به گزارش بولتن نیوز، دانشمندان مي گويند مهارتي وجود دارد كه اگر آن را بياموزيم عميقاً مي توانيم شكل زندگي مان را تغيير دهيم. افراد معمولاً درباره تأثير وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه و ضریب هوشی بر زندگي مان صحبت مي كنند، در حالي كه اين شرايط در برابر مداخله آنها مقاومند. درمقابل، كنترل برخود مهارتي است كه درصورت استفاده از آن مي توانيم وضع زندگي مان را به شكل فراگيري بهبود بخشيم.
اگر به محیطي كه در آن زندگی مي كنيد دقت كنيد، متوجه مي شويد طوري طراحی شده كه به طور دايم كنترل ما را بر خود به چالش مي گيرد. به عنوان مثال شرکت ها اهداف و انگیزه هايي دارند و براساس آنها مي كوشند ما را وادارند همين حالا خريدهايي را انجام دهيم. كسب و كارهايي هم موفق ترند كه اين كار را بهتر از بقيه انجام دهند تا دست كم در كوتاه مدت رونق داشته باشند. اين تنها يكي از موضوعاتي است كه توانايي ما را براي مقاومت در مقابل وسوسه ها و تمرين كنترل برخود در بوته آزمايش قرار مي دهد.
در چنين محيطي اهميت زيادي دارد تا بفهميم چه چيزي پشت نیروی مرموز كنترل بر خود قرار دارد.
چند دهه قبل، دانشمندي به نام والتر ميشل به بررسی عوامل مؤثر بر تأخير احساس خشنودي در بچه ها پرداخت. او متوجه شد که ميزاني از كنترل برخود در بچه هاي پیش دبستانی وجود دارد. در اين تحقيق بچه ها را با جايزه هاي كوچك وسوسه كردند و در همين حال به آنها گفتند كه اگر در مقابل گرفتن اين جايزه هاي كوچك مقاومت كنند در آينده پاداش هاي بزرگ تري خواهند گرفت. براساس همين مقاومت ها مي توان كسب رتبه ها و شايستگي هاي اجتماعي را در دوره نوجواني پیش بینی كرد.
مطالعه اي كه به وسيله محققان دانشگاه دوک انجام شده نیز نشان می دهد که كنترل برخود نه تنها از نظر شناختی و اجتماعی بر دوران نوجوانی اثرات مثبتي به جا مي گذارد، بلکه بر بزرگسالان و بسیاری از شرايط دیگر هم اثرگذار است. در این مطالعه محققان وضعيت 1000 بچه را در مدت 30 سال پیگیری كردند و اثرات كنترل برخود را بر سلامت، ثروت و امنیت عمومی بررسی كردند. آنها با کنترل و توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی و ضریب هوشی افراد مورد بررسي نشان دادند افرادي كه خودكنترلي پایین تري دارند عواقبي منفی را در هر سه عرصه تجربه كرده اند.
به اين ترتيب كه نرخ مخاطرات مرتبط با سلامتي مانند عفونت هاي جنسي و وابستگی به مصرف مواد مخدر در آنها بالاتر بود، بيشتر دچار مشکلات مالی همانند نداشتن پس انداز و اعتبار ضعيف تر شده بودند، به تنهايي و بدون همسر حضانت فرزندي را بر عهده داشتند و حتی نرخ جرم و جنایت در آنها بالاتر بود. این نتایج نشان می دهد که كنترل بر خود می تواند تأثير عمیقي بر طیف وسیعی از فعالیت ها به جا بگذارد. خبر خوب این است كه اگر دنبال راهي بگرديم تا وضعيت كنترل بر خود را بهبود بخشيم، شاید بهتر قادر به انجامش باشيم.
وقتي از تفاوت های فردی در توانایی اعمال کنترل برخود صحبت به ميان مي آيد، اين پرسش هم مطرح مي شود كه ريشه كنترل برخود چيست؟ آيا اين تفاوت هاي فردي به خاطر اين است كه كساني با مهارت كنترل بيشتر بر خود به دنیا مي آيند و یا ريشه این تفاوت ها پیچیده تر است. به اين ترتيب كه سرچشمه اين تفاوت ها در توانایی بیشتر برخي از افراد در یادگیری و به كارگيري استراتژی هايي است که به آنها كمك مي كند بر وسوسه هايشان غلبه كنند؟
در فيلم هاي ويدئويي گرفته شده از کودکانی که در آزمون ميشل شرکت داشتند نكته اي وجود داشت. آن نكته هم اين بود که همه کودکان براي مقاومت در برابر دريافت فوري يك جايزه در قبال دريافت پاداشي بزرگ تر در آينده مشكل داشتند. با اين همه کودکاني در به تأخیر انداختن دريافت پاداش از همه موفق تر بودند كه استراتژی هايي در پيش گرفتند. اين استراتژي ها به آنها كمك كرد در برابر وسوسه هايي كه در مقابلشان قرار مي گرفت مقاومت كنند. بعضی از کودکان روی دستشان نشستند و يا با روش هاي ديگر از نظر جسمي خويشتن داري كنند. دیگران سعی كردند توجهشان را به آواز خواندن، صحبت کردن يا نگاه كردن به دوردست معطوف كنند. علاوه بر این ميشل دریافت زماني کودکان موفق شدند دريافت پاداش ها را به تأخیر بيندازند كه افكارشان را متوجه چيز ديگري كردند.
به اين ترتيب به نظر می رسد که توانایی بچه ها دراعمال کنترل بر خود کمتر به توانایی فطري آنها در رويارويي با وسوسه ها مرتبط است. درواقع این خبر خوبي است. دلیلش هم اين است که احتمالاً بسیار ساده تر است تا به مردم آموزش بدهيم خودشان را گول بزنند و به اين وسيله بر خود كنترل پيدا كنند تا اين كه به آنها بگوييم از وسوسه ها دوري كنند در حالي كه اين وسوسه ها هميشه زيرگوش آنها هستند.
منبع: http://www.scientificamerican.com/article.cfm?id=how-self-control-works