همه انسانها، بهخصوص افرادی که برای خود ارزش قائل هستند، به رسیدگیهای ظاهری نیاز دارند. در اصل، این رفتار نشانه سلامت، شادابی و عزتنفس است. اما اهمیت دادن به ظاهر تا کجا نشانه بیماری نیست؟
به گزارش بولتن نیوز، هیستریونیک چیست؟
از زمانی که به سن بلوغ رسیده بود، آرزو میکرد هرچه زودتر به 18 سالگی برسد تا بتواند قوز روی بینیاش را با کمک تیغ جراحی محو کند. فکر میکرد با انجام این جراحی روزگار بر وفق مرادش میشود و دیگر هیچ غمی نخواهد داشت. تا اینکه روز موعود فرا میرسد و آرزویش برآورده میشود، اما درست 1سال بعد تصمیم به ترمیم بینی خود میگیرد، چراکه احساس میکند یک طرف آن بزرگتر از طرف دیگر است. این بار علاوه بر جراحی بینی از جراح خود میخواهد حجم لبها و گونههایش را همزمان با این عمل افزایش دهد. غافل از اینکه 6 ماه بعد ایراد دیگری در صورت خود پیدا میکند و همچنان به ملاقات و رفت و آمد به مطب، کلینیک و بیمارستان ادامه میدهد... .
شرح حالی که خواندید، به زندگی دختر جوانی تعلق دارد که شاید از ابتدا حتی به یک جراحی زیبایی هم نیاز نداشته اما متاسفانه آنقدر چهره خود را تغییر داده که دیگر شباهتی به تصویر روی شناسنامهاش ندارد. کم نیستند دختران جوانی که این روزها گرفتار چنین سرنوشتی میشوند و زمان و هزینه بسیاری را صرف جراحیهای افراطی و غیرضروری میکنند. سوال مهمی که پیش میآید، این است که چنین رفتارهایی از کجا نشات میگیرند و اصلا چرا اعمال جراحی زیبایی در کشور ما تا این حد طرفدار دارند؟
پرداختن به مساله زیبایی یک نگاه دووجهی دارد. از این بابت که عدهای از افراد واقعا نیازمند رسیدگی به ظاهر خود هستند و از آن احساس خوشایندی پیدا میکنند اما عدهای دیگر بیدلیل و مدام به فکر ظاهر امور و به نمایش گذاشتن خود هستند. به نظر میرسد گروه دوم دارای مشکلات جدی در حوزههای روانی و ذهنی باشند. اینگونه رفتارها دلایل مختلفی دارند و اغلب مربوط به دوران کودکی هستند. درواقع، این افراد اعتماد به نفس لازم و خودباوری را در کودکی تجربه نکردهاند و بر اثر آسیبهای روانی، برخوردهای اطرافیان و نوع تربیتشان دچار نوعی خودکمبینی شدهاند. از سوی دیگر، افرادی که در دوران کودکی بیش از حد مورد توجه والدین و به اصطلاح گل سرسبد خانواده بودهاند هم ممکن است برای حفظ این جایگاه در سالهای آینده، خود را به شکلهای مختلف به نمایش بگذارند، بنابراین لزوما اعتماد به نفس پایین باعث پرداختن به زیباییهای ظاهری نمیشود و جایگاه ارزشی کودک در خانواده هم میتواند در ایجاد اختلال شخصیت نمایشی یا هیستریونیک نقش داشته باشد.
شخصیت نمایشی
افرادی که به اختلال شخصیت نمایشی دچار هستند، خود را مدام با دیگران مقایسه میکنند و ظاهرشان را از راههای مختلف به نمایش میگذارند تا دیگران را جذب خود کنند، بنابراین به شکل افراطی به ظاهر خود رسیدگی میکنند و زندگی خیلی آشفتهای دارند. البته یک تیپ شخصیتی نیز وجود دارد که شبیه اختلال شخصیت نمایشی است اما اختلال محسوب نمیشود. افراد با این تیپ شخصیتی، خیلی به ظاهر خود، خانه و زندگیشان اهمیت میدهند و اگر فردی از ظاهرشان ایراد بگیرد خیلی حساس میشوند. این گروه از افراد باید مراقب باشند به سمت اختلال شخصیت نمایشی پیش نروند.
کمالطلبی
یکی دیگر از اختلالاتی که میتواند فرد را به سمت جراحیهای زیبایی افراطی سوق دهد وسواس فکری است. افراد مبتلا به این اختلال مدام وضعیت ظاهری و جزییات چهره خود را بررسی و آن را با دیگران مقایسه میکنند تا نقایص ظاهری خود را پیدا و آنها را برطرف کنند. این رفتار میتواند نشانی از احساس خودکمبینی و ضعف باشد که از دوران کودکی شکل گرفته است. با این حال پایه اصلی هر نوع وسواسی، کمالطلبی است. افراد کمالطلب همیشه دنبال بهترینها هستند و میخواهند از خود یک موجود خاص و بینقص بسازند، بنابراین نسبت به کوچکترین نقصی به شدت حساس میشوند. این افراد آنقدر به جزییات فکر میکنند که ممکن است دچار وسواس فکری شوند. درواقع، اگر حساسیت و افکار افراطگونه نسبت به موضوعات ظاهری بیشتر از 1 ماه طول بکشد، میتوان گفت فرد دچار وسواس فکری شده است. این شخص تا عمل زیبایی یا رسیدگی ظاهری مورد نظر را انجام ندهد، آرام نمیگیرد. البته در موارد بیمارگونه، فرد بعد از انجام جراحیهای زیبایی و رسیدگی به ظاهر خود باز هم راضی و خوشحال نمیشود و فکر میکند میتواند بهتر از این باشد، بنابراین به مقایسه خود با دیگران ادامه میدهد و دنبال جراحیها و رسیدگیهای بعدی میرود.
خودزشتپنداری
خودزشتپنداری و نادیده گرفتن ویژگیهای خوب ظاهری زمانی پیش میآید که فرد دچار احساس حقارت یا خودکمبینی باشد. این افراد همواره به عوامل بیرونی و ظاهریشان نگاه میکنند تا بتوانند از این طریق احساس ارزشمندی از دسترفته خود را جبران کنند. آنها میخواهند ارزشمند باشند و دیده شوند زیرا اغلب در دوران کودکی تحقیر شده، زیر سوال رفته و با دیگران مقایسه شدهاند، بنابراین بخشهای سالم شخصیتیشان شکل نگرفته و بدون هویت لازم برای ایستادن روی پاهای خود هستند. این افراد همیشه از درون احساس پریشانی و ناامنی میکنند و برای بهدست آوردن این امنیت دنبال تایید و نگاه دیگران میروند. به همین دلیل سعی میکنند با عملهای جراحی از خود یک ویترین زیبا بسازند، اما در حقیقت با این کار پشت یک نقاب زیبا پنهان میشوند و از مساله اصلی فرار میکنند.
ظاهربینی تا کجا خوب است؟
همه انسانها، بهخصوص افرادی که برای خود ارزش قائل هستند، به رسیدگیهای ظاهری نیاز دارند. در اصل، این رفتار نشانه سلامت، شادابی و عزتنفس است. مشکل از جایی آغاز میشود که تمام دغدغه و مشغله ذهنی فرد طی روزهای متمادی به رسیدگیهای ظاهری تبدیل شود. در این شرایط حتی ممکن است فرد از رفتار اشتباه خود آگاه نباشد و آن را بخش طبیعی و سالم زندگی خود بداند، در حالی که با این رفتارها از هدفهای مهم و معنادار زندگی بازمیماند و مدام برای جلب نظر دیگران دست و پا میزند. درواقع، این افراد از طریق ظاهر خود به نوعی گدایی محبت، مهرطلبی و توجهطلبی میکنند.
نقش جامعه در ظاهربینی افراد
در جامعهای که به وضعیت ظاهری بیش از حد توجه میشود و تفکر و عمق وجود ندارد، رسیدگیهای ظاهری و جراحیهای زیبایی افزایش پیدا میکنند. اگر افراد زمان زیادی را به امور ظاهری اختصاص دهند دیگر وقتی برای امور مهمتر مثل کتاب خواندن، دوره دیدن، رشد شخصی و افزایش آگاهی نخواهند داشت. مردم در چنین جامعهای برای خود هویت مشخصی ندارند و مبنای ارزشمندیشان، زندگی و نظر دیگران است. در حالی که هر فردی باید شیوه زندگی خود را داشته باشد و آن را با دیدگاهها، باورها و فرهنگ شخصی خودش بسنجد. ما نباید وضعیت ظاهری زندگی خود را با دیگران مقایسه کنیم بلکه باید ارزشهایمان را با آنها بسنجیم. همه ما میتوانیم ظاهر، وسایل یا خانه خیلی بهتری داشته باشیم اما باید ابتدا از خود بپرسیم چه مسائل و معیارهایی به زندگی ما معنا میبخشند و عمیقا خوشحالمان میکنند.
یکی از دلایلی که مردم کشور ما به سمت مسائل ظاهری جذب شدهاند تمایل به رشد، پیشرفت و بهدست آوردن موفقیت است. البته این تمایل تا حد لازم میتواند مفید باشد اما اگر همه زندگی به آن اختصاص یابد از معنا و عمق رها میشویم و فقط به مسائل ظاهری میپردازیم، در نتیجه دچار احساس پوچی خواهیم شد. متاسفانه خیلی از مفاهیم موفقیتی مثل قانون جذب و... باعث شده ذهن افراد فقط به سمت بهدست آوردن برود و آنها را در نیازها و خواستههایشان گیر بیندازد. راهحل این است که هر فردی خودش یک نگاه و تفکر ویژه داشته باشد و ارزشهای زندگیاش را با آنها بسنجد. در غیر این صورت هرچقدر هم که به امور ظاهری بپردازد، خوشحال و سرزنده نمیشود.
آقایان هم بیتقصیر نیستند
خیلی اوقات این سوال برای افراد پیش میآید که چرا بعضی از آقایان جذب خانمهایی با جراحیهای زیبایی افراطی میشوند. در پاسخ باید گفت این گروه از آقایان بهدلیل کمبودهای معنایی به راحتی جذب خانمهایی با اختلال شخصیت نمایشی میشوند. خانمهایی که دچار این اختلال شخصیتی هستند، رفتارهای جذبکنندهای دارند و اگر طرف مقابل آنها عزتنفس، احترام و ارزش لازم را نسبت به خود نداشته باشد، نمیتواند خود را مدیریت کند و جذب این فضا میشود، بنابراین بخشی از علت این رفتار به اختلال شخصیتی بعضی از خانمها و بخشی دیگر به ناتوانی مدیریت آقایان در تنوعطلبی مربوط است. به هر حال همه افراد دارای ویژگی تنوعطلبی و زیباییدوستی هستند اما اگر مراقب آن نباشند، ممکن است به راحتی جذب تنوع ظاهری شوند و از مسائل اصلی درونی بازبمانند.
شاید به مشاوره نیاز داشته باشید
افراد دچار اختلال شخصیت نمایشی برای رهایی از این اختلال باید از متخصص یا روانشناس کمک بگیرند تا با روانکاوی و رفتن به لایههای عمیق شخصیتی، گرههای مشکلساز را در زندگی خود باز کنند، اما افرادی که دچار این اختلال نیستند و فقط زیاد از حد به مسائل ظاهری اهمیت میدهند باید به خود کمک کنند تا هویت درونی لازم را شکل دهند و خلاء عاطفی و روانیشان را برطرف کنند. این افراد تاکنون سعی داشتهاند این خلاء را با رسیدگی به مسائل ظاهری پر کنند در حالی که اول از همه باید احساس خودکمبینی و حقارت را ترمیم و درمان کنند. برای این منظور میتوان از کتابها و دورههای آموزشی، متخصصان و روانشناسان کمک گرفت. افراد مبتلا به وسواس فکری نیز باید در درجه اول توقعات خود را پایین بیاورند و نقصهایشان را بپذیرند. این کار ابتدا بسیار دشوار است و شاید لازم باشد از روانشناس کمک بگیرند.
راه ترک اعتیاد به جراحی زیبایی
یک راهحل عمومی برای ترمیم عزتنفس، تهیه فهرستی از داشتهها و ویژگیهای مثبت درونی و شخصیتی است. البته در انتهای فهرست میتوانید ویژگیهای مثبت ظاهری خود را نیز ذکر کنید اما باید مراقب باشید فقط گرفتار مسائل ظاهری نشوید. همچنین میتوانید از دیگران درخواست کنید سایر ویژگیهای مثبت شما را نیز به این فهرست اضافه کنند. به این ترتیب، نگاهتان به سمت داشتههای خود میرود و بهتدریج احساس خودکمبینی جبران میشود. تمرین دوم برای ترمیم عزتنفس، بریدن بند ناف از دیگران است.
به عبارت دیگر، نباید دنبال تایید و ارزیابی نظر اطرافیان باشید بلکه باید خودتان این تایید را به خود بدهید. در مرحله سوم نیز باید نقصهای خود را بپذیرید و آنها را بهعنوان بخشی از ظاهر و شخصیتتان قبول کنید زیرا مادامی که بخشهای تاریک، ناسالم یا نقصگونه خود را کتمان و پنهان میکنید آن عیب بزرگتر میشود، اما درست از زمان پذیرش آنها میتوانید برای تغییرشان قدم بردارید و از لحاظ روانی بهبود یابید.
پوریا پاکرو
منبع:salamat.ir