گروه فرهنگی-در ششم تیر 1360 امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع در حالی که مشغول سخنرانی و پاسخ به سوالات مردم در مسجد ابوذر تهران بود، بر اثر انفجار بمبی که در داخل یک ضبط صوت جاسازی و درست در مقابل او بر روی تریبون قرار گرفته بود، ترور شد.
به گزارش بولتن نیوز،آیت الله سید علی خامنه ای، که در جلسه تاریخی عزل بنی صدر، حضور فعالی داشت،
بنا به رسم و منش همیشگی اش مبنی بر حضور در جلسات جوانان و پاسخ به پرسش های
آنها، طبق برنامه از پیش اعلام شده، نماز ظهر و عصر را در مسجد ابوذر تهران اقامه
می کند و پس از آن به ایراد سخن می پردازد.
در حالی که وی مشغول پاسخ به چرایی عدم اجازه اسلام به زنان برای پذیرفتن کرسی قضاوت بود، فردی در حالی که یک ضبط صوت آیوا در دست دارد، به سمت تریبون می رود و ضبط را بر روی آن قرار می دهد. این ضبط دقیقه ای بعد منفجر می شود.
با عنایت حضرت حق، این ترور نافرجام می ماند و ایشان نجات می یابند. ترور نافرجامی که تنها گذشت چند ساعت از وقوع آن، کافی بود که اهل دل، نام عنایت خداوند متعال را بر آن بنهند.
فردای آن روز، انفجار عظیم و دردناک دفتر حزب جمهوری اسلامی به وقوع پیوست و شهید دکتر بهشتی و 72 تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی در آن به شهادت رسیدند. انفجاری که اگر حادثه ششم تیر رخ نمی داد، به احتمال زیاد نام آیت الله سید علی خامنه ای نیز به لیست شهدای آن افزوده می شد.
از آن سال تاکنون، پیرامون اتفاقات روز ششم تیر 1360 و انفجار مسجد ابوذر، روایت های فراوان و متعددی از سوی افرادی که شاهد این حادثه بودند، بیان شده است، اما متاسفانه تاکنون کتاب و منبع قابل دقت و مراجعه ای که به شکل اختصاصی به این رویداد پرداخته باشد، هنوز منتشر نشده است.
در این میان، در سال 1390، انتشارات «سوره مهر»، به بهانه سفر رهبر معظم
انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظلّه العالی) به استان فارس، اقدام به انتشار
سفرنامه ای در قالب رمانی با عنوان «حافظ هفت» نمود که بخش های قابل توجهی از این
رمان خوش خوان به روایت اتفاقات روز ششم تیر می پردازد.
«حافظ هفت» روایت سفر مقام معظم رهبری به شیراز در سال ۱۳۸۷ است که با قلم نویسندهی ادبیات پایداری «اکبر صحرایی» به نگارش در آمده است.
«اکبر صحرایی» در کارنامه خود، سابقه همکاری با «مرتضی سرهنگی» و «هدایت الله بهبودی» در دوهفته نامه فاخر «کمان» که در سالهای دهه 70 به ادبیات پایداری می پرداخت را دارد.
عنوان «حافظ هفت»، به ترور نافرجام مقام معظم رهبری در تاریخ ششم تیر ماه سال 60 در مسجد ابوذر تهران اشاره دارد. در آن زمان، محافظین آیت الله خامنه ای در مکالمات خود از کد «حافظ هفت» برای ایشان استفاده می کردند. این نام همچنین اشارهای به حافظ شیراز و عرفان عطار نیز دارد.
«حافظ هفت» به عنوان یک سفرنامه، دارای خلاقیتی خاص و اتفاقی بدیع و تازه است. سفرنامهها معمولا از قالب روایت خاصی تبعیت میکنند و فرم و زبان نوشتاری مشخصی دارند، اما ویژگی «حافظ هفت» در تفاوتی است که نسبت به سایر سفرنامهها دارد و اتفاقات بدیع و خلاقانه، جذابیت آن را دو چندان کرده است.
این تفاوت در روایت خاطرات است؛ در واقع «صحرایی» صرفا قصه سفر رهبری به استان فارس را تعریف نمیکند، بلکه میکوشد با خلق شخصیت هایی در طول داستان، از زاویهی دید آنها به این اتفاق بنگرد و به صورت غیر مستقیم، وقایع این سفر را نیز شرح دهد.
شخصیت های اصلی این رمان را «پانوسیان» و نویسندهای از دوران جنگ به نام «جعفر» تشکیل دادهاند. پانوسیان شخصیتی ارمنی و دوستِ جعفر است که به اصرار وی در نخستین روز حضور مقام معظم رهبری در شیراز به میان مردم میآید، اما بعد، به دلیل اتفاقاتی که برای جعفر پیش میآید، او را به بیمارستان برده و مجبور میشود که تمام این ۹ روز را در شیراز بماند.
او در بیمارستان با دفترچه خاطرات جعفر رو به رو میشود. یادآوری این خاطرات، باعث برگشت به گذشته و مرور اتفاقات مربوط به اوایل دهه شصت، اعم از حضور رهبری در جبهه و حادثه ترور ایشان در روز ششم تیر میشود.
دو شخصیت که در داستان حضور دارند، گرچه خیالی هستند، ولی آنچه میبینند مستند است. بنابراین ما در رمان با دو شخصیت تخیلی (پانوسیان و جعفر) روبهرو هستیم که در معرض و درگیری اتفاقات و حوادث واقعی قرار می گیرند. این جا است که پارادوکس و تضاد هم شکل میگیرد. التزام و اعتقاد به مستندات و حضور این دو شخصیت در متن مستندات، به رمان شکلی جذاب داده است.
«صحرایی» پیرامون دلیل انتخاب قالب رمان برای نگارش «حافظ هفت» در طی مصاحبه ای می گوید: «وقتی پیشنهاد کار را به من دادند، شرطم این بود که رمان بنویسم و معتقد بودم که آقاي امیرخاني در سفر سیستان، سفرنامه را نوشته بود و اتفاقاً آقای بایرامی و چند تن دیگر از دوستان تکرار کردند و کارشان سخت بود و اگر دقت کرده باشید، کارهای بعدی چندان مطرح نشد. یکی از ابزارهایی که رضا داشت و دیگران نداشتند، ابزار نو بودن و اولین بودن بود و توانست با نثری که خاص خود اوست، این کار را نشان بدهد و به بالای چاپ بیستم هم برسد، اما بعد از آن هر یک از دوستان این کار را کردند، چندان موفق نبودند.
حتی اگر سفرنامه یزد را که آقای سالاری نوشتهاند، ببینید، متأسفانه مخاطب را جذب نکرد و کتاب در چاپ اول ماند. بنابراین تصور من درست بود و به همین دلیل من کار را به سمت رمان بردم. کار سختی هم بود، چون مستندات من از آقا، یعنی از کسی بود که یک حرف را هم نمیتوانستم پس و پیش بگذارم و شاید هم کار در همین مرحله ماند تا تأییدش را گرفت.»
وی در ادامه پیرامون نتوع و قالب کتابش می افزاید: «در حوزه دفاع مقدس، رمانی نداریم که بر اساس مستندات محض باشد، ضمن اینکه باید قدرت و ابزاری میداشتم که میتوانستم به کل مسائل انقلاب رجوع کنم. «حافظ هفت» یک سفرنامه نیست، بلکه یک رمان است و سفرنامه گوشهای از این رمان است و میبینید که به زندگی آقا فلاش بک میخورد، به جبهه میرود، شخصیتها باز میشوند. ... این بیشتر یک رمان انقلاب اسلامی است.»
از نکات قوت «حافظ هفت» این است که داستانِ رمان، تنها در بیان حوادث حضور 9 روزه رهبر انقلاب در فارس خلاصه نمی شود، بلکه شروع داستان با حادثهی بمب گذاری حسینیه رهپویان وصال شیراز همراه است و در ادامه با فلاش بک به سالهای گذشته و اوایل انقلاب، به وقایعی همچون حادثهی ترور آیتالله خامنه ای اشاره میکند.
نویسنده در بخش هایی از کتاب با نگاهی نو و البته با زاویه دیدی بدیع و تازه به روایت حوادث و رخدادهای مربوط به ترور نافرجام آیت الله خامنه ای در ششم تیر می پردازد.
«حافظ هفت» علاوه بر آنکه روایتی شیرین و جذاب و البته به دور از تکرار از سفر استانی رهبر انقلاب به شیراز است، نگاهی نو و تازه از مهمترین فصل های حضور ایشان در دوران انقلاب اسلامی را ارائه می کند، که خواندن تنها بخش هایی از آن، می تواند، بی حوصله ترین اشخاص را نیز برای ادامه همراهی با نویسنده مجاب کند.
«بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست میشود و میرسد به جوانی موفري، با کت و پیراهن چهارخانه و صورتی که ته ریش مختصر دارد. جوان خود را میرساند به تریبون و ضبط را میگذارد سمت راست تو. دستش را فشار میدهد روی دکمه play. ضبط روشن میشود و تق تق صدا میکند؛ مثل حالت پایان نوار! جوان هنوز دور نشده، بلندگو شروع میکند به سوت کشیدن. میگویی: "آقا این بلندگو را تنظیم کنید."
برای رفع نقص صدا، خود را به سمت چپ می کشانی و از پشت تریبون کمی عقب میآیی و به صحبت ادامه میدهی...
آنی، جلوی چشم متحیر مردم نمازگزار، صدای انفجار از روی تریبون بلند میشود و تو، که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله ایستادهای، با یک چرخش چهل و پنج درجهای به سمت چپ امام جماعت مسجد میافتی. حرفت قطع میشود و ضبط صوت، مثل یک کتاب، دو تکه میشود و روی زمین میافتی. روی جدارهی داخلی ضبط شکسته با ماژیک قرمز نوشته شده است: عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی.»
اینها تنها بخش کوتاهی از رمان نه فصلی «حافظ هفت» است که به حادثه ترور نافرجام رهبر انقلاب پرداخته است. «حافظ هفت» رمانی است که با خواندنش با بخشی از اتفاقات تاریخ معاصر کشورمان به ویژه اتفاقات دهه شصت بیشتر آشنا خواهید شد.
اگر فرصتی دست داد، حافظ هفت را از دست ندهید.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com