بدانید که بیتردید هر آنچه به دست آوردید، پس همانا خمسِ [= یک پنجمِ] آن، تنها از آنِ خداست، و از آنِ رسول، و از آنِ ذیالقربی و یتیمان و مسکینان و درراهماندگان، اگر روالتان این بوده که ایمان آورده باشید به خدا و به آنچه که بر بندهمان در روز جدایی [حق و باطل]، روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند، نازل کردیم؛ و خداوند بر هر کاری تواناست.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 25 خرداد به آیه 41 سوره انفال پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير
سوره أنفال (8) آیه 41
ترجمه
و بدانید که بیتردید هر آنچه به دست آوردید، پس همانا خمسِ [= یک پنجمِ] آن، تنها از آنِ خداست، و از آنِ رسول، و از آنِ ذیالقربی و یتیمان و مسکینان و درراهماندگان، اگر روالتان این بوده که ایمان آورده باشید به خدا و به آنچه که بر بندهمان در روز جدایی [حق و باطل]، روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند، نازل کردیم؛ و خداوند بر هر کاری تواناست.
نکات ترجمهای و نحوی
«غَنِمْتُمْ»: «غنیمت» در اصل به معنای «فایده [سود] کسب شده» است (مجمع البحرين6/ 129) و از ریشه «غنم» میباشد که این ریشه دلالت بر «به دست آوردن چیزی است که انسان قبلا مالکش نبوده است» (معجم المقاييس اللغة4/ 397؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم7/ 273) در واقع، «غَنَم» به معنای گوسفند است و «غُنم» به معنای «رسيدن به گوسفند و دسترسى يافتن به آن» بوده، و تدریجا درباره هرچه از دشمنان و غيره در دسترس قرار گيرد و بدست آيد، به كار رفته است. (مفردات ألفاظ القرآن/615) پس، «چیزی را غنیمت گرفتم» یعنی «بدان دستیافتم» (غَنِمْتُ الشَّيءَ: أَصَبْتُه؛ المصباح المنير2/ 454) این کلمه اگرچه در قرون بعدی عمدتا در مورد غنایم جنگی به کار رفت، اما در زمان پیامبر ص (یعنی در زمان نزول قرآن) در مورد هرگونه «سود و منفعت» به کار میرفت و منحصر به غنیمت جنگی نبود؛ چنانکه حدیث مشهوری از پیامبر اکرم ص هم در کتب اهل سنت (مثلا در صحیح ابنحبان13/ 258؛ المستدرک علی الصحیحین2/ 51) و هم در کتب شیعه (مثلا در عوالي اللئالي1/ 221) و حتی در کتب لغت (لسانالعرب12/ 445؛ تاج العروس12/ 527) روایت شده است که: لا يَغْلَقُ الرَّهْنُ، لَهُ «غُنْمُهُ»، وَعَلَيْهِ غُرْمُهُ (یعنی: مال به رهن گذاشته شده، از اختیار صاحب اصلیاش خارج نمیشود، بلکه «سودش» و ضررش به خود صاحب اصلی برمیگردد)
«ذِي الْقُرْبى» یعنی «صاحب قرابت و خویشاوندی» که منظور از آن در این آیه به دلایل متعدد روایی و تاریخی، اهل بیت پیامبر است (چنانکه در آیه 26 سوره اسراء نیز چنین است) و نه فقط در روایات شیعه بر این تاکید شده، بلکه حتی کسانی مانند شافعی (رئیس فرقه شافعی از فرقههای اهل سنت) ذیل این آیه حدیثی از پیامبر اکرم ص نقل میکند که: «إِنَّ الصَّدَقَةَ لا تَحِلُّ لِمُحَمَّدٍ، وَلا لآلِ مُحَمَّدٍ، وَإِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ، وَعَوَّضَنَا مِنْهَا الْخُمُسَ» (صدقه بر محمد و آل محمد ص حرام است و خدا بر آنها صدقه را حرام کرد و به جای آن خمس را قرار داد؛ معرفة السنن و الأثار للبیهقی2/ 43) و یا ابوحنیفه (رئیس فرقه حنفی) فتوا داده که «بعد از رحلت پیامبر سهم اهل بیت از خمس را در زمان ابوبکر و عمر قطع کردند، پس، پرداخت این سهم به خاندان پیامبر لازم نیست و سهم آنها را هم باید به بقیه بدهند! (به نقل از «المغنی» (لإبن قدامه) 6/ 457؛ در لینک زیر)
http://shamela.ws/browse.php/book-8463#page-2779
اینها همگی نشان میدهد که منظور از ذیالقربی در این آیه نزد شیعه و سنی، و حتی نزد کسانی که دادن این سهم به اهل بیت را منع کردند، همان اهل بیت پیامبر ص بوده است.
منظور از «يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ» روزی است که جنگ بدر در آن به وقوع پیوست.
حدیث
1) ... وَ قَالَ الصَّادِقُ ع: إِنَّ اللَّهَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الزَّكَاةَ أَنْزَلَ لَنَا الْخُمُسَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ الْآيَةَ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَال فقه القرآن (قطب الدین راوندی)، ج1، ص262؛ همچنین با اندکی تفاوت در: الخصال، ج1، ص291؛ تفسير العياشي، ج2، ص64
از امام صادق ع روایت شده است: خداوند زکات را بر ما حرام کرد و [آیه] خمس را برای ما نازل کرد و فرمود: «و بدانید که بیتردید هر آنچه به دست آوردید، ...» پس صدقه بر ما حرام است و ادای خمس به ما واجب است؛ و هدیه هم بر ما حلال است.
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ قَالَ خُمُسُ اللَّهِ وَ خُمُسُ الرَّسُولِ لِلْإِمَامِ وَ خُمُسُ ذِي الْقُرْبَى لِقَرَابَةِ الرَّسُولِ وَ الْإِمَامِ وَ الْيَتَامَى يَتَامَى آلِ الرَّسُولِ وَ الْمَسَاكِينُ مِنْهُمْ وَ أَبْنَاءُ السَّبِيلِ مِنْهُمْ فَلَا يُخْرَجُ مِنْهُمْ إِلَى غَيْرِهِمْ.
تهذيب الأحكام ج4، ص125
از امام باقر ع یا امام صادق ع درباره آیه «و بدانید که بیتردید هر آنچه به دست آوردید، پس همانا خمسِ آن، تنها از آنِ خداست، و از آنِ رسول، و از آنِ ذیالقربی و یتیمان و مسکینان و درراهماندگان» سوال شد، فرمودند: خمسِ [سهم] خدا و خمسِ [سهم] رسول، [بعد از رحلت پیامبر ص] در اختیار امام است، و خمسِ [سهم] ذیالقربی برای خویشاوندان رسول و امام است، و منظور از یتیمان، یتیمان از خاندان رسول است؛ و مساکین و در راهماندگان هم مساکین و یتیمان از ایشان است، پس، به غیر آنها نباید داده شود. (و در روایت قبل از این در همین کتاب ، این عبارت هم آمده است: فَقَدْ عَرَفْتَ أَنَّا لَا نَأْكُلُ الصَّدَقَةَ وَ لَا تَحِلُّ لَنَا: و میدانی که ما از مال صدقه نمیخوریم و صدقه بر ما حرام است.)
2) مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ:مَنِ اشْتَرَى شَيْئاً مِنَ الْخُمُسِ لَمْ يَعْذَرْهُ اللَّهُ اشْتَرَى مَا لَا يَحِلُّ لَهُ.
تهذيب الأحكام، ج4، ص136
از امام باقر ع روایت شده است که:کسی که از مال خمس [= مالی که خمس بدان تعلق گرفته و هنوز خمسش داده نشده] چیزی بخرد، خدا او را معذور نمیدارد، و چیزی خریده که برای او حلال نیست.
سَهْلٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْمُثَنَّى قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ زَيْدٍ الطَّبَرِيُّ قَالَ: كَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِي أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع يَسْأَلُهُ الْإِذْنَ فِي الْخُمُسِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ كَرِيمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ وَ عَلَى الضِّيقِ الْهَمَّ لَا يَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمُسَ عَوْنُنَا عَلَى دِينِنَا وَ عَلَى عِيَالاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِينَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِي مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ نَخَافُ سَطْوَتَهُ فَلَا تَزْوُوهُ عَنَّا وَ لَا تَحْرِمُوا أَنْفُسَكُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَيْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ مِفْتَاحُ رِزْقِكُمْ وَ تَمْحِيصُ ذُنُوبِكُمْ وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِكُمْ لِيَوْمِ فَاقَتِكُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ يَفِي لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَامُ.
اصول كافي، ج1، ص548
شخصی از تجار فارس از موالیان (شیعیان) امام رضا ع نامهای به حضرت نوشت و از ایشان خواست در مورد خمس اذن دهد [که وی آن را به امام پرداخت نکند و برای خودش خرج کند]. امام نوشت:بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند گشایشبخش و کریم است، برای هر عملی ثوابی قرار داده و اندوه را بر تنگى (يعنى عقاب را بر ترك طاعت) هيچ مالى حلال نيست، مگر از راهى كه خدا آن را حلال گردانيده. و به درستى كه خمس، يارى ماست بر دین (یا: قرض) ما و بر خانوادهها و مواليان ما، و .... پس آن را از ما منصرف نکنید و خود را از دعاى ما محروم مسازید، هر وقت كه بر آن قادر باشيد؛ زيرا كه بيرون كردن آن، كليد روزى شما، پاک کننده گناهان شما، و امری است که برای روز نداریتان (قبر و قیامت) ذخیره میکنید و مسلمان كسى است كه به عهدی که با خدا بسته وفا كند و مسلمان آن نيست كه به زبان اجابت كند و به دل مخالفت ورزد؛ والسلام.
حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَرَأْتُ عَلَيْهِ آيَةَ الْخُمُسِ فَقَالَ مَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ لِرَسُولِهِ وَ مَا كَانَ لِرَسُولِهِ فَهُوَ لَنَا ثُمَّ قَالَ لَقَدْ يَسَّرَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَنَّهُ رَزَقَهُمْ خَمْسَةَ دَرَاهِمَ وَ جَعَلُوا لِرَبِّهِمْ وَاحِداً وَ أَكَلُوا أَرْبَعَةً حَلَالًا ثُمَّ قَالَ هَذَا مِنْ حَدِيثِنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا يَعْمَلُ بِهِ وَ لَا يَصْبِرُ عَلَيْهِ إِلَّا مُمْتَحَنٌ قَلْبُهُ لِلْإِيمَانِ.
بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص29
ابوحمزه ثمالی میگوید بر امام باقر ع آیه خمس را خواندم، فرمود: آنچه از آنِ خداست، در اختیار رسولش قرار میگیرد؛ و آنچه از آنِ رسولش بوده، در اختیار ما قرار میکیرد. سپس فرمود: خداوند برای مومنین این را میسر کرد که پنج درهم به آنها روزی دهد و آنها یک درهمش را برای خدا خرج کنند و چهارتای دیگر را به نحو حلال بخورند. سپس فرمود: این از احادیث صعب و مستصعب (دشوار اندر دشوار) ماست که کسی به آن عمل نمیکند و بر آن استقامت نمیورزد مگر کسی که قلبش از آزمون ایمان سربلند بیرون آمده باشد.
3) فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هِشَامٍ مُعَنْعَناً عَنْ دَيْلَمِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: إِنَّا لَقِيَامٌ بِالشَّامِ إِذْ جِيءَ بِسَبْيِ آلِ مُحَمَّدٍ [ص] حَتَّى أُقِيمُوا عَلَى الدَّرَجِ إِذْ جَاءَ شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَةِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ [ع] أَيُّهَا الشَّيْخُ فَقَدْ نَصَتُّ لَكَ حَتَّى أَبْدَيْتَ لِي عَمَّا فِي نَفْسِكَ مِنَ الْعَدَاوَةِ هَلْ قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ نَعَمْ قَالَ هَلْ وَجَدْتَ لَنَا فِيهِ حَقّاً خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ قَالَ لَا قَالَ مَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ قَالَ بَلَى قَدْ قَرَأْتُ الْقُرْآنَ قَالَ فَمَا قَرَأْتَ الْأَنْفَالَ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى أَ تَدْرُونَ مَنْ هُمْ قَالَ لَا قَالَ فَإِنَّا نَحْنُ هُمْ قَالَ إِنَّكُمْ لَأَنْتُمْ هُمْ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَرَفَعَ الشَّيْخُ يَدَهُ [إِلَى السَّمَاءِ] ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ مِنْ قَتْلِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مِنْ عَدَاوَةِ آلِ مُحَمَّدِ.
تفسير فرات الكوفي، ص: 154
دیلم بن عمرو میگوید: من در شام بودم وقتی که اسیران خاندان محمد ص را آوردند. به دروازه شهر که رسیدند، پیرمردی از اهل شام نزدیک آمد و گفت: شکر خدایی را که شما را کشت و شاخ فتنه را شکست و .... امام سجاد ع به او فرمود: ساکت ماندم تا آنچه از دشمنی در دلت بود ابراز کنی؛ آیا قرآن خواندهای؟ گفت: بله. فرمود: آیا در آن حقی که خاص ما و نه برای عموم مسلمانان باشد یافتهای؟ گفت: نه. فرمود: پس قرآن نخواندهای. گفت. من قرآن خواندهام. فرمود: پس سوره انفال را نخوانده ای که میفرماید: «و بدانید که بیتردید هر آنچه به دست آوردید، پس همانا خمسِ آن، تنها از آنِ خداست، و از آنِ رسول، و از آنِ ذیالقربی»؛ آیا میدانی [ذیالقربی] کیستند؟ گفت: نه. فرمود: آنها ماییم. گفت: واقعا آنها شمایید؟ فرمود: بله. پیرمرد دستش را به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا! من به تو توبه میکنم از کشتن آل محمد ص و از دشمنی با آل محمد ص.
تدبر
« وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»: اگر کسی به خدا ایمان داشته باشد، باید بداند که خدا روزی ما را میدهد، پس ما هرچه داریم از آنِ خداست. حتی در جایی که ما زحمت کشیده باشیم باز هم خداست که به ما توان کار کردن و امکانات اجتماعی – که شغل مهیا شود و ... – را داده است تا از راه حلال زندگی کنیم. او که همه داراییمان را او به ما داده، اجازه داده از میان داراییهای حلالمان برای تمام آنچه به طور متعارف نیاز داریم، هزینه کنیم؛ اما در جایی که جایی که داراییمان از نیازمان بیشتر میشود، یا غنیمتی ویا گنجی اتفاقی به دستمان میافتد، یا احتمال میدهیم مال حرامی با اموالمان مخلوط شده، یا ... (= موارد وجوب خمس)، فرموده یک پنجمش را آن طور که من میگویم بده تا آن هم حلال و بابرکت شود. (احادیث بند2)
بعد، بسیاری از ما در مقابل چنین خدای بخشندهای، شوق خمس دادن که نداریم، بماند؛ دنبال راه فرار هم میگردیم (باز هم احادیث بند 2)
شاید ریشهاش در این است که مرگ را فراموش کردهایم و «دارایی»هایمان را که با مرگ رهایش میکنیم، بیش از «عمل»مان که همواره جزیی از «بودنِ» ماست، جدی میگیریم.
«... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بـ .. ما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا يَوْمَ الْفُرْقانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعانِ ... »
الف- چرا برای دادن خمس، علاوه بر ایمان به خدا، «ایمان به آنچه نازل کردیم ...» را هم آورد؟
ب- چرا آنچه را که نازل کرده، نگفت (که مثلا: اگر به فلان مطلب هم ایمان دارید؛ چنانکه برخی مفسران حدس زدهاند که مطلب مورد نظر، آیه 69 همین سوره باشد؛ المیزان9 /90) بلکه صرفا اشاره کرد «آنچه که بر بندهمان در روز جدایی [حق و باطل]، روزی که آن دو گروه با هم روبرو شدند نازل کردیم»؟
ج - چرا «علی عبدنا» را آورد؟ چرا نفرمود: «علی الرسول»؟ اصلا چرا اشاره کرد؟ مگر آیات به کس دیگری نازل میشد که نیاز به اشاره باشد؟
د - چرا بسادگی نگفت «آنچه در روز جنگ بدر نازل کردیم» بلکه دو تعبیر درباره زمان نزول آورد، آن هم دو تعبیری که هیچیک اسم خاص نیست (جنگ بدر) بلکه عنوانهایی کلی (جدایی حق و باطل، رویارویی دو گروه) است؟
برخی پاسخهای احتمالی: (اگر خودتان بیندیشید احتمالا گزینههای بهتری هم ممکن است در کار باشد)
الف – با توجه به دلبستگی شدید انسان به مال و دارایی (عادیات/8) واجبات مالی، از واجباتی است که انجامشان بر انسان سنگین است (و برای همین سنگینی، کفه اعمال را در قیامت خیلی سنگین میکند. بحث دیروز، حدیث4) و لذا کاملا گره میخورد به باور خدا؛ و باور به خدا، اگرچه در مورد انفاقهای عمومی کافی است، اما در مورد انفاق با قالب خاص و به شخص معین، نیاز به این است که مطمئن باشیم خود خدا گفته و چنین چیزی نازل کرده است.
ب و ج – اگرچه با نزول عبارات اول همین آیه، انسان مطمئن میشود که «وجوب خمس» را خدا نازل کرده، اما باز راه توجیه برای نفس باز است و شاهدش همین شبهات متعددی است که میبینیم. (مثلا: از کجا معلوم آیه منحصر در شأن نزولش -غنائم جنگی- نباشد؟ از کجا معلوم که ذیالقربی، خویشاوندان خودمان نباشد؟ آیا پارتیبازی نیست؟ و ...؛ که به برخی از اینها به طور غیرمستقیم در «نکات ترجمه» و احادیث، پاسخ داده شد). پس نهتنها به این آیه، بلکه باید ایمان داشته باشیم که پیامبر هم عبد خدا و مطیع دستورات اوست، نه دنبال منافع خودش. (علامه طباطبایی در مورد چرایی تعبیر «علی عبدنا»، احتمال دادهاند که: این تعبیر نشان میدهد منظور، نزول آیات خاصی است، نه نزول فرشتگان برای یاری مومنان، که در آیات9 و 12 همین سوره بدان اشاره شده بوده؛ المیزان9/ 90)
د- شاید از باب این است که تذکر دهد خدا اهل جدا کردن حق وباطل بوده و با این حکم هم همانند جنگ بدر درصدد جدا کردن اهل حق است از کسانی که زیر بار دستورات خدا نمیروند؛ و نیز انتظار نداشته باشیم همه در انجام این حکم یککاسه مومن باشند، بلکه گاه رو در روییهای دشواری هم پیش میآید؛ و ...
«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ ...»: چرا با «بدانید که» شروع کرد؟
شاید از این جهت که تاکید شود بر اینکه این یک حکم خاص و جدید نازل شده است و باید به آن توجه کنید و و احکامش را مطلع شوید.
(برای توضیحات نسبتا جامعی درباره خمس و مسائل مربوط به آن میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید)
http://www.wikifeqh.ir/%D8%AE%D9%85%D8%B3
«غَنِمْتُمْ ... إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ...»: دل كندن از مال، آن قدر دشوار است كه گاهى رزمندگان هم در آن مىمانند. (قرائتی. تفسیر نور3/ 322) (با توجه به شأن نزول آیه، که خطاب به رزمندگان پیروز در جنگ بدر بوده است)
«... وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير»
الف- گفتن اینکه خدا بر هر چیزی تواناست چه نیازی بود و چه ربطی به مضامین قبلی آیه دارد؟
ب- اگر هم قرار است به وصفی از خدا در رابطه با مضامین آیه اشاره شود، چرا به قدرت خدا اشاره شد، نه مثلا به علم خدا (که خدا می داند که شما چکار کرده اید) یا به صفات قهرآمیز خدا (که اگر انجام ندهید خدا عذابتان میکند) یا ... ؟
برخی پاسخهای احتمالی: (اگر خودتان بیندیشید احتمالا گزینههای بهتری هم ممکن است در کار باشد)
1- یعنی ببینید که خدا میتواند بین حق و باطل جدایی اندازد (المیزان9 /91) (بر اساس این فرض که این تعبیر فقط درباره عبارت اخیر آیه است)
2- یعنی خدا اگر از ما خواست که خمس بدهیم، از اینکه پیامبر، اهل بیت و نیازمندان جامعه را معجزهآسا بینیاز کند، عاجز نبود. ضعفی هم نداشت که نیاز به کمک ما داشته باشد. با اینکه توانای مطلق بود، چنین دستوری داد؛ پس ثمره این دستور به خود ما برمیگردد، نه به خدا. (بر اساس این فرض که این تعبیر ناظر به اصل وجوب خمس است.)
و ...