عزاداران بیل / 1/

گروه فرهنگی-مافی*1.تردیدی دیگر نیست که سینما قله فرهنگ و هنر است ، تاثیر گذاری سینما بر تلویزیون باعث شده که کاد رهای سریال و تله فیلم ها هم بر اساس قطع و چیدمان سینمایی در آید از آنسو تماشاگر هم بسیار فهیم شده است و انتخاب فیلمش بر اساس نام کارگردان می باشد هرچند سالهاست که ما ملتی سینما نرو ! شده ایم و منتظر می مانیم تا سی دی اش به بازار بیاید ...شاید شما هم این عادت را داشته باشید که هروقت فیلمی می بینم آنهم از دوران سینمای کلاسیک ، فورا زمان ساخت آن فیلم را به شمسی بر می گردانم تا ببینم آن سال در کشور ما چه خبر بود...؟ مثلا فیلم دزد و دوچرخه در سال 1948 ساخته شده و سوگلی سینمای نئورئالیزم ایتالیا نیز هست

به گزارش بولتن نیوز، همان زمان ها سینمای ما شب نشینی در جهنم را داشتند میساختند تردیدی نکنیم که تفاوت سینمای ما با سینمای متفکر جهان خیلی زیاد است، حالا سینمای گیشه دار هالیوود بماند و یا زمانی که چاپلین فیلم میساخت در ایران در همان سالها جهت زدن واکسن آبله که هرسال هم کشتار میکرد واهمه داشتیم که مباد از این طریق موجودات ماورایی! زیر پوست مان برود، اما حالا چرا این گونه مقایسه میکنم . یک زمانی نویسندکان داستان و قطعات ادبی بر سینما تاثیر میگذاشتند اما حالا این سینما هست که نویسنده تربیت میکند ، نقاش ، شاعر و نهایتا" انسان تربیت میکند .

2. در مراسم گرامی داشت مرحوم کیارستمی دو سینما گر حملات سنگینی را به جامعه پزشکی کردند اول از شجاع نوری خواستند خاطره ایی را تعریف بکند، او گفت من خیلی عصبانی هستم از این بی مسولیتی جراحان و سپس ادعا کرد این پزشک ! عباس کیا رستمی را کشت همین جملات کافی شد تا آتش خشم سراسر جان مهرجویی را فرا بگیرد و فریاد ی در جمع کشید و حرف هایی زد که کم بیش همه میدانیم و در خبر ها خواندیم ، جامعه پزشکان ما بدانند که بسیار بسیار در طول این 50 سال در ایران سینما خوانده و میخوانند اما فقط یکی از آن بسیار بسیار ها شد عباس کیا رستمی که دریغا همان را هم از دست دادیم یکی میشود داریوش مهرجویی مرد بی بدیل سینمای ایران ، بدانیم که داریوش مهرجویی همانند کیارستمی بی تا هست و تکرار نمیشود ... اگر مهرجویی آتش گرفته و داغ این فراغ جانش را می سوزاند بیشتر از همه میداند که عباس کیارستمی شدن کار هر کسی نیست وای و دریغا که این سرمایه گران سنگ و سوگلی سینما چه غمگنانه از کف ما رفت .


3 ـ همه میدانیم که پزشکان و کادر درمانی در اینگونه موارد هیچ گونه تضمین جانی ندارند و با رها در مقابل اقوام جان باخته ، آسیب ها دیده اند و کشته هم شدند . خدا نکند که دادخواهان از قماش عربده کشان و چماق و قمه بدستان باشند که تا نیروی انتظامی برسد خسارت هایشان را زده و رفته اند ...بدانیم که یک پزشک وقتی پزشک میشود که جوانیش رفته و پول های پدرش هم تمام شده و حالا باید اگر که جبران مافات بکند باید که تخصص بگیرد یعنی دوباره درس بخواند، یعنی دوباره هزینه نماید ، این پزشکان اکثرا از خانواده های ضعیف جامعه و سختی دیده های اجتماع هستند ، اکثرا غیر طبیعی زندگی میکنند هیچوقت نمیتوانند تلفن شان را از دسترس خارج نمایند و هیچ وقت نمیتوانند مثل مردم عادی در میهمانی های خانوادگی با خیال راحت شرکت نمایند زندگیشان همیشه با اضطراب همراه هست ما تصور میکنیم که غرق تجمل و رفاه هستند شاید آسایش داشته باشند که اکثرا هم دارند اما ارامش ...؟ وقتی از پزشکان میگوییم کاملا بدور از چند پزشک خلاف کار است و بشدت هم از ادبیات کلی گویی باید پرهیز نمود انصاف داشته باشیم و بین احساسات و افکار عمومی مصلوب نشویم که سوزن خورده به کسی جوالدوز فرو نمی کند


4 ـ امید وارم جامعه پزشکان شریف و پاک ، حال مهرجویی عزیز مان را درک کرده باشند وفریاد او را با آن چماق بدستان یکی ندانند که در بیمارستان عربده کشیده و در و شیشه را بهم میکوبند ، اگر پزشک تخطی کرده باشد مراجع ذیصلاح کوتاه نمی آیند و پدرش را هم در می آورند شنیده شده که در مقابل بیمارستان جم و در سکوت تجمع میشود . بسیاری از مردم برای دیدن بازیگران معروف جلوی بیمارستان تجمع خواهند کرد و امنیت و آرامش بیماران و پزشکان کاملا به خطر می افتد و اگر در بیمارستان حال بیماری خدای نکرده بد شود و اتفاقی بیفتد حتما مسئولیتش به گردن پیشنهاد دهندگان این تجمع غیر اخلاقی خواهد بود آقای مهر جویی اگر یک درصد فقط یک درصد تصور کنیم پزشک مقصر نباشد، با این رفتار شما چه باید کرد ...؟ آیا این حرکت شما زیبنده میباشد ..؟ شما خیلی بزرگ هستید و روی سر فرهنگ و هنر این مملکت جا دارید همان درخواست شما در روز بزرگداشت کافی میباشد . بقول رییس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران آستانه تحمل مردم در این دهسال اخیر شدیدا کاهش یافته و پرخاشگر شده اند اما شما داریوش مهر جویی هستید مثل شما دیگر در سینما و حتی فرهنگ و ادب این مملکت تکرار نمی شود باری بر جامعه پزشکی کشور است تا جواب بدهد ، آنهم با ادله کافی در محاکم ذیصلاح ..وای به آن روزی که نتیجه تحقیقات و دادگاه ، آن ! شود که انتظار داریم... چه شود و چه ها که نشود.....؟

پی نوشت
 
1 ـ عزاداران بَیَل مجموعه هشت داستان پیوسته درباره مردمان روستایی به نام بَیَل است که غلامحسین ساعدی نگاشته و در سال 1343 چاپ شده است. کتاب از مجموعه داستانهای روستایی غلامحسین ساعدی به شمار میآید.از داستان چهارم این کتاب است که فیلمنامه و فیلم گاوتوسط استاد مهرجویی ساخته میشود