روز نوجوان بهانهای میشود که کمی به عقب برگردیم و به نوستالژیهای نوجوانانه تلویزیون دهه هفتاد و هشتاد سری بزنیم و سراغی هم از وضع این برنامهها در روزها و سالهای اخیر بگیریم.
به گزارش بولتن نیوز، «۱۳ تا ۱۷ سالگی» دورانی با برچسب نوجوانی که دالان ورود به بزرگسالی بهحساب میآید و از همینجا کمکم باید با دوران کودکی خداحافظی و برای وارد شدن به دنیای آدمبزرگها تمرین کرد. دورانی که انگار هیچکس به فکر این بچههای بزرگشده نیست و حتی لباسهای مغازهها هم بهسختی به قدوقامت آنها مینشیند! دورانِ غرور، هیجان و احساسات تندوتیز نوجوانانه که بیشتر از هر وقت دیگری باید به این احساسات و هیجانات توجه و آنها را هدایت کرد. بازهم اینجا «تلویزیون» بهعنوان یکی از ابزارهای اصلی آموزش سبک زندگی به کمک میآید تا نوجوان را بهسلامت از این دوره بحران عبور دهد و سعی میکند با تهیه و تدارک برنامههایی به این نوجوانان احساساتی ثابت کند که به فکرشان بوده و آنها را از یاد نبرده است. دهه هفتاد و اوایل هشتاد اوج این برنامههای گفتوگومحور به شمار میآید. برنامههایی که احتمالاً به یکی از نوستالژیهای دلچسب دهه شصتیها و هفتادیها تبدیل شدهاند. برنامههایی که حالا از دل همانها کلی بازیگر و مجری معروف بیرون آمده که الان آنها را میتوانیم در قالب مجریهای توانمند تلویزیون یا حتی سوپراستارهای سینما ببینیم برنامههایی که الان یا اثری از آنها نمیبینیم یا به قوت گذشته نیستند.
نیمرخ؛ داستان مو قشنگ و فهفه
شاید نیمرخ را بتوان نقطه شروعی برای آغاز برنامههای نوجوان در تلویزیون دانست. برنامهای که هنوز هم بعد از دودهه مجموعهای نامآشنا در تاریخ سیمای نوجوان است و اوایل حتی اسم هم نداشت و مجری چشم در چشم مردم از آنها درخواست کرد که آنها را برای انتخاب اسم کمک کنند و در نهایت بین همه نامزدها، «نیمرخ» پیروز این نظرسنجی شد. نیمرخ که پخش آن از اوایل دهه هفتاد شروع شد، بهقدری در بین مخاطبان نوجوان خود جا باز کرد که تا اوایل دهه هشتاد مهمان خانههای مردم بود. بسیاری نیمرخ را با اجرای «امیرحسین مدرس» میشناسند؛ اما اگر کمی به عقب برگردیم، استارت این برنامه را با اجرای «کامیار اسماعیلی» به خاطر میآوریم. اما شیرینترین و بانمکترین شخصیت این برنامه تلویزیونی که آن را بیشازپیش در ذهن ماندنی میکرد، «فه فه» با اجرای «حسین رفیعی» بود. کافی است تا کلکلهای او را با مدرس مرور کنید. کاراکتری که رفیعی بعدها اعلام کرد که آن را از شخصیت یکی از دوستان دوران کودکیاش الهام گرفته است. برای اینکه لحن شیرین این کاراکتر را تجسم کنید، سری بزنید به قرار معروف ۷۷/۷/۷ یا به قول فه فه، «هپت هپت هپتاتوهپت»!
نیمرخ علاوه بر یک برنامه گفتوگومحور تلویزیونی، برای خیلی سکوی پرواز بوده و آنها را به تلویزیون معرفی کرده است و حتی برخی از طریق مسابقه خانه فرهنگ نیمرخ مجری شدند. بعدها با تعطیل شدن نیمرخ، «کبوتر دات کام» از دل این برنامه بیرون آمد و ادامهای بر نیمرخ شد که با اجرای «مژده لواسانی» و «رژین کائنی» روی آنتن میرفت.
سیب خنده؛ از مصدوم آماده است تا مجید دلبندم
سیب خنده هم میتوان جزو آن برنامههایی بهحساب آورد که با زبان طنز و آیتم های مختلفش به محبوبترین برنامههای نوجوانانه دهه هفتاد تلویزیون تبدیل شد. برنامهای که بسیاری از بازیگران طناز از آن شروع به کار کردند و «رضا عطاران» کارگردانیاش را بر عهده داشت و کسانی چون «یوسف تیموری»، «سید جواد رضویان»، «امیر غفار منش»، «مجید صالحی» و «همچنین بازیگر نوجوان «سپهر آزادی» با این کار به تلویزیون معرفی شدند. برنامهای اپیزودیک که با تیتراژ و شعر کودکانهاش« کیه کیه باز صداش میاد/ صدای کفش پاش میاد» پاورچینپاورچین وارد قاب تلویزیون میشد. بعضی آیتمهای این برنامه مثل مجید دلبندم بعدها به یک برنامه مستقل تبدیل شدند.
دخترانه؛ دخترا سیب گلاباند
«دخترا سیب گلاباند» برنامه گفتوگومحوری که با تیتراژ و شعر دوستداشتنیاش با صدای «مجید اخشابی» معروف شد و سال ۸۳ با اجرای نیلوفر امینی فر و سحر رضوی و شیوا بلوریان روی آنتن رفت. برنامهای خاص دختران جوان با حسوحال دخترانه هم آن را اجرا میکردند و رقیب نسخه پسرانه خود بود که البته در این رقابت پیروز بود و مدتها بعد از توقف برنامه پسرانه، به کار خود ادامه داد.
پسران؛ علیخانی زیر تیر چراغ برق
اگر در دهه هفتاد و هشتاد از مخاطبان برنامههای نوجوان بهحساب میآمدید باید میدانستید که برای تماشای برنامه موردنظرتان تا عصرگاه منتظر بمانید، اما برنامه«پسران ایرونی» برنامهای بود که در زمان شروعش بهجای ساعات پایانی روز این بار در صبحهای تابستان مهمان خانههای مردم بود. برنامهای که انگار با نسخه دخترانهاش رقابت و کل کلی تنگاتنگ داشت که همین موضوع«دخترانه» و «پسرانه» بین نوجوانهای آن زمان به جذابیت بیشتر آن کمک میکرد. برنامهای که اجرای آن را«جواد مولانیا» بر عهده داشت مجریای که باوجود شروع پرشورش در قاب سیما اما در سالهای بعد حضور پایداری از او در تلویزیون ندیدیم. اما اتفاقی که حالا شاید بعد از ۱۰ سال جالب به نظر برسد پخش آیتمی هفتدقیقهای به نام«زیر تیر چراغبرق» بود که گزارشگری جوان در محلههای مختلف شهر با نوجوانهای شیطان آن محله در مورد موضوعی خاص گپ میزد و آن گزارشگر جوان کسی نبود جز«احسان علیخانی».
رنگینکمان؛ صابر ابر و عمو نیما
احتمالاً نام برنامه «رنگینکمان» شما را بیشتر به یاد نسخه کودکانه آن بیاندازد؛ اما در مقطعی شبکه پنج سیما (شبکه تهران) ویژه نوجوانان آن را روی آنتن میبرد. یکی از مجریان این برنامه که حالا بهعنوان یک بازیگر بیشتر او را میشناسیم، «صابر ابر» بود. ابر در کنار خاله نرگس و «عمو افشین»، این برنامه را اجرا میکرد. بچهها او را به نام «عمو نیما» میشناختند و میتوان گفت رنگینکمان با ورود این مجری جوان وارد مرحله جدیدی شد و حالوروز پرانرژیتری به خود گرفت. «علیاکبر ذاکری» تهیهکننده این برنامه تلویزیونی بود.
اکسیژن؛ رونمایی از شهاب حسینی
اکسیژن هم مثل بقیه برنامههای گفتوگومحور رسانه ملی، با معرفی یک مجری جوان، او را به جمع بازیگران سینما و تلویزیون اضافه کرد. مردم برای اولین بار «شهاب حسینی» را در قامت یک مجری در قالب این برنامه دیدند؛ گرچه این اولین حضور شهاب حسینی بهعنوان مجری نبوده؛ اما اولین بار است که بهصورت جدی دیده میشود.
سلام بهار؛ شیطنتهای محسن و کیوان ساکتاف!
نام «سلام بهار» بیشتر برای دهه هفتادیها آشناست. برنامهای که دو نوجوان شروشور با متلکها و شوخیهای خاص سنشان مخاطب همسنوسال را پای تلویزیون میخکوب میکردند. «کیوان ساکت» ۱۸ ساله و «محسن افشانی» ۱۹ ساله دو مجری نوجوان برنامه هرروز ساعت ۱۸ به قاب تلویزیون میآمدند و با شوخیهای خود نهتنها مخاطبان که عوامل پشتصحنه را گاهی وادار به خنده میکردند. برنامهای که با این شعر آغاز میشد و کلی طرفدار پیداکرده بود: این روزا حال و هوات بهاریه/ نوجوونی فصل بیقراریه. «الهه کسمایی»، تهیهکننده و «معصومه جعفری»، کارگردان برنامه «سلام بهار» بودند. محسن افشانی پسازاین کار به رسانه معرفی شد و خیلی زود وارد کار بازیگری شد؛ اما کیوان یا به قول خودش ساکتاف ترجیح داد در کار اجرا و بهویژه اجرا برای نوجوانان باقی بماند.
شبکه امید در راه است
شاید یکی از سختترین ژانرها در حوزه برنامه سازی برای رده سنی نوجوان باشد؛ از این حیث که این گروه از مخاطبان به خاطر قراره گرفتن در مرحله گذار از کودکی به بزرگسالی هستند نه میشود روی آنها به عنوان مخاطب کودک حساب باز کرد نه بزرگسال، و همین معلق بودن بین کودکی و جوانی، بچه های این سن را تبدیل به گروه حساسی از مخاطبان می کند. اما با وجود همه این ها اگر کمی به رصد این روزهای برنامه های صدا و سیما در حوزه نوجوان بیندازید نسبت به گذشته خلا بزرگ یک برنامه شاخص در این حوزه را حس می کنید برنامه های که اگر برای مدتی کوتاه مخاطب آن باشید میبینید که غالب این برنامه های تلویزیونی بیشتر از اینکه سر و شکل نوجوانان داشته باشند صرفا حکم برنامه هایی را دارند که با آن بشود ساعتی از ساعتهای کنداکتور سیما را پر کرد. برنامههایی که غالبا با یکی دو مجری ثابت روی آنتن می روند؛ ولی هویتی از خودشان ندارند برای همین مثل برنامههای شاخص گذشته، دوام چندان زیادی ندارند و زیاد مهمان چشم های تماشاچی هایشان نیستند.از این رو اگر به بررسی برنامه های یکی دو سال گذشته بیاندازید، برنامههایی مثل «سفید پررنگ»، «شیش تایی ها» و «فرش سفید» آخرین کارهایی باشند که به نسبت توانستند بین نوجوانان مخاطب خاص خودشان را پیدا کنند. اما نکته جالب توجه در این میان اضافه شدن بی سر و صدای شبکه تلویزیونی«امید» به کانال های سیما است، کانالی که این روزها با پخش آزمایشی اش قرار است بین نوجوانان جا باز کند نوجوان هایی که این روزها شاید به خاطر خلا برنامه خوب و جذاب بیشتر از گذشته دوست دارند توی گوشی هایشان سیر کنند و در دنیای مجازی، نوجوانیشان را سپری کنند تا به بزرگسالی برسند.