به جز راننده، دو مرد جوان که مسلح بودند و شوکر و گاز اشکآور داشتند از ماشین پیاده شدند و به سمت ما آمدند. آنها میگفتند مأمور هستند و باید باری که پشت نیسان ما بود را بازرسی کنند. یکی از آنها که اسلحه بهدست داشت فریاد زد که از ماشین پیاده شوم. من هم به خیال اینکه مأمور است، پیاده شدم و او خودش پشت فرمان نشست و همراه برادرم رفت. همزمان مرد دیگری که شوکر و گاز اشکآور بهدست داشت سوار پرشیا شد و همراه راننده فرار کرد. آنها کمی جلوتر برادرم را از ماشین به بیرون پرت کردند و بار پارچهها را دزدیدند.
پس از اظهارات این مرد تیمی از مأموران پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران با دستور قاضی علیوسیله ایردموسی بازپرس دادسرای ویژه سرقت، مأمور رسیدگی به این پرونده شدند و در بررسیهای خود پی بردند که متهمان ساعتی پس از سرقت محموله میلیاردی، خودروی نیسان را کنار خیابان رها کردهاند. در ادامه مشخص شد که شاکی مغازه موبایلفروشی دارد و ادعایش درخصوص محموله پارچه حقیقت ندارد. این بار شاکی به اداره آگاهی احضار و در تحقیقات از وی مشخص شد که او و برادرش در زمینه قاچاق گوشیهای موبایل فعالیت دارند و مغازه موبایلفروشی آنها حوالی جمهوری است.
وقتی حقایق ماجرا آشکار شد شاکی گفت: من به شخصی به نام مهرداد که در مغازهام کار میکرد و کارمندم بود مشکوک هستم.چراکه او این اواخر وضع مالیاش خوب شده و یک خودروی گرانقیمت خریده است. از سوی دیگر او چند روز پس از سرقت به بهانه اینکه کار جدید پیدا کرده با من تسویه کرد و رفت.
من احتمال میدهم نقشه این سرقت را مهرداد کشیده است. چون آشنایی کامل به خرید محموله داشت و ساعت بارگیری ما در شهرستان را میدانست. من و برادرم چهره راننده پرشیا را ندیدیم اما دو جوان مامورنما که اسلحه و تجهیزات بهدست داشتند شباهت زیادی به برادر و پسرخاله مهرداد داشتند که عکسهای آنها را در تلگرام دیده بودیم. این اواخر مهرداد مدام در مغازه تلفنی با شخصی پچ پچ میکرد و سعی داشت ما متوجه جزئیات مکالماتش نشویم.
از سوی دیگر مدام سرش در گوشی بود و با پسرخاله و برادرش در تلگرام چت میکرد که من گمان میکنم با هم نقشه سرقت را میکشیدند. در چنین شرایطی مأموران مهرداد کارمند سابق مغازه شاکی را به همراه برادر و پسرخالهاش دستگیر کردند. این ۳نفر دیروز برای انجام تحقیقات به دادسرا منتقل شدند و اصرار داشتند که بیگناه هستند.
مهرداد میگفت: من وقتی متوجه شدم که صاحبان مغازه در زمینه قاچاق گوشی فعالیت دارند، از ترس اینکه گیر نیفتم تسویه کردم و از مغازه بیرون آمدم. ماشین را هم با پساندازی که داشتم خریدم و نمیدانم چرا شاکیان اصرار دارند دو متهم مأمورنما برادر و پسرخالهام هستند. شاید فقط یک شباهت ظاهری باشد که آنها را به اشتباه انداخته است. به گزارش همشهری، این ۳متهم برای تحقیقات بیشتر به پایگاه هفتم پلیس آگاهی تهران منتقل شدند تا حقایق ماجرا فاش شود.
درگیری خونین
دومین باندی که اعضای آن ۳برادر بودند به جرم درگیری خونین و موبایلقاپی دستگیر شده و دیروز برای تحقیق پیش روی قاضی ایردموسی بازپرس دادسرای ویژه سرقت قرار گرفتند. آنها چند وقت پیش با شکایت دو برادر ورزشکار دیگر تحت تعقیب قرار گرفتند. یکی از شاکیان در توضیح ماجرا چنین گفت: مقابل یک باشگاه ورزشی در شمال پایتخت مشغول صحبت با موبایلم بودم که خودروی پژویی مقابل پایم ترمز کرد.
سه نفر داخل آن بودند که دو جوان مسلح از ماشین پیاده شدند و به سمت من هجوم آوردند تا موبایلم را سرقت کنند. من اما مقاومت کردم که همزمان برادرم هم از باشگاه خارج شد و به کمک من آمد. آنها ما را زیر مشت و لگد خود گرفتند و در نهایت موبایل را قاپیده و فرار کردند. هنگام درگیری یکی از شاهدان توانسته بود شماره پلاک خودروی متهمان را یادداشت کند.
همین کافی بود تا از این طریق ۳برادر دستگیر شوند. آنها اما خود را بیگناه میدانستند و اصرار داشتند که روز حادثه بر سر جای پارک خودرو با شاکیان ورزشکار درگیر شدهاند و دعوای آنها به زد و خورد کشیده است. متهم میگفت چون شاکیان از دستشان کتک خوردند حالا کینه به دل گرفتهاند و انگ سرقت به آنها زدهاند تا انتقام بگیرند.هرچند ۳برادر منکر سرقت بودند اما برای انجام تحقیقات در اختیار مأموران آگاهی پایتخت قرار گرفتند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com