چهره ماندگار فلسفه گفت: زندگی مثل درختی است که میوه آن فرهنگ و جاودانگی است، اگر درخت زندگی، میوه فرهنگ نداشته باشد، آن درخت بیثمر است. بنابراین هر فردی که فرهنگ بهتری داشته باشد مسائل زندگیاش را بهتر حل میکند.
به گزارش بولتن نیوز، غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه ایران و عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در برنامه اخیر معرفت که از شبکه چهارم سیما پخش شد، درباره بحث «من و جز من» و جاودانگی انسان گفت: امروز این بحثها مطرح میشود که واقعیت صرف نظر از ارزشها، خوبی و بدیها است. خیلیها طرفدار این نظریه است که واقعیت غیر از ارزش است، یعنی بودن و نبودن غیر از باید از نباید است.
وی در ادامه افزود: علوم بیشتر به سمت واقعیتها میرود، کسانی هم از متفکران بزرگ هستند که میگویند واقعیت از ارزش جدا نیست چرا که هر واقعیتی با یک ارزش همراه است و انسان نمیتواند واقعیت را صرف نظر از ارزش مدنظر قرار دهد.
دینانی با بیان اینکه انسان میتواند ارزشگذاری کند و ارزشها را میفهمد، گفت: حیوانات، جمادات و نباتات قادر به ارزشگذاری نیستند اما انسان هم از هستی و نیستی صحبت میکند و هم ارزشگذاری میکند چرا که انسان در عین وحدت یک دوگانگی هم دارد. انسان طبیعت و فرهنگ دارد اما این فرهنگ در جماد و نبات قابل درک نیست.
چهره ماندگار فلسفه گفت: انسانها هم فرهنگهای مختلف دارند همانطور که مذاهب متفاوت هستند اما در واقع انسان بدون فرهنگ نداریم هر انسانی به یک فرهنگی وابسته است، این دوگانگی فرهنگ و طبیعت منجر به دوگانگی واقعیت و ارزش میشود.
وی با بیان اینکه انسان از زمانی به سطح آگاهی اجمالی از کودکی میرسد «من» را مطرح میکند، گفت: همین «من» انسان منشأ جاودانگی است. بدن انسان یک روزی فاسد و خاک میشود اما «من» انسان نمیمیرد «من» با آگاهی همراه است هر چند سطح آگاهی متفاوت است اما هیچ «من»ای بدون آگاهی نیست. هیچگاه هیچ انسانی به جای دیگری نمیمیرد پس مرگ هرفرد هم مخصوص خودش است، این من همان است که جنبه جاودانگی دارد.
عضو مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران اظهار داشت: انسان از نظر تن فانی است اما به لحاظ روحی جاودانه است.
وی با تأکید بر اینکه حتی کسانی از بی طرفی صحبت میکنند همان بی طرفی خود یک ارزش است، گفت: بنابراین هیچ انسانی نمیتواند از ارزشگذاری جدا باشد چرا که از «من» آن گریزی نیست. اصلا من بدون ارزش نمیتواند زندگی کند.
چهره ماندگار فلسفه ایران گفت: فعالیتهایی که ما در زندگی داریم همه آثار زندگی است خود زندگی نیست ما اگر معنی زندگی خود را ندانیم زندگیمان حیوانی است زندگی زمانی اصالت دارد که معنی آن را بدانیم. یکی از بزرگان حرف خوبی زده که زندگی حل مسئله است، ما در زندگی همیشه مسئله داریم حتی خوردن، خوابیدن، راه رفتن، برخورد ، ملاقات، سیاست و هر چیزی که داریم مسئله است.
وی همچنین گفت: اینکه چطور با دیگران، خانواده، کشور همسایه، گفتار، تجارت، بازار، خیابان و ... برخورد کنیم اینها همه حل مسئله است ولی هر کسی که از فرهنگ بهتری برخوردار است زندگی را بهتر حل میکند، فردی که دارای فرهنگ است مسئله زندگی را بهتر حل میکند.
دینانی گفت: زندگی مثل درختی است که میوه آن فرهنگ و جاودانگی است اگر درخت زندگی میوه فرهنگ نداشته باشد، آن درخت بی ثمر است. بنابراین هر فردی که فرهنگ بهتری داشته باشد مسائل زندگیاش را بهتر حل میکند. باید تلاش کنیم مسائل زندگی را عاقلانه و با فرهنگ حل کنیم.
وی اظهار داشت: اندیشه هیچگاه متوقف نمیشود، دو «ت»، دو مانع بزرگ برای آزادی عقل هستند: یکی تنبلی و دیگری ترس. آنچه که گاهی مانع فهم و اندیشیدن انسان میشود همینها است، اینکه افراد نمیخواهند بفهمند، بپرسند و کتاب بخوانند چرا که تنبل هستند. همینطور ترس از اینکه بالاتر از آنچه میدانیم چه اتفاقی میافتد و چارچوبهای ما دچار تغییر میشود. پس اگر ما بتوانیم ترس و تنبلی را از خود دور کنیم فکرمان آزاد میشود و فرهنگمان بالاتر رفته و من فرهنگیمان گسترده تر میشود.