دوست خیالی‌ام فرمان سرقت می‌داد

به گزارش بولتن نیوز، مرد ورشکسته که برای فرار از سختی‌ها به مصرف شیشه پناه برده بود، موفق شد با اسلحه قلابی به دو بانک در پایتخت دستبرد بزند. متهم بعد از دومین سرقت با هوشیاری رئیس بانک دستگیر و مدعی شد دوست خیالی‌اش فرمان سرقت داده است.

ساعت ۱۶ عصر روز دوشنبه ۱۹ مهرماه بود که مأموران پلیس از دستگیری سارق مسلح بانکی حوالی خیابان دردشت در شرق تهران با خبر و راهی محل شدند. مأموران در محل حادثه مرد میانسالی را بازداشت کردند که لحظاتی قبل پس از سرقت حدود ۲۲ میلیون تومان از بانک عسکریه هنگام فرار از سوی رئیس بانک و رهگذران دستگیر شده بود.

سارق مسلح را روی موتورسیکلتش دستگیر کردم

رئیس بانک گفت: همراه کارمندان در حال کارهای پایانی بانک بودیم که این مرد در حالی که کلاهی به سر و کارتنی در دست داشت، وارد بانک شد. متهم به طرف من آمد و کارتن را روی میزم گذاشت و مدعی شد که کارتن را برای من آورده است. ثانیه‌هایی بعد او در کارتن را باز کرد و ناگهان یک اسلحه کمری از داخل آن بیرون آورد و تهدید کرد هیچ حرکتی انجام ندهیم. در حالی که همه شوکه شده بودیم، سعی کردم او را آرام کنم که سارق مسلح یک ساک مشکی از داخل کارتن بیرون آورد و خواست هر چه پول داریم داخل آن بریزیم. سارق مسلح مدام فریاد می‌زد و تهدید می‌کرد که از ترس، حدود ۲۲ میلیون تومان پولی را که داخل بانک بود، داخل ساک سارق ریختیم. پس از این سارق مسلح ساک پر از پول را برداشت و از بانک خارج شد و به طرف موتورسیکلتش رفت. من پشت سر او بیرون رفتم و ناگهان از پشت به او حمله کردم، به طوری که از روی موتور سیکلتش به زمین افتاد و لحظاتی بعد هم رهگذران و کارمندان بانک از راه رسیدند و او را دستگیر کردیم.

پیراهن چهار خانه راز دومین سرقت مسلحانه را بر ملا کرد

متهم پس از انتقال به اداره پلیس، در بازجویی‌ها به سرقت مسلحانه از بانک عسکریه اعتراف کرد. در حالی که سارق مسلح مدعی بود برای اولین بار دست به سرقت مسلحانه زده است، بررسی مأموران نشان داد روز پنج شنبه هشتم مهرماه هم سارق مسلحی به همین شیوه به بانک کار آفرین شعبه دزاشیب در یکی از خیابان‌های شمال پایتخت دستبرد زده و پس از سرقت حدود ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان با موتور سیکلتش از محل گریخته است. همزمان با ادامه تحقیقات، مأموران در بازرسی از محل زندگی سارق مسلح، پیراهن آبی چهارخانه‌ای را کشف کردند که سارق مسلح روز سرقت از بانک کارآفرین پوشیده بود. با به‌دست آمدن این سرنخ، کارآگاهان متهم را مورد بازجویی تخصصی قرار دادند که متهم به سرقت مسلحانه از بانک کار آفرین هم اعتراف کرد.

متهم صبح دیروز در بازجویی‌ها به سرقت مسلحانه از دو بانک کارآفرین و عسکریه اعتراف کرد و مدعی شد در توهم شیشه با اسلحه پلاستیکی دست به سرقت مسلحانه زده است. متهم برای تحقیقات بیشتر و مشخص شدن ادعاهایش به دستور قاضی نصرتی، بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه ۳۴ در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت.

متهم در گفت و گو با خبرنگار ما از جزئیات دو سرقت مسلحانه می‌گوید.

خودت را معرفی کن؟

ایرج هستم و ۳۶ سال سن دارم.

متأهلی؟

بله. دو تا دختر ۱۰ و ۱۲ ساله دارم.

سابقه داری؟

نه. من تا الان مرتکب هیچ جرمی نشده‌ام و حتی یک بار هم از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی عبور نکردم. پرونده‌ام سفید سفید بود، اما الان سارق مسلح بانک هستم.

قبل از این چه کاره بودی؟

من مغازه پرده فروشی داشتم و وضع مالی‌ام خوب بود تا اینکه مدتی قبل در دام مرد کلاهبرداری گرفتار شدم و تمام اموال مرا برد و ورشکست شدم.

یعنی به خاطر اینکه ورشکست شدی دست به سرقت مسلحانه زدی؟

نه. پس از اینکه ورشکست شدم، ابتدا پرایدی خریدم و با آن کار می‌کردم و همه چیز خوب پیش می‌رفت، اما سه ماه قبل یکی از دوستانم مرا معتاد به شیشه کرد که به خاطر توهم شیشه دست به سرقت مسلحانه زدم.

چرا معتاد شدی؟

پس از اینکه ورشکست شدم، به شدت افسرده شدم تا اینکه سه ماه قبل پدرم فوت کرد. با فوت پدرم احساس کردم هیچ پشتیبانی ندارم به طوری که از نظر روحی و روانی به شدت به هم ریختم که یکی از دوستانم پیشنهاد داد برای اینکه اعصاب راحتی داشته باشم، شیشه مصرف کنم. ابتدای مصرفم احساس خوبی داشتم، انگار روی ابرها راه می‌رفتم و همه چیز برایم جالب بود، اما بعد از مدتی وقتی شیشه مصرف می‌کردم توهم به سراغم می‌آمد و همیشه یک دوست خیالی به نام شایان همراهم بود و به من دستور می‌داد.

یعنی دوست خیالی‌ات نقشه سرقت را از بانک کارآفرین طراحی کرد؟

نه. او طراحی نکرد فقط دستور می‌داد.

بیشتر توضیح بده؟

یک روز قبل از سرقت با موتورسیکلتم از کنار بانک عبور کردم که شایان به من دستور داد از بانک سرقت کنم، اما قبول نکردم چون می‌ترسیدم دستگیر شوم. وقتی به خانه رفتم مدام او مرا وسوسه می‌کرد تا اینکه تصمیم گرفتم به بانک دستبرد بزنم به همین خاطر صبح روز حادثه به مغازه عروسک‌فروشی در حوالی میدان امام حسین رفتم و یک اسلحه پلاستیکی شبیه به کلت واقعی به قیمت ۱۵ هزار تومان همراه تعدادی فشنگ ترقه‌ای خریدم و به طرف بانک به راه افتادم. نزدیک ظهر بود، موتورسیکلتم را کنار بانک پارک کردم و برای اینکه شناسایی نشوم عینک دودی زدم و کلاه کاسکتم را به سر گذاشتم و وارد بانک شدم و با اسلحه پلاستیکی کارمندان را تهدید کردم هر چه پول دارند داخل ساک من بریزند. برای اینکه آنها را بترسانم با اسلحه پلاستیکی شلیک کردم و صدای فشنگ ترقه‌ای آنقدر زیاد بود که خیال کردند اسلحه ‌واقعی است به همین دلیل هر چه پول داشتند، داخل ساک من ریختند و من هم با موتورسیکلتم قبل از اینکه مأموران پلیس از راه برسند، از محل گریختم.

بعد از سرقت چه کار کردی؟

پس از سرقت در محل خلوتی موتورسیکلتم را نگه داشتم و پول‌های سرقتی را شمردم. ابتدا به مغازه موتورفروشی که موتورم را به صورت اقساطی خریده بودم رفتم و همه اقساط آن را یک‌جا پرداختم و بعد با بقیه پول هم شیشه خریدم و چند روزی مصرف کردم.

چه شد که تصمیم به سرقت از دومین بانک گرفتی؟

روز دوشنبه پس از اینکه شیشه مصرف کردم دوباره شایان به سراغم آمد و دستور داد تا دوباره از بانکی سرقت کنم. او مدام می‌گفت من تنبل هستم و باید به خاطر سرقت قبلی که پول کمی گیرم آمده خجالت بکشم. آنقدر اصرار کرد که قبول کردم و به سراغ بانک عسکریه در نزدیکی خانه‌مان رفتم که متوجه شدم بانک در حال تعطیل شدن است. بلافاصله کارتنی از یک مغازه گرفتم و به در بانک رفتم و مدعی شدم که این کارتن را برای رئیس بانک آورده‌ام. وقتی در را باز کردند اسلحه را از داخل کارتن بیرون آوردم و همه را تهدید کردم که رئیس بانک دستور داد هر چه پول داخل بانک است، داخل ساک من بریزند. پس از اینکه از بانک خارج شدم احساس کردم شایان سوئیچ موتورسیکلتم را برداشته است. مدام از شایان می‌خواستم سوئیچ را به من بدهد که رئیس بانک ناگهان به من حمله و مرا دستگیر کرد. آن روز آنقدر توهم داشتم که حتی ماسکی که خریده بودم، فراموش کردم به صورتم بزنم.

حرف آخر؟

فقط می‌دانم که اعتیاد به شیشه زندگی‌ام را تباه کرد و الان هم پشیمانم و دلم برای دو دخترم تنگ شده است.

منبع: روزنامه جوان