کد خبر: ۳۷۰۲۶۹
تاریخ انتشار:
محسن کیایی بازیگر «بارکد»:

لطفا کمدی را جدی بگیرید

محسن کیایی که بدون شک یکی از موفق‌ترین بازیگران حال حاضر در عرصه سینمای کمدی است که برای اولین بار با فیلم سینمایی «بعد از ظهر سگی» به کارگردانی برادرش مصطفی کیایی وارد حوزه بازیگری شد.
گروه فرهنگ و هنر: او نشان داده است که به‌خوبی می‌تواند بدون لوده بازی، مخاطب را به خنده بیندازد و هوش بالایی در برقراری ارتباط با مخاطب خود دارد. کیایی در حال حاضر «بارکد» آخرین فیلم برادرش را در حال اکران دارد که یک کمدی اجتماعی است. فیلمی که از همان آغاز اکران با استقبال خوبی از طرف مخاطب رو‌به‌رو شده است. کیایی معتقد است معضلات مطرح شده در فیلم‌های کمدی جدی گرفته نشده است و فکر می‌شود چون فیلم مخاطب را می‌خنداند نباید حرف‌های مطرح شده در آن را جدی گرفت! کیایی پرداختن به معضلات اجتماعی را از مهم‌ترین اهداف خود و برادرش می‏داند و می‌گوید: «ما خودمان را موظف می‌دانیم که درباره معضلات اجتماعی در فیلممان حرف بزنیم.» محسن در تمام مدت نگارش فیلمنامه، پیش‌تولید، تولید و پس از تولید در کنار برادرش است و این دو در تمام مدت ساخت فیلم با هم مشورت می‌کنند.


لطفا کمدی را جدی بگیرید

از آن‌جایی که شما در جریان روند نگارش فیلمنامه «بارکد» بوده‌اید درخصوص شکلگیری کاراکتر میلاد بگویید؟

اتفاقات فیلم «بارکد» بر دوش دو کاراکتر است؛ میلاد و حامد که من نقش میلاد را بازی می‌کنم. در تاریخ سینمای کمدی دنیا، اغلب زوج دو نفره‌ای وجود دارند که یکی از آنها کمی جدی‌تر و دیگری کمی احمق‌تر است. البته آن که جدی‌تر است صرفا فکر می‌کند که از دیگری عاقل‌تر است و در حقیقت او هم کاراکتر احمقی است اما بین این دو نفر هر دوشان به این باور رسیدند که یکی از دیگری عاقل‌تر است.

در «بارکد» کاراکتر عاقل‌تر را بهرام رادان و دیگری را من بازی می‌کنم. در کمدی «لورل و هاردی» هم این وجود دارد و یکی از آنها از دیگری احمق‌تر است. اگر جلوتر بیاییم می‌بینیم که ویل اسمیت و بازیگری که در «پسران بد» در کنار او بازی می‌کرد نیز یک کوبل دو نفره دیگر هستند که می‌توان از آنها مثال زد. این الگو در فیلم ما هم رعایت شده است و حامد و میلاد یک جفت کاراکتر هستند که در موقعیت‌های کمدی قرار می‌گیرند.

انتخاب بهرام رادان برای بازی در نقشی که تاکنون شبیه آن را تجربه نکرده بود چه دلیلی داشت؟ آیا برای همکاری با گروه بازیگران «عصر یخبندان» تاکید داشتید؟

در «عصر یخبندان» یک سری دوستان کنار ما بودند که از بین آنها سه نفرشان در «بارکد» هم حضور دارند؛ سحر دولتشاهی، بهرام رادان و بابک بهشاد. ما گروهی هستیم که با هم کار می‌کنیم ولی این بدین معنا نیست که بخواهیم برای دوستانمان فیلمنامه بنویسیم بلکه ابتدا فیلمنامه نوشته و بر اساس آن بازیگر انتخاب می‌شود.

بهرام رادان از نظر من برای این نقش مناسب بود. کاراکتری که کمی جذاب‌تر است و بچه سوسولی است که ما روند به قهقرا رفتنش را می‌بینیم. تناسباتی میان بهرام با کاراکتر حامد بود که به نظرم به نقش می‌خورد. وقتی با مصطفی (کارگردان) درباره نقش حامد صحبت می‌کردیم، بهرام اولین گزینه‌ای بود که به ذهنمان رسید.

رادان؛ بازیگری بسیار حرفه‌ای و همراه است. من و بهرام 15 جلسه دورخوانی با هم داشتیم. او خیلی پشت کار دارد و دنبال کار می‌آید. این خصلت بهرام، برای کسی که می‌خواهد در کنار او بازی کند بسیار کمک‌کننده است. اگر یک پارتنر همراه شما باشد راحت‌تر می‌توانید با هم در یک مسیر و ریتم قرار بگیرید. اگر کمدی نقش من درآمده است درصد بالایی از آن به‌خاطر بازی و همراهی بهرام رادان است.

اصلا این‌طور نیست که ما از روی عمد بخواهیم بازیگران «عصر یخبندان»‌را در این کار تکرار کنیم. اگر دقت کنید از هر فیلمی که به فیلم بعدی رفتیم هیچ بازیگری تکرار نشده است. فقط سحر دولتشاهی و رادان بودند که ما دوباره با آنها همکاری کرده‌ایم چون هم به نقش‌هایمان می‌خوردند و هم خیلی همراه بودند و دوست داشتیم در «بارکد» هم دوباره با هم کار کنیم.

البته من برخلاف نظر شما فکر می‌کنم سحر دولتشاهی به نقش نازی نمی‌خورد و به‌خصوص بخشی که مربوط به سال‌های دانشگاهش می‌شود او سن مناسبی برای این کاراکتر ندارد و حتی گریم هم نتوانسته به باورپذیر شدنش کمک کند.

وقتی انتخاب بازیگر صورت می‌گیرد مسائل زیادی وجود دارد که باید به آن توجه شود. البته کارگردان بهتر می‌تواند درباره این موضوع صحبت کند.

لطفا کمدی را جدی بگیرید

بله ولی چون شما هم در تمام طول کار کنار برادرتان هستید می‌دانم که در جریان تمام این مسائل قرار گرفته‌اید.

بله؛ همین‌طور است. در مورد سوالتان باید بگویم که بازیگران مرد خیلی امکان بیشتری دارند تا سنشان را پایین بیاوریم و شکلشان را تغییر دهیم ولی به‌خاطر شرایط و ممیزی‌هایی که در سینمای ما وجود دارد، در مورد بازیگران خانم به سختی می‌توان این نوع تغییرات را انجام داد. بازیگران خانم در کشورهای دیگر این امکان را دارند که با کوتاه کردن مو و نوع آرایش و پوشش‌شان سن و سالشان پایین‌تر بیاید ولی ما در ایران برای این تغییرات مشکلات زیادی داریم.

گرچه اگر در نوع بازی‌ای که سحر دولتشاهی ارائه می‌دهد دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که تفاوت این دو موقعیت را خوب درآورده است. من می‌توانم نظر شما را در این زمینه قبول نکنم چون به‌نظرم سحر جای درستی قرار گرفته و خیلی هم خوب بازی کرده است.

شما چقدر در فیلمنامه و در انتخاب بازیگران دخیل هستید؟

من همیشه به‌عنوان مشاور کنار مصطفی هستم. در همه زمینه‌ها چه موقع نگارش، چه انتخاب بازیگر، چه عوامل پشت صحنه و... همیشه کنار مصطفی هستم. به هر حال ما داریم در یک دفتر با هم کار می‌کنیم، برادر هستیم و نظرات هم را می‌شنویم.

او نظرات شما را رد هم می‌کند؟

بله؛ بعضی وقت‌ها رد می‌کند و بعضی وقت‌ها می‌پذیرد.

تا به حال پیش آمده نظرتان را رد کند و بعد پشیمان شده و بگوید کاش حرفت را گوش داده بودم؟

(می‌خندد) چون ما با هم کار می‌کنیم در مورد همه مسائل با هم مشورت می‌کنیم.

دو نوع کمدی در «بارکد» وجود دارد؛ کمدی موقعیت و کمدی کلام. در بعضی بخش‌های فیلم حال و هوای کمدی بسیار خوب در آمده است ولی بعضی بخش‌ها کمدی ضعیف‌تری دارد؛ برای مثال در صحنه‌ای که نازی می‌خواهد به حامد سوییچ ماشین را بدهد و با او خداحافظی کند، موقعیتی که طراحی شده و دیواری که پر از پنجره‌های شیشه‌ای است، یک موقعیت کمدی را ایجاد می‌کند و طنز درستی دارد ولی صحنه‌ای مثل صحنه خودکشی حامد این ویژگی را ندارد و وقتی حامد در شرایطی از دستشویی بیرون می‌آید که صرفا یک خراش روی دستش افتاده است، این صحنه به نظر یک شوخی پیش پا افتاده می‌آید. خودتان این تفاوت را در لحن کمدی فیلم احساس می‌کنید؟

اولین چیزی که باید در مورد «بارکد» در نظر داشت این است که شما در این کار با یک فیلم رئال مواجه نیستید و نباید به دنبال پیدا کردن منطق‌های رئالیستی بگردید. همه اتفاقاتی که در این فیلم می‌بینیم از فیلتر ذهنی حامد می‌گذرد و او دارد قصه را برای کاراکتر رضا کیانیان تعریف می‌کند. شاید اگر قرار بود میلاد این قصه را تعریف کند، فضای فانتزی و کاریکاتوری این قصه 10 برابر این می‌شد چون موضوعی را از ذهنیت کاراکتر حامد تماشا می‌کنیم که می‌تواند اتفاق افتاده و یا نیفتاده باشد. اگر با این دیدگاه فیلم را تماشا کنیم درک خیلی چیزها و ارتباط برقرار کردن با آن برایمان راحت‌تر می‌شود تا این‌که بخواهیم دنبال منطق‌های روایی بگردیم که با فیلم سازگاری ندارد.

نگاه ما نگاهی کاریکاتوری بوده است و نباید منطقی به این ماجرا نگریست. بیشترین چیزی که ما در کارمان رعایت می‌کنیم ایجاد نوعی شوخی و کمدی موقعیت است.

در مورد صحنه‌ای که از آن مثال زدید و حامد در دستشویی می‌خواهد خودکشی کند، نظرات مختلفی وجود دارد. مطمئنم حتی شما که این صحنه برایتان جالب نبوده است در سالن سینما افرادی را دیده‌اید که بسیار با دیدن این صحنه خندیده‌اند.

بله؛ صد در صد همین‌طور است ولی آیا صرف خندیدن می‌تواند بار کمدی یک پلان را تضمین کند؟

حرف شما را قبول دارم ولی این را در نظر بگیرید که آن سکانس می‌خواهد چه چیزی بگوید. خنده اصلی در این صحنه را کاراکتر میلاد می‌گیرد وقتی که می‌گوید: «آخه آدم به‌خاطر بی‌پولی و بدبختی و بی‌کسی و بیچارگی خودکشی می‌کنه؟» پس به‌خاطر چی خودکشی می‌کند؟ وقتی حامد از دستشویی بیرون می‌آید می‌بینیم که آن‌قدر سوسول است که حتی برای خودکشی کردن هم بسنده می‌کند به خطی که روی دستش انداخته است. بنابراین نشان دادن این خصلت کاراکتر حامد غالب است بر این‌که بخواهیم صرفا مخاطب را به خنده بیندازیم. البته این‌که یک صحنه چقدر با مخاطب ارتباط برقرار کرده و باعث خنده او بشود کاملا سلیقه‌ای است.

در صحنه‌ای که نازی و حامد از پشت شیشه با هم حرف می‌زنند کاراکتر میلاد واقعا گریه می‌کند ولی مخاطب از گریه او به خنده می‌افتد. آیا این را پیش‌بینی کرده بودید که این صحنه احساسی و جدی مخاطب را به خنده بیندازد؟

ما به صادقانه‌ترین نوع ممکن تمام صحنه‌ها را جدی اجرا کردیم. هیچ صحنه‌ای را پیدا نمی‌کنید که من در آن لودگی کرده باشم. اگر هم عصبانی می‌شوم و لگد به کیسه بکس می‌زنم، با تمام وجودم این کار را می‌کنم و تماشاگر به عصبانیت من و نوع نشان دادن ری‌اکشنم می‌خندد.

در صحنه‌ای که شما اشاره کردید من گریه می‌کنم ولی مخاطب می‌خندد، ما با دو مدل مختلف این صحنه را گرفتیم؛ یکبار بدون گریه و بار دیگر با گریه، خودمان هم در هنگام مونتاژ خیلی روی این موضوع با مصطفی حرف زدیم که کدام برداشت را استفاده کنیم. اتفاقا گریه کردن میلاد صاف و زلال بودنش را نشان می‌دهد. موقعیت، موقعیتی جدی و دراماتیک است ولی وقتی از بیرون به آن نگاه می‌کنیم می‌خندیم. بنابراین ما به هدفمان رسیده‌ایم. ما پیش‌بینی کرده بودیم اگر در این موقعیت این اتفاق بیفتد تماشاگر مطمئنا به خنده خواهد افتاد.

درباره بخشی از بازی‌تان که نقش روحانی تقلبی را ایفا می‌کنید یک سری حواشی خبری به وجود آمد. خودتان چه نظری درباره این حواشی داشتید؟

به‌نظرم این حواشی با قصد و غرض گفته می‌شود. ما کاراکتر را معرفی کرده‌ایم و می‌گوییم او آدم کلاشی است که دارد از لباس روحانیت استفاده می‌کند تا کارش را پیش ببرد. این اتفاق در مملکت ما هم افتاده است و بر اساس واقعیت در فیلم‌های ما وجود دارد. در واقعیت هم این اتفاق افتاده است که یک دزد با طراحی کردن قصه‌ای سعی کرده خودش را در نقش فرد دیگری قرار دهد و مقدار زیادی پول به جیب زده و فرار کرده است و کسی نتوانسته او را بگیرد. بنابراین چنین چیزی واقعا اتفاق افتاده است با این تفاوت که در فیلم ما کاراکتر میلاد نمی‌تواند فرار کند و دستش رو می‌شود؛ حتی زمانی که میلاد لباس روحانیت تنش است نوع رفتار و بازی من نشان می‌دهد که میلاد با پوشیدن این لباس سعی داشته به هدفش برسد. من به واسطه بازی در سریال «پرده‌نشین» دوستان روحانی زیادی دارم و خیلی از آنها فیلم را دیده‌اند ولی هیچ‌کدام چنین اشکالی به فیلم نمی‌گیرند.

لطفا کمدی را جدی بگیرید

شما سعی کرده‌اید در «بارکد» از همه جا و همه معضلات از اعتیاد و اختلاس گرفته تا بی‌پولی، خیانت و... صحبت کنید. چرا این‏قدر اصرار دارید که از تمام این معضلات حرف بزنید؟

وقتی شما بخواهید روی یک مسئله اجتماعی که در جامعه رخ می‌دهد تمرکز کنید، ناخواسته درباره مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و... صحبت کرده‌اید. همه اینها به همدیگر وصل هستند. قرار نیست ما در فیلممان راهگشا باشیم و گره از همه این‌ معضلات باز کنیم، فقط داریم مواردی را نشان می‌دهیم که هر روز در جامعه خودمان با آن روبه‌رو می‌شویم. جامعه‌ای که در حال گذار از سنت به مدرنیته است و پدیده‌هایی در آن وجود دارند که قابل درک نیستند و خیلی از ما برخورد درستی با این پدیده‌ها نداریم. بنابراین مجبوریم حتی شده خیلی کوتاه در فیلممان به این حقایق بپردازیم تا تماشاگر راحت‌تر آن را پذیرفته و قبول کند.

تماشاگر جوان امروز با «بارکد» ارتباط برقرار می‌کند چون حرف‌هایی که در فیلم زده می‌شود دغدغه‌ اوست و روزانه با آنها برخورد دارد. ما به همه این موارد می‌پردازیم ولی شاید فقط یکی دوتایش را باز و بیشتر بررسی کنیم.

با بخشی از حرفتان موافقم ولی با کلیتش نه. منظورم از سوال این بود که در بعضی بخش‌ها حرف‌هایی به شکل خیلی رو زده می‌شود. البته این حرف زدن و دادن اطلاعات صرفا در مورد صحبت درباره معضلات اجتماعی نیست و در یک سری صحنه‌های دیگر هم وجود دارد؛ مثلا در بخشی از فیلم که حامد و نازی با هم صحبت می‌کنند و بعد پدر حامد دستگیر می‌شود، حامد درباره نازی اطلاعاتی داده و می‌گوید؛ «ببخشید گفتم تو بیای خونه ما، چون فکر کردم اگر پدر مادرم بفهمن که تو با مادربزرگت زندگی می‌کنی ممکنه ناراحت بشن و...» به عنوان کسی که در مرحله نگارش فیلمنامه حضور داشتید چه الزامی برای مطرح شدن این دیالوگ می‌بینید؟

البته من این حرف شما را خیلی قبول ندارم. ما در آن صحنه که شما از آن حرف می‌زنید به گذشته حامد و نازی بر می‌گردیم بنابراین باید بدانیم ماجرای حامد از کجا شروع شده است و چه اتفاقی دارد برایش می‌افتد. درست است در مدل فیلمنامه‌نویسی ما روابط علت و معلولی خیلی مفهومی ندارد ولی باز موظف هستیم حداقل اطلاعات را درباره کاراکترهایمان بدهیم. باید یک سری اطلاعات کوچک بدهیم تا بدانیم نازی چرا این‌قدر راحت می‌تواند حامد را ببیند و برود و بیاید. بعد مشخص می‌شود که او با مادربزرگش به تنهایی زندگی می‌کند. مجبوریم وقتی داریم به ابتدای قصه‌مان می‌رسیم یک سری از این اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار دهیم. با حرفتان موافق نیستم که دادن این اطلاعات واجب نبوده است.

اگر به نظرتان نکته‌ای می‌رسد که اضافه کنید بفرمایید.

وقتی عنوان کمدی در کنار یک فیلم قرار می‌گیرد لطفا به سادگی از کنار آن نگذریم و آن را جدی بگیریم. درست است که «بارکد» فیلمی کمدی است و مخاطب را به خنده می‌اندازد اما لایه‌های دیگری دارد که من دوست دارم آنها دیده شود و مسائل و معضلات اجتماعی که در فیلم مطرح شده است درک و پرداخت شود. لطفا حواسمان به تاثیرات منفی این معضلات در جامعه باشد. ما در یک فضای کمدی به این معضلات پرداختیم و هیچ‌کس آن را جدی نگرفت، در صورتی که اینها مواردی است که در جامعه وجود دارد.

امیدوارم استقبال از «بارکد» ادامه پیدا کند و مردم فیلم ما را ببینند.
منبع: خبرگزاری صبا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین