص هویت ضارب اعلام کرد که وی وابستگی به جنبش فتح الله گولن داشته است این در حالی است که جیش الفتح یا همان جبهه النصره مسئولیت این ترور را پذیرفته و اعلام کرده که آنها دست به این ترور زدهاند. آنچه بیشتر هم منطقی به نظر میرسد این است که ضارب وابستگی به گروههای تکفیری دارد. فریادهای الله اکبر و انتقام مردم حلب توسط ضارب بعد از کشتن سفیر، این احتمال را بیشتر تأیید میکند. اما سؤال این است که چرا دولت ترکیه در تلاش برای تحریف افکار عمومی است؟
آنچه این احتمال را تقویت میکند کشتن ضارب بدست نیروهای امنیتی دولت ترکیه بعد از ترور سفیر میباشد که کمک کرد دست دولت روسیه به عاملان پشت پرده ترور سفیرشان کوتاه باشد و عملاً آنها نتوانند تحلیل درستی از این قضیه داشته باشند. هرچند مقامات دولت روسیه تاکید کردهاند که این حمله تروریستی را بدون مجازات نخواهند گذاشت. اعطای نشان عالی سیاسی هم به سفیر ترور شده این را نشان میدهد که روسیه برای انتقام جدی است.
اما برای اینکه به تحلیل منطقی پشت پرده این ترور دست بیابیم ضروری است به همزمانی این ترور با نشست سه جانبه وزیران امور خارجه ایران، روسیه و ترکیه هم اشاره کنیم که یک روز بعد از ترور در این کشور برگزار گردید.
بیانیه صادره از این نشست نشان میدهد که سه کشور در خصوص مبارزه با ترور به توافقاتی دست یافتهاند. این بیانیه هرچند روشن نمیکند سه کشور چه نوع همکاری متقابلی از این به بعد در خصوص سوریه خواهند داشت اما به وضوح میتوان دریافت که ترکیه در حال گذر از سیاستهای تند سابق به سیاستهایی نوین میباشد که اساس آن را دوری از شعار ساقط کردن بشار اسد تشکیل میدهد.
طبیعتاً دوری از تروریستها که در 6 سال گذشته ارتباط نزدیک آنها با ترکیه سبب ساز این شد که این گروهها در ساختار امنیتی این کشور نفوذ کنند و بخشی از بدنه سیستم را در قالب همراهی با تروریستها آلوده کنند برای گروههای تروریستی بسیار گران تمام خواهد شد. هرگونه نزدیکی ترکیه به ایران و روسیه در خصوص سوریه به معنای محدودتر شدن گروههای تروریستی در میان مدت و بلدمدت خواهد بود. بدون شک این تغییر تدریجی خواهد بود و ایران و روسیه هم بعید است با این تغییر تدریجی مشکلی داشته باشند.
فضای برگزاری این نشست در شرایطی است که تروریستها در حلب شکست سرنوشت سازی خوردهاند و در داخل ترکیه نیز پیامدهای این شکست برای تروریستها بسیار گران تمام خواهد شد. از این رو گروههای تروریستی برای بازگرداندن آب به جوی چنین تروری را سازماندهی کرده و کوشیدند ضمن گرفتن انتقام از روسیه به ترکیه این پیام را بدهند که برای تغییر سیاستهای خود بهای سنگینی را پرداخت میکند.
کشتن ضارب از سوی نیروهای امنیتی دولت ترکیه نیز موید این فرضیه است که در چنین شرایطی دولت ترکیه هیچ تمایلی برای دسترسی کشورهای روسیه و ایران به میزان نفوذ شبکهای تروریستها در ساختار عالی امنیتی ترکیه ندارد و با کشتن ضارب کوشیدند این راز به زیر خاک برود.
فارغ از پیامدهای این ترور میتوان به این جمع بندی رسید که ترکیه با کشتن عامل ترور نه تنها دسترسی روسیه به عاملان حادثه را به صفر میرساند بلکه در فضای انتقام از دولت روسیه که در ترکیه در سایه حمایتهای ترکیه از تروریستها ایجاد شده است آب سردی بر سینه پر از کینه تروریستها میریزد. ترکیه واقف است که روسیه برای تغییر رویکرد ترکیه در خصوص سوریه فعلاً بنا را بر همکاری با ترکیه گذاشته است.
از سوی دیگر با متهم کردن جناح فتح الله گولن ترکیه بار دیگر فضای ضد این گروه را در کشور تقویت میکند چون بسیار بعید است که بعد از پاکسازی ارگانها از وجود افراد وابسته به گولن باردیگر این گروه بتواند اینگونه در بالاترین سطح امنیتی نفوذ داشته و بتواند چنین تحرکاتی انجام دهد. همزمان سبک کار جنبش گولن نشان داده است کمتر این گروه به چنین شیوههایی روی میآورد. تاکید دوباره بر این تحلیل تأیید ترور از سوی گروه تروریستی جیش الفتح میباشد.
بدین ترتیب دولت ترکیه با بهره برداری از این ترور در بعد داخلی کوشید فضای بعد از پیروزی بر تروریستها را در شهر حلب کنترل بکند و آب سردی بر آتش پر از کینه آنها در این کشور بریزد.
همزمان باید به این نکته اشاره کرد که با تمرکز فضا و افکار عمومی بر این ترور دولت ترکیه تمرکز عمومی را از تغییر رویکرد در سوریه منحرف میکند.
در حقیقت دولت ترکیه کوشید با بهره گیری از شرایطی که چه بصورت جبری و چه بصورت غیرجبری در ترور سفیر روسیه ایجاد شد خود را از فشار بیشتر تروریستها دور نگاه دارد.
اگرچه شاید ترکیه با استفاده از فضای کنونی بتواند خود را از زیر فشار ترور سفیر روسیه خارج کند و بحران را بعد از شکست تروریستها کنترل کند ولی نکاتی قابل تأمل در خصوص فضای کنونی ترکیه وجود دارد که میتواند تبعات سنگینتری در میان مدت و بلندمدت برای این کشور داشته باشد.
1- ساختار ارگانهای امنیتی ترکیه نشان میدهد که این کشور بطور جدی در معرض تروریسم تکفیری در داخل کشور قرار دارد به نحوی که در نزد افکار عمومی جهان و حتی سیاسیون که تیمهای امنیتی دارند بسیار غیرقابل اعتماد میباشد. در چنین شرایطی حلب سرشار از سالها جنگ، امنتر از ترکیه کنونی است چون نفوذ تکفیریها به بالاترین ساختار امنیتی در این کشور نوعی ناامنی پنهان را در این کشور دامن زده است، از این رو عدم تمرکز دولت کنونی ترکیه بر بحث مبارزه با تروریسم تکفیری همزمان با خارج در داخل میتواند پیامدهای بسیار سنگین جهانی برای این کشور به همراه داشته باشد پیامدهایی که اقتصاد این کشور را هم از پای درآورد.
2- برای ترکیه فضای سیاسی سوریه بشدت بسان زمینی لغزنده است، نمیتوان هم حامی تروریستها بود و هم آنها را محکوم کرد، ترکیه باید به یک دورنمای روشنی از نوع ارتباط خود با تروریستها برسد که در صورت رسیدن به چنین دورنمایی نه تنها قادر خواهد بود با آنها درگیر شود بلکه قادر به شناسایی دشمنان واقعی خویش و برخورد با آنها خواهد شد.
3- ترکیه بعد از دور شدن از غرب و آمریکا در خصوص بحران سوریه برای پرهیز از بازی در زمین لغزنده نیاز مبرم به همراهی و کمک روسیه و ایران دارد، ترکیه قصد بازگشت به زمین بازی سوریه بعد از پایان عمر تروریستها را دارد ولی قبل از هر چیزی باید به تحلیل درستی از تروریسم در سوریه و حتی ترکیه برسد.
این روزها بسان روزهای سخت برفی و بازی در یک زمین کاملاً لغزنده برای ترکیه میباشد که اگر به بازی در چنین فضای ادامه بدهد بر میزان آسیب پذیری خویش خواهد افزود. به قول معروف شترسواری دولا دولا نمیشه.