گروه اجتماعی:هاشم ضیاء قبلا خودکشی را یا در داستانها و یا در فیلمها وآنهم در صورت در دسترس بودن می دیدیم و با وجود این همه دوری کلی وحشت زده بودیم! الان بازیگران همان فیلم و داستانها انگار خود ماییم و عجب آنکه از هر سن و سالی هم در این فیلمها داریم، گویی اکوسیستم عوض شده و پاییز بجای بهار و خورشید از غرب در اومده!! بله دوستان گلم!! وقتی خبر خودکشی یک دانش آموز در رده های سنی پایین را بشنویم، مو بر تنمان راست، اشک در چشمانمان جمع و برای لحظه ای انسانیت امروزی زیر سوال رفته و با خود باید گفت که مگر چنین چیزی حتی در خیال هم می-گنجد که حالا در یک شهرستان کوچک مانند اشنویه واقعیت داشته باشد!! با تقبل مسولیت خطیر ژورنالیستی و صد البته برای التیامی هر چند جزئی از این پدیده شوم و دلخراش ومتاسفانه رو به افزایش و پیدا کردن راهکاری و هشداری والبته اگر باشند وجدانهای بیداری!! بر در استمداد و استشاره ی بسیاری از صاحبخانه های مسئول و تحصیل کرده از مشاورین و مراودین این حوزه کوبیدم که به غیر از تعدادی از بقیه بجز طفره رفتن و پاک کردن روی مسئله نشنیدم دادی و فریادی!!
-جناب آقای خضرتاج مختصری از خودتان بگویید:
اینجانب رسول خضرتاج شاغل در آموزش و پرورش بعنوان مشاور در دبیرستان¬های شهرستان و سه سال متوالی مشاور و مددکار بنیاد شهید شهرستان، دارای مدرک کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی و عضو نظام روانشناسی ایران و دارای چندین مقاله در زمینه¬های رفتارهای بهنجار و نابهنجار دانش آموزان بوده؛ که در فصلنامه¬ی علمی-پژوهشی زنان دانشگاه آزاد تبریز به چاپ رسانده ام.
-تعریف خودکشی وعوامل رایج آن چیست؟
اخیرا بدلیل زندگی ماشینی، پیشرفت¬های در زمینه تکنولوژی و عدم ارتباط صمیمانه با اعضای خانواده بطور اخص و عدم سازگاری مناسب با جامعه به شیوه¬ی عام شاید می¬توان به بسیاری از بیماری¬های روانی اشاره نمود.خودکشی بعنوان یک رفتار ضد اجتماعی، مرگی است که به دست خود شخص انجام می¬گیرد.در لغت نامه¬ی دهخدابه معنای "خود رابه وسیله¬ی کشتن، انتحار،کار زیاد کردن وکوشش بسیار،آمده است(دهخدا،1347).
خودکشی و اقدام به خودکشی یکی از رفتارهای ضد اجتماعی و یک آسیب اجتماعی بشمار میرود.این پدیده سالیان دراز از روابط عشیره¬ای وصنعتی تا روابط پیچیده شهرهای امروزی ودنیای صنعتی گریبان گیر بشر بوده¬ است. خودکشی را می¬توان تهدیدی برای سلامت عموم جامعه دانست. واقعیت دردناکی که در ورای این موضوع نهفته است، ضربه-ی عمیقی است که برپیکرخانواده و جامعه وارد می-کند.درواقع بارسنگین زیان¬های روانی، معنوی و اقتصادی این پدیده را نمیوان به هیچ عنوان نادیده گرفت.
آیا صاحبنظران وروانشناسان روی تعاریفی که اشاره کردید،اجماع نظر دارند؟
نظریه پردازان شناختی پیشنهاد می¬کنند که خودکشی یک نمونه از رفتار حل مسئله است.یک سلسله حوادث منفی فراسوی کنترل شخص که طی سالهای پیش از اقدام به خودکشی، احتمال دارد روی داده باشد.حوادث خروجی یا حوادثی که درآنها منبع قوی حمایت فرد حذف می¬شود، به نظر می¬رسد که قبل از اقدام به خودکشی رخ دهند. چنین واقعیتی می¬تواند مرگ، طلاق والدین، یا ازدست دادن همدم باشد(سلیتر ودپو ،1981). برطبق این دیدگاه خودکشی ممکن است از ارزیابی شناختی مشخص از موقعیت بعنوان ناامیدی و از مرگ بعنوان راهی برای خلاص شدن ازمشکلات منتج شود(کرواکز و همکاران،1975) .(ساراسون و ساراسون،1383).
آمار کلی که از این پدیده شوم در دست است به چه صورت است؟طبق تخمین سازمان بهداشت جهانی whoتقربیا یک میلیون نفر در سراسر جهان بر اثرخودکشی فوت می-کنندکه 10تا 20 برابر این تعداد، اقدام به خودکشی می¬کنند. وایران با6نفر درصدهزار نفردر رتبه ی 58 جهان قرار دارد(منبع اینترنت).درخور توجه است که بدانیم خودکشی بعنوان دومین عامل مرگ در بین دانشجویان امریکا بشمار می¬رود از سال 1955تاسال1975 میزان خودکشی مردان ازسن20تا24 سالگی درامریکا از6/8تا8/26 درصدمتغییربوده-است(مورفی ووتزل،1980) .12درصد همه¬ی خودکشی¬ها توسط افراد20تا24 ساله انجام می¬گیرد(ساراسون و ساراسون،1383).
متغیر سن وجنس در این پدیده به چه صورت است؟
شیوع خودکشی در بین نوجوانان رو به افزایش است. بیشتر نوجوانانی که اقدام به خودکشی می¬کنند ازلحاظ اجتماعی منزوی هستند. این امرخصوصا درموردپسران صادق است. دوسوم دخترانی که اقدام به خودکشی می¬کنند بایک پسر رابطه¬ی معمولی وفاداری دارند(ران وهمکاران،1977).
در بررسی بیش از 700نفر افراد افسرده،تقریبا10درصدآنان گزارش دادند طی سالهای قبل فکرخودکشی داشتند.خصوصا5/3درصد آنها فکر می-کردندکه زندگی ارزش نداره و8/2 درصد آنها آرزوی مرگ داشتند.2درصد درمورد خودکشی فکرکرده بودندیا واقعا خودکشی را درنظر داشتند،6درصد اقدام به خودکشی کرده بودند(ساراسون و ساراسون،1383).
بیشترین پارامتر و درواقع عوامل دقیق در این رده ها در چه عواملی نهفته است؟بیشتر نوجوانانی که خودکشی می کنند، والدینی دارند که طلاق گرفته¬اند یا جدا شده¬اند و تعداد زیادی از آنها والدینی الکلی دارند. 25 درصد از این افراد زمان اقدام به خودکشی خارج از خانه بوده-اند(ساراسون و ساراسون،1383).اکثر نوجوانانی که دست به خودکشی می¬زنند، دارای سوابق تحصیلی ضعیفی هستند و از هر5 نفر یک نفرآنها حداقل یک بار مردود شده¬اند. یک سوم آنها یا ترک تحصیل کرده¬اند یا مکررا از مدرسه فرار می¬کنند و یک سوم آنها دارای مشکلات رفتاری هستند. البته همه¬ی نوجوانانی که اقدام به خودکشی کرده¬اند با این توضیح مطابقت ندارند بعضی از نوجوانانی که اقدام به خودکشی کرده¬اند، دارای هوشی بالاتر از متوسط، کمال گرا ، خودانتقادگر و نیزآرام و دیرآشنا بودند(ساراسون و ساراسون،1383).
وجودفشارزندگی، عدم ابراز هیجان، اشتغال ذهنی مفرط، وجود رفتار نامتناسب ازلحاظ اجتماعی، تنهایی شدید، بی¬حوصله¬گی، افزایش قابل ملاحظه¬ای بی قراری و یا تحریک پذیری، درگیری درمدرسه یا با پلیس، تغییر در اشتها و عادات خواب، ترک تحصیل یا افت تحصیل زیاد بصورت یکباره، شکایت از ناتوانی درتمرکز، پایان یافتن رابطه¬ی عاشقانه، ناتوانی درارتباط موثر با والدین و اقدام به مصرف مواد و الکل و عوامل دیگر همگی خطر خودکشی را افزایش می-دهند(ساراسون و ساراسون،1383).آنچه باید انجام داد اینست که والدین و دوستان با پرسیدن سوالاتی مانند"خیلی گرفته¬ای؟"یا"نقشه¬ای برای پایان دادن به زندگی¬ات داری؟" ، "فکر می¬کنی واقعا نمی¬خواهی بیش ازاین زنده بمانی؟"واردعمل شوند. پرسیدن سوالات مستقیم در مورد خودکشی، فکرخودکشی را به سرکسی نمی¬اندازد، درمقابل ممکن است جدی تلقی کردن پاسخ¬ها سنجشی حیات بخش باشد. اگر تهدید خودکشی قریب¬الوقوع باشد، باید با نزدیکترین مرکز پیشگیری از خودکشی(که متاسفانه درشهرستان¬های ما وجود ندارد)تماس گرفت(ساراسون و ساراسون،1383).
به نظر شما عوامل خودکشی در منطقه ما بیشتر در چه مسائلی نهفته است؟
ممکن است که خیلی از عواملی که اشاره شد بیشتر همان عواملی باشد که منجر به این همه خودکشی در منطقه ما گردیده است؛ هرچند خودکشی به قشر وگروه سنی بخصوصی محدودنیست. مطالعه روحیه و طرز تفکر کسانی که اقدام به خودکشی می¬کنند،که اغلب آنها آدمهای بدبینی هستندکه برایشان زندگی کابوس جهنمی است. وقتی به گذشته نگاه می¬کنند جز لحظات افسردگی، رنج و ناراحتی چیزی نمی-بینند(دیوید،1377). تحت تاثیر تفکرات غیرمنطقی خود را در دامی می¬بینندکه از آن راه گریزی ندارند. به عنوان مثال اظهارات کلامی چون"کاش هرگز به دنیا نیامده بودم"،"وقتی بروم متاسف خواهیدشد"،"زندگی بی معنی است وکاش می مردم"،"همه دارند خیانت می کنند و من نمی خواهم زنده بمانم" و یا"خودم را می کشم"را باید واقعا جدی گرفت.
درتست افسردگی بک اگر شخصی به سوال 9این آزمون جواب 1و2و3را مثبت دهد، باید جدی گرفت که هوای خودکشی را درسر دارد. یادمان باشد هر اقدام و میل به خودکشی را جدی بگیریم. اشتباه بزرگی است که میل به خودکشی و هر اقدامی دراین زمینه را به حساب "جلب نظر"بگذاریم. عواملی که در فوق ذکر شد می¬توان در جوامع مختلف متفاوت باشد،که از جمله می-توان به عوامل نظیر شکست¬ها،درگیری شدید ونامتعارف در دنیای مجازی و عدم ارضای نیازها، نبود ارتباط موثر با دیگران، بیکاری، مشکلات اقتصادی، مسئله اشتغال، تنهایی، جدایی والدین، عدم آرامش و نزاع درخانواده¬ها، عدم مراجعه به مراکز درمانی و مشاوره به دلایل برچسب خوردن، نبودن پایگاه¬های اجتماعی و مددکاری، از دست دادن رابطه¬های دوستی، عدم شرکت در فعالیت¬های اجتماعی و ورزشی، از دست دادن باورها و اعتقادات و... اشاره نمود.
جناب آقای خضرتاج چرا آمار دقیقی از سوی مراجع مربوطه ارائه نمی شود؟به دلیل مسائلی که ازسوی مراجع آموزشی و بهداشتی، محرمانه اعلام شده آمار و علل خودکشی های اخیر و دردناک شهرستان اعلام نشده است. اما از تابستان سال 94تا کنون آنچه درکانال¬های اجتماعی و عمومی اعلام شده 10 مورد خودکشی و دیگر کشی در شهرستان وجود داشته که از سوی مراجع ذیربط این تعداد منجر به مرگ، رسما اعلام شده است. درخصوص اقدام به خودکشی چه بصورت آشکار و نهان متاسفانه آماری در دست نمی باشد.
جنابعالی به عنوان یک روانشناس چه راهکارهایی را پیشنهاد می دهید؟
آیا راهکار سنتی وبسیار غلط" پاک کردن صورت مسئله" بجای حل مسئله کارساز است؟!!
مواردی که پیشنهاد می¬شود اینست که ناراحتی هرچند که شدید باشد، با امید به آینده تحمل پذیر می¬شود. پس به عنوان عضوی از جامعه اولا نسبت به خویش و ثانیا نسبت به خانواده و محیط خویش احساس مسولیت نمائیم، امیدها را زنده نگه داریم. با اطرافیان مهربان باشیم و درصورت وجود مشکل به خدا توکل نمایم و از دیگران که آگاهی نسبت به مسائل روزمره دارند، برای تسکین دردهایمان مشورت بگیریم.
در مورد قسمت دوم سوال باید به عرضتان رساند که عوامل متعددی منجر به این راهکار غلط شده که به مواردی چون محرمانه ماندن، حفظ آبروی خانواده های درگیر، خود را به زحمت نیانداختن!،و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و... می¬توان اشاره نمود که هیچکدام با کمال تاسف مرهمی بر دردهای بی¬شمار این مشکل نمی¬نهند. در واقع هر کس به طریقی: جامعه شناس مقصر را تغییرات شدید اجتماعی و درگیری مردم در فضای مجازی و... برخی از فاصله افتادن بین خانواده¬ها حرف می زنند، ماموستای دینی، دوری از اعتقادات و دیگری بروز نبودن والدین کنونی وعدم انطباق با نیازهای روز فرزندانشان را عامل این مصیبت دانسته و همه بدون یک اجماع کلی و سازمان یافته و علمی و ارائه¬ی راهکارهای ملموس، توپ را به زمین همدیگر پاس می¬دهند بدون اینکه برای بازیهای خطرناک آینده تاکتیک و برنامه¬ای داشته باشند. ولی از روانشناسان و مشاوران مدارس انتظار بیشتری است که با نزدیکی بیشتر ولمس مشکلات دانش آموزان سنگ بنای جامعه ای سالم را در همان جایی که باید زده شود محکم بنهند. که به قول شاعر:
هرکسی به طریقی دل ما می شکند دوست جدا و بیگانه جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند عیبی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند
منابع
1-دهخدا،علی اکبر،1347،لغت نامه فارسی،تهران ،انتشارات تهران.
2-ساراسون،ایروین-ساراسون،باربارا،1383روانشناسی مرضی براساسDsm III-R،ترجمه: نجاریان،بهمن-اصغری مقدم،محمدعلی-دهقان،محسن،تهران،انتشارات رشد.
3-اشتادمن،ادوین1387،روانشناسی خودکشی-ذهن خودکشی گرا،ترجمه:فیروزبخت،مهرداد، تهران انتشارات رسا.
4-برنز،دیوید،روانشناسی افسردگی،1377،ترجمه:قراچه داغی،مهدی،تهران،نشردایره.
5-برخی از منابع اینترنتی
گفتگو از :هاشم ضیاء