کد خبر: ۴۱۳۲۱۲
تاریخ انتشار:

ترانه های امروزی به سمت بی معنایی رفته اند

احمد پوری از حاشیه و متن نوبل ادبیات امسال می‌گوید
ترانه های امروزی به سمت بی معنایی رفته اندبه گزارش بولتن نیوز، احمد پوری، مدرک فوق لیسانس خود را از دانشگاه نیوکاسل انگلستان دریافت کرده و پس از آن در سال ۶۷ به ایران بازگشته است. پوری پس از بازگشت خود به ایران علاوه بر تدریس زبان، فعالیت ادبی را با ترجمه شعرهای عاشقانه شاعران بزرگ جهان ادامه داد و تا به امروز آثار شاعرانی چون آنا آخماتوا، پابلو نرودا، فدریکو گارسیا لورکا، ناظم حکمت، نزار قبانی، یانیس ریتسوس و آن سکستون را ترجمه کرده است. وی همچنین رمانی از میخاییل بولگاکف و چند مجموعه داستان دیگر را نیز ترجمه کرده‌است. در این گفت‌وگو با احمد پوری، به تفاوت‌ها و شباهت‌ها میان ناظم حکمت و پابلو نرودا و همچنین مارینا تسوتایوا و آنا آخماتوا پرداخته‌ایم. در پایان نیز کمی راجع به ادبیت ترانه‌های باب دیلن، برنده نوبل ادبی امسال گپ زده‌ایم.


شما ترجمه‌ای از مارینا تسوتایوا را در دست چاپ دارید. با توجه به این‌که تسوتایوا و آنا آخماتوا، هم‌دوره بوده‌اند، چه ارتباطی بین این دو وجود داشته؟

این دو، دوست یکدیگر بوده‌اند. اما مارینا در چهل و چندسالگی خود را دار زد و کمتر از آخماتوا عمر کرد.

مضامین تسوتایوا را چه چیزهایی دربرمی‌گیرد؟

مضامین او اغلب فردی‌ست و کمتر به مضامین اجتماعی، سیاسی و حوادث پیرامون خود می‌پردازد؛ موضوعاتی همچون عشق و عواطف، مضامین او را تشکیل می‌دهند.


در دورانی که این دو می‌زیسته‌اند، چه اتفاقی در شعر زنان روس در حال پی‌گیری بود؟

در آن زمان، شعر زنان روس، چهره‌های کمی داشت. در اواخر عمر آخماتوا (دهه پنجاه میلادی) بود که شاعران زن دیگری ظهور کردند.

در ترجمه‌هایتان، متنوع عمل می‌کنید. به‌عنوان مثال لورکا، ناظم حکمت، نونو ژودیس و غیره را ترجمه کرده‌اید که هرکدام از کشور و فرهنگ متفاوتی هستند. برای ترجمه کردن، چه چیزهایی را مدنظر دارید؟

من بیشتر دنبال شاعرانی می‌روم که مطرح هستند و امتحان خودشان را پس داده‌اند. منظورم از امتحان دادن، این است که دنیا، اشعار اینان را خوانده و استقبال کرده است. به‌عنوان مثال پابلو نرودا، ریتسوس و غیره، همگی شاعرانی هستند که میلیون‌ها نسخه از کتاب‌هایشان به‌فروش رسیده است و ما هم نباید از اشعارشان بی‌نصیب بمانیم.

با توجه به محبوبیت ناظم حکمت، تا چه اندازه او را بر جریانات اجتماعی ترکیه تاثیرگذار می‌دانید؟

ناظم حکمت، پرتاثیرترین شاعر ترک است. درواقع اغلب شاعرانی که امروزه به زبان ترکی می‌نویسند، به نحوی از زیر شنل ناظم حکمت بیرون آمده‌اند چراکه او پدر شعر مدرن ترکیه محسوب می‌شود.

ناظم حکمت در برخی از اشعار خود، بسیار از شرایط زندان می‌گوید. این‌که شاعری راجع به زندان بنویسد، قبل از حکمت نیز سابقه داشته است؟

حکمت زیاد راجع به زندان می‌گوید چون مدت بسیاری (حدود 12 سال) را در زندان به‌سر برد. البته ناگفته نماند که پس از زندان، او دیگر راجع به زندان نمی‌گوید بلکه به مضامینی همچون عشق، امید و زندان واکنش نشان می‌دهد. من در کتاب خودم، اشعار حکمت را از سال 1916 تا 1962 (که حکمت فوت کرد) آورده‌ام و این مسئله، کار را برای تقسیم‌بندی اشعار او راحت می‌کند.

چرا حکمت را می‌توان شاعری مدرن دانست؟ آیا به این دلیل که راجع به زیست روزانه صحبت می‌کند یا این‌که بدعت‌هایی را در زبان شعر ترک صورت داده است؟

ناظم در چند زمینه توانست راه باز کند. در وهله اول، فرم شعر ترکیه را عوض کرد و در وهله دوم، زبان شعری را دچار تحول کرد. زبان شعری پیش از حکمت، زبان عثمانی بود که حکمت، زبان عامیانه را نیز بدان وارد کرد و شعر ساده‌تری سرود که مردم بتوانند بفهمند. از لحاظ محتوا، محور شعرهای ناظم، انسان است. او به نیک‌بختی انسان‌ها فکر می‌کند و مثل حافظ، امیدوار است.

هم ناظم حکت و هم پابلو نرودا، در ایران با استقبال خوبی مواجه شده است. دلیل این استقبال را باید در فرم عاشقانه اشعار اینان جست یا مضامین سیاسی‌شان؟

من فکر نمی‌کنم ارتباطی به فضای سیاسی اشعارشان داشته باشد چون کتاب‌هایی که خود من ترجمه کردم، اشعار عاشقانه این دو را دربرمی‌گیرد. اما مسئله این است که حکمت و نرودا، سیاست (مبارزات انسانی) را به‌شکلی شاعرانه نگاه می‌کنند و شعر را نوعی مبارزه می‌دانند. درواقع می‌خواهم بگویم مضامین عاشقانه و سیاسی این دو شاعر، از هم جدا نیست.

آیا می‌توانیم ترانه را هم یک فرم ادبی محسوب کنیم؟

نگویید ترانه بلکه بهتر است بگوییم شعرهای ترانه یا همان لیریک (lyric). بله؛ کاملا فرمی ادبی‌ست. درواقع می‌توانیم بگوییم شعری‌ست که به‌صورت آواز خوانده می‌شود. می‌دانیم ترانه‌های دهه 50 ایران، هم‌دوش زیباترین شعرهای اخیر ما هستند. مثلا شعرهای اردلان سرافراز، شهیار قنبری، جنتی عطایی و غیره، شعرهای بسیار قابل‌توجهی بوده و اصطلاحا ادبیت دارند.

درواقع باید بگوییم ترانه‌ها در یکی‌دو دهه اخیر به سمت و سویی غیر ادبی حرکت کرده و باید میان اینان تمایز قائل شد؟

بله؛ دقیقا. ترانه‌ها یک حرکت کلی نیستند و باید میان آن‌ها تمایز قائل شد. ترانه‌های این یکی‌دو دهه به‌سمت بی‌معنایی رفته‌اند؛ بدین معنی که شعر اهمیتی ندارد بلکه ریتم نقش اصلی را ایفا می‌کند! این ترانه‌ها، به‌قول معروف هرچیزی که دم‌دستشان است می‌گویند. ما راجع به این‌ها صحبت نمی‌کنیم بلکه ترانه‌هایی را مد نظر داریم که ادبیت دارند.
منبع: خبرگزاری صبا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین