به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که همچون گذشته به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته، به شرح زیر است:
هنوز سفر پر سرو صدای پادشاه سعودی به ترکیه از یادها نرفته که ولی عهدش شال و کلاه کرده و راهی این کشور شده تا به گفته رسانه های سعودی، چندین و چند قرارداد تجاری و اقتصادی را در دیدار با سران این کشور امضا کند. اما براستی دلیل اصلی سفر محمد بن نایف امضای قراردادهای تجاری است ؟
با توجه به تحولات رخ داده در ترکیه پس از سفر شاه سعودی و از جمله کودتای نافرجامی که سعودی ها به موفقیتش امیدوار بودند، اکنون تحلیل های متفاوتی در باره این سفر بیان می شود. تلاش برای ترمیم رابطه میان دو کشور پس از کودتا، حمایت از استمرار فعالیت هشتصد و اندی شرکت تجاری سعودی در ترکیه، رقابت میان خاندان سعودی و بویزه ولی عهد و ولی ولی عهد که هردو انتظار مرگ پادشاه فرتوت را می کشند از جمله گمانه های موجود در باره این سفر است که می توان درستی بسیاری از اینها را به عنوان اهداف فرعی پذیرفت. اما آیا همه دلیل این سفر همین فرضیه هاست یا موضوع مهم تری در میان است؟
برای یافتن پاسخ بهتر است تحولات یکی دو ماه اخیر منطقه و
بویژه ترکیه را مرور کنیم. تحولاتی که درست از زمان شروع کودتای نافرجام ترکیه
آغاز شد. وقتی سربازان کودتاچی خیابانهای استانبول و آنکارا را زیر شنی تانک ها می
پیمودند و هواپیماهایشان بر فراز این دو شهر غرش می کردند، سعودی ها به چه می
اندیشیدند؟ درست ساعاتی که به گفته ترکها، برخی دوستانشان و از جمله ایرانی ها
برای غلبه بر بحران به آنان مشورت می دادند و شب را تا صبح بیدار ماندند، سعودی ها
چه می کردند؟ اگرچه خبری رسمی از شب بیداری سعودی ها برای شکست یا پیروزی کودتا
چیان شنیده نشده، اما از فحوای اخبار رسانه های سعودی و شایعات بسیار مستدلی که
بعدها انتشار یافت چنین بر میآمد که سعودی ها و در کنارشان اماراتی ها انتظار
بهتری از فرجام کودتا داشته اند. تحولات پس از شکست کودتا درستی این فرضیه را
بیشتر تقویت می کند. زیرا ترکها درست از فردای غلبه بر کودتا مواضعی اتخاذ کردند
که نقطه مقابل خواست سعودی ها بود. آنها با عذرخواهی از روسیه بابت سرنگونی
هواپیمای جنگنده شان بر فراز سوریه در تابستان گذشته و انتساب عاملیت آن حادثه به
کودتاچیان ، زمینه ساز سفر اردوغان به روسیه و دیدار با پوتین شدند و همزمان تلاش
کردند همراهی بهتری با ایران در سیاست های منطقه ای داشته باشند و در باب احیای
روابط با سوریه نیز بارها سخن گفتند. تمام این اقدامات بر خلاف خواست سعودی هایی
بود که برای پیروزی تروریست هایشان در سوریه ، روی حمایت ترکیه حساب ویژه ای باز
کرده بودند و سالها با بهره گیری از امکانات آن کشور ، سلاح و مزدور به سوریه
اعزام کرده بودند و اکنون نزدیکی ترکیه به ایران و سوریه ، دروازه گشادی به نام
ترکیه را به روی آنان می بست.
طبیعی بود که نه تنها سعودی ها بلکه تمام جبهه استکبار غربی از این تغییر رویکرد ترکیه متضرر می شدند. برای همین دست به کار شدند تا مانع تحقق این رویداد شوند و اگر نگوییم مانع چرخش ترکیه به سوی اردوگاه شرق شدند، شتاب این چرخش را کند و کندتر کردند. البته تردید و تذبذب اردوغان در انتخاب راه آینده بی تاثیر نبود و شخص وی که اتهامات سنگینی را متوجه آمریکا و جبهه غرب نموده بود، رفته رفته لحن ملایم تری به خود گرفت و ترس از عواقب تغییر رویکرد، موجب نرم تر شدن مواضعش شد. دشوار است که باور کنیم اردوغان با هوشمندی از بازی کودتا استفاده کرد تا با پایان دادن به قهر روسیه، تحریم های این کشور را لغو کند و آنچه بیشتر محتمل است تردید و دودلی اردوغان و ترسش از غرب موجب در پیش گرفتن مواضع نرم تر در برابر آمریکا و اذنابش شده و همین تردید موجب شد در باره سوریه شیوه یکی به نعل یکی به میخ را در پیش بگیرد.
قصد و نیت اردوغان در تعامل با بحران سوریه و تعامل با غرب هر چه هست، بر نیات سعودی ها در بازگشت دوباره به ترکیه و نمایش دوستی عمیق با این کشور تاثیر چندانی ندارد. اهداف سعودی ها را باید با تحلیل شرایط خاص خودشان بررسی کرد و باید دانست آنها امروزه در منطقه چگونه گرفتار سیاست غلط خویش شده اند. از طرفی در باتلاق یمن گیر کرده اند و حتی سازمان ملل با تمام ابزارهایش نتوانسته راه خروجی برایشان بیابد. از طرف دیگر با عراق حتی بر سر مساله ساده ای مثل اقامت سفیرشان در این کشور چالش دارند. کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس به استثنای عمان همواره در حد سیاهی لشکر سعودی ها در رای گیری های سازمان ملل و تشکیلات منطقه ای بوده و خاصیتی بیش از این ندارند و اردنِ چندگانه گرفتار نیز در یارکشی های منطقه ای عددی به حساب نمی آید. اشتباه نکنیم. سعودی ها برای احیای نقش خویش در سوریه راهی ترکیه نشده اند. مروارید سوریه از کف سعودی ها رها شده و معارضان میانه و نرم و تند یا هر اسمی که بر تروریست های خود می گذارند دیگر به آخر خط رسیده اند. محاصره حلب و فشار بر آخرین پایگاه تروریست ها در حاشیه دمشق یعنی دوما، باعث شده سعودی ها و آمریکایی ها امیدی به موفقیت در سوریه نداشته باشند و حمله آمریکا به ارتش سوریه در دیرالزور یا تبلیغات فراوان برای محکوم کردن روسیه به جرم حمله به کمکهای بشر دوستانه و یا دستور اوباما برای بررسی تمام گزینه ها در باره سوریه تنها به دلیل خشم از توفیق جبهه مقابل است. سعودی ها خوب می دانند در سوریه باخته اند. اکنون آنها در پی حفظ ترکیه اردوغان در اردوگاه خویش هستند.
واقعیت این است که سعودی ها امروز در خاورمیانه بسیار تنها هستند. هیچکدام از کشورهای تاثیر گذار منطقه را در کنار خود نمی بینند. حتی حاتم بخشی آنها در جلب دوستی مصر نیز مثمرثمر نبوده است و این کشور رسما اعلام کرده که سیاستش در بحران سوریه به روسیه و ایران نزدیکتر است. برای همین است که ولی عهد سعودی که در رقابتش با محمد بن سلمان تردیدی نیست، راهی ترکیه شده تا در قالب پیشنهادات فراوان تجاری، دوستی اردوغان را بخرد و ترکیه را با خود همراه کند. سعودی ها سالها پیش و طی سفر ملک عبدالله به دمشق تلاش کردند بشار اسد را با وعده های مالی بخرند و سوریه را از جبهه ایران و مقاومت به جبهه خود بکشانند. اما شخصیت بشاراسد استوارتر از آن بود خود و کشورش را بفروشد. حال باید دید اردوغان همچنان بر سیاست تغییر یافته خویش در چرخش به شرق اصرار می ورزد یا مسحور بخشش های متنوع سعودی ها خواهد شد. کسی چه می داند. شاید اردوغان اکنون که نظر روسیه را تامین و تحریم های این کشور علیه ترکیه را لغو کرده و با ایران نیز رابطه بهتری برقرار کرده بخواهد چند صباحی نیز دل سعودی ها را بدست آورد. دست رد به دلارهای سعودی چندان هم آسان نیست؛ بشاراسدی میخواهد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
واقعا انسان های مقاوم و استوار مانند بشار اسد کم هستند که بتوانند دست رد بر دلارهای سعودی بزنند و کشور و مردم خود را به دلارهای کثیف سعودی نفروشند.
--
آل سعود نه تنها از اردوغان بلکه از همه ی جهان می خواهند که جنگ افروزیها و کشتارها و ویرانگریها و تروریست پروریهای ضد بشری آنان را ، در تضاد و تعارض با تمام قوانین و حقوق و عرف بین الملل بخاطر یک مشت پولی که از ثروت مردم محروم خود که با زور و ارعاب و قلع و قمع در چنگ خود قبضه کرده اند ، تایید نماید و با پایمال کردن همه ی ارزشهای انسانی در کنار آنان قانون ستیزیهای خون بار و ویرانگر فاحش آنان را حق بداند و در این ستم بزرگ که علیه بشریت ادامه می دهند با همکاری یا مدا را و سکوت به آنان کمک کند.
این خاندان از بدو تاریخ به قدرت رسیدن خود تاکنون با در چنگ گرفتن ثروت نفتی مردم محروم عربستان همواره و پیوسته این ثروت را در کمک به منافع صهیونیزم و استکبار با توطئه و دسیسه و راه اندازی و ترویج جنگ و کشتار و ویرانگری و اجیر کردن مزدور و تروریست برای قانون ستیزیهای خود و در تخریب صلح و امنیت منطقه ای و جهانی هدر داده و بجز شر و نابود کردن خلق الله و همه ی داراییهای آنان چیز دیگری برای بشریت نداشته است و نمی تواند چیز دیگری را به اثبات برساند.
این خاندان همیشه آز سران خود کامه ی برخی کشورها و ضعف نفس برخی سران و عاملان سازمانهای بین المللی را برای ترویج قانون ستیزیهای خون بار و ویرانگر ضد بشری خود و سرپوش گذاشتن بر این قانون ستیزیهای ددمنشانه بگونه هایی توجیه ناپذیر و شرم آور مایه و هزینه کرده است.
حامیان بین المللی این خاندان و مدرا کنندگان با قانون ستیزیهای ضد بشری آن سهم به سزایی از مسئولیتهای سنگین جرم و جنایتهای حدود یک قرن از تاریخ این خاندان را به دوش دارند و می باید در ازای سهم خود در این جنایتها به مردم جهان پاسخگو باشند.