فروشنده با واکنشهای بسیاری همراه شده، واکنشهایی تند و کاملا مخالف با فیلم و خود فرد فرهادی. در مقابل بسیاری نیز فیلم را ستایش میکنند و چنان در این ستایش پیش میروند که گویی با اثری بی بدیل از فردی اسطورهای مواجه هستیم.
گروه فرهنگی - طی چند روز گذشته اثر سینمایی جدید اصغر فرهادی با نام فروشنده در سینماهای کشور اکران شده است.
به گزارش بولتن نیوز، فروشنده با واکنشهای بسیاری همراه شده، واکنشهایی تند و کاملا مخالف با فیلم و خود فرد فرهادی. در مقابل بسیاری نیز فیلم را ستایش میکنند و چنان در این ستایش پیش میروند که گویی با اثری بی بدیل از فردی اسطورهای مواجه هستیم. بدون شک اگر درباره فیلم نیز اندک نقدی صورت بگیرد، از سوی همین منتقدان طرفدار فیلم با خشنترین واکنشها روبهرو خواهد شد. موضوع بحث دقیقا همینجاست که کسانی که این رویه را دارند، افرادی هستند که از سطح سوادی بالا برخوردارند و نقل محافلشان آزادی بیان است.
موضوعی که موجب واکنش میشود اینجاست که آن مواقعی که خود این افراد شروع به انتقاد میکنند، فضا بسته است واجازه نقد داده نمیشود و امکان حرف زدن نیست!!! همین امر نیز موجب عکسالعمل میشود. غالب جامعه روشنفکری ما اینگونه هستند که وقتی در مقابلشان میایستی ناگهان خود را مظلومترین افراد جامعه میدانند و تمام ضعفهای خود را پشت عدم توان برای پاسخگویی پنهان میکنند. اما زمانی که به ایشان یا موضوعات مورد حمایت و علاقه شان، نقدی صورت میگیرد، چنان دیکتاتور مأبانه برخورد میکنند که انسان پیش خود فکر میکند که مگر ممکن است از چنین افرادی با آن ادعا و سطح سواد شاهد چنین رفتاری باشیم؟!
این واکنشها در چندوقت اخیر تنها معطوف به فروشنده نبوده است و سابقهای بسیار طولانی در پی خود دارد. این افراد دقیقا همان نفراتی هستند که زمانی نمیگذاشتند اثری از مرحوم عباس کیارستمی نقد شود. زیرا او و فیلمهایش را فراتر از سطح جشنوارههای داخلی و منتقدان ایرانی میدانستند و میدانند. نکته جالب ماجرا اینجاست که با این استدلال ایشان، خود همین افراد نیز در دایره بیسوادان و ناآگاهان قرار خواهند گرفت!!! چگونه است که افرادی با این طرز تفکر و نگرش میتوانند روشنفکر و دگراندیش نامیده شوند؟! با هیچ استدلال عقلی نمیتوان به نتیجهای مطلوب دست یافت، زیرا از افرادی که خود را دگراندیش و قائل به گفتگو و بحث میدانند، این رفتار و واکنش به تنها نقدی ساده بر یک فیلم یا یک رفتار و یا یک فرد بسیار عجیب و دور از انتظار است، زیرا از بعضی اقشار مخصوصا از افرادی با چنین طرز تفکری توقعات بسیار بالاتر است تا از فردی عامی اما دقیقا همین افراد رفتاری برخلاف شعارهای خود سرمیدهند تا بیش از پیش ثابت شود که سخن از روشنفکری در ایران زدن حرفی است غیر قابل قبول!!!
از اولین روزهایی که در ایران افرادی خود را روشنفکر معرفی کردند تاکنون، تنها شاهد تقلید در ظاهر و بعضی کلمات هستیم و تغییراتی که میبایست در ذهن این افراد به وجود میآمد، هرگز رخ نداد. همچنان سیگار کشیدن و قهوهخوردن نمادهای روشنفکری هستند و همچنان شاهد تغییرات بنیادین در رفتارشان نیستیم و شاهد مثال نیز همین نقد فیلم فروشنده که با واکنشهایی عجیب همراه گشته است به گونهای که میتوان این افراد را تندروهای عالم فرهنگ و تفکر ایران لقب داد و برچسب روشنفکر را به ایشان نسبت نداد. زیرا روشنفکری رفتار و فرهنگی است که در مقابل منتقد با حمله و جدل برخورد نمیکند و همواره گوشی شنوا برای شنیدن انتقادات افراد مختلف از خود دارد.
اساس روشنفکری در دنیا از غرب و اروپا آغاز گشته و رفتار و سکناتی خاص دارد. متأسفانه ایرانیان تنها از روشنفکری، ظاهر و مدل حرف زدن و از این قبیل موارد ظاهری را خوب برداشت کردهاند. اما نگاهی به سبک رفتاری روشنفکران غربی نکات جدیدی را در مقابل ما قرار میدهد. این افراد در مقابل انتقاد مانند روشنفکران ایرانی به مخاصمه و تکفیر روی نمیآورند و قائل به صحبت و تبادل آرا هستند. این مسألهای است که باعث میشود منتقدان این افراد را متهم به تقلیدگری از ظاهر میکنند و برای تفکراتشان به دلیل همین ظاهرگرایی صرف ارزشی قائل نیستند و این افراد را تنها متظاهر میدانند.
واقعیت امر نیز جز استثنائاتی چنین نیست، این افراد خود را در دایرهای خودخواسته انداختهاند و به دلیل اینکه میترسند تا با حقیقت وجودی خویش روبهرو شوند، مجبور هستند تا به رفتار غلط خود ادامه دهند و چون تفکری پشت رفتارشان نیست، در مقابل اندک انتقادی واکنشی تند نشان میدهند و ایرادات خود را نمایان میکنند. دوستان روشنفکر وطنی بهتر است که سعی کنند تا ایرادات خود را رفع کنند تا اینکه در مقابل منتقدان واکنشی نامتعارف نشان دهند و در پی بستن راه نظردادن باشند.