اجرای برخی پروژه ها در صنعت کشاورزی با وجود هزینه های سنگین خروجی قابل قبولی ندارد اما با این حال اجرا می شود و باید در این زمینه نگاه مدیران تغییر کند. كمبود آب ، امنيت غذايي و آينده ايران ، بخش كشاورزي را بيش از پيش مهم كرده است...
گروه اقتصادی: آيا مي توان صفت صنعت را پشت كشاورزي در ايران گذاشت؟ ايران صنعت كشاورزي دارد؟ يك تحقيق نشان مي داد ميزان غذايي كه در ايران دور ريخته مي شود توانايي سير كردن 15 ميليون نفر را دارد ، بررسيها نشان ميدهد بخش مهمي از غذا و مواد غذايي در ايران اتفاقا پيش از رسيدن به دست مصرف كننده در مرحله توليد و توزيع از ميان مي رود .
به گزارش بولتن نیوز، خوش بينانه ترين برآوردها اين حجم را سي درصد تخمين مي زنند و حالا از پس سال هاي طولاني ، بخش كشاورزي ايران همچنان در وضعيتي شبيه گذشته به سر مي برد و مانند دهه هاي گذشته سهمي كم از بودجه هاي كشوري را دارد .
كشاورزي ايران با مشكل مكانيزه نبودن روبروست و دکتر علی وقفچی، سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس در مجلس نيز مي گويد: اجرای برخی پروژه ها در صنعت کشاورزی با وجود هزینه های سنگین خروجی قابل قبولی ندارد اما با این حال اجرا می شود و باید در این زمینه نگاه مدیران تغییر کند. كمبود آب ، امنيت غذايي و آينده ايران ، بخش كشاورزي را بيش از پيش مهم كرده است .
گفت و گوی ما را با این نماینده مجلس بخوانید:
بخش كشاورزي ايران هنوز از شمكلات فراواني رنج مي برد، فكر مي كنيد دولت ها تا چه حد توانسته اند به اين حوزه كمك كنند؟ اگر بگویم شيوه حمايتي و مديريتي دولت خوب نبوده و یا بد بوده خیلی بیراه نگفته ام. اگر عملکرد دولت و در عمل وزارت جهاد کشاورزی مثبت بود امروز شاهد اين حجم مهاجرت از روستا به شهرها نبوديم . 70 درصد جمعيت ايران شهرنشين شده اند ، مهمترين دليل بروز اين بحران آن است كه به روستاها و اقتصاد و معیشت روستائیان توجه نشده است. الان زمان پاسخ به اين سئوال مهم است . آيا بهتر نبود به جای اجرای طرح هادی صنعت، آب و فناوری استفاده از آب را به روستاها میبردیم. برای اجرای این طرح صدها میلیارد تومان هزینه میشود خوب چرا به جای آن گاوداری، کشت نوین، مدیریت منابع آب و یا تجهیزات کشاورزی به روستاها نبردهایم.
صنعت کشاورزی ایران اکنون دارای چه مشکلاتی است؟مشکل ما اکنون فقط کشاورزی نیست بلکه در تمام مراحل یعنی از صنعت، فرهنگ، آموزش عالی ، آموزش و پرورش و دیگر موارد مشکل داریم که باید به ترتیب اولویت این مسایل برطرف شوند تا بتوانیم مشکل کشاورزی را هم برطرف کنیم. بنابراین مشکل از نظر من در صنعت کشاورزی مربوط به باقی مشکلات کشور است که به صورت زنجیرهای متصل به یکدیگر خود نمایی میکنند. به همین دلیل لازم است ریشه مسایل را بازنگری کنیم تا به ترتیب مشکلات دیگر و مشکلات کشاورزی هم برطرف شوند. به اعتقاد من اداره کردن کشور امروز سختتر از دوران جنگ تحمیلی نیست درصورتی که بتوانیم از الگوهای مناسب مثل همان دوران استفاده کنیم.
رابطه دانشگاهها با بخش کشاورزی چگونه است؟در این زمینه فقط کافی است به فرمایشات مقام معظم رهبری توجه داشته باشیم که ایشان بارها تاکید فرمودهاند باید در کشور نخبهگرایی صورت پذیرد اما اکنون میبینیم متاسفانه این دیدگاه مورد توجه قرار نگرفته است. امروز بد نیست به جای اینکه در دانشگاهها دانشجو تولید کنیم به گونهای برنامهریزی کنیم که تولید تکنولوژی داشته باشیم. باید تولید به داخل محیطهای آموزشی راه یابد تا نیروی متخصص و کارآمد متناسب با نیازهای بازار تولید شود نه اینکه افرادی که فقط مدرک در اختیار دارند اما هیچ توانمندی بالقوهای در بخش نداشته باشند. بهترین ساختمانها را در اختیار دانشگاهها قرار دادهایم ولی آیا بهترین امکانات برایشان فراهم شده؟ یا اینکه این دانشگاهها محلی برای جذب سرمایهخانوادهها شدهاند ؟ این معضل نه تنها در بخش کشاورزی دیده میشود بلکه دیگر بخشها نیز درگیر شدهاند.
کشاورزی اکنون با مشکل واردات با وجود ممنوعیت های اعمال شده دست و پنجه نرم می کند و میوه های زیادی به صورت قاچاق وارد می شود. آیا وارداتی که صورت می گیرد با برنامه است یا دست هایی پنهان در کار است؟واردات اصلا هدفمند نیست و از آنجا که همواره تصمیم داریم همه چیز را تولید کنیم نمیتوانیم واردات را تنظیم کنیم. درحالی که اگر بتوانیم به گونهای برنامهریزی کنیم که موسسات مالی و نهادهای مالی را در صنعت ذینفع کنیم این موضوع خود بخود حذف خواهد شد. چون اگر موسسات مالی نفع خود را در تولید ببینند ناخودآگاه بگونهای برنامهریزی میکنند که زمینه واردات انواع محصولات نه فقط در بخش کشاورزی حذف میشود و میتوانیم ارزهای نفتی را با برنامه هزینه کنیم. به همین دلیل اکنون لازم است مسئولان بگونهای برنامهریزی کنند که موسسات مالی به نوعی درگیر تولید شوند نه اینکه بنگاه داری کنند و فقط به دنبال محاسبه سود، دیرکرد یا مصادره کارخانجات بدهکار باشند.
همیشه هزینه کردهایم تا جلوی قاچاق را بگیریم که البته هزینه ای بسیار سنگین صورت گرفته است درحالی که میتوانیم به جای درمان ، پیشگیری کنیم. اگر برای تولید محصول سریع، ارزان و با کیفیت در بخشهای مختلف و کشاورزی برنامهریزی کنیم و به توانمندیهای خودمان دقت داشته باشیم دیگر زمینهای برای قاچاق باقی نخواهد ماند. پس بهتر است ابتدا زمینههای مثبت موجود را توجه کنیم و بعد با اصلاح قانونها اجازه دهیم محصولاتی که اصلا صرفه اقتصادی برایمان ندارد به سادگی وارد شود. این روند میتواند قاچاق را کاهش دهد. مثلا اگر برنامهریزی برای تولید انبوه زعفران، پسته یا دیگر محصولات مستعد را داشته باشیم و زمینه صادرات آنها را فراهم کنیم چه اشکالی دارد شلیل یا هلو را با ارز حاصل از صادرات آنها وارد کنیم؟
آمارها از بالا بودن ميزان ضايعات محسولات كشاورزي حكايت دارد، برآوردها چه رقمي را نشان مي دهد؟ براساس آمار اکنون میزان ضایعات محصولات کشاورزی در ایران نزدیک به 30 درصد است این یعنی فاجعه آنهم در شرایط آب و هوایی فعلی که باید برای هر قطره از آب برنامهریزی داشته باشیم. من فکر میکنم مشکل اصلی اینجاست که مرکز آمار ما کاربردی نیست چون اگر مرکز آمار اطلاعات کاربردی از میزان تولید، تقاضا یا ظرفیتهای صادراتی ارایه نماید مسئولان میتوانند متناسب با آن تولید کنند. اجازه دهید مثالی بزنم یک سال گوجهفرنگی نایاب میشود و قیمتها افزایش قابل توجهی به خود میبینند. اما سال بعد آنقدر گوجه فرنگی تولید میکنیم که اصلا برداشت به صرفه نیست و همه از بین میرود این یعنی آمار درست ندارم و نتوانستهایم برای کشاورزان برنامهریزی کنیم و از انجا که کشاورز هم به دنبال منافع زودگذر خود بوده؛ چون سال پیش گوجهگران شده امسال گوجه کاشته و اوضاع خرابتر از قبل میشود. پس ابتدا باید مرکز آمار را کاربردی کنیم به صورتی که بتواند اطلاعات دقیق از عرضه، تقاضا و بازارهای صادراتی در اختیار سیاستگذاران بخش کشاورزی قرار دهد و پس از آن تولید را مدیریت کنیم که متناسب تولید کنیم و بسترسازی دقیق داشته باشیم.