به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر می باشد:
اما قبل ورود به بحث پیرامون آنچه که در سطور فوق عنوان شد ذکر این نکته به عنوان یک ادعا ضروری است که با توجه به موضع گیریهای ترامپ در باره چین از همان ابتدای پیروزیاش در انتخابات تا کنون میتوان مبین این مطلب باشد که ترامپ و آمریکای تحت زعامت ترامپ در شرایط کنونی به دنبال جایگزینی تهدید بودن چین بجای روسیه است.
از این رو خبر شگفت انگیز و غیر منتظره از زمان پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تصمیم وی برای تقابل و چالش آفرینی با چین بود. بطوریکه رفتار ترامپ در پی نادیده گرفتن و حتی تهدید سیاست «چین یکپارچه» به دنبال تماس با رییس جمهور تایوان که آمریکا همواره آن را رعایت میکرده، را باید نقطه شروع این تیرگی روابط میان طرفین قلمداد کرد. در این راستا قابل ذکر اینکه سیاست چین واحد، سیاستِ دیرینهٔ آمریکا در قبال چین، که از زمان ریچارد نیکسون بعنوان یکی از ستونهای نظم دنیای کنونی است که اکنون دچار چالش و بی ثباتی شده است توسط ترامپ تزلزل یافته است.
با این وجود هر چند ترامپ در یک اقدام غیر منتظره این تماس را با تایوان برقرار ساخت اما عکس العمل توام با آرامش چین در این باره با آمریکا از جمله تصمیمات آموزشی در صحنه سیاست جهانی است. در واقع دولت چین با اغماض از این رفتار ترامپ، تایوان را به حیله و نیرنگ در مورد اخیر متهم ساخت. بطوریکه رسانههای چینی نیز ترامپ را به خاطر رفتار غیرمسئولانهاش به یک «یک بچه» ناآگاه و بیخبر توصیف کردند.
از این رو در جریان توقیف زیردریایی بدون سرنشین آمریکا بهدست نیروهای چینی در دریای جنوبی این کشور نیز، با وجودی که ترامپ آن را سرقت و دزدی چین از آمریکا توصیف کرد، اما مقامات چینی در واکنش به سخنان ترامپ، این رفتار و سخنان ترامپ را صرفاً گزافهگوییهای دنباله دار او عنوان کردند. هر چند که چین واکنش واشنگتن به توقیف زیردریایی آمریکایی را شلوغ کاری رسانهای آمریکا در این زمینه میداند اما عده بر این باورند که این اقدام چین در واکنش به تماس تلفنی ترامپ با رئیس جمهور تایوان بوده که در تمام سخنرانیهای دوران مبارزات انتخاباتیاش، حتی یکبار نیز از «تایوان» نامی نبرده بود، است. با این حال نباید فراموش کرد توقیف زیردریایی مربوطه یکی از شدیدترین موارد تنشزا میان پکن و واشنگتن در 15 سال اخیر است که به تشدید تنشهای پنهان و آشکار میان چین و آمریکا دامن خواهد زد.
مع الوصف برای ریشه یابی زوایای شکل گیری تنش میان آمریکا و چین و تأثیر آن در عرصه روبط بین دوکشور و متحدان آنها از یکسو و صحنه سیاست جهانی از سوی دیگر، کنکاش سیاست خارجی و تدوین اهداف و برنامههای اعمالی- اعلامی و اعلامی- اعلانی استرتژیست های آمریکایی در نحوه مواجهه یا تعامل با چین اهمیت فراوانی دارد. در واقع با مفروض قرار دادن پیش فرضهای سیاستی آمریکا در تهدید بودن چین برای آینده آمریکا است که ترامپ به یکباره ظهور کرده در صحنه اصلی سیاست آمریکا در واشنگتن به عنوان مجری آن برای ممکن ساختن این غیر ممکن شگفتی آور از نظر تحلیل گران و کهنه کاران رسانهای – سیاسی محسوب میشود. بطوریکه در این مسیر نه تنها راهبرد و سیاست ترامپ در بر گیرنده رویارویی با چین و برقراری روابط گرم با روسیه است بلکه از یک سو اکثر کسانی که ترامپ از آنها به عنوان اعضای کابینه آتی و دستیاران ارشد خود معرفی کرده و نام میبرد چین را خصم و دشمن آمریکا دانسته و از سوی دیگر، به خوش بینی در باره روسیه شهره هستند. معهذا ماحصل این خوش بینی به روسیه و پوتین از سوی ترامپ نزدیکان منسوب به وی، اظهارات و سخنان اوباما در این باره است که جریان آخرین سخنرانی خود به آنها اشاره کرد.
از این رو با عنایت به این شواهد و قرائن عملی شدهِ حداقلی است که میتوان ادعا کرد علی رغم شرایط نامساعد میان روسیه و ایالات متحده آمریکا نه تنها روسیه تهدید بزرگی برای آمریکا نیست و احتمال هیچ گونه درگیری میان آنها وجود ندارد بلکه به نظر میرسد محتملترین درگیری برای ایالات متحده آمریکا، درگیری با است. از آنجا که نه آمریکاییها و نه روسها، دلایل موجه چندانی برای رقابت بهشکل جدی با یکدیگر را ندارند اما برعکس این فقدان علت در نزد آمریکاییها برای رقابت با روسها، واشنگتن دلایل فراوانی برای رقابت با چین دارد. بطوریکه آمریکا با اذعان به علل و دلایل رقابت با چین باید تلاش خود را برای جلب نظر روسیه در جهت همکاری آنها را در زمینه رقابت با چین تقاضا و مطالبه کند.
مع الوصف نکته مهم در ارتباط با چین قدرت یابی روزافزون این کشور است؛ به عبارتی چین به صورت بالقوه، کشور بسیار قدرتمندی است و بهصورت بالقوه، یک رقیب همآورد جدی برای ایالات متحده آمریکا در آسیا و جهان محسوب میشود؛ بطوریکه چین در صورت ادامه رشد خود، پتانسیل و ظرفیت آن را از ابعاد گوناگون برای تسلط یافتن و سیطره پیدا کردن بر آسیا را دارا میباشد. فلذا سیاستهای اشتباه غرب بویژه آمریکا در رابطه با روسیه از بعد شکل گیری بحران در اکراین و الحاق کریمه با این کشور باعث شده است که روسیه به چین و چینیها نزدیک شود. از این رو با توجه به این روند روبه رشد چین، اگر قرار باشد چین به قدرتمندتر شدن خود همچنان ادامه دهد، ایالات متحده برای رقابت، مچ اندازی و کنترل چین، به روسیه به عنوان یک متحد نیاز دارد و باید تلاش خود را در دو روند دو سویه متفاوت قرار دهد؛ روندی که از یکسو توان تخریب و تیره کردن رابطه چین و روسیه و دور کردن آنها از هم را داشته باشد و از سوی دیگر نیز به بهبود روابط آمریکا و روسیه کمک کرده و نزدیکتر کردن آنها بینجامد.
در نهایت امر هر چند در واکاوی سیاست و برخوردهای سؤال برانگیر ترامپ در قبال چین استدلالات فوق کافی به نظر میرسد اما باید یادآور شد هرچند آمریکا با ترامپ به چین به عنوان چالش جایگزین روسها مینگرد اما جانب احتیاط را در این باره رها نخواهد کرد چرا پوتین نیز در زیاده خواهی و احیای شکوه روسیه از هر کوششی در قالب دوستی یا خلق تنش و دشمنی فرو گذار نخواهد کرد. از این رو انتظار در فرا رسیدن روزهای آتی و به مسند نشینی ترامپ در کاخ سفید تا اندازهای به حل کردن معماهای سیاست خارجی آینده آمریکا در زعامت ترامپ منطقیترین و عقلانیترین ر آه حل در این باره خواهد بود.
*دکتری علوم سیاسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com