در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع (ص16) ذیل همین آیه از پیامبر اکرم ص روایت شده است که: منظور از «فضل خدا» عز و جل، قرآن و علم به تأویل آن است؛ و منظور از «رحمت او» توفیق او برای قبول ولایت محمد و خاندان پاک وی و دشمنی با دشمنان آنها ست.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 27 خرداد به آیه 58 سوره یونس پرداخته شده و در آن آمده است:
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون
سوره يونس (10) آیه 58
ترجمه
بگو به فضل خدا و رحمت او، [آری] فقط بدان شاد باشند، [که] آن بهتر است از آنچه جمع میکنند.
نکات ترجمهای و نحوی
«فضل» این ریشه دلالت بر «زیادتر از حالت میانه و معمول» میکند و با بار معنایی مثبت و منفی به کار میرود که غالبا تعبیر«فضل» بار معنایی مثبت دارد و تعبیر «فضول» بار معنایی منفی دارد (هر دو را باید به «زیادی» ترجمه کرد.) (مفردات ألفاظ القرآن/639) و فضل خدا به معنای اعطای بیش از حدی که به طور معمول نیاز است و انتظار میرود، میباشد. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم9/ 106)
«رحمت»: ظاهرا ریشه «رحم» دلالت بر «رقت قلب همراه با احسان کردن» میکند که ممکن است در هریک از این دو (رقت قلب یا احسان) بتنهایی به کار رود، چنانکه در مورد خدا فقط به معنای احسان است (مفردات ألفاظ القرآن/347) البته برخی بین کلمات مربوط به این معنا تفاوت ظریفی قائلند و میگویند: آنچه در قلب پیدا میشود حالت رقت است، سپس لطف حاصل میشود، سپس عطوفت، سپس حنه (=شوق و رغبت)، سپس محبت، سپس شفقت، سپس رأفت، و در نهایت به رحمت میرسد و درواقع، رحمت،تجلی رأفت و ظهور شوق و شفقت است و مربوط به مقام ابراز نسبت به چیز خاصی است که در آن خیر و صلاح مخاطب لحاظ میشود ولو خود مخاطب آن را خوش ندارد مانند خوراندن دوای تلخ به مریض. (التحقيق في كلمات القرآن الكريم4/ 92)
«بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» علامه طباطبایی احتمال داده که دو کلمه «فضل» و «رحمت» به دو معنا باشد، مراد از «فضل» رحمت عامه خدا و مراد از «رحمت» رحمت خاص به مومنین باشد، خصوصا که در آیه قبلش هم تعبیر «رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِين» آمده است و مویدش هم اینکه حرف «بـ» - که دال بر سببیت است - بر سر هریک جداگانه آمده، و معنایش این میشود هرکدام سبب مستقلی است برای شاد شدن؛ هرچند موید مخالفش این است که بعدش کلمه «بذلک» آمده نه «بذلکما» (المیزان10/ 83) [و نیز ضمیر «هو» آمده، نه «هما»]
«بذلک فلیفرحوا» چون جار و مجرور (بذلک) متعلق به «یفرحوا» است و مقدم بر آن آمده، دلالت بر حصر میکند لذا در ترجمه کلمه «فقط» اضافه شد.
آیه میفرماید پیامبر علاوه بر «رؤوف»، «رحیم» هم هست. در تفاوت «رأفت» و «رحمت» گفتهاند در «رأفت» رقت قلب بیشتری از «رحمت» وجود دارد؛ لذا کلمه رأ...
حدیث
1) حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ جَدِّهِ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ الْمَرْزُبَانِ الْفَارِسِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَنْصُورٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفَيْضِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: قَوْلُ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ» فَفَضْلُ اللَّهِ نُبُوَّةُ نَبِيِّكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَبِذَلِكَ قَالَ بِالنُّبُوَّةِ وَ الْوَلَايَةِ فَلْيَفْرَحُوا يَعْنِي الشِّيعَةَ هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ يَعْنِي مُخَالِفِيهِمْ مِنَ الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ فِي دَارِ الدُّنْيَا
الأمالي( للصدوق)، ص495
از پیامبر اکرم ص در ذیل این آیه روایت شده است که:«فضل خدا» نبوت پیامبرتان است و «رحمت او» ولایت علی بنابیطالب است «فقط بدان شاد باشند» یعنی شیعیان، «آن بهتر است از آنچه جمع میکنند» یعنی از آنچه مخالفان ایشان از زن و بچه و اموال در زندگی دنیا جمع میکنند.
2) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «فَضْلُ اللَّهِ» عَزَّ وَ جَلَّ الْقُرْآنُ وَ الْعِلْمُ بِتَأْوِيلِهِ «وَ رَحْمَتُهُ» تَوْفِيقُهُ لِمُوَالاةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ، وَ مُعَادَاةُ أَعْدَائِهِمْ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: وَ كَيْفَ لَا يَكُونُ ذَلِكَ خَيْراً مِمَّا يَجْمَعُونَ، وَ هُوَ ثَمَنُ الْجَنَّةِ وَ نَعِيمُهَا، فَإِنَّهُ يُكْتَسَبُ بِهَا رِضْوَانُ اللَّهِ تَعَالَى- الَّذِي هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ يُسْتَحَقُّ بِهَا الْكَوْنُ بِحَضْرَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ- الَّذِي هُوَ أَفْضَلُ مِنَ الْجَنَّةِ. [وَ] إِنَّ مُحَمَّداً وَ آلَهُ الطَّيِّبِينَ أَشْرَفُ زِينَةٍ [رتبة] فِي الْجِنَانِ.
ثُمَّ قَالَ ص: يَرْفَعُ اللَّهُ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ الْعِلْمِ بِتَأْوِيلِهِ، وَ بِمُوَالاتِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ التَّبَرِّي مِنْ أَعْدَائِنَا أَقْوَاماً، فَيَجْعَلُهُمْ فِي الْخَيْرِ قَادَةً، تُقَصُّ آثَارُهُمْ، وَ تُرْمَقُ أَعْمَالُهُمْ وَ يُقْتَدَى بِفِعَالِهِمْ، وَ تَرْغَبُ الْمَلَائِكَةُ فِي خُلَّتِهِمْ، وَ بِأَجْنِحَتِهَا تَمْسَحُهُمْ وَ فِي صَلَوَاتِهَا، تَسْتَغْفِرُ لَهُمْ كُلُّ رَطْبٍ وَ يَابِسٍ حَتَّى حِيتَانُ الْبَحْرِ وَ هَوَامُّهُ وَ سِبَاعُ الْبَرِّ وَ أَنْعَامُهُ، وَ السَّمَاءُ وَ نُجُومُهَا
در تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ع (ص16) ذیل همین آیه از پیامبر اکرم ص روایت شده است که: منظور از «فضل خدا» عز و جل، قرآن و علم به تأویل آن است؛ و منظور از «رحمت او» توفیق او برای قبول ولایت محمد و خاندان پاک وی و دشمنی با دشمنان آنها ست.
سپس رسول خدا ص فرمود: و چگونه این «بهتر از آنچه جمع میکنند» نباشد، در حالی که بهای بهشت و نعمتهای آن است، چرا که با آن رضوان الهی را که از بهشت بالاتر است، میتوان به دست آورد و با آن میتوان به استحقاقِ بودن در محضر محمد و خاندان پاک او را که از بهشت بالاتر است، رسید و محمد و خاندان پاک او برترین زینت [یا رتبه] در بهشتها هستند.
سپس فرمود: خداوند با علم به این قرآن و تأویل آن، و با دوستی اهل بیت و بیزاری از دشمنان ما، گروهی را رفعت میبخشد تا حدی که آنان را در خیر و خوبی، رهبر [دیگران] میسازد، سیرهشان مورد تبعیت قرار میگیرد و به اعمالشان خیره میشوند و به رفتارشان اقتدا میکنند و ملائکه به دوستی آنها رغبت میورزند و با بالهایشان و در نمازهایشان بدانها تبرک میجویند، تر و خشک، حتی ماهیان و حشرات [یا خزندگان] دریا، و درندگان و چارپایان در خشکی، و آسمان و ستارگانش برای آنها طلب مغفرت میکنند.
3) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: كُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَى مِنْكَ لِمَا تَرْجُو فَإِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع خَرَجَ يَقْتَبِسُ لِأَهْلِهِ نَاراً فَكَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَجَعَ نَبِيّاً مُرْسَلًا وَ خَرَجَتْ مَلِكَةُ سَبَإٍ فَأَسْلَمَتْ مَعَ سُلَيْمَانَ ع وَ خَرَجَتْ سَحَرَةُ فِرْعَوْنَ يَطْلُبُونَ الْعِزَّ لِفِرْعَوْنَ فَرَجَعُوا مُؤْمِنِينَ.
الكافي، ج5، ص 84
از امیر المومنین ع روایت شده است: نسبت بدانچه امیدی نداری، امیدوارتر باش تا نسبت به آنچه امید داری؛ چرا که موسی بن عمران رفت برای خانوادهاش آتش بیاورد، خدا عز و جل با او سخن گفت و پیامبر برگشت و ملکه سبا [ به نیت مقابله با سلیمان] بیرون آمد، پس با سلیمان اسلام آورد و تسلیم او شد و ساحران فرعون دنبال این بودند که در بارگاه فرعون به عزت برسند، پس مومن برگشتند.
4) فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی:
... مِنْ أَيْنَ لِي الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لَا تُسْتَطَاعُ إِلَّا بِكَ لَا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ لَا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ
...لَيْسَ مِنْ صِفَاتِكَ يَا سَيِّدِي أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطَايَا [بِالْعَطِيَّاتِ] عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِكَ إِلَهِي رَبَّيْتَنِي فِي نِعَمِكَ وَ إِحْسَانِكَ صَغِيراً وَ نَوَّهْتَ بِاسْمِي كَبِيراً فَيَا مَنْ رَبَّانِي فِي الدُّنْيَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِي فِي الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ كَرَمِهِ
... وَ مَا قَدْرُ أَعْمَالِنَا فِي جَنْبِ نِعَمِكَ وَ كَيْفَ نَسْتَكْثِرُ أَعْمَالًا يُقَابَلُ بِهَا كَرَمُكَ بَلْ كَيْفَ يَضِيقُ عَلَى الْمُذْنِبِينَ مَا وَسِعَهُمْ مِنْ رَحْمَتِكَ
... وَ قَدْ تَوَثَّقْنَا مِنْكَ بِالصَّفْحِ الْقَدِيمِ وَ الْفَضْلِ الْعَظِيمِ وَ الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ أَ فَتَرَاكَ يَا رَبِّ تُخْلِفُ ظُنُونَنَا أَوْ تُخَيِّبُ آمَالَنَا كَلَّا يَا كَرِيمُ فَلَيْسَ هَذَا ظَنُّنَا بِكَ وَ لَا هَذَا طَمَعُنَا فِيكَ يَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِيكَ أَمَلًا طَوِيلًا كَثِيراً إِنَّ لَنَا فِيكَ رَجَاءً عَظِيماً عَصَيْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتُرَ عَلَيْنَا وَ دَعَوْنَاكَ وَ نَحْنُ نَرْجُو أَنْ تَسْتَجِيبَ لَنَا فَحَقِّقْ رَجَائَنَا يَا مَوْلَانَا فَقَدْ عَلِمْنَا مَا نَسْتَوْجِبُ بِأَعْمَالِنَا ...
إِلَهِي أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْلًا وَ أَعْظَمُ حِلْماً مِنْ أَنْ تُقَايِسَنِي بِعَمَلِي أَوْ أَنْ تَسْتَزِلَّنِي بِخَطِيئَتِي وَ مَا أَنَا يَا سَيِّدِي وَ مَا خَطَرِي هَبْنِي بِفَضْلِكَ يَا سَيِّدِي وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِكَ وَ جَلِّلْنِي بِسَتْرِكَ وَ اعْفُ عَنْ تَوْبِيخِي بِكَرَمِ وَجْهِكَ سَيِّدِي
برخی از فرازهای دعای امام سجاد ع در سحرهای ماه رمضان، که به دعای ابوحمزه ثمالی معروف است:... پروردگارا، از کجا خوبی را بجویم در حالی که جز نزد تو نیست؛ و از کجا به نجات دست یابم که جز با کمک تو ممکن نیست. نه کسی که نیکوکار است از یاری و رحمت تو بینیاز است و نه کسی که گناه و بیادبی کرده از قدرت تو خارج است ...بار الها! تو این گونه نیستی که به درخواست کردن دستور دهی، بعد ما را از عطای خود محروم کنی؛ تو کسی هستی که همواره با عطایای خود بر مردمان سرزمینت منت گذاشتهای و با دلی مهربان به آنها نظر لطف افکندهای. خدایا! مرا در نعمت و احسان خود از کودکی پروراندی و در بزرگسالی اسمم را بلندآوازه ساختی؛ پس ای کسی که در دنیا مرا با احسان و تفضل و نعمت خود پروراند و در آخرت به من عفو و کرمش را وعده کرد ...
و اعمال ما در کنار نعمتهای تو چه ارزشی دارد و چگونه اعمالی را زیاد بشماریم که در مقابلش کرم تو قرار دادر؛ بلکه چگونه ممکن است از گناهکاران دریغ شود آن رحمت تو که همه آنها را فراگرفته است...
و ما به گذشت همیشگی و فضل عظیم و رحمت گسترده تو امید بستهایم ، آیا پرورداگارا! میپسندی که گمان ما تخلف پذیرد یا آرزوهایمان هدر رود. حاشا ای کریم! گمان ما به تو چنین نبوده و طمع ما در تو این نیست؛ پروردگارا! ما در تو آرزوهای طولانی فراوانی بستهایم، ما به تو امید عظیمی داریم! سرپیچیات کردهایم اما امید داریم که بر ما بپوشانی! و دعایت کردهایم و امید داریم اجابتمان کنی، پس ای مولای ما، امید ما را برآورده ساز که میدانیم با اعمالمان چنین شایستگیای نداریم ...
خدایا فضل تو گستردهتر وحلم تو عظیمتر از آن است که مرا با عملم بسنجی و یا به خاطر خطایم مرا خوار کنی؛ سرور من! من کیام و چه اهمیتی دارم؟ مرا به فضل خود ببخش و با عفو خود بر من صدقه ده و در سوشش خود قرار ده و از توبیخ من درگذر به کرم وجهت ای سرور من...
فضل ذکر خداست و ذکر خدا حرف خداست و حرف خدا
آتشی که بر موسی (ع) در طور تجلی یافت و ذکر ایجاد سرور میکند و آن همانا فضل خداست و رحمت کلمه خدا و روح خداست که وجد آور است ذکر و رحمت همواره با همند همچنانکه عیسی ابن مریم (ع) و حدید
و ذکر رحمت ربک علی ذکریا
والسلام علی من التبع الهدی