عدالت فردا، توجيه فساد امروز نيست

این سخن حضرت علی اونجا بود که با ریس منافق ها حرف می زد اما انگار تازه ست واقعا چی کشیدن اهل بیت در زمان خودشون

روزی امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ در مسجد کوفه بالای منبر در حضور جمعیت سخن می گفت، ناگهان در وسط خطبه، اشعث بن قیس به امام اعتراض کرد، سخن علی ـ علیه السلام ـ پیرامون مسأله سیاسی «حکمین» بود که در خطبه 121 نهج البلاغه آمده است، حتّی علی ـ علیه السلام ـ طبق این خطبه به قدری نسبت به سپاهش در آن وقت ناراضی بود که خطاب به آن ها فرمود: «ارید ان اداوی بکم و انتم دائی، کناقش الشّوکه بالشّوکه و هو یعلم انّ ضلعها معها؛ می خواهم بوسیله شما به درمان بیماری ها بپردازم، ولی شما خود درد و بیماری من هستید، و من بسان کسی هستم که بخواهد خار را بوسیله خار بیرون آورد، با این که می داند خار همانند خار است.

به هر حال موضوع اعتراض از این قرار بود: حضرت علی ـ علیه السلام ـ بالای منبر مسجد کوفه در مورد ماجرای «حکمیت» سخن می گفت، مردی برخاست و به عنوان اعتراض گفت: ما را از قبول حکمیت نهی کردی و سپس به آن امر نمودی، ما نمی دانیم کدام یک از این امر و نهی، صلاح تر بود.
کل فساد کان فی خلافه علی علیه السلام و کلّ اضطراب حدث، فاصله الاشعث: «تمام پیش آمدهای ناگوار، و تباهی ها که در خلافت علی ـ علیه السلام ـ پیش می آمد، و هر اضطرابی که روی می داد، باعث و بانی آن، اشعث بود»

در این هنگام علی ـ علیه السلام ـ یکی از دست هایش را به روی دست دیگرش زد و فرمود: «هذا جزاء من ترک العقده؛ این کیفر کسی است که فرمان رهبرش را رد کند و (بیعتش را بشکند) و از مخالفان پیروی کند و رهبر خود را مجبور کند که از مخالفان پیروی کند».

اشعث که در مجلس حضور داشت، خیال کرد که منظور امام از این سخن، این است که: «این جزای من است که احتیاط را از دست دادم و حکم حکمین را پذیرفتم»، از این رو به امام اعتراض کرد: «این مطلب به زیان تو است نه به سود تو»، (در صورتی که منظور علی ـ علیه السلام ـ اصحابش بودند

چهارتا دانه درشت رو به میخ بگشند اون وقت حاب کار دست بقیه مدیران نجومی میاد راستی وقتی بعضی ها خودشودش رو در مواضع تهمت قرار میدن اون وقت چه باید کرد؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
شنیدید هی میگن :آدم باید دلش پاک باشه امـــــــــا جیبش هم باید پاک باشه تا کسی سو استفاده نکنه

مزاح حضرت آقا: خواص را خدا ان‌شاءالله هدایت کند؛ امّا برای مظلومیت من اصلاً غصّه نخورید؛ الحمدلله زورشان به ما نمی‌رسد!

به نظرم اقا مزاح نمیکنند واقعا مظلوم هستند چون چند وقت قبل فرموده بودند ما ...
رهبر انقلاب: ما مظلوميم اما قوی هستیم مثل مولایمان امیرالمومنین (ع) + فیلم
این فیلمش:
http://www.yjc.ir/fa/news/5742616/%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D8%B8%D9%84%D9%88%D9%85%D9%8A%D9%85-%D8%A7%D9%85%D8%A7-%D9%82%D9%88%DB%8C-%D9%87%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%85-%D9%85%D8%AB%D9%84-%D9%85%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85

این روایت ارید ان اداوی بکم زبان حال رهبریه اما تا حالا برزبان جاری نکردند...
خداعاقبتون رو بخیر کنه

انسانهای بی ایمان خود پرست بسیاری هستند که برای دست رسی به منویات شوم خود با وعده های پر زرق و برق برای فردایی بهتر ، دین و ایمان و اخلاق و ارزشهای مردم و جان بی گناهان را در زمان حاضر به نابودی می فرستند.

انسانهای بی ایمان خود پرست بسیاری هستند که برای دست رسی به منویات شوم خود با وعده های پر زرق و برق در فردایی بهتر ، دین و ایمان و اخلاق و ارزشهای مردم و جان بی گناهان را در زمان حاضر به نابودی می فرستند.

سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.

سوال اول: خدا چه میخورد؟
سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
سوال سوم: خدا چه کار میکند؟

وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.
غلامی دانا و زیرک داشت.
وزیر به غلام گفت سلطان ۳ سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم.
اینکه :خدا چه میخورد؟ چه میپوشد؟ چه کار میکند؟

غلام گفت: هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...!
اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش را میخورد.
اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد.
اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.

فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند.

وزیر به دو سوال جواب داد، سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
وزیر گفت این غلام من انسان فهمیده ایست. جوابها را او داد.
گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.

بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام میکند.
قانون زندگی، قانون باورهاست
بزرگان زاده نمی‌شوند، ساخته می‌شوند
عدالت هم ساخته نمی شود جز با آدم های عادل...

ای کاش امامم اهل نروژ بود وعدالت هم مثل نروژ بود