کد خبر: ۳۵۵۵۵۱
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 04 خرداد 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن‌ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …

فرهنگ در رسانه
*      *      *

ابتکار/راز موفقیت فرهادی چیست؟


«طبقه متوسط» برنده سینمای جهان

علیرضا شکوهی* - می توان عناصر و دلایل مختلفی برای موفقیت روز افزون اصغر فرهادی برشمرد ولی در این نوشتار کوتاه قصد داریم به چند نکته‌ی شاخص اشاره‌ای گذرا کنیم.

دغدغه‌های انسان محور

بسیار شنیده‌ایم که فیلم‌ها برای آنکه بتوانند اقبالی در جشنواره‌های خارجی به‌خصوص جشنواره‌های اروپایی مطرح مانند «کن» و «برلین» داشته باشند، باید فضایی تاریک از فقر و مشکلات ایران به عنوان یک کشور جهان سومی ارائه کنند. شاید توجه به این نکته که در تمام کشورها و تمام شرایط اقتصادی و اقلیمی انسان و روابطش به یک اندازه چالش برانگیز و پر فراز و نشیب‌اند، فرهادی را بر آن داشت که فیلمنامه‌هایی طراحی کند با روایت‌هایی از جنس آدم‌هایی که مستقل از محیط زندگی‌شان دغدغه‌های خاص انسانی خودشان را دارند.

مهم‌ترین نتیجه‌ای که از این نوع تفکر به دست آمد ارتباطی بود که از جغرافیا و فضا و مکان فراتر می‌رفت و روح مخاطب را در همه جای دنیا تحت تاثیر قرار می‌داد. فرهادی توانست در برهه‌ای که فیلم‌ها به سمت و سوی رئالیسم (که به واسطه‌ی عباس کیارستمی به عنوان شمایی کلی از فضای سینمای مستقل ایران به جهان شناسانده شد،) پیش می‌رفتند، از فضای حاکم بر فیلم‌های ایرانی حضور یافته در جشنواره‌های جهانی عامدانه فاصله گرفته و این واقع‌گرایی را در سینمای داستان‌گو و قصه‌محور حل کرده و داستان‌هایش را به شیوه‌ای باورپذیر واقع‌گرا نماید.

توجه به مفاهیم ازلی – ابدی

انتخاب بحران‌های ملموس و چند لایه به عمیق‌تر شدن داستان‌های فیلم‌های فرهادی می‌انجامد. او مشخصاً در مسیر فیلمسازی‌اش و به‌خصوص در چند فیلم اخیر به مفاهیم ازلی و ابدی مسایل انسانی می‌پردازد: مسائلی مانند دروغ و عدم صداقت که مختص به زمان ما نبوده و از دیرباز مساله‌ی مهمی برای آدم‌ها بوده است. فرهادی در داستان‌هایش مضمون مورد نظرش را زیرپوستی و غیرمستقیم در لابه‌لای بحران روابط آدم‌ها تعریف می‌کند. وی زیرکانه از مستقیم‌گویی و درس اخلاق دادن پرهیز می‌کند و با زیرمتن قوی‌ای که در کارهایش لحاظ می‌کند بیننده را به فکر وامی‌دارد. مخاطب تا انتهای فیلم با بازیگران و مشکلاتشان همراه می‌شود و به هیچ عنوان احساس شاگردی که درس می‌گیرد را پیدا نمی‌کند. آنچه بعد از دیدن فیلم و ته‌نشین شدن آن در ذهن مخاطب رخ می‌دهد، تفکری عمیق و در عین حال در دسترس است که برای هرکسی همان اندازه است که در توان اوست.

گریز از قضاوت

در زندگی همه‌ی ما زیاد اتفاق افتاده که در شرایطی که مرز بین خوب و بد، درست و نادرست و حق و ناحق را نمی‌توانیم درست تشخیص بدهیم، با ارزیابی‌های شخصی حکم به درستی و غلط بودن موضوع می‌دهیم ولی فرهادی به بررسی مجموعه اتفاقات و شرایطی می پردازد که دست به دست هم می دهند تا فرد در مقطعی از زندگی دست به تصمیم گیری زده و عملی را انجام دهد. فرهادی مرز بین موقعیت محور بودن و شخصیت محوری را به شکل ظریفی به هم نزدیک می‌کند به گونه‌ای که شما به قطعیت نمی‌توانید فیلم‌هایش را «موقعیت محور» یا «شخصیت محور» بدانید. فیلم‌های او داستان شخصیت‌هایی هستند که در یک موقعیت بحرانی گیر افتاده‌اند یا موقعیت‌هایی هستند که شخصیت را می‌سازند و این پرسش فلسفی را در تسلسلی بی‌پایان ادامه می‌دهد. فرهادی در فیلم‌هایش از قضاوت کردن پرهیز می‌کند و به همان اندازه از قضاوت شدن گریزان است. به بیننده این نکته را نشان می‌دهد که قضاوت کار ساده ای نیست و مخاطب را به این باور می‌رساند که تا در جریان همه‌ی وقایع قرار نگرفته نباید به خود اجازه قضاوت درباره‌ی افراد را بدهد.

توجه به جزئیات

فیلمنامه‌های فرهادی خلاقانه هستند چون در آنها بخش‌هایی از اتفاقات روزمره‌ای که برای خیلی‌ها پیش می‌آید و به سادگی از آن می‌گذرند را به خوبی کنار هم می‌چیند تا روایتی دراماتیک خلق کند و همین توجه به جزییات است که فرم خاص فرهادی را می‌سازد. او مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند و سوالی درونی را در ذهن بیننده ایجاد می‌کند. فرهادی در بیشتر فیلم‌هایش مانند «چهارشنبه سوری»، «جدایی» و «گذشته» برروی روابط بین فردی و به خصوص روابط زن و مرد تمرکز می‌کند. این همان ویژگی سهل ممتنع بودن آثار فرهادی است که قادر است با هوشمندی عواطف و احساسات دیگران را به نمایش گذاشته و واکنش‌ها را بر انگیزد.

تقویت جسارت پرسش‌گری در مخاطب

فرهادی پرسش‌گر است و به اذعان خودش آن‌چه بین همه‌ی فیلمنامه‌هایش مشترک است، از «رقص در غبار» گرفته تا «گذشته» علائم سوال است؛ علائم سوالی که فیلمنامه به فیلمنامه‌ چندوجهی‌تر شده‌اند.

او می‌گوید: « اگر با این نوشته‌ها توانسته باشم جسارت پرسش‌گری را در تماشاگران تقویت کرده و ترس‌شان را از کاشتن بذر سوال در ذهن‌ها بکاهم، از زمانی که صرف کرده‌ام راضی و خشنودم. که دنیای امروز ما بیش از آن‌که نیاز به مقام و مسئول پاسخگو داشته باشد محتاج مردمی است پرسش‌گر، مردمی که از گذاشتن علامت سوال در برابر هر آن‌چه برای‌شان ثابت و قاطع است نهراسند.»

* فیلمنامه‌نویس، منتقد سینما


ایران/گزارش «ایران» از حاشیه و متن درخشش اصغر فرهادی و شهاب حسینی


تحسین «فروشنده» از کن تا تهران

فریدالدین پوراحمد

بازتاب موفقیت فیلم فرهادی در رسانه‌های خارجی

وبسایت «ورایتی» که اخبار مرتبط با سینمای امریکا و جهان را بازتاب می‌دهد از موفقیت اخیر فیلم فرهادی تحت عنوان نشانه‌ای از احیای سینمای ایران «در دوران پسا تحریم» و پس از برجام یاد کرد و در این باره نوشت: «جدایی نادر از سیمین» فیلم پیشین فرهادی بود که در رقابت برای کسب نخل طلای کن در سال 2013 میلادی خوش درخشید. اکنون نیز فیلم جدید او و موفقیت آن نشانه‌ای از بازگشت تاحدودی غیر منتظره سینمای ایران به عرصه بین‌المللی است. جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی درخشان «شهاب حسینی» به او رسید و جایزه بهترین فیلمنامه نیز به فرهادی اختصاص یافت. خبرگزاری فرانسه نیز توجه عمده اش را معطوف به رسیدن جایزه بهترین بازیگر مرد به شهاب حسینی کرد و در این باره نوشت: «حسینی در مراسم اختتامیه شصت و نهمین فستیوال کن در جنوب فرانسه گفت که این جایزه متعلق به مردم ایران است و قلب او همیشه با آنهاست. خبرگزاری فرانسه اشاره می‌کند که شهاب حسینی به دلیل ایفای نقش شوهری که به دلیل حادثه‌ای برای همسرش تحت تأثیر قرار گرفته است و وضعیت متزلزلی پیدا کرده جایزه گرفت. گاردین هم نوشت: فیلم اخیر فرهادی نشان می‌دهد که مردمی مترقی که سنت هایی عمیق دارند چگونه می‌توانند به افرادی تبدیل شوند که خشونت ورزی می‌کنند. گاردین اشاره می‌کند که این فیلم فرهادی نیز درباره قضاوت‌های اخلاقی، سوء تفاهم‌ها و آن گونه که خودش می‌گوید کاوش در آن چیزی است که حس انتقام در آدمیان نام دارد. نشریه «نشنال» امارات نیز درباره فیلم نوشت:«ترانه علیدوستی و شهاب حسینی هر دو در این فیلم فوق العاده بازی کردند. زن و شوهری که باید تصمیم بگیرند چگونه به یک حمله پاسخ دهند.» این نشریه می‌افزاید: «فرهادی خود گفته بود که این فیلم قرار نبود ساخته شود و او روی پروژه‌ای برای ساخت فیلم در اسپانیا برنامه ریزی کرده بود. او می‌گوید همه چیز بخوبی در حال پیش رفتن بود اما او برای کشورش احساس دلتنگی می‌کرد و خواست تا قبل از کار در اسپانیا فیلمی در ایران بسازد.»

باربارا شارش منتقد فیلم در سایت راجر ایبرت نوشت: داستان فیلم یک پازل اخلاقی از مجموعه روایت‌هایی می‌شود که با هم تضاد دارند. اما برخلاف «جدایی» پیچیدگی داستان باورپذیر نیست و لایه‌های متعددی که از روایت خلق کرده چیزی به داستان اضافه نمی‌کنند. نیک جیمز سردبیر مجله «سایت‌اند ساوند» فیلم فرهادی را مأیوس کننده دانسته اما دبرا یانگ منتقد، که همیشه سینمای ایران را تحسین کرده طراحی صحنه کیوان مقدم را ستوده و آن را کاری موفق در حوزه فضاهای آشنای فرهادی خوانده است. همچنین روزنامه اسپانیایی «ال پاییس» نقدی ستایش‌آمیز بر «فروشنده» نوشته است.

در میان همه حدس و گمان‌هایی که در مورد نخل‌های طلای «کن» مطرح بود، «فروشنده» فرهادی بخت خوبی داشت اما کسی تصور نمی‌کرد تازه‌ترین اثر او موفق شود دو جایزه مهم را به خانه ببرد. شصت و نهمین دوره جشنواره فیلم کن شامگاه یکشنبه بعد از دوازده روز به کار خود پایان داد و شهاب حسینی و اصغر فرهادی موفق شدند جوایز بهترین بازیگر مرد و بهترین فیلمنامه را برای فیلم «فروشنده» به دست آورند. فرهادی یکشنبه شب دوم خرداد را برای سینمای ایران ماندگار کرد. اشک های ترانه علیدوستی، در آغوش کشیدن های فرهادی و شهاب حسینی و بارقه امید در چشمان حمید فرخ نژاد، مهدی پاکدل و علی معلم که در سالن حاضر بودند دوم خرداد 95 را برای علاقه مندان سینما و هنر ایران فراموش نشدنی کرد. نام فرهادی، علیدوستی و حسینی و عکس‌هایشان در شبی روشن و بلند در صفحه‌های شبکه‌های مجازی گوناگون آنقدر تکرار شد تا یکباره تبدیل به فضایی غالب در اینترنت شد.

پیش از آغاز مراسم اختتامیه، عوامل فیلم‌های مختلف از روی فرش قرمز عبور کردند. اصغر فرهادی نیز به همراه ترانه علیدوستی، شهاب حسینی و بابک کریمی قدم بر روی این فرش گذاشتند. هرچند مجری مراسم گفت چهره فرهادی مضطرب به نظر می‌رسد، اما او مثل همیشه آرام و خندان بود. مس میکلسن یکی از اعضای هیأت داوران جشنواره امسال، قبل از شروع مراسم گفت: «انتخاب‌های زیبایی» کرده‌اند و بحث درباره برندگان امسال بسیار «دشوار» و «پرشور» بوده است. او درست می‌گفت؛ انتخاب‌ها دست‌کم برای ایرانیان زیبا بود و پرشور.

بهترین بازیگر مرد نخستین بخشی بود که جایزه‌ای مهم را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. ترانه علیدوستی اشک شوق ریخت، شهاب حسینی، فرهادی را در آغوش گرفت و با چهره‌ای خندان و آرام روی سن حاضر شد و بعد از دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد که اولین و مهم‌ترین دستاورد عرصه بازیگری سینمای ایران در آن سوی مرزهاست، گفت: «الهی شکر». حسینی که آرام و با طمأنینه صحبت می‌کرد در ادامه گفت: «خدا را به خاطر این شبی که در زندگی به من هدیه کرد سپاس می‌گویم. این جایزه را به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم و مطمئنم روح پدرم از بهشت نظاره گر من است. از جشنواره محترم کن و هیأت ژوری تشکر می‌کنم. از اصغر فرهادی تشکر می‌کنم که خیلی به من اعتماد کرد. از گروهی که با آن کار می‌کنم و از انرژی‌های ترانه علیدوستی تشکر می‌کنم.» وی افزود: «این جایزه از مردمِ من آمده است بنابراین آن را به خودشان برمی‌گردانم. این جایزه را با عشق به مردم سرزمینم تقدیم می‌کنم.»

شب پرفروغ کن برای سینمای ایران اما به همین‌جا ختم نشد. نام «فروشنده» بار دیگر خوانده شد؛ این بار برای بهترین فیلمنامه. اصغر فرهادی که بعد از اعلام نامش برای گرفتن جایزه بهترین فیلمنامه غافلگیر شده بود پریسا بخت آور همسرش را در آغوش گرفت و بعد از آن در سخنانی کوتاه گفت: «خیلی خوشحالم و واقعاً انتظارش را نداشتم پس از شهاب، فیلم یک جایزه دیگر هم بگیرد. فیلم‌های من معمولاً فیلم‌های شادی نیستند ولی خوشحالم که با جایزه‌هایی که تا الان گرفتم توانستم بخشی از مردم کشورم را خوشحال کنم. روزی به همراه فیلمبردارم برای تماشای نسخه نهایی فروشنده به سینمایی رفتیم؛ مسئول سالن گفت بیست دقیقه برای آماده شدن فیلم لازم است و در این فاصله فیلمی برایتان بگذارم؟ گفتم اگر خسته کننده نیست بگذار و آن فیلم «مد مکس» ساخته جورج میلر بود. همان موقع گفتم این نشانه خوبی است.این فرصت خوبی است که از هیأت داوران و تیری فره مو تشکر کنم، از دوست و تهیه کننده خوبم الکساندر مله گی تشکر می‌کنم و از گروهی که در کنارم بودند؛ از همسرم و پدر و مادرم به خاطر تحملی که در این سال‌ها داشتند تشکر می‌کنم. از صدابردارم (یدالله نجفی) که در اواسط فیلمبرداری این دنیا را ترک کرد یاد می‌کنم.»

برگزیدگان سایر بخش‌ها

در بخش بهترین کارگردانی اما همان طور که پیش‌بینی می‌شد کریستین مونجیو موفق شد برای فیلم «فارغ‌التحصیلی» بهترین جایزه کارگردانی را از آن خود کند. البته این جایزه تنها متعلق به او نبود و الیویه آسایاس هم برای فیلم «خریدار شخصی» نشان نخل طلا را با او شریک شد. جایزه بزرگ جشنواره کن به خاویر دولان کارگردان فیلم «این تنها پایان جهان است» اهدا شد. در همین حال جایزه هیأت داوران کن به فیلم «محبوب امریکایی» به کارگردانی آندریا آرنولد رسید. ژاکلین خوزه نیز برای نقش‌آفرینی در «ما' رُزا» جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. دوربین طلایی جشنواره کن برای فیلم «الهی» به هدی بنیامینا رسید. جایزه دوربین طلای جشنواره کن هرسال به بهترین فیلم اول یک کارگردان از میان فیلم‌های حاضر در جشنواره اعطا می‌شود.

خوانخو ژیمنیز برای فیلم «تایمکد» نخل طلای بهترین فیلم کوتاه جشنواره را از آن خود کرده است. در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم کن ژانپیر لئو بازیگر کهنه‌کار سینمای فرانسه نخل طلای افتخاری را دریافت کرد.

هیأت داوران این دوره از جشنواره، فیلم «من، دنیل بلیک» به کارگردانی کن لوچ را شایسته دریافت نخل طلای بهترین فیلم دانستند. هیأت داوران این دوره از جشنواره کن را کتایون شهابی، دونالد ساترلند، کریستن دانست، آرناد دسپلچین، مدس میکلسن، والریا گالینو، لاسلو نمش و ونسا پارادایس با ریاست جورج میلر کارگردان استرالیایی تشکیل می‌دادند. امسال «جورج میلر» کارگردان استرالیایی ریاست هیأت داوران بخش رقابتی شصت و نهمین جشنواره فیلم کن را بر عهده داشت.

پیام‌های تبریک

بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر بلافاصله بعد از اعلام برگزیدگان جشنواره کن با انتشار پیام‌های تبریک، موفقیت اصغر فرهادی و شهاب حسینی را شادباش گفتند. رضا میرکریمی مدیرعامل خانه سینما از جمله نخستین کسانی بود که موفقیت فیلم فروشنده را تبریک گفت و آن را رشک‌برانگیز خواند. حجت‌الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی هم در پیامی نوشت: این موفقیت را در هنگامه جشن امید، در روز نیمه شعبان به شما و مردم ایران بویژه سینماگران سرزمینمان تبریک می‌گویم. سینماگرانی که با دست‌های خالی اما دل‌هایی پر از عشق ایران را به گفته دبیر جشنواره کن به «کشور بزرگ سینمای جهان» تبدیل کردند. علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد فارابی، پرویز پرستویی، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، امین تارخ، علی دایی، امین حیایی، بهرام رادان، هانیه توسلی، رضا عطاران، محسن تنابنده، حمید فرخ‌نژاد، پژمان بازغی، محمدرضا عارف، سحر دولتشاهی، رامبد جوان، مهدی پاکدل، حسین پاکدل، هنگامه قاضیانی، گلاره عباسی، پولاد کیمیایی، نوید محمدزاده، پیمان معادی، بهنوش بختیاری، سالار عقیلی، نرگس آبیار، الهام پاوه‌نژاد، نیوشا ضیغمی، رضا صادقی، میترا حجار، حسن فتحی، حبیب رضایی، نیکی کریمی و بسیاری دیگر درخشش فیلم تازه فرهادی را در کن تبریک گفتند. همچنین وزارت امور خارجه امریکا با انتشار پیامی فارسی در صفحه توئیتر خود کسب 2 جایزه مهم جشنواره توسط فیلم «فروشنده» را تبریک گفت.

صداوسیما دوباره عقب ماند

در حالی که بسیاری از رسانه‌ها، وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌ها یکشنبه شب اقدام به پوشش آنلاین و لحظه به لحظه اختتامیه کن کردند و تعدادی از مطبوعات هم چاپ خود را عقب انداختند تا خبر موفقیت فیلم فرهادی را در صفحه اولشان منتشر کنند، رسانه ملی اما توجه چندانی به این موضوع نکرد و صرفاً آن را به‌اندازه یک خبر معمولی بازتاب داد. صدا و سیما بار دیگر از فضای مجازی و خیلی دیگر از رسانه‌ها عقب ماند و انتقاد بسیاری را برانگیخت. ایلنا، ایسنا، مهر و فارس خبرهای مراسم را به شکل زنده پوشش دادند و روزنامه‌هایی مثل ایران، آرمان، ابتکار، شرق، بانی فیلم، راه مردم، آفتاب یزد، شهروند، دنیای اقتصاد، شرق، مردم سالاری، وقایع اتفاقیه، صبا، هفت صبح و قانون خبر موفقیت «فروشنده» را در کن به شکلی گسترده در صفحه یک منتشر کردند.


ایران/گزارش «ایران» از نشست خبری سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی


از درخشش سینمای ایران در عرصه های جهانی خوشحالیم

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیروز از جایزه نخل طلای اصغر فرهادی و شهاب حسینی ابراز خشنودی کرد و در پاسخ به خبرنگار «ایران» مبنی بر اینکه واکنش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به کسب این دو جایزه برای سینمای ایران چیست، تأکید کرد: ما از ورود برخی فیلم‌های ایرانی به جشنواره‌های خارجی از جمله کن خوشحالیم و از اینکه محصولات سینمایی ما این گونه در عرصه جهانی می‌درخشد و قابلیت رقابت با سینمای جهان را پیدا کرده، استقبال می‌کنیم. حسین نوش آبادی در سومین نشست رسانه‌ای خود با خبرنگاران درباره رخدادهای جشنواره کن، لغو کنسرت‌های موسیقی، برگزار نشدن حج امسال و ادامه برپایی نمایشگاه در شهر آفتاب سخن گفت. او در ادامه سخنانش یادآور شد: فیلم‌هایی که به جشنواره‌های جهانی می‌روند علاوه بر اینکه باید از ویژگی‌های فیلم استاندارد جهانی برخوردار باشد باید واجد فرهنگ، تمدن و پیشرفت‌های ملت هم باشد. ما باید بتوانیم در آینده با تولید فیلم‌های بهتر ایده‌های خود را داشته باشیم. بنابراین صرف حضور و گرفتن جایزه کافی نیست. البته این کار ارزشمندی است اما نباید راضی باشیم چون نگاه غربی‌ها به کشورهای آسیایی و جهان سوم همیشه برتری‌جویانه است و ما باید بتوانیم در کنار فیلمسازی با ارائه تصویری روشن و زیبا برای معرفی فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی محتواسازی کنیم. وی در ادامه در پاسخ به سؤال «ایران» مبنی بر اینکه برنامه‌ای برای تجلیل از این هنرمندان در کشور برگزار خواهد شد، افزود: ما سه فیلم در جشنواره شرکت داده بودیم که یکی از آنها توانست دو جایزه به دست بیاورد قطعاً مسئولان ذیربط برای حضور موفقشان برنامه‌ای برای قدردانی و تشکر دارند.

راهکار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای لغو نشدن کنسرت ها

نوش‌آبادی در بخش دیگری از این نشست درباره راهکار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برابر لغو کنسرت‌های موسیقی گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی اصلی صدور مجوزهاست و مسأله اینجاست که وقتی اثری مجوز می‌گیرد باید اجرا شود.اگر قرار باشد مجوزها توسط برخی نهادهای دیگر لغو شوند، صادر نشود بهتر است. باید ساختار این موضوع را روشن کنیم که کدام نهاد تصمیم گیرنده‌ است و اگر نهاد حاکمیتی تصمیم می‌گیرد باید تا آخرین لحظه مجوزش اعتبار داشته باشد. البته سایر نهادها هم باید به وظایف خود عمل کنند ولی نه به این شکل که براساس برداشت‌ها و سلیقه خود کار را متوقف کنند. او در این باره یادآور شد که مکاتباتی با مسئولان ذیربط انجام شده و جلسات و مذاکراتی با برخی نهادهای مربوطه صورت گرفته است. وی ابراز امیدواری کرد که با تفاهم بیشتر این مشکلات برطرف شوند و شیوه‌نامه اجرایی کنسرت‌ها هم که یکطرفه تنظیم شده بود و اشکالات زیادی داشت با تفاهمی تمام جوانب و شئون در آن رعایت گردد تا مداخله‌ای در وظایف نهادها صورت نگیرد.

کارشکنی سعودی‌ها حج امسال را لغو کرد

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از این نشست درباره دیدار وزیر فرهنگ با برخی مراجع قم گفت: این اتفاق در طول سال برنامه‌ریزی می‌شود. در این دیدارها به کارشکنی‌های سعودی‌ها برای برگزار نشدن حج امسال هم اشاره شده است چرا که آنها با شروط منطقی ایران موافقت نکردند و شروط جدیدی را به وجود آوردند که تحقیرآمیز است و با حج ابراهیمی منافات دارد.


جام جم/بهروزافخمی : کن به فیلم های هوادار همجنس بازان امتیاز می دهد!


بهروزافخمی هفته پیش با روزنامه وطن امروز، مصاحبه ای کرد و حرفهای جنجالی در مورد جشنواره فیلم کن زد که حاشیه‌های دنیای مجازی را بدنبال داشت. او صبح امروز، در روزنامه هفت صبح در یادداشتی پاسخ تمام این حاشیه‌ها را به زبان کنایه و طنز داده است.

به گزارش جام جم آنلاین، افخمی هفته پیش با روزنامه وطن امروز، مضاحبه ای کرد و حرفهای جنجالی در مورد جشنواره فیلم کن گفت که حاشیه‌های زبادی در دنیای مجازی بدنبال داشت. بهروز افخمی که این روزها در تلویزیون، روزنامه و وسایل مختلفی ارتباط جمعی، به عنوان تریبون خود استفاده می‌کند، صبح امروز طی یادداشتی در روزنامه هفت صبح و با همان زبان کنایه‌ای به همه حاشیه سازان و اصطلاحا اشباح دنیای مجازی پاسخ داده است.

متن یادداشت «بی مغزی و داری با من سوخته جان بحث» را بخوانید:

جوجه های نازنین! لابد در جریان هستید که چند روز پیش باز هم آب ریختم در خوابگه مورچگان و جنجالی درست کردم که باعث تفریح و سرگرمی شد. اگر اصلا در جریان نیستید یک جست و جویی توی اینترنت بکنید و مصاحبه مرا توی روزنامه وطن امروز، سه شنبه هفته قبل بخوانید و لذت ببرید! خودم اصلا فکر نمی‌کردم که آن مصاحبه اینقدر بگیرد و این طور آه از نهاد پاپاراتزی‌ها و اشباح دنیای مجازی در بیاورد. اما مثل همیشه خوش شانسی آوردم و صاف زدم توی خال در هپروت فضای مجازی. سنگ پا گم شدگی عجیبی درست شد و اشباح بی نام و گمنام و پاپاراتزی‌های بدنام تا دلتان بخواهد جیغ و داد راه انداختند. چیزی که می‌شد از میان جیع و دادها و فحاشی ها تشخیص داد این بود که تقریبا هیچ کدام از اشباح جیغ زن و فریاد کش، حرف‌هایم را نخوانده اند یا خوانده اند و اما نفهمیده اند. به هر حال چه نخوانده و چه خوانده و نفهمدیده، تقریبا همه اشباح در مقابل تیتر مصاحبه واکنش نشان می دادند و مزخرف می‌گفتند. تیتر مصاحبه این بود که «کن جشنواره دگر باشان است»

حالا لابد می پرسید دگرباش یعنی چه؟ عرض به حضور شما که دگر باش لفظی است که اخیرا همجنسبازان و وارونه پوشان و بعضی از روشنفکران هوادار حق و حقوق آنها جعل کرده‌اند و اصرار دارند به جای واژه نامانوس همجنس بازی به کار برود. آنها ادعا می کنند که لفظ همجنس طنین معنایی ناخوشایندی دارد و حکایت از انحراف یا بیماری می‌کند. بنابراین باید لفظ دیگری به جای آن به کار گرفته شود که هیچ بار منفی نداشته باشد، من البته در باب صحت و سقم این ادعا و لزوم جایگزین کردن لفظ دگرباش به جای همجنس باز شبهه دارم و تردید دارم که این جایگزینی به فرض آنکه ممکن باشد و عملی بشود، دردی از دگر باشان دوا کند یا در نظرگاه منفی اغلب مردم نسبت به آنها تغییری ایجاد کند.

جایگزینی لفظ دگرباش به جای همجنس باز حتی ممکن است به ضرر دگرباشان تمام شود، چرا؟ چون مردم عادی و صاحب عقل سلیم معمولا بر سر لفظ دعوا نمی‌کنند اما روشنفکران اغلب بر سر الفاظ دچار سوءتفاهم می شوند و جدال‌های بیهوده به راه می‌اندازند. دقیق تر توضیح می‌دهم: لفظ همچنس باز به دلیل پسوندش طنین و آهنگی مثل قمار باز یا کفترباز دارد اما من هیچ قمارباز یا کفتر بازی را نمی‌شناسم که از به کار رفتن پسوند «باز» عصبانی شده باشد و مثلا ادعا کرده باشد که ما را قمار باز یا کفتر باز نخوانید چون پسوند این الفاظ همان پسوند همجنس باز است و این طوری به ما توهین می‌شود! اما می‌ترسم فردا روشنفکرانی که خودشان را دگر اندیش خطاب می کنند و هم‌فکران خودشان را با تعبیر دگراندیش موردتایید و تحسین قرار می‌دهند، یکهو ملتفت بشوند که بدجوری رکب خورده‌اند و لفظ دگرباش نه تنها طنین و معنایی شبیه به دگر اندیش دارد بلکه یک جور مزیت و برتریی در دگرباشی را نسبت به دگراندیشی القا می‌کند. به عبارت دیگر لفظ دگرباش این کنایه را به دگر اندایشان می‌زند که اگر تو شاعری من فوتبالیستم!

یعنی اگر تو دگر اندیشی تازه اندر خم یک کوچه ای و هنوز مانده تا اندیشه ات را زندگی کنی و چنان باشی که من دگرباشم که یک پله از دگر اندیشی جلوتر است و اندیشه را تبدیل به زیست و بودن کرده است. البته اینها بحث‌های فرهنگستانی است و جایش اینجا نیست بنابراین فعلا اکتفا می‌کنم به اینکه به دگرباشان هشدار بدهم خیلی روی این لفظ دگر باش اصرار نکنید! حالا برگردیم سر حرف خودمان، حرف همان است که گفتم و با جیغ و داد سنگ پا گم شدگان حقیقت تغییری نمی‌کند، کن جشنواره دگرباشان است. یعنی به دگرباشان یا همجنس‌بازان (یا هرچه!) آوانس می‌دهد و فیلم‌های هواداران این جماعت را امتیاز می‌دهد و در شرایط مساوی بین دو تا فیلم که هر دو دارای ساخت و پرداخت خوب و ارزشهای سینمایی باشند، اگر یکی از دو فیلم از دگرباشی حمایت و با دگر باشی همدلی نشان داده باشد، جایزه‌ها و تاییدات جشنواره کن به طرف فیلمی می‌رود که حامی و همدل دگرباشان است. این گرایش جشنواره کن توی ده پانزده سال اخیر خیلی آشکار شده و شدت گرفته و سه سال پیش وقتی فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی جایزه را به فیلم «آبی گرم ترین رنگ است» باخت، برای فیلمسازان ایرانی هم واضح و مبرهن شد. اشباح فضای مجازی که در دنیای واقعی تا کن که هیچ حتی تا سولقان خودمان هم نرفته اند و توی لپ تاپ‌ها به کفش‌های پاشنه بلند روی فرش قرمز با حسرت نگاه می کنند و خیال می‌بافند، بهتر است خفقان مرگ بگیرند و این بیت علی معلم دامغانی را حفظ کنند:

جماعت یه دنیا فرقه بین دیدن و شنیدن

برین از اونا بپرسین که شنیدها رو دیدن!


جوان/اولويت‌هاي صداوسيما بعد از تصريح رهبر انقلاب بر حضور در فضاي مجازي چه خواهد بود؟!


بازي شطرنج صداوسيما در فضاي مجازي

فضاي مجازي اكنون به ميدان عمل بزرگي براي صداوسيما تبديل شده است كه با حكم رهبري بايد حضور قوي و مؤثري در اين فضا داشته باشد. بعد از سال‌ها نفي فضاي مجازي اكنون زمان تعامل با آن رسيده و بايد ديد صداوسيما چگونه مي‌خواهد در فضاي تعاملي حضور داشته باشد.

نویسنده : محمدصادق عابديني

رهبر انقلاب در حكم انتصاب عبدالعلي علي عسكري به سمت رياست سازمان صداوسيما، سفارش مؤكد كردند تا صداوسيما در فضاي مجازي حضور مؤثر داشته باشد و به اين كار اهتمام بورزد. اين دستور مؤكد يكي از راهبردهاي مديريتي دوران علي عسكري خواهد بود. لزوم حضور صداوسيما در فضاي مجازي چيست؟ و اولويت‌هايي كه رسانه ملي براي حضور در فضاي مجازي بايد رعايت كند، چه چيز‌هاي خواهد بود؟


فضاي تعاملي براي رسانه‌هاي سنتي

فضاي مجازي عنواني نوظهور است كه حدود 34 سال پيش توسط گيبسون نويسنده كانادايي كه رمان‌هاي علمي و تخيلي مي‌نوشت به كار برده شد. در آن زمان ارتباطي كه از طريق رايانه‌ها برقرار مي‌شد، داستاني تخيلي بود و امروز بخش قابل‌توجهي از زندگي روزمره انسان‌ها را تشكيل مي‌دهد. فضالي مجازي تا سال‌ها از سوي تلويزيون نفي و حضور قدرتمند آن ناديده انگاشته شده است. حتي امروز هم كه برنامه‌هاي تلويزيوني از مخاطبانشان مي‌خواهند از طريق شبكه‌هاي اجتماعي با آنها در ارتباط باشند، از بيان مستقيم صفحات اين برنامه‌ها در شبكه‌هاي اجتماعي اجتناب مي‌كنند. با وجود اينكه چند شبكه اجتماعي هنوز فيلتر هستند و برنامه‌هاي اجتماعي تلويزيوني از مضرات عضويت در فضاهاي مجازي مي‌گويند، اما شبكه‌هاي راديو و تلويزيوني زير‌مجموعه صداوسيما در آنها صفحات رسمي دارند كه اتفاقاً برخي از آنها بسيار پربازديد نيز هستند.


حال كه در حكم انتصاب رئيس جديد صداوسيما، حضور فعال و مؤثر در فضاي مجازي تأكيد شده است؛ بايد ديد اين حضور چگونه از سوي مديران صداوسيما برنامه‌ريزي خواهد شد.


دكتر داوود نعمتي اناركي، عضو هيئت علمي صداوسيما در گفت‌و‌گو با «جوان» درباره لزوم حضور مؤثر صداوسيما در فضاي مجازي، ابتدا به ابعاد گسترده فضاي مجازي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: فضاي مجازي روابط انساني را به شدت تحت‌تأثير قرارداده و اين پديده نوظهور، محصول تكنولوژي ارتباطي است. فضاي مجازي وارد زندگي افراد شده و به آن جهت مي‌دهد و تعريف زندگي را تغيير مي‌دهد.

اناركي مي‌افزايد: اگر اين حضور و تأثير را قبول كنيم بايد به فكر تعامل و بهره‌برداري از فضاي مجازي باشيم و صداوسيما به عنوان رسانه نمي‌تواند از فضاي مجازي صرف‌نظر كند.


وي با اشاره به توسعه رسانه‌ها در طول زمان، از ايجاد راديو كه صرفاً صوت را ارائه مي‌كرد تا پديد آمدن تلويزيون كه در كنار صوت، تصوير را به مخاطبانش هديه داد، تولد فضاي مجازي را تحولي رسانه‌اي عنوان كرد و گفت: فضاي مجازي بسياري از محدوديت‌هاي فضاي رسانه‌های سنتی را ندارد و در زمينه اطلاع‌رساني اين امكان را به وجود آورده است كه هر فرد بتواند به عنوان رسانه‌اي شخصي توليد محتوا كند و آن را در اختيار ديگران قرار دهد. اين استاد ارتباطات، فضاي تعاملي را يكي از مزاياي فضاي مجازي مي‌داند كه در آن برخلاف گذشته كه برنامه‌هاي تلويزيوني با اعلام يك آدرس پستي يا شماره تلفن به صورت محدود با مخاطبانشان در ارتباط بودند، اين امكان را فراهم كرده كه مخاطب به صورت مستقيم با صداوسيما و برنامه‌سازان ارتباط برقرار كند و نظرات خود را در اختيار آنها قرار دهد. اناركي معتقد است: فضاي مجازي همچنين اين امكان را به رسانه ملي داده است كه به صورت مكانيزه شده اعلام برنامه و اطلاع‌رساني درباره توليداتش را در اختيار مخاطبان خود قرار دهد و دريافت كنندگان بيشتري از آن استفاده كنند.


فضاي مجازي رقيب يا مكمل رسانه‌هاي سنتي؟

استاد دانشگاه صداوسيما، با اشاره به خدماتي كه شبكه‌هاي تلويزيوني با استفاده از فضاي مجازي ارائه مي‌دهند، شبكه اجتماعي فيسبوك را به عنوان يكي از امكانات فضاي مجازي براي شبكه‌هاي تلويزيوني معرفي مي‌كند و مي‌گويد: اين شبكه اجتماعي امكاني را براي كانال‌هاي تلويزيوني ايجاد كرده است كه بتوانند در صورت ايجاد صفحه رسمي در فيسبوك برنامه‌هاي‌شان را به صورت زنده براي مخاطبانشان پخش كنند، با اين كار ديگر لازم نيست مخاطب برنامه‌هاي تلويزيوني در ساعت خاصي و با دسترسي به تلويزيون برنامه مورد علاقه‌اش را تماشا كند، در عوض با وسايل ارتباطي مانند موبايل يا تبلت در هر جا كه امكان اتصال به اينترنت داشته باشد مي‌تواند به صفحه اختصاصي آن كانال تلويزيوني برود و تلويزيون تماشا كند.


اناركي همچنين با اشاره به توليدات رسانه‌اي مخاطبان كه در فضاي مجازي پخش مي‌شود، اين پديده را يكي از محصولات فضاي مجازي عنوان كرد و گفت: امروزه بخش قابل توجهي از برنامه‌هاي تلويزيوني را محتواي توليد شده توسط مردم در فضاي مجازي تشكيل مي‌دهد كه شبكه‌هاي تلويزيوني بدون پرداخت هزينه توليد اين محتواها را پخش مي‌كنند و از مخاطبانشان مي‌خواهند محصولاتي را توليد كنند و از طريق شبكه مجازي در اختيار آنها قرار دهند. وي ايجاد كمپين‌ها در فضاي مجازي و بازخوردهاي ميليوني اين كمپين‌ها را يكي از ابزارهايي مي‌داند كه مي‌تواند به كمك رسانه‌ها و صداوسيما بيايد. اين استاد ارتباطات تصريح مي‌كند: پس در اين شرايط نمي‌توان گفت كه فضاي مجازي رقيب اصلي رسانه‌هاي سنتي است. شايد رقابتي نيز وجود داشته باشد اما در صورت بهره‌برداري درست از فضاي مجازي اين فضا مي‌تواند مكمل رسانه‌هاي سنتي باشد.


صداوسيما و اولويت حضور در فضاي مجازي

صداوسيما به عنوان رسانه ملي حضور در فضاي مجازي را از چند سال گذشته آغاز كرده است و اكنون با حكم مقام معظم رهبري اين حضور پررنگ‌تر نيز خواهد شد، اما چه اولويت‌هايي در اين دوره وجود خواهد داشت كه رسانه ملي به آنها بپردازد؟ دكتر اناركي معتقد است، اولويت صداوسيما در فضاي مجازي بايد در مرحله اول، شناسايي دقيق نقاط قوت و ضعف فضاي مجازي باشد و اينكه صداوسيما از حضور در فضاي مجازي قرار است چه دستاوردهايي داشته باشد. استاد ارتباطات دانشگاه صداوسيما مي‌گويد: حضور در فضاي مجازي نيازمند مكانيزمي است كه در آن بتوان ارتباط ميان رسانه ملي و مخاطبانش را تعميق داد و آنها را به صداوسيما نزديك‌تر كرد.


جوان/چرا مهمان آخر ناگهان گل سرسبد كن شد؟


خريدار خارجي « فروشنده » فرهادی

كسي جز خود اصغر فرهادي تا اين لحظه نمي‌داند كه چطور شد دو جايزه از مجموع هشت جايزه بخش مسابقه جشنواره فيلم كن به «فروشنده» رسيد؛ فيلمي كه درست در دقيقه 90 در جمع ساير رقبايش پذيرفته شد، اما ناگهان همه را به كنار زد و در مركز توجه قرار گرفت.

نویسنده : الناز خمامي زاده

«فروشنده» فرهادي در شبي كه كارگردانش هم ظاهراً از كسب دو جايزه سينمايي متعجب شده بود، ناگهان با خريدارهاي بسيار زيادي مواجه شد؛ شبي پر بها كه دو جايزه بهترين بازيگر مرد و بهترين فيلمنامه را براي اين فيلم به ارمغان آورد. جشنواره فيلم «كن» جشنواره رونمايي از فيلم‌ها است تا آنكه بخواهد به مانند آكادمي اسكار رويدادي سينمايي براي مرور و ارزيابي فيلم‌هاي اكران شده دنيا باشد. به همين خاطر تنها كساني كه در جشنواره كن حضور داشتند مي‌توانند معيارهاي اهداي اين جوايز به فيلم فرهادي را دريابند. در داخل كشورمان اما هنوز هرگونه اظهار نظري درباره فيلم فرهادي به بعد از آمدنش به ايران موكول شده است. همه منتظر هستند تا فرهادي با جوايزش به ايران بازگردد و البته با نسخه اصلي فيلمي كه در داخل كشور اظهارنظرهاي مختلفي درباره‌اش مي‌شود. جالب‌ترين اظهارنظر درباره فيلم «فرهادي» مربوط به سخنگوي وزارت ارشاد است كه خود مي‌تواند گوياي بروز برخي مشكلات براي اكران داخلي آن باشد. اگرچه هنوز كسي در داخل كشور اين فيلم را نديده، اما برخي رسانه‌هاي خارجي احتمال داده‌اند كه وجود برخي صحنه‌ها از جمله دو صحنه در اين فيلم، اكران آن را در ايران با مشكل مواجه كند.


نوش‌آبادي نيز روز گذشته و در نشست خبري خود درباره اين فيلم، صحبت‌هاي مهم و تعيين‌كننده‌اي را مطرح كرده است: «فيلم فروشنده يك فيلم ايراني بوده كه طبيعي است در داخل كشور هم اكران شود، منتها شايد ملاحظاتي در اكران داخلي صورت بگيرد... البته ما هنوز فيلم را نديده‌ايم و براساس قسمت‌هايي از فيلم كه در فضاي مجازي منتشر شده و نقدها و گزارش‌هايي كه خوانده‌ايم، نظر مي‌دهيم، اما قطعاً افتخار سينماي ايران در سطح جهاني مايه مسرت است.»


اینکه حتي سخنگوي وزارت ارشاد هم اطلاع دقيقي از محتواي «فروشنده» ندارد، از شوخی‌های روز است، زیرا ارشاد به این فیلم و فیلمنامه‌اش پروانه ساخت داده است! اما از سخنان نوش‌آبادی چنين بر مي‌آيد كه براي اكران داخلي احتمال اعمال هر گونه سانسور و مميزي بر محتواي اين فيلم مرموز وجود دارد. علاوه بر اين در داخل و خارج از كشور اظهارنظر و نقدهاي متنوعي درباره فيلم اخير فرهادي مي‌شود. بازار تبريك به عوامل فيلم گرم است از جمله آنكه حتي وزارت امور خارجه ايران و امريكا هم موفقيت اين فيلم در جشنواره كن را تبريك گفته‌اند! حتي در برخي رسانه‌هاي خارجي از اهداي دو جايزه به اين فيلم ايراني برداشت‌هاي سياسي مي‌شود، چنانچه سايت ورايتي در گزارشي تحت عنوان «چرا فيلم اصغر فرهادي نشان‌دهنده احياي سينماي ايران پس از توافق هسته‌اي است؟» فيلم فرهادي را نشانه احياي سينماي ايران پس از برجام عنوان كرده است. خبرگزاري فرانسه نيز به عقب‌تر برگشته و موفقيت سينماي ايران را به سياست ربط داده اما اينگونه نوشته كه هنوز تأثير انتخاب رئيس‌جمهور ميانه‌روي ايران بر سينما چيزي نيست كه به وضوح مشاهده شده باشد.


فرهادي معمولاً فيلم‌هايي چندلايه مي‌سازد؛ آثاري كه در پس لايه بيروني خود مفاهيمي غریب و لايه‌هايي زيرين دارند. اينكه كدها و پيام‌هاي واضح و ناواضح فيلم جديد فرهادي چيست و كدام مؤلفه‌‌هاي فيلمش موردپسند خريداران خارجي‌اش قرار گرفته، چيزي است كه در آينده كشف مي‌شود. او در نشست خبري فيلمش در كن بيش از هر چيز بر چالش ميان جريان رو به رشد مدرنيته و تناقضش با سنت‌گرايي و روايت شدن اين دو قطب متفاوت در زندگي و جامعه كنوني در فيلمش تأكيد كرده است. فرهادي صاحب آثاري با ارزش‌هاي فني بالا است. با اين حال بايد ديد كه وي در اثر جديدش جدا از ارزش‌هاي فني چه حرف‌هاي تازه‌اي را در حوزه انديشه و نقدهاي اخلاقي و ديني مطرح كرده كه تا اين حد مورد توجه مخاطبان خارجي‌اش در كن قرار گرفته است. تأثيري كه حتي توجه جيم جارموش، كارگردان مطرح سينماي دنيا را هم به خود جلب كرده تا او سينماي ايران را يكي از باغ‌هاي سينماي سياره خاكي بنامد. هرچند منتقدانی در داخل هم گفته‌اند «فقط عقب مانده‌هاباور می‌کنند که جایزه کن به فرهادی سیاسی نباشد!»


جوان/گفت‌‌و‌گوي «جوان» با مدير خانه موسيقي بسيج به بهانه تقدير رهبر انقلاب از نماهنگ «ارغوان»


آرزويمان شادي دل رهبر انقلاب بود

روز گـذشته دقـايقي پس از پخش نمـاهنگ «ارغوان»، پيـامي از طـريق دفتر مقام معظم رهبري به عـوامل و سازنـدگان اين نمـاهنگ اعلام شد.

نویسنده : بهنام صدقي

به گزارش «جوان»، سيد محمد حسين ميري، مدير خانه موسيقي بسيج در گفت ‌و ‌گو با «جوان» در خصوص پيام تشكر رهبر معظم انقلاب از نماهنگ «ارغوان» مي‌‌گويد: نماهنگ «ارغوان» جزو جديدترين محصولات خانه موسيقي و سرود بسيج است كه درباره شهداي مدافع حرم و فرزندان آنهاست. ما سال گذشته در نظر داشتيم كه اثري را در زمينه مدافعان حرم و با توجه به خلئي كه در اين زمينه وجود داشت، توليد كنيم. بالاخره پس از كلي تلاش اين كار را كه جزو اولويت‌هاي خانه موسيقي بسيج بود، انجام داديم و شكر خدا مورد توجه هم قرار گرفت. در واقع با همكاري گروه سرود نسيم قدر، دوستانمان در باشگاه فيلم سوره و به كارگرداني آقاي مهديار عقابي ايده اوليه شكل گرفت و سرود توليد شد.


بازخورد «ارغوان» در رسانه‌هاي غربي

ميري در ادامه مي‌‌گويد: بعد از توليد دريافتيم كه اين سرود به قدري قوي است و جاي كار دارد كه مي‌توان از آن يك كليپ خيلي خوب ساخت. شكر خدا پخش بسيار خوب و به تبع آن بازخوردهاي غيرقابل وصف در رسانه‌هاي مختلف غربي داشت. اين در حالي بود كه رسانه‌هاي غربي از اين سرود به عنوان نماهنگي كه بچه‌هاي ايران و به خصوص دانش‌آموزان را به جنگ و داشتن روحيه‌اي جنگي تشويق مي‌كند، ياد مي‌كنند. به طوري كه تلويزيون‌هاي صهیونیستی و رسانه‌هاي امريكايي و عربي از اين نماهنگ به اين عنوان ياد كرده‌اند.


«ارغوان» به دست مدافعان حرم رسيد

ميري مي‌افزايد: اين نماهنگ در شبكه صهیونیست‌ها هم دو بار پخش شده است. رسانه ملي و به خصوص شبكه پويا نيز در رابطه با پخش اين نماهنگ ارزشي تاكنون كم نگذاشته‌اند. اين سرود حتي به دست مدافعان حرم و بچه‌هاي جبهه سوريه نيز رسيده است. اين اتفاق خيلي خوب و مهمي براي ما بود. در اين نماهنگ فرزند يكي از شهداي حرم در نقش فرزند شهيد بازي كرده است كه همكلاسي‌هايش وارد منزلش مي‌شوند و براي اينكه به او نشان دهند او تنها نبوده و راه پدرش ادامه دارد، شروع به خواندن اين سرود مي‌كنند. اين نماهنگ با بازي اميرحسين فرزند شهيد تقي ارغواني، شهيد مدافع حرم در نقش واقعي خود توليد شده است. آرزويمان شادي دل رهبر انقلاب بود. به گفته ميري رهبر عظيم‌الشان انقلاب، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي نيز از طريق شبكه پويا اين نماهنگ را تماشا كرده بودند و بلافاصله پس از تماشا از دفتر رهبري معظم و معزز با مديران شبكه پويا و عوامل توليد اين نماهنگ تماس گرفته شد و حضرت آقا شخصاً از دست اندركاران توليد و پخش اين نماهنگ تشكر كردند. تمام اميد و آرزوي قلبي ما هم اين بود كه اين نماهنگ بتواند دل رهبري را شاد و رضايت ايشان را جلب كند. در واقع آرزويمان شادي دل رهبر انقلاب بود و شكر خدا به آرزوي قلبي‌مان نيز رسيديم.


دست به توليدات فرهنگي بيشتري خواهيم زد

سيدمحمد حسين ميري، مدير خانه موسيقي بسيج در خاتمه با اشاره به موهبت‌‌هاي رهبري به فعالان فرهنگي تأكيد مي‌كند: ان‌شاءالله با انگيزه‌اي مضاعف كاري را كه در خانه موسيقي بسيج راه انداخته‌ايم، با پشتوانه و پشتكاري قوي و همت و شدت و حدت بالايي ادامه خواهيم داد تا به اميد خدا در آينده‌اي نزديك دست به توليدات فرهنگي بيشتري بزنيم. لازم به ذكر است كه نماهنگ «ارغوان» به كارگرداني مهديار عقابي و بر اساس شعري از سيد ضياء محسني، كاري از باشگاه فيلم سوره حوزه هنري و تهيه شده در خانه موسيقي بسيج است.


جوان/در پي تبليغات متعدد برخي فيلم‌ها در شبكه‌هاي ماهواره‌اي


وزارت ‌ارشاد در قبال تخلف تهيه‌كنندگان 2 فیلم همچنان سكوت مي‌كند؟!

تهيه‌كنندگان فيلم‌هاي «ابد و يك روز» (سعيد ملكان) و «پنجاه كيلو آلبالو» (محمد و مصطفي شايسته) به دادگاه فرهنگ و رسانه احضار شدند ...

نویسنده : وحيد مهري

تهيه‌كنندگان فيلم‌هاي «ابد و يك روز» (سعيد ملكان) و «پنجاه كيلو آلبالو» (محمد و مصطفي شايسته) به دادگاه فرهنگ و رسانه احضار شدند و قرار است در روزهاي آتي (3 و 4) خردادماه سعيد ملكان و برادران شايسته به دادگاه بروند .

در دي ماه سال گذشته وقتي تبليغات ماهواره‌اي محصولات فرهنگي به اوج خود رسيده بود با پادرمياني رئيس سازمان سينمايي با متخلفان كه تعداد آنها كم هم نبود برخورد قاطعي صورت نگرفت. براساس پيگيري‌هاي خبرنگار سينمايي فارس اين بار شرايط متفاوت است زيرا بسياري از موارد كه در ماهواره تبليغ شده است بخش‌هايي از فيلم بوده كه در سالن سينما به نمايش درآمده است اما دو تهيه كننده‌اي كه به دادگاه احضار شدند اين بار علاوه بر تخلف از قوانين كشور درباره تبليغات در رسانه‌هاي معاند، بخش‌هايي از فيلم‌هايشان را به عنوان تبليغات به رسانه معاند ارائه دادند كه با تصميم شوراي پروانه نمايش آن بخش‌ها يا از فيلم حذف شده يا ميزان آن به يك يا چند پلان كوتاه تقليل يافته است. اما متأسفانه تهيه‌كنندگان كه صاحبان آثار هستند از فرصتي كه شبكه‌هاي معاند با مبالغ بسيار ناچيز در اختيار آنها قرار داده بهره برده و بخش‌هايي از فيلم را به عنوان تبليغات در اختيار رسانه‌هاي معاند قرار دادند كه در سينماهاي كشور يا اجازه پخش نداشتند و از فيلم حذف شده يا پلان‌هاي كمي از آن صحنه در فيلم وجود دارد به طور مثال ميزان رقصي كه در فيلم «ابد و يك روز» است بسيار كوتاه است اما در شبكه‌هاي ماهواره‌اي اين صحنه از فيلم به صورت كامل پخش مي‌شود كه در سينما به اين صورت نيست. همچنين در فيلم «پنجاه كيلو آلبالو» تمام موسيقي‌هاي لس‌آنجلسي آن در نمايش عمومي حذف شده است اما در تبليغات ماهواره‌اي از موسيقي‌هاي لس‌آنجلسي استفاده شده است.

با توجه به خلأ قانوني كه در حوزه تبليغات در شبكه‌هاي ماهواره‌اي وجود دارد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي وقتي با تخلف تهيه‌كنندگان مواجه شد به وظيفه خود كه مشخص‌كردن موارد تخلف و تذكر (به صورت كتبي) عمل كرده است اما برخورد با متخلفان در حيطه مسئوليت دستگاه‌هاي ديگر قرار دارد كه موارد تخلف را بايد پيگيري كنند.

به نظر مي‌رسد با توجه به تعهداتي كه تهيه‌كنندگان براي تبليغ فيلم‌هايشان در رسانه ملي دارند، تخلف تهيه‌كننده فيلم «ابد و يك روز» بيشتر خواهد بود زيرا در تعهداتي كه تنظيم شده است تهيه‌كنندگان موظف به عدم ارائه تبليغات فيلم به شبكه‌هاي ماهواره‌اي مي‌شوند.

تهيه‌كننده اين فيلم علاوه بر زيرپا گذاردن قانون بايد به اين مهم هم توجه مي‌داشت كه به بخش تبليغات رسانه ملي تعهد داده است و نبايد خلاف آن عمل مي‌كرد و اين تخلف نيز به تخلفاتش اضافه مي‌شود و رسانه ملي هم مي‌تواند از اين تهيه‌كننده متخلف شكايت كند. اما در اين شرايط كه وزارت ارشاد در حوزه فرهنگ تنها عنصر حاكميتي و نظارتي است بايد از اقدام قوه قضائيه و رسانه ملي حمايت كند و تا حل نشدن خلأ قانوني در خصوص برخورد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با متخلفان، بهتر است به اين مهم توجه داشته باشد كه با تهيه‌كنندگان متخلف برخورد كند و حداقل كاري كه در اين ميان مي‌تواند انجام دهد اين است كه با تقاضاهاي ساخت اين تهيه‌كنندگان (كه بعضاً دو يا سه فيلمنامه است)، موافقت نكند، اين حداقل انتظاري است كه از وزارت ارشاد در شرايط فعلي - خلأ قانوني در برخورد با اين متخلفان - مي‌رود. علاوه بر دستگاه‌هاي مربوط بايد وزارت ارشاد هم با عده‌اي سودجو كه از اين خلأ قانوني بهره مي‌برند، برخورد كند.


جوان/گفت‌وگو با پروفسور يحيي بونو مترجم و مفسر فرانسوي قرآن


در غرب به توضيح و تفسير قرآن نياز است

در حاشيه انتشار نامه دوم رهبري به جوانان غربي و امريكاي شمالي گفت‌وگوي كوتاهي داشتيم با پروفسور كريستين بونو كه پس از تشرف به اسلام نام يحيي علوي را براي خود برگزيده است. ...

نویسنده : معصومه طاهري

در حاشيه انتشار نامه دوم رهبري به جوانان غربي و امريكاي شمالي گفت‌وگوي كوتاهي داشتيم با پروفسور كريستين بونو كه پس از تشرف به اسلام نام يحيي علوي را براي خود برگزيده است. وي كه سال‌ها پيش متأثر از آثار و انديشه‌هاي امام خميني مسلمان و شيعه شد هم‌اكنون از انديشمندان شناخته شده جهان اسلام است كه علاوه بر علم فلسفه در ترجمه تفسير قرآن به زبان فرانسه نيز از استادان شناخته شده محسوب مي‌شود كه حتي در مسابقات تفسير قرآن هم به عنوان داور حضورداشته است. بونو كه چندي پيش در دومين شب علوم انساني به همراه حجت‌الاسلام خسروپناه رئيس مؤسسه پژوهشي حكمت مورد تقدير قرار گرفت درباره نامه رهبري معتقد است نبايد تنها به خود نامه اكتفا نمود و بايد در كنار آن مراكز و سازمان‌هاي مسئول تفاسير موضوعي قرآن را نيز ارائه دهند. همچنين از روش‌هاي نوين تبليغي بهره گيرند؛ چراكه فضا و نيازهاي فرهنگي غرب را نيز دراين ميان بايد در نظر گرفت.


پروفسور! نظر شما درباره نامه‌هاي مقام معظم رهبري به جوانان غربي در فرانسه چيست؟

نامه اول را ديدم. هنوز نامه دوم را نديدم. خبري از واكنش واقعي و آماري ندارم ولي نسبت به كشور فرانسه مي‌توانم نظر بدهم. من خيلي اميدي كه نتيجه بدهد را در اين كشور ندارم مثلاً دعوت به مراجعه قرآن حركت بسيار خوبي است ولي تجربه نشان مي‌دهد محتواي قرآن با ادبيات و فرهنگ مسيحيت فرق مي‌كند چه در كتاب مقدس و چه در ادبيات ديگر. اكثريت وقتي به قرآن مراجعه مي‌كنند آن را نمي‌شناسند. به نظرم بايد به جاي اينكه اولين چيز قرآن باشد آخرين مورد باشد. قرآن موضوعات مختلفي دارد. سوره‌هاي قرآن متنوع هستند. نامه امام به گورباچف مي‌گويد من شما را خسته نمي‌كنم با موضوعات قرآني چون تازه اول كار است نمي‌توانيد متوجه شويد كسي كه عرب باشد متوجه مي‌شود و تحت تأثير قرآن قرار مي‌گيرد ولي كسي با ترجمه فرانسوي قرآن اصلاً چيزي متوجه نمي‌شود.

آيا مشكل ترجمه‌هاي قرآن است؟

متون ادبي چه شعر و چه نثر بيشتر از همه اينها كتاب مقدس قرآن، زيبايي زيادي در ادبياتش وجود دارد كه اين زيبايي اصلاً در ترجمه درك و اجرا نمي‌شود. ممكن است كمي با شنيدن صداي زيباي قرآن آن را درك كنند ولي در متن ترجمه‌اي شده زيبايي قرآن را نمي‌توان ديد يا شنيد و حس كرد.

پيشنهاد شما چيست؟

اين باز مي‌گردد به مخاطب، هركس باشد بايد از يك راهي بياوريمش ولي مثلاً اگر عرب سني و فرانسوي با تحصيلات متوسط را در نظر بگيريم بايد از معنويت و قدرت بالايي كه دارد صحبت كرد و توحيد را برايشان گفت.

در خود قرآن هم مي‌بينيم با اهل مكه شروع شده. همه آيات مكي يك دستور فقهي ندارد. همه از عدالت، توحيد و معاد است. در كشورهاي اروپايي هم بايد مانند دوران مكه بود، توصيه به معاد و توحيد در رأس است. در مكه دوره‌هايي ايجاد جامعه و مجموعه‌اي مومن بايد اول اين دوره ايجاد شود وقتي اين دوره شكل گرفت خودشان را شناختند، مي‌پسندند. سپس كم‌كم وارد مرحله قانونگذاري شد تا مدينه فاضله ايجاد شود

يعني شما معتقديد به جاي اينكه قرآن را به آنها بدهيم كه موضوعات مختلف دارد بايد قرآن موضوعي به آنها بدهيم؟

بايد اول موضوعات مربوط به توحيد را نشان داد و اينكه بتوان به شبهات آنها جواب داد و از اصل مطلب برايشان گفت. اختلاف ما بر حجاب نيست، بلكه نقطه ب بسم الله است. اول بايد اعتقاد به خدا وجود داشته باشد بعد به مراحل بعدي برويم. ما در غرب با افرادي مواجه هستيم كه اصلاً چنين اموري بين آنها مطرح نيست و حتي وجود خدا را قبول ندارند و منكر مي‌شوند پس بايد اول روي وجود خدا و توحيد كار شود.

نامه منتشر شده به خاطر سياه نمايي داعش از اسلام است، به نظر شما خواندن قرآن نمي‌تواند قضيه را براي آنها درباره اين موضوع حل كند؟

بله، چون اتفاقاً متخصصان آنها تمام آيات متقابل را مي‌دانند تا فتنه كنند. فتنه بدتر از قتل و كشتار است اين را هم ما داريم. نياز به توضيح زياد و تفسير است بايد جواب داشته باشيم و اين بزرگ‌ترين كار ماست.

به شاگردانم هم گفتم اگر مي‌خواهيد پايان‌نامه بگيريد بايد موضوع پايان نامه شما در اين زمينه باشد. بچه‌هاي نسل ايراني، عراقي و... كه در فرانسه زندگي مي‌كنند و به مدارس فرانسه مي‌روند آنجا هرچه مربوط به انقلاب فرانسه است را مي‌آموزند يا ايراني ملحدي كه سؤال مي‌كند چرا مسلمانيم و... بايد همه شبهات را تقريباً جمع‌آوري كنيم. اگر براي تك‌تك آنها جوابي نداشته باشيم فايده ندارد بايد به شبهات اينها جواب بدهيم.

خود شما ملحد بوديد چطور با قرآن آشنا شديد؟

من اول با قرآن آشنا نشدم. تا تسلط به زبان عربي پيدا نكردم هيچ ترجمه‌اي از قرآن را نخواندم، مي‌خواستم عربي بدانم تا بتوانم به قرآن و متن اصلي آن مراجعه كنم براي همين به هيچ متني رجوع نكردم چون اگر اينطور بود دچار اشتباه مي‌شدم.

شما با كسي آشنا شديد يا از طريق كتاب مسلمان شديد؟

كتاب رنه گنون را خواندم و شاگردان فكري او را شناختم. او صوفي بود. وي در مقاله «تاريخ دهم محرم» مي‌نويسد:سالگرد واقعه كربلا خروج موسي و بني اسرائيل بود چون در مصر نوعاً اينطور است و تصوف به عنوان محبت اهل بيت معرفي مي‌شود. در امريكا شوان بود تقريباً در ادامه رنه گنون؛ منتها اختلاف نظر داشتند ولي در يك كل بودند. شوان توجه به اميال نفساني داشته و كتاب‌هايش جالب است. چون قوي است. هرچه بيشتر جلو برويم مي‌بينيم نفسانيات آن هم بيشتر مي‌شود.

آيا در غرب بيشتر استادان و محققان مسلمان مي‌شوند یا مردم عادی؟

در دوران جواني من كساني كه اغلب شيعه شدند ممكن است در نسل‌هاي اول بيشتر افراد پخته و دانشگاهي بودند. نسل من بيشتر جوان‌تر بوديم الان كمتر شدند نه الان تأثير تبليغات سطحي‌تر مثل سلفي و داعش مسلمان مي‌شوند نسل امروز كه متأثر از وهابيت هستند نسل تحقيق نيستند، در خانواده‌اي كه پدر بيكار و مادر شرابخوار است بچه‌ها مي‌بينند دوستانشان در ماه رمضان سيگار نمي‌كشند و مشروب نمي‌خورند برايشان جالب است. بچه‌هاي شمال آفريقا شراب مي‌خورند، نماز هم مي‌خوانند زيرا دين را سطحي دريافت كرده‌اند. بيشتر احساسي و عاطفي بوده‌اند.

در فيلم فرانسوي «خيرالله» كه درباره همين فضا ساخته شده است همه اين موضوع را به وضوح مي‌بينيم. يك مبلغ سلفي بچه‌ها را جذب مي‌كرد و مي‌گفت اگر به گناه دچار شديد تقصير شما نيست جايگاه شما اينجا نبوده بعد بچه‌ها متأثر از تبليغات او بعد از يكي دو تا نماز و صحبت‌هاي وي، كمربند انتحاري مي‌بستند و عمليات انتحاري مي‌كردند؛ البته اين كل مطلب نيست. ولي اكثريتي كه سلفي‌ها جذب مي‌كنند را براي نيروي پياده نظام عملياتي مي‌خواهند كه اين طيف را جذب كنند.

شما گفتيد نامه تأثير‌گذار نبوده است؟

خيلي تأثيرگذار است اما نامه فرستادن يك مطلب است كه اهميت دارد، مراجعه مستقيم به قرآن مطلب ديگري است. به نظرم براي افرادي كه مراجعه مستقيم به قرآن ندارند و تفسيرهاي آن را ندارند نامه تنها جواب نمي‌دهد.

فرانسه كشور هنر است فكر مي‌كنيد تبليغ اسلام دراين كشور بهتر است به زبان هنر باشد يا منطق؟

از هر دو وسيله مي‌توان استفاده كرد. مخاطبان مختلف هستند؛ افرادي كه متأثر از زيبايي و هنر هستند به‌اصطلاح قلوب جمالي دارند و مخاطباني جلالي و برخي عقل گرا و منطقي هستند كه در سايت‌هاي مختلف فعاليت دارند؛ بنابراين مهم است كه از همه اين ابعاد در تبليغ استفاده شود. زيرا همه استدلالي نيستند برخي را بايد با زبان هنر جذب كرد چون عاطفي هستند البته اكثريت مردم فرانسه عاطفي هستند و اقليت نخبه‌اي استدلالي هستند.

پس تبليغ اسلام با زبان هنر بيشتر مورد نظر شماست؟

دعا هنر است ولي مفاهيم عقلي را به صورت زيبا مطرح كرده است. مهم‌ترين مفاهيم را اهل بيت با زبان هنر به مردم منتقل كردند.


رسالت/حسين عزيزي، مدير و موسس انجمن هنرمندان انقلاب اسلامي: تمام هنرمندان در مقابل تهاجم فرهنگي به خط شوند


سيدكمال الدين حسيني ساوجي

اشاره:

حسين عزيزي يكي از دلسوزان فرهنگ و هنر اين مرز و بوم است كه سال‌هاست بدون توقع و با دست خالي اولا در صدد حمايت از هنرمندان است و ثانياً در راه هنر ارزشي گام برمي‌دارد. او يكي از هنرمندان ولايي و دلسوخته است كه درد و رنج هنرمندان را با عمق وجودش درك كرده و در صدد رفع آنها در حد وسع و امكانات برآمده است.

از اين رو 18 سال است كه كانون خدمات رفاهي هنرمندان را تاسيس كرده و اعضايي را جذب نموده و سعي كرده محملي باشد براي رفع مشكلات آنان و كمك هرچند كوچك در رفع مسائل مادي، معنوي و كاري هنرمندان. وي كانون يا انجمن هنرمندان انقلاب اسلامي را تاسيس كرده است. به بهانه تاسيس اين انجمن با او گفتگويي انجام داده‌ايم كه ذيلاً به حضور خوانندگان فرهيخته تقديم مي‌شود.

اين انجمن چند وقت است كه تاسيس شده و ضرورت تاسيس آن چه بوده است؟

كانون هنرمندان انقلاب اسلامي نزديك به يك سال و نيم است كه فعاليت‌اش را آغاز كرده. هدف‌مان هم بيشتر حمايت از هنرمندان ارزشي و كارهاي اين عزيزان است. در همه رشته‌هاي هنري فعاليت‌مان را آغاز كرده‌ايم، جرقه شروع به كار اين كانون را هم مدد گرفته‌ايم از فرمايشات حضرت آقا، كه چندين سال است در بحث كارهاي فرهنگي و مقابله با تهاجم فرهنگي بسيار تاكيد دارند. با دوستان و هنرمندان ارزشي نشست‌هايي داشتيم و مقرر شد كه سربازهاي آماده‌اي باشيم براي حضرت آقا و در ركاب‌شان باشيم. به خاطر همين تصميم گرفتيم از رهنمودهايي كه حضرت آقا در زمينه مسائل فرهنگي و هنري فرموده‌اند، بهره‌مند بشويم و بتوانيم ان‌شاءالله قدم‌هايي هر چند كوچك در اين زمينه برداريم.

اين كانون، مستقل عمل مي‌كند يا زير نظر ارگان يا سازمان خاصي است؟

ما ‌خواستيم از طريق وزارت كشور اين كانون را ثابت كنيم. سوابقي هم داشتيم در خصوص موضوعات مختلف فرهنگي ـ هنري. مثلاً دعوت از هنرمندان در تجمعات حمايت از شهداي غزه، بحث جنگ‌هاي 33 روزه لبنان و... وقتي به وزارت كشور مراجعه كرديم متاسفانه كانون را ثبت نكردند. حالا علتش چه بود، نمي‌دانيم! بعد آمديم از طريق سازمان فرهنگي هنري شهرداري و از عزيزان فرهنگسراي آتي راهنمايي گرفتيم كه همين جا بايد از مديران فرهنگسراي آتي و سازمان فرهنگي هنري شهرداري كمال تشكر و قدرداني را بنمايم. اين دوستان پيشنهاد ثبت كانون را در سازمان فرهنگي هنري شهرداري دادند كه در اصل در حال حاضر مجوز ما زير نظر سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران است.

سازمان فرهنگي هنري شهرداري تا به حال كمك مالي به كانون كرده و اگر بوده در چه حد و چگونه؟ و شما چه انتظاري از سازمان داريد؟

اولا در بحث گرفتن مجوز دوستان خيلي به ما كمك كردند. در زمينه فعاليت‌هايي كه آغاز كرديم در مناسبت‌هاي مختلف طرح‌هايي داديم و در حد كمي اجرا شد. منتها انتظار ما اين است كه تمام سازمان‌ها و ارگان‌ها و مسئولين تمام قد بيايند و در زمينه‌هاي فرهنگي و هنري به خط شوند. در هر حال مشكلاتي در خصوص حمايت‌هاي مالي و معنوي هست كه متاسفانه آن طور كه بايد باشد، نبوده است.

با توجه به اينكه شما مبحث تهاجم فكري، فرهنگي و هنري را مطرح كرديد و با توجه به اينكه حضرت آقا سال‌هاست تاكيدات موكد در خصوص تهاجم فرهنگي و مقابله با آن دارند، ارگان‌هايي كه كارشان در اين راستاست مانند بسيج هنرمندان يا بخش فرهنگي و هنري سپاه يا بخش فرهنگي هنري بسيج ادارات، آيا شما سراغ اينها رفته‌ايد و اگر رفته‌ايد آيا كمكي كرده‌اند يا فقط در حد حرف بوده است؟

در پاسخ اين سوال شما، متاسفانه بايد عرض كنم كه در اين چند وقت همراه دوستاني كه همكاري داريم با تمام وجود اين را لمس كرديم كه مقوله مقابله با تهاجم فرهنگي غريب مانده است. تعدادي از عزيزان هنرمند كه خيلي هم با تفكر ما همسو نيستند، آمده‌اند به خاطر فرمايش حضرت آقا به خط شده و اعلام همكاري كرده‌اند كه بيايند و فعاليت‌هاي فرهنگي هنري هم انجام بدهند اما متاسفانه بعضي از ارگان‌ها و مراكزي كه بايد اين بحث را پيگيري كنند و حمايت‌هاي لازم را انجام بدهند، فقط به برگزاري جلسه و مسائل آماري بسنده كرده‌اند. مثلا در مباحث تهاجم فرهنگي در بحث ايثار و شهادت جلسه گذاشته مي‌شود، عكس و گزارش و فيلم تهيه مي‌شود و بيلاني ارائه مي‌گردد و آماري داده مي‌شود، در همين حد و ديگر بيشتر از اين حمايتي صورت نمي‌گيرد. متاسفانه بايد اين را ذكر كنم كه بايد جزو يك گروه خاصي باشيد كه بودجه در دست آن عزيزان است و خواسته يا ناخواسته فقط به دوروبري‌هاي خودشان مي‌رسند. اصلا نمي‌آيند ببينند متن كار چي هست، به قول معروف ارزشي هست يا نيست، اصلا بازدهي اين كار به چه صورت است؟ من خودم چندين مورد شاهد بوده‌ام كه كارهايي بوده است كه اساتيد و كارگردانان خوب و ارزشي كه مي‌خواستند كار بكنند و ارائه داده‌اند اما كار به آنها داده نمي‌شود و به كساني كار مي‌دهند كه واقعاً غريبه هستند با بحث ايثار و شهادت و اصولاً و فقط مي‌خواهند آن كار را به صورت كليشه‌اي انجام دهند و آن بودجه را بگيرند.ما كارهاي خيلي ارزشي و فاخري انجام داديم، جاهاي مختلفي رفتيم، به ارگان‌هايي كه احساس مي‌كرديم ما را از خودشان مي‌دانند و به عنوان ارگان‌هاي ارزشي و مروج ايثار و شهادت شناخته شده‌اند، مراجعه كرديم. مثلا تئاتري را آماده كرديم به نام حريم حرم كه در ارتباط با بحث دفاع مقدس، ايثار و شهادت و بحث مدافعان حرم بوده و اولين نمايش در اين زمينه بوده است.اين نمايش كاملا توضيح داده كه علت اين دفاع چيست يعني يك بحث كاملاً آموزنده و آگاهي دهنده براي عموم جامعه. خب مثلا مراجعه مي‌كرديم به اين ارگان‌ها، در ظاهر خيلي ما را تحويل مي‌گرفتند، خيلي استقبال گرم و صميمي مي‌كردند و مي‌گفتند اين از اولويت‌هاي ماست، خيلي كار قشنگي است، متن عالي، نويسنده وكارگردان هم شناخته شده است. بسيار خب ما حمايت مي كنيم اما الان دقيقا متاسفانه 5 الي 6 ماه است كه امروز و فردا مي‌كنند و ما هيچ حمايتي دريافت نكرده‌ايم و كارمان همان‌طور مانده است.

متاسفانه كارهايي هست كه در حد ايثار و شهادت يا كارهاي ارزشي ثابت ولي متاسفانه بودجه‌هاي كلاني مي‌گيرند.

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه اصولا وظيفه‌اس حمايت از تئاترهاي ارزشي است، متاسفانه مي‌بينيم كه از نمايش‌هاي ديگري حمايت ‌كنند كه بعضاً با فرهنگ ما هم بيگانه‌اند و به مسائل روز جامعه ما هم چندان ربطي پيدا نمي‌كنند.

اما وقتي كه به موضوع كارهاي ارزشي، بحث ايثار و شهادت، دفاع مقدس، دفاع از حرم و مدافعان حرم كه مي‌رسد در ظاهر استقبال خيلي خوبي مي‌شود اما در باطن هيچ‌گونه كمك و حمايتي نمي‌شود.

در واقع من اين‌طور استنباط كردم كه كار با ارگان‌هايي كه بايد به هنرمندها و كارهاي ارزشي كمك كنند و اتفاقاً بودجه هم براي اين كار دريافت مي كنند، اختصاصي شده است، يعني يك سري افراد خاصي با يك رابطه‌هاي خاصي بايد آنجا باشند تا بتوانند اين بودجه و حمايت را دريافت كنند وگرنه اگر كار شما بهترين كار هم باشد اما رابطه نداشته باشيد به اصطلاح كلاه‌تان پس معركه است.

من بايد بر اين نكته تاكيد كنم كه اين ارگان ها با غرض‌ورزي و از روي عمد اين كار را نمي‌كنند. افرادي كه در بخش فرهنگي برخي ارگان‌ها قرار داده شده‌اند آشنايي با متخصصين اين هنر ندارند و خودشان هم متخصص اين كار و اين هنر نيستند. اگر نياز باشد به صورت مصداقي هم مي‌گويم. مثلا كار مذهبي را انجام دادند، نويسنده متن خوبي را نوشته، معروف هم بوده، معتقد هم بوده ، بودجه خوبي هم گرفته‌اند. اما كسي را كه به عنوان كارگردان گذاشته‌اند نه تنها اين كاره نبوده بلكه به لحاظ مسائل اعتقادي و اخلاقي مشكلاتي هم داشته در صورتي كه مي‌توانستند از نويسنده كه خودش كارگردان حرفه‌اي بوده بخواهند كار را به انجام برساند نه تنها اين اتفاق نيفتاده بلكه متن هم به نام شخص ديگري خورده است و نمايش به جاي سي روز، چهار روز اجرا رفته. جالب اينجاست كه نويسنده بارها اشكال كار را هم به نماينده آن ارگان كه در گروه بوده گوشزد كرده اما كسي گوش نداده.خب اين يعني چه؟ حالا بودجه هزينه شده، كار كه مذهبي بوده و بايد مخاطب را جذب كند، چهار روز اجرا رفته، آن هم در يك جاي دور و پرت. خب اين واقعا در عرصه فرهنگي ـ هنري ما فاجعه است.

بنده نظرم اين است كه ما داريم از داخل خودمان به خودمان تهاجم فرهنگي مي‌كنيم. من فقط اين را مي‌توانم بگويم به عنوان يك سرباز كوچك كه در عرصه فرهنگي ـ هنري دارم فعاليت مي‌كنم و در اين راه قدم برمي‌دارم الان آن طور كه بايد و شايد در ركاب حضرت آقا نيستم يعني تا جايي كه به نفعم باشد خودم را سرباز نظام معرفي مي‌كنم ولي پشت پرده كار ديگري مي‌كنم كه هيچ سنخيتي با انقلاب اسلامي ندارد. به عنوان نقد سازنده بايد گفت: وقتي يك تئاتر چهار روز اجرا مي‌شود كه معلوم نيست كجا هست و اعلام عمومي هم نمي‌كنند معلوم است كه صرفاً مي‌خواهند بيلاني بدهند و بودجه‌اي بگيرند، بعد آن وظيفه‌اي كه ما بايد همه را به تالارهاي نمايش بكشيم چه مي‌شود؟

يك مثال قديمي هست كه مي‌گويد دوست هميشه اشكالت را مي‌گويد اما دشمن مي گويد مي‌خواستم بگويم. الآن اين بحثي كه داريم همين است. ما مي‌خواهيم به عنوان يك دوست به اين دوستان عزيزمان بگوييم ما هر وقت كه صحبت‌هاي حضرت آقا را گوش نكرديم چه ضربه‌هايي خورده‌ايم.

مورد داشتيم كه در نشريات چاپ شده كه مثلا يك اتفاقي افتاده بعداً فهميده‌اند حضرت آقا يك سال قبل اخطار كرده بوده‌اند، ولي كسي توجه نكرده. چرا وقتي كه ما يك شخصي مثل حضرت آقا را داريم كه راه را به ما نشان مي‌دهند و مي‌گويند كدام راه است و كدام بيراه، چرا بايد بياييم كاري كنيم كه هم دل اين بزرگ مرد را برنجانيم، هم خودمان را به دردسر بيندازيم و بعد تاسف بخوريم؟ من بحثم كل مردم هستند و هنرمندان. نه فقط هنرمندان ارزشي. من هنرمنداني ديده‌ام كه اگر زمينه‌اش فراهم شود دوست دارند بيايند و كارهاي ارزشي انجام بدهند اما متاسفانه بي‌مهري‌هايي در زمينه‌هاي هنري به‌خصوص در بخش‌هاي مذهبي ديده‌اند كه زده شده‌اند و نمي‌آيند سمت فعاليت و كار كردن در بخش فرهنگي و مقابله با تهاجم فرهنگي.

من مثلا با هنرمندان حرفه‌اي صحبت كرده‌ام، وقتي دعوت به همكاري مي‌كنيم از هنرمندان درجه يك، مي‌گويند، فعاليت هنري يك هزينه‌اي دارد، وقتي كه ما كار را انجام مي دهيم زماني كه مي‌خواهند هزينه ما را بدهند به قدري اذيت مي‌كنند كه آدم پشيمان مي‌شود و مي‌رود و عطايش را به لقايش مي‌بخشد. خب بايد علتش را پيدا كرد. چرا بايد هزينه براي كارهايي بشود كه ارزش هنري ندارند و ديده هم نمي‌شوند و بازخورد معكوس دارند؟

يعني ما هزينه مي‌كنيم به جاي آنكه يك كار فاخر فرهنگي داشته باشيم، كار تكراري داريم. تازه متاسفانه بليت‌هايش هم پيش فروش شده و با اتوبوس كارمندان آن ارگاني كه سفارش شده مي‌آيند و سالن را پر مي‌كنند، اما آيا اين درست است؟

اگر بتوانيم هزينه كنيم و يك كار فاخر ارزشي به صحنه ببريم و بتوانيم مخاطباني را كه زياد با بحث فرهنگ ايثار و شهادت آشنايي ندارند يا اعتقادي به اين مبحث ندارند، جذب كنيم، شاهكار كرده‌ايم. اينك بياييم فقط يك بودجه جذب كنيم، يك گزارش و بيلان و آمار كاري بدهيم كه مثلا به مسئول بالادستي‌مان بگوييم كه ده تا كار تئاتر انجام‌داده‌ايم، كار مذهبي و ايثار و شهادت انجام داده‌ايم. در صورتي كه هيچ كدام‌شان آن طور كه بايد كارهاي تاثيرگذار در جامعه نبوده‌اند، كار درستي نيست. من نمي‌گويم كاري انجام نمي‌شود، مي‌گويم مديريتي كه در بخش فرهنگي و هنري دارد اعمال مي‌شود، از نظر بنده كه به عنوان يك سرباز كوچك در اين عرصه در حال فعاليت هستم، اشتباه است. ما اگر بياييم كاملاً از رهنمودهاي حضرت آقا و صحبت‌ها و بياناتي كه در اين خصوص گفته‌اند استفاده كنيم و همان مسير را برويم مطمئناً و قطع به يقين بازدهي خوبي خواهيم داشت و به آن نتيجه‌اي كه مي‌خواهيم مي‌رسيم.

* در واقع شما مي‌فرماييد كه بايد جاذبه داشته باشيم و مديريت درست و اصولي بكنيم. پايه متخصص اين كار را بشناسيم و دعوت به همكاري بكنيم. گاهي ديده شده كه از افرادي دعوت به كار كرده‌اند كه اين كاره نبوده‌اند و رفته‌اند و به يكباره كارگردان شده‌اند و كارهايي را انجام داده‌اند كه جايي هم ديده نشده. بهرحال شما در پايان چنانچه حرف خاصي داريد يا پيشنهاد خاصي داريد و چنانچه برنامه‌هاي خاصي در كانون براي آينده داريد، بفرماييد.

من اولا از روزنامه رسالت تشكر مي‌كنم كه دغدغه فرهنگي و هنري و دغدغه مقابله با تهاجم فرهنگي داريد. ثانياً، آرزو دارم هر چه سريع‌تر يك اتفاق خاصي بيفتد و اين مسير درست شود و اين مشكلات برطرف گردد، نه فقط كانون ما، كانون‌هاي ديگري هستند كه فعاليت‌هايي هم دارند اما حرف‌شان متاسفانه به گوش مردم نمي‌رسد.

كانون ما كاري را شروع كرده به اسم حريم حرم كه در ارتباط با مدافعين حرم است و توضيحاتي مي‌دهد كه نشان مي‌دهد علت اينكه اصلا مدافعان حرم مي‌روند در عراق و سوريه به عنوان مشاور آنجا فعاليت مي‌كنند علتش چيست؟ اين شايعاتي كه متاسفانه توسط بعضي‌ها در جامعه پيچيده كه اينها براي پول و اينجور چيزها مي‌روند، در اين تئاتر همه اينها مطرح شده، علت‌ها را گفته، از بحث نيل تا فرات گفته و توضيحاتي به صورت هنري داده شده كه علت اينكه اصلا ما چرا بايد در آنجا مبارزه كنيم تا اين جنگ به مرزهاي ما نرسد. در واقع داستان يك خانواده ايثارگر دفاع مقدس است و بحث‌هايي كه در اين خانواده وجود دارد كه مانند مباحثي كه در جامعه ما هم متاسفانه وجود دارد، توضيحات كاملي در اين راستا داده شده، متن در سازمان فرهنگي ـ هنري شهرداري تاييد شده، در بسيج هنرمندان تاييد شده، با معاونت فرهنگي سپاه صحبت كرديم كه خيلي استقبال كردند، اما متاسفانه حمايت اين ارگان‌ها فقط در حد تعريف و تمجيد از كار بوده است. خب در اين تئاتر از بيانات حضرت آقا در خصوص مدافعين حرم استفاده كرديم، همان صحبت‌هايي كه حضرت آقا در صدا و سيما فرمودند در خصوص شهداي مدافع حرم به نوعي تلفيقي از صحبت‌‌هاي حضرت آقا با اتفاقاتي كه در اين خصوص افتاده است و تحقيقاتي كه شده در قالب يك كار هنري و تئاتري فاخر انجام داده‌ايم. اميدواريم كه حمايت شود. واقعاً امثال اين كارها حمايت شوند. ما نمي‌خواهيم اين يك كار حمايت شود، امثال اين كارها حمايت شوند. ما نمي‌خواهيم فقط يك كار توليد شود.

يعني شما يك سلسله كار داريد در خصوص دفاع مقدس كه مدافعان حرم وكارهاي مذهبي و كارهاي ارزشي؟

بله دقيقاً، ما الان برنامه‌هايي كه داريم كه بحث مذهبي، مناسبت‌هاي مذهبي، مبحث دفاع مقدس، مدافعين حرم و كلا فرهنگ ايثار و شهادت و كارهاي ارزشي است. برنامه‌اي هم كه داريم اين است كه از كساني كه تجربه اين كار را دارند، نويسنده‌هاي حرفه‌اي و كارگردان‌هاي حرفه‌اي و عوامل حرفه‌اي البته ارزشي استفاده شود. در كنارش جواناني كه در عرصه تئاتر و ديگر رشته‌هاي هنري فعاليت دارند و علاقه‌مند هستند بيايند به عنوان سرباز اين نظام در عرصه هنر فعاليت كنند، هدف‌مان اين است. نمي‌خواهيم از افراد خاصي استفاده كنيم كه فقط مثلا مربوط به گروه خودمان باشند.در پايان يك خاطره كوچك را كه در طول تمرين‌هاي همين تئاتر حريم حرم پيش آمد، مي‌خواهم بگويم، اين خاطره را مي‌گويم كه ببينيد چقدر اين‌گونه كارها مي‌تواند تاثيرگذار باشد. وقتي كه داشتيم اين تئاتر را تمرين مي‌كرديم يكي، دو نفر از عوامل، هم از كساني كه سن بالا داشتند و هم از جوان‌ها وقتي كه متن را خواندند چند روزي از تمرين گذشت، آمدند پيش ما و گفتند كه، ما خودمان در خصوص مدافعان حريم حرم نظرمان چيز ديگري بود ولي از وقتي كه تمرين اين نمايش را شروع كرديم واقعيت را متوجه شديم و نه تنها توامان نظرمان عوض شده افرادي را كه نظر مناسب راجع مدافعان حرم نداشتند، آگاه كرديم و نظرشان را تغيير داديم. خب ببينيد چقدر يك كار نمايشي خوب در زمينه‌هاي ارزشي مي‌تواند تاثيرگذار باشد.


روزان/تبریک معنادار ارشاد به برندگان ایرانی کَن


روزان نیوز- حسین نوش آبادی درباره موفقیت ˝فروشنده˝ فرهادی به اظهار نظر پرداخت.

سخنگوی وزارت ارشاد با تاکید بر اینکه این وزارتخانه تا این لحظه موضع خاصی نسبت به محتوای فیلم «فروشنده» که ۲ جایزه فستیوال کن را از آن خود کرد ندارد، به برندگان آن تبریک گفت.

حسین نوش آبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر امروز دوشنبه سوم خرداد در نشست خبری خود با اصحاب رسانه که در محل سالن اجتماعات دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی در تهران برگزار شد ضمن تبریک دو مناسبت میمون میلاد حضرت مهدی (عج) و سالروز آزادسازی خرمشهر، در پاسخ به اولین پرسش این کنفرانس مطبوعاتی درباره اتفاق مهمی که شب گذشته و در فستیوال کن برای سینمای ایران رقم خورد، به اظهار نظر پرداخت.

وی در پاسخ به پرسشی درباره موفقیت فیلم «فروشنده» ساخته اصغر فرهادی در فستیوال کن و کسب ۲ عنوان بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد این جشنواره معتبر سینمای دنیا توسط عوامل دست اندرکار این اثر سینمایی گفت: ما از حضور فیلم های ایرانی در جنشواره های جهانی از جمله فستیوال کن که در نوع خود یک جشنواره بین المللی در حوزه سینماست هم استقبال می کنیم و هم خوشحالیم. همچنین از اتفاقی که شب گذشته، رخ داد و اینکه ۲ جایزه این فستیوال به دو هنرمند از کشورمان رسید، به خود می بالیم. این موفقیت ها نشان می دهد که سینمای ایران همچنان در عرصه های جهانی، حرف برای گفتن دارد و می تواند با فیلم های طراز اول دنیا رقابت کند.

وی در عین حال تاکید کرد: البته اینکه ما فقط متمرکز شویم روی حضور در این فستیوال ها و بردن جوایز آنها، اگرچه شایستگی های سینمای ما را نشان می دهد، در عین حال باید متوجه باشیم که آثاری را که در آوردگاه های جهانی عرضه می کنیم، واجد فرهنگ، تمدن و پیشرفت های ملت ایران باشند.

نوش آبادی با تاکید بر اینکه ما باید بتوانیم در تولید فیلم های بهتر و با در نظر گرفتن ویژگی های کشوری صاحب تمدن، فرهنگ، اخلاق و معرفت عمل کنیم، اظهار کرد: صرفا متکی به حضور در این آوردگاه ها و کسب امتیاز و رتبه و جایزه در آنها نباشیم. اینها البته لازم است و کارهای بزرگی است اما کافی نیست چرا که غربی ها همواره به کشور آسیایی در حال رشد مانند ما، با نگاه برتری جویانه، نگاه می کنند و خودشان را تمدن برتر می دانند. پس ما باید بتوانیم در کنار ساختن فیلم های دارای استانداردهای بالا در فیلمسازی، محتواسازی هم بکنیم و با ارائه تصویری بسیار روشن از پیشرفت های مادی، معرفتی و معنایی فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی، خودمان را به جهانیان بنمایانیم.

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به حضور ۳ فیلم در فستیوال امسال کن و کسب ۲ جایزه توسط ۲ تن از عوامل یک فیلم در این جشنواره جهانی گفت: من به کسانی که در این فستیوال موفق به کسب رتبه شدند تبریک می گویم و مسئولان ذیربط برای پاسداشت حضور موفق هنرمندان و فیلمسازان ما در این جشنواره اقداماتی انجام خواهند داد.

وی که در بخش مقدمه سخنانش در این نشست خبری، اشاره ای به موفقیت فیلم «فروشنده» در فستیوال امسال کن نکرده بود، در پاسخ به یکی از خبرنگاران که از آنچه او «تبریک خفیف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید» نسبت به این موفقیت نامید و از آن انتقاد کرد، گفت: این موفقیت ها آشکار می کند که بخش بین الملل سینمای ایران نیازمند حمایت و تقویت بیشتری است و باید فضای بهتری برای فیلمسازان ما به وجود بیاید.

نوش آبادی ادامه داد: از آنجا که فستیوال کن نخستین جایی بوده است که فیلم «فروشنده» اکران شده و هنوز این اثر سینمایی اکران عمومی نیافته است، نمی توانم درباره این فیلم و محتوای آن اظهار نظری داشته باشم. البته من بخش هایی از این فیلم و کلیپ هایی از آن را که در فضای مجازی قرار گرفته، دیده ام و تا حدودی هم با سیر کلی فیلم آشنا هستم اما تا زمانی که فیلم را به طور کامل نبینم نمی توانم نظری روشن درباره محتوای آن بدهم اما همین که توانسته در یک فستیوال معتبر خارجی مانند کن ۲ جایزه را از آن خود کند، اتفاق مبارکی برای سینمای ایران است.

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه در پاسخ به پرسش یکی از خبرنگاران که مدعی بود در برخی گالری های تهران و نقاط دیگر کشور، آثاری عرضه می شود که چندان متناسب با شئونات اخلاقی و اسلامی ما نیست، گفت: بسیاری از این قبیل گالری ها توسط بخش خصوصی اجرایی و برگزار می شوند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صرفا مجوز برپایی آنها را صادر می کند و نمی تواند تصمیمی درباره محتوای آثاری که در این گالری ها عرضه می شود، بگیرد. البته موضوع گالری هایی که به طور کامل تحت نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره می شوند، جداست.

وی در عین حال گفت: البته اگر در مورد آثاری که در یک گالری ارائه می شود ما به این جمع بندی برسیم که محتوای این آثار مغایر با مبانی و اصول اخلاقی، شرعی و قانونی ماست فورا نسبت به جلوگیری از نمایش آنها و یا حتی تعطیلی آن گالری اقدام می کنیم.

نوش آبادی در ادامه این نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره موضع این دستگاه فرهنگی نسبت به آثار فرهنگی و هنری اعم از محصولات سینمایی، انیمیشن، تئاتر و ... که تبلیغات آنها در برخی شبکه های ماهواره ای خارجی پخش می شود چیست، گفت: نظارت بر تبلیغات در شبکه های ماهواره ای خارجی به طور کامل از کنترل و اختیار ما خارج است و ما ابزاری برای نظارت بر این پروسه نداریم و شاید هم این باعث شده برخی از هنرمندان دوست داشته باشند محصولات فرهنگی و هنری شان از این طریق تبلیغ شود.

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد: هر گونه ارتباطات عامدانه و آگاهانه با شبکه های ماهواره ای خارجی بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران ممنوع است و این ممنوعیت کماکان باقی است. البته بخشی از این معضل ناشی از نارسایی فعالیت های تبلیغی رسانه ای در داخل کشور خودمان است اما باز هم این ناکارآمدی و ضعف دلیل بر برقراری ارتباط میان هنرمندان کشورمان با شبکه های ماهواره ای خارجی نیست.

وی در ادامه این نشست سوالات متعددی که در خصوص دلایل لغو برخی کنسرت ها از جمله کیهان کلهر و شهرام ناظری در هفته های اخیر و موضع وزارت ارشاد در برابر این قبیل این اتفاقات، گفت: اتفاقاتی که گاه در گوشه و کنار کشور رخ می دهد و منجر به لغو برخی برنامه های هنری از جمله تعدادی از کنسرت ها می شود، جای بسی تاسف دارد کما اینکه مسئولان ارشد کشور هم نسبت به این اتفاقات ابراز نگرانی کرده اند.

نوش آبادی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقتی مجوزی را برای یک برنامه هنری از جمله یک کنسرت صادر می کند، پای آن مجوز هم می ایستد و این مجوزها، جوازهایی است برای اجرا نه تنها نوشته هایی روی کاغذ. اگر قرار باشد این مجوزها اجرایی نشود، همان بهتر که اصلا صادر نشود.

وی تصریح کرد: اینگونه نیست که یک نهاد نظارتی و قانونی یک تصمیمی بگیرد و نهاد دیگری بر اساس برداشت های خودش جلوی آن تصمیم را بگیرد. وقتی قانون اختیار صدور مجوز فعالیت های فرهنگی و هنری را به نهادی به نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده است، طبیعی است که باید خود آن نهاد پاسخگوی مجوزش باشد و همگان هم باید به قانون پایبند باشیم. وقتی در یک استان شورای تامین، شخص استاندار، مقامات ذی ربط در دستگاه های امنیتی و انتظامی، با برگزاری یک کنسرت موافقت و مجوز آن را صادر کردند، اینکه این مجوز در لحظات آخر توسط نهاد دیگری لغو شود برای همه سوال برانگیز و ناخوشایند است.

نوش آبادی با اشاره به صبر و تحملی که هنرمندان یاد شده بعد از لغو کنسرت هایشان از خود نشان دادند، گفت: هنرمندان ما انسان هایی صبور هستند و تاکنون مقابله ای نکرده اند. متاسفانه باید بگویم موسیقی ما روزهای سختی را پشت سر می گذارد و مقاومت هایی که در برابر مجوزهای قانونی صورت می گیرد، اضطراب و بدبینی را در جامعه به وجود خواهد آورد. ما نباید تسویه حساب های جناحی و سیاسی خود را به عرصه های هنری بکشانیم که متاسفانه این اتفاق افتاده است. ما باید در جایی که اتفاقی بد و ناهنجار رخ می دهد، وارد شویم و جلوی آنها را بگیریم نه در مقابل مجوزهای قانونی.

وی درباره راهکار و برنامه وزارت ارشاد برای حل این معضل هم گفت: جلسات متعددی با برخی نهادهای موثر و ذی ربط برگزار شده است و شخص آقای جنتی هم با بالاترین مقام دستگاه قضایی مکاتبه کرده و قرار است نشست هایی هم در نیروی انتظامی و هم با مقامات قضایی و هم با سایر نهادهای ذی ربط برگزار شود و امیدوایم با ایجاد یک فضای صمیمانه تر، بتوانیم روند بهتری را در این زمینه تجربه کنیم.

سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جواب برخی اظهار نظرها از جمله اینکه کنسرت ها به مطرب بازی تبدیل شده و شئون دینی در آنها رعایت نمی شود، گفت: به نظر می آید این اظهار نظرها بیشتر و پیشتر از آنکه از دغدغه های دینی و قانونی نسبت به کنسرت ها حکایت کنند نگاه ها و دغدغه های شخصی را بازتاب می دهد که باید برای این موضوع فکری کنیم. کشور را نمی شود با یک نگاه خاص اداره کرد.

نوش آبادی اضافه کرد: اینکه کنسرتی که در آن نه خواننده ای خوانندگی می کند و نه شائبه مفسده ای در آن وجود دارد و در واقع کنسرت هنرمندی است که برای همه ما شناخته شده است، به یک باره لغو می شود، همگان را متعجب می‌کند و یا اینکه ما چگونه خودمان را راضی می کنیم یک موسیقی کاملا سالم، پاک و سنتی که سالیان متمادی در کشور ما مخاطب داشته است، لغو شود؟

وی افزود: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موافق این مساله است که شاخص هایش را اعلام کند چرا که برخوردهای سلیقه ای تبعات منفی به دنبال دارد البته ما هم موافق این مساله هستیم چنانچه یک برنامه هنری، تالی فاسد داشته باشد، با آن برخورد شود و اصلا ما خودمان اولین دستگاهی هستیم که با اجرای آن مخالفت خواهیم کرد اما انتظار هم داریم که سایر نهادها، وقتی امری برای شان مکشوف می شود نهاد ذی ربط یعن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در جریان بگذارند تا حداقل بدانند مشکلی که به وجود آمده است چیست.

وی در خصوص آخرین وضعیت تدوین و اجرای شیوه نامه اجرایی کنسرت ها هم گفت: شیوه نامه قبلی اشکالات فراوانی داشت و یک طرفه تنظیم شده بود اما در شیوه نامه جدید ملاحظات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاون امور هنری این وزارتخانه لحاظ شده و با جمع بندی نظرات موافق و مخالف و تفاهمی که با نیروی انتظامی صورت گرفته، تدوین و تمامی جوانب در آن رعایت شده است.

به گفته نوش آبادی در شیوه نامه جدید کنسرت ها اصل اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محفوظ است و برای اینکه تمامی امورات مربوط به اجرای کنسرت به طور قانونی پیش برود، وظایف دستگاه های دیگر هم به طور دقیق مشخص شده و وزارت ارشاد مصمم است که شیوه نامه یاد شده را به سرانجام برساند.

سخنگوی وزارت ارشاد در پاسخ به پرسشی که یکی از خبرنگاران درباره نحوه صدور مجوز برای فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» در حالی که وزیر ارشاد بعد از دیدن این فیلم گفته بود اگر قبل از اکران این فیلم را می دیدم، با نمایش آن مخالفت می کردم، گفت: تقاضای مجوز برای فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» مانند همه فیلم ها در شورای نظارت مطرح شد و مراحل قانونی خود را برای اکران طی کرده بود. مطلبی که آقای وزیر گفته است ناظر بر این موضع بود که برخی حساسیت ها در این فیلم در نظر گرفته نشده است ولی اگر قرار بود ایشان همه فیلم ها را ببینند و درباره مجوز آنها تصمیم بگیرند عملا امکان پذیر نبود و اساسا قرار هم نیست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تمامی فیلم هایی را که درخواست مجوز اکران را دارند، از ابتدا تا انتها ببینند.

وی تصریح کرد: من گواهی می دهم آقای جنتی تمامی فیلم هایی را که ممکن است حساسیت ها و چالش هایی را ایجاد کنند، حتما می بیند. فیلم یاد شده به طور کلی مغایرتی با اصول و ضوابط فرهنگی کشور ندارد اما بخش هایی از این فیلم ممکن است جای سوال داشته باشد و عده ای بگویند با این شرایط چرا اکران شده است که در این خصوص بررسی لازم صورت خواهد گرفت.


سیاست روز/به بهانه هشدار رهبر انقلاب درباره عدم تصویرسازی درست سینمای ایران در حیطه معضلات اجتماعی


وقتی همه خواب هستند!


در اولین روز سال‌جاری، رهبر انقلاب اسلامی در جمع زائران حرم رضوی به نکته‌ای اشاره کردند، که به سمت مدیران فرهنگی تاکید داشت: «در زمینه‌های فرهنگی کاری که شهید آوینی پیشاهنگش بود و در این اواخر مرحوم سلحشور - که اینها پیشروان کار انقلابی در این کشورند - اینها را باید ترویج کرد، اینها را باید تقدیر کرد و نام اینها را باید گرامی داشت. کار انقلابی این است. اینکه من بارها تکرار میکنم که نیروهای انقلابی را و نیروهای حزب‌اللّهی را باید گرامی بداریم و باید نگه بداریم، به‌خاطر این است؛ کار وقتی با روحیه‌ی انقلابی شد، پیشرفت خواهد کرد.»

این جمله اولین و آخرین بیان رهبر انقلاب درخصوص چگونگی کار فرهنگی نبود. ایشان پیش از این هم بارها و بارها بر نقش «جناح فرهنگی مومن انقلابی» تاکید داشتند و بر حمایت از این جناح اصرار داشته‌اند.

نگرانی ایشان در حوزه فرهنگ مربوط به امروز و دیروز نیست. در واقع سالیان متمادی است که رهبر معظم انقلاب سعی کرده‌اند در مناسبت‌های مختلف، استراتژی مطلوب هنر انقلاب و به تبعیت از آن سینمای انقلابی را نزد اصحاب هنر آشکار کنند.

در یکی از تازه‌ترین موارد، رهبر معظم انقلاب با اشاره به برخی معضلات اجتماعی از عدم تصویرسازی درست سینمای ایران در حیطه معضلات اجتماعی حتی در آثاری که در جشنواره فجر به نمایش درآمده‌اند سخن گفته‌اند.

این سخنان را که نیک بنگریم نه فقط شناخت و اشرافی که رهبری به معضلات اجتماعی از اعتیاد گرفته تا فرار دختران دارند مشخص می‌گردد بلکه تکه‌ای کوتاه که ایشان درباره آثار جشنواره فجر می‌گوید هم نشان‌دهنده آن است که برخلاف ادعاهای مدیران سینمایی که مرتب از توجه به معضلات سینمایی در آثار جشنواره‌ای به نیکی یاد کرده‌اند رهبری دل‌خوشی از این آثار ندارند.

رهبری در جایی از سخنانشان می‌گویند: «وقتی در جشنواره فجرمان فیلم‌هایی نشان داده می‌شود که اصلاً سوق می‌دهد مردم را به سمت مفاسد اجتماعی، در واقع فرهنگسازی ضد این جهت را داریم انجام می‌دهیم؛ باید مراقبت بشود، باید به اینها توجه بشود.»

پیش از این هم ایشان در دیدار با سینماگران، مدیران فرهنگی و یا مسئولان کشور، از اهمیت حوزه فرهنگ و به خصوص سینما سخن گفته بودند و نسبت به ضعف‌ها و اشکالات آن نقد جدی داشتند. شاید خوب باشد که مسئولان فرهنگی و سینمایی کشور، یک‌بار سخنان ایشان را در دیدار با عوامل فیلم سینمایی شیار ۱۴۳ مطالعه کنند. سخنانی که شاید به مدیران به اصطلاح فرهنگی بفهماند که چگونه باید کار کنند.


سینمای مظلوم ارزشمدار

اینکه جریانی در سینمای ایران شکل گرفته که به جای نشان دادن تصویری واقع‌گرایانه از مفاسد اجتماعی به سمت سیاه نمایی و گل درشت کردن حتی ساده‌ترین مشکلات رفته یکی از مشکلات همه این سال‌های سینمای جشنواره‌ای ماست.

به گزارش سینماپرس، در سال‌های اخیر و با سیاست‌هایی که مدیران تازه سینمایی در نزدیکی با جریان جشنواره‌ای مطلوب جشنواره‌های اروپایی و بخصوص سینمای فرانسه ترتیب داده‌اند دیده‌ایم آثاری به شدت سیاه‌نمایانه و غرض ورزانه که در مهمترین فستیوال وطنی مورد توجه بیش از حد قرار گرفته‌اند؛ ناراحت‌کننده اینجاست این قبیل آثار که کپی‌های درجه چندمی از نوعی سیاه‌نمایی هستندکه سال‌ها پیش در کشورهای اروپای شرقی رواج داشت، استانداردهای سینمایی مطلوب هم ندارند که جدا از متن، آنها را بهبود‌دهنده وجه تکنیکی سینما در ایران بدانیم.

با این حال چنین آثاری که نمونه‌ای از آنها اخیرا در یک جشنواره ساحلی رونمایی شد همچنان حمایت‌های مدیران سینمای ایران را در‌پی دارند و در مقابل آن دسته از آثار باکیفیت سینمای ایران که از آزادی و پاسداشت ارزش‌ها می‌گویند با کم‌توجهی مدیران سینمایی مواجه می‌شوند.

فقط کافیست مقایسه‌ای داشته باشیم میان فیلم زندگینامه‌ای - جنگی «ایستاده در غبار» با انبوه فیلم‌های اجتماعی مبتنی بر خرده پیرنگ و گریز از سنت مخاطب‌پسند داستان‌گویی که در سال‌های اخیر در صدر مجلس مدیران سینمایی نشسته‌اند تا دریابیم سینمای ارزش‌مدار و راستگوی ایرانی چقدر مظلوم است که حتی در پیدا کردن زمانی مناسب برای اکران نیز وامانده و از آن‌سو آثار سیاه‌نمایانه‌ای که جز چرکی از ایران نشان نمی‌دهند در رأس هرم تقدیرها جای گرفته‌اند.


به سمت سینمایی بازگردید که راستی را ترویج می‌دهد

اگر تا پیش از این مدعیان حمایت از سیاه‌نمایی بر این تأکید میکردند که این قبیل آثار فقط تصویرساز اجتماع هستند و نباید آنها را واجد نگاهی اغراق‌آمیز نسبت به مشکلات تلقی کرد اما حالا و با بیانات رهبر که حتی از نمونه‌های عرضه شده چنین سینمایی در جشنواره گلایه می‌کنند باید حجت را بر مدیران سینمایی تمام کرد که از سینمای سیاه‌نمایانه چرکی که در همه این سال‌ها جز به کاهش مخاطب منجر نشده دست بردارند و به حمایت از سینمایی بپردازند که بیش از هر چیز به مخاطب راست می‌گوید.

این یک واقعیت است که دروغ‌پردازی درباره اجتماع ایران در همه این سال‌ها جز به زدگی مخاطب و فراری دادنش از سینماها منجر نشده است. آثار اگزوتیکی که در این سال‌ها به نام فیلم اجتماعی به خورد مخاطب ایرانی داده شده است یکی از اصلی‌ترین دلایل حذف سینما از سبد سرگرمی مخاطبی بوده است که نشان داده اتفاقا به آثاری که مصداق واقعی سینما باشند روی خوش نشان می‌دهد.

با این وصف آیا امتداد حمایت‌های فله‌ای نسبت به این آثار سیاه‌نمایانه که در داخل به زدگی مخاطب منجر شده‌اند و در خارج از ایران هم فقط تصویرگر زشتی و کژی از ایران و ایرانی بوده‌اند می‌تواند کارنامه‌ای قابل ذکر برای مدیرانی فراهم کند که در کلام مرتب به تبعیت از رهبری اشاره می‌کنند؟

قطعا خیر. مدیران سینمایی که در سال‌های اخیر نشان داده‌اند اشراف کاملی هم به حوزه سینما ندارند و همه ارتباطشان با سینما تا پیش از نشستن بر کرسی مدیریت، برپایی یکی دو نشست نمایش فیلم‌های شبه‌روشنفکرانه در کشورهای اروپایی بوده است باید بدانند اگر تا اینجا با این ادعا که این آثار سیاه‌نمایانه نگاه مثبت دارند به تصویرسازی مشکلات، حمایت‌های خود از آنها را توجیه کرده‌اند از حالا به بعد و با اظهارنظر صریح رهبری باید روش مدیریتی خود درباره این آثار را تغییر دهند و خود را از خواب زمستانی بیدار کنند.


شهروند/سینمای موفق بیننده جهانی دارد


بیژن بیرنگ تهیه‌کننده و کارگردان


طبیعتا این انتظار وجود دارد که در ابتدا موفقیت به دست آمده توسط اصغر فرهادی کارگردان شناخته شده و دوست‌داشتنی کشورمان و شهاب حسینی بازیگر توانمند را درجشنواره سینمایی کن تبریک بگوییم.

بعد از آن اما باید به این پرسش پاسخ داد که موفقیت به دست آمده و اقبال فیلم‌های افرادی چون فرهادی و کیارستمی تا چه حد به نفع سینمای ایران است؟ من این مفهوم را در پاسخ به فاصله‌ای که افرادی چون اصغر فرهادی با سینمای مستقل داخل ایران گرفته‌اند، جست‌وجو می‌کنم. فرهادی با موفقیت‌هایش در سال‌های اخیر دوباره این مسأله را مطرح کرد که تنها راه نجات سینمای ایران و تنها راهی که می‌شود با استناد به پیمودن آن سینمای ایران را موفق ارزیابی کرد، فاصله گرفتن سینماگران از سینمای مستقل (یعنی سینمایی که صرفا در داخل ایران تولید می‌شود و در بازارهای جهانی هیچ مشتری ندارد) است. بنابراین موفقیت را باید در دوبعد مدنظر قرار داد: یکی شرکت در جشنواره‌های جهانی و به دست آوردن موفقیت درچنین رویدادهای فرهنگی معتبر و دیگری واردشدن به مارکت جهانی و پیمودن راهی که به دیده شدن تولیدات سینمایی در سراسر جهان آن هم ازسوی ملت‌های مختلف می‌انجامد.

به نظر من شرکت کردن درجشنواره هم گام خوبی است اما وقتی می‌توان در معنای واقعی کلمه از یک سینمای موفق صحبت کرد که فیلم تولیدشده را مردم در نقاط مختلف جهان ببینند و درواقع آن تولید سینمایی مشتری‌های جهانی داشته باشد. امروز دیگر نمی‌توان فیلمی را که صرفا درکشور خودش دارای بیننده است، یک تولید موفق سینمایی به حساب آورد.

سینمای ایران البته تاکنون نتوانسته در معنای واقعی کلمه به این موفقیت دست پیدا کند، چراکه بسیاری از اهالی سینما صرفا شرکت کردن درجشنواره‌های مختلف بین‌المللی را موفقیت به حساب می‌آورند. این درحالی است که حضور چهره‌هایی چون پیمان معادی و همایون ارشادی که دارند، در مقام بازیگر با پروژ‌ه‌های مختلف همکاری می‌کنند، همان جاده‌ای است که سینمای ما باید بتواند در آن گام بردارد. ازسوی دیگر اصغر فرهادی هم با ساختن فیلم‌هایی چون گذشته توانسته در این مسیر حرکت کند.

من مورد توجه قرارگرفتن فروشنده را از این منظر مهم ارزیابی می‌کنم و معتقدم اگر سینماگران ما بتوانند در بازار جهانی تماشاگران زیادی را در سالن‌های زیاد جلب تولیداتشان کنند، آن وقت می‌توان گفت، سینمای ایران به موفقیت رسیده است.

متاسفانه ما برای دهه‌های متمادی از این امکان بی‌بهره بودیم و بخشی از مسأله هم به محدودیت‌های موجود درکشور مربوط بود. با این وجود اما تک چهره‌هایی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی، پیمان معادی و همایون ارشادی دارند، در مسیری که بایسته داشتن یک سینمای موفق است، گام برمی‌دارند.


فرهیختگان/گفت‌وگو با احسان بیگلری کارگردان فیلم «برادرم خسرو» درباره شهاب حسینی و درخشش او در کن


شهاب همچون خسرو‌

شهاب حسینی در جشنواره سی‌وچهارم فیلم فجر در فیلم «برادرم خسرو» حضور داشت که از سوی داوران دیده نشد؛ با اینکه اغلب منتقدان و نویسندگان سینمایی که فیلم احسان بیگلری را دیدند گفتند که بازی شهاب حسینی و ناصر هاشمی قابلیت‌های فراوانی داشت که در محاق عدم توجه فرورفت. البته شهاب حسینی در فیلم «چهارشنبه» سروش محمدزاده هم بازی داشت که باز هم آنجا درخشش فوق‌العاده‌ای داشت و نظر داوران ایرانی را جلب نکرد. اما فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی در جشنواره کن جایزه اصلی بازیگری را در دستان شهاب حسینی قرار داد. به همین مناسبت با احسان بیگلری، کارگردان جوان و خوش‌آتیه سینما گفت‌وگو کرده‌ایم تا از تجربه همکاری با شهاب حسینی بگوید.


نظر شما به‌طور کلی درمورد بازی شهاب حسینی چیست؟ او توانست در جشنواره کن جایزه بازیگری را بگیرد اما بازی او در فیلم بسیار خوش‌ساخت و جذاب «برادرم خسرو» که یک درام روانشناسانه عالی بود، دیده نشد. نظرتان چیست؟

به صورت کلی باید بگویم شهاب حسینی ذاتا شخصیت خاصی دارد. او فطرتا جذاب است و بسیار خوب و واقعی در نقش ظاهر می‌شود. یک نکته اساسی حضور منحصربه‌فرد او در «تصویر» است. ما بازیگران فراوانی داریم که هر یک سال‌ها بر پرده سینما ظاهر شده‌اند اما نتوانسته‌اند در «تصویر» خود را نشان بدهند و در قلب مردم نفوذ کنند. بنابراین، مهم‌ترین نکته برای یک بازیگر حضور او در «تصویر» است. به زعم من شهاب حسینی از نزدیک‌ترین بازیگران به نسل خسرو است. درحقیقت، شهاب یک بازیگر خسرو‌وار است. روحیات او از هر جهت مانند خسرو شکیبایی است. او به این درجه از ذات بازیگری و محبوبیت رسیده است. به‌علاوه بازیگر باهوشی هم است. ریزبین است و تحلیل می‌کند. نقش‌ها و رفتارهای تکراری از خود بروز نمی‌دهد. تا یک نقش را باور نکند آن را ایفا نمی‌کند. او همیشه خودش است درعین حال که بازی می‌کند.


همکاری شما با شهاب حسینی چگونه رقم خورد؟ چگونه با یکدیگر فیلم «برادرم خسرو» را کار کردید؟

من در فیلم «درباره الی» دستیار کارگردان بودم و همکاری خوبی با شهاب حسینی داشتم. همچنین یک فیلم کوتاه ساخته بودم که متوجه شدم شهاب آن را در کارگاه بازیگری‌اش تدریس می‌کند. بنابراین وقتی که فیلمنامه خود را به پایان رساندم آن را برای او فرستادم. درواقع کسی که می‌توانست در آن نقش به‌خصوص بازی کند خود شهاب حسینی بود که خوشبختانه همین اتفاق افتاد. او بود که بودجه فیلم را تهیه و کمک‌های مفیدی برای تولید فیلم کرد.


جنس بازی شهاب حسینی را چگونه می‌بینید؟ شما شیوه بازی او را چه از لحاظ ظاهری و چه از نظر باطنی پرشباهت به جنس شیوه بازی خسرو شکیبایی می‌بینید. چگونه می‌توان این امر را تحلیل کرد؟

بله همان‌طور که گفتم جنس بازی شهاب خسرو‌وار است. در بازی شهاب یک جوشش درونی وجود دارد. قدرت خاصی در درون او نهفته است. بگذارید این‌گونه بگویم که یک اتمسفر ویژه در درون او می‌جوشد. بسیاری از بازیگران از این موهبت و قدرت بی‌نصیب هستند. این اتفاق ناشی از ذات درونی اوست. این جایزه برای شهاب حسینی اتفاق بزرگی است.


به نظرتان این جایزه می‌تواند در عرصه بازیگری ما تاثیر بگذارد؟ یعنی بازیگران دیگر به سمت بازی به شیوه شهاب حسینی خواهند رفت و تقلید صورت خواهد گرفت؟

به نظرم شهاب باید زودتر از اینها جایزه می‌گرفت و این جایزه نیز حتما تاثیر بزرگی در سینمای ما خواهد گذاشت و به دیگران ‌انگیزه فزاینده‌ای خواهد داد. بازیگری راه عجیب و خاصی ندارد. شما به‌عنوان یک بازیگر نباید در هر فیلمی شرکت داشته باشید. نباید دست به هر کاری بزنید. باید در حرفه و هنر خود دست به کشف و شهود بزنید. بازیگری حاصل تعامل کارگردان و بازیگر است و امری منفرد نیست. همکاری فرهادی و حسینی چنین اتفاق مهمی را رقم زده است و نباید این پدیده را نادیده بگیریم. باز هم تاکید می‌کنم بازیگر باید جوشش درونی داشته باشد و کارگردان باید بتواند این جوشش را به منصه ظهور برساند و اگر بازیگری از این امر تهی باشد، اتفاق مثبتی رخ نخواهد داد. حسینی خودش است و حقیقت خودش را به منزله هنر ارائه می‌دهد.


فیلم شما توسط داوران و رسانه‌ها دیده نشد. حتی بازی بازیگران نیز در پس پرده فرو رفت. چرا این اتفاق برای فیلم شما و بازی حسینی افتاد؟

در جشنواره فجر شرایط فرق می‌کرد. در دو روز اول جشنواره دو فیلم «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» به نمایش درآمد و دیگر موجی درست شد که همه به این دو فیلم توجه کردند. خود من هم اهل مصاحبه و رسانه نبودم و زیاد در مورد اثر خودم صحبت نکردم که این امر به فیلم لطمه زد. فیلم ما در روزهای آخر جشنواره اکران شد و دیگر کسی به آن توجه نکرد. مجموع این اتفاقات باعث شد فیلم «برادرم خسرو» و بازی بازیگران آن مانند شهاب حسینی دیده نشود. من معتقد هستم یک اثر هنری خود را در طول زمان اثبات خواهد کرد و بالاخره دیده خواهد شد، حالا چه در اکران عمومی باشد و چه در پخش در رسانه خانگی. اینکه یک فیلم جایزه بگیرد یا نه بستگی به شرایط دارد. من طبیعتا دوست داشتم فیلم جایزه بگیرد و بازی شهاب حسینی

دیده شود.


فیلم «فروشنده» فرهادی دیر به جشنواره کن رسید؛ عینا مانند فیلم شما در جشنواره فجر در روزهای آخر جشنواره کن نمایش داده شد. آنچنان سر و صدای خاصی هم به پا نکرد. در خاک فرانسه رسانه‌های خاصی هم نداشت. اما هم فیلم دیده شد و هم بازی شهاب حسینی؛ چرا آنقدر تفاوت بین این دو مرز وجود دارد؟

اصغر فرهادی پیش‌زمینه بسیار خوبی دارد. او در جشنواره‌های گذشته با فیلم‌های بسیار خوبی دیده شده بود. درواقع می‌توانم بگویم این مقایسه درستی نیست. فیلم فرهادی در جشنواره کن دیده شد و خوشبختانه این امر رخ داد. اما در مورد فیلمم باید بگویم کاش دیده می‌شد. امر داوری و موفقیت در جشنواره بسیار سلیقه‌ای است و نمی‌شود پیش‌بینی کرد چه اتفاقی می‌افتد.


فرهیختگان/طراحان لباس سینما از موازین پوشش بازیگران ایرانی در جشنواره‏های خارجی می‏گویند


وقتی حجاب، طراح لباس را خلاق می‏کند

روزی که کاترین اشتون، با لباسی از نقوش ایرانی طراحی‏شده از سوی کارگروه ساماندهی مد و لباس به دیدار وزیر امور خارجه ایران در تهران آمد، این امیدواری بروز کرد که بالاخره نهادی پیدا شده و سروشکل مناسبی به این ماجرای همواره مناقشه‏برانگیز داده است؛ میهمانان خارجی مقامات ایرانی، گاه پوششی را انتخاب می‏کردند که از موازین عرف دیپلماتیک ما به دور بود اما پس از سفر نماینده اتحادیه اروپا به ایران، کم‏تر میهمانی بوده که با پوشش سروصدای رسانه‏ای به پا کرده باشد. با این حال، ماجرای پوشش‏های رسمی همچنان در عرصه سینما، مساله‏ساز است. سینما، به‌عنوان یکی از حوزه‏هایی که ارتباط مستقیم و وثیقی با دنیای مد و طراحی لباس دارد، طبیعی است که بیش از باقی عرصه‏ها در این باره، مورد توجه قرار بگیرد.

در دهه اخیر بازیگرانی چون لیلا حاتمی، مریلا زارعی، فاطمه معتمدآریا، نیکی کریمی، نگار جواهریان و... با حضور خود در جشنواره‏های جهانی، موجبات توجه رسانه‏ها را فراهم کرده‏اند، اما همین جنجال‏های گاه‌به‌گاه، موجب شده که سینماگران ایرانی نیز دقت بیشتری در انتخاب لباس برای حضور در این‌گونه جشنواره‏ها داشته باشند. حضور آراسته و موجه سینماگران ایرانی در جشنواره شصت‏ونهم کن که چند روز پیش به پایان رسید، موید همین مطلب می‏تواند باشد.


قانون خوب است یا بد؟

شاید پربی‏راه نباشد اگر بگوییم توجه به آن‏چه هنرمندان می‏پوشند، در سی‏وچهارمین دوره برگزاری جشنواره فیلم فجر در بهمن‏ماه اخیر، به اوج خود رسید؛ جایی که سینماگران در معرض نکته‏بینی قرار داشتند و این‏بار اتفاقا نه‌فقط رسانه‏ها، بلکه مردم نیز، به برخی پوشش‏ها اعتراض می‏کردند که در شأن هنرمندان ما نیست یا برای حضور در مراسمی رسمی مناسب به نظر نمی‏رسد. حتی سایت «مدآنلاین» به‌عنوان رسانه تخصصی حوزه مد و پوشاک، طی نظرسنجی گسترده‏ای دست به انتخاب بهترین پوشش‏ها در هر روز زد و نتایج نشان می‏داد که مردم پوشش کسانی را می‏پسندند که نه عجیب و غریب و گاه به‌دور از شئون و عرف که هر چه رسمی‏تر و آراسته‏تر و متناسب با موازین رسمی باشد. از همین‏جا بود که برای نخستین‏بار، موضوع وضع قوانینی برای حضور سینماگران در جشنواره‏‏های داخلی نیز مطرح شد؛ البته فقط در رسانه‏ها و بین طراحان لباس و فعالان این حوزه. برخی می‏گفتند بهتر است مانند جشنواره‏های معتبر خارجی، فجر هم به قانون «کد لباس» پایبندی کند؛ قانونی که سینماگران را موظف می‏کند پوششی را که یک فستیوالِ به‏خصوص برای آن‏ها تعیین کرده، انتخاب کنند. البته بحث بر سر وضع چنین قانونی، طبعا مخالفان و موافقانی داشت. حالا اما ماجرا روی دیگری نیز پیدا کرده است. اگر خبرهای مربوط به کن را دنبال کرده باشید، متوجه شده‏اید که برخی از بازیگران زن مطرح دنیا در اعتراض به اجبار جشنواره به پوشیدن کفش پاشنه‏بلند، بدون کفش به این جشنواره آمده‏اند. این خود باعث شده تا حالا بتوان این پرسش را مطرح کرد که «کد لباس» در خود جشنواره‏های معتبر خارجی، موجب اعتراض شده، چطور می‏تواند برای الگوبرداری ما مناسب باشد؟

هر چند نسیم ملکی، طراح لباس سینما و تئاتر، بروز این رفتار در بازیگران مطرح خارجی را صرفا تخطی از قانون در نظر نمی‏آورد. ملکی با اشاره به اینکه قانون کد لباس و قوانین پوشش و حتی مراسم فرش قرمز، سال‏های‌سال است که در کن اجرا می‏شود، معتقد است حالا پس از این‏ همه سال رعایت قوانین، سعی بر نوآوری و شکستن قوانین شده که این نشانه بی‏قانونی نیست بلکه نوعی خلاقیت است. از این رو است که می‏گوید: «از آن‏جا که در کشور ما یکی، دو سال است که مراسم فرش قرمز در جشنواره فجر برگزار می‏شود و هنوز به‏درستی شکل نگرفته، هنوز این برای افکار عمومی پذیرفته شده نیست که این مراسم هم می‏تواند مانند باقی مراسم سینمایی دنیا با قوانین و به شکل زیبا برگزار شود. پس مقایسه و هماهنگ‏کردن آن با مراسم کن ممکن است نامتناسب باشد.» بنابراین چه باید کرد؟ پاسخ ملکی این است که شاید بهتر باشد کشوری مثل ما، برای مراسم خود، با وجود فرهنگ و مذهب خود، قوانین مناسب خود را داشته باشد، البته نه قوانینی دست‌وپاگیر که سلیقه شخصی هر فرد را از بین ببرد.»

ادنا زیلنلیان، یکی دیگر از طراحان لباس سینما و تئاتر، اما تحلیلی دیگر درباره قانون‏شکنی بازیگران حاضر در جشنواره کن اخیر دارد: «آنها دو شیوه برای مطرح‏کردن خود در این‌گونه مراسم دارند؛ یا مجبورند برای جلب‌نظر رسانه‏ها بهترین باشند و با بهترین لباس‏ها روی فرش قرمز حاضر شوند، یا با شمایلی غیرعادی حضور پیدا کنند تا از این طریق بتوانند نظر رسانه‏ها را به خود جلب کنند. گاهی بازیگران چندان مطمئن نیستند که بتوانند در رقابت بازار مد چندان موردتوجه قرار بگیرند. بدون کفش‏بودن جولیا رابرتز، فراروی از یک قانون است که گاه او را بیش از برتن‏کننده بهترین لباس در صدر اخبار و توجه رسانه‏ها قرار می‏دهد.»


حجاب؛ عامل محدودیت

در طراحی لباس نیست

روی دیگر سکه توجه رسانه‏های خارجی به پوشش سینماگران ایرانی در جشنواره‏های خارجی است. دلیل مورد توجه قرارگرفتن سینماگران ما و به‏خصوص زنان هنگام حضورشان در جشنواره‏های بین‏المللی از سوی رسانه‏های خارجی، تفاوت عمده‏ای است که به هر حال آن‏ها با دیگر حاضران دارند. ادنا زینلیان، طراح لباس و صحنه سینما و تئاتر معتقد است در این‌گونه جشنواره‏ها، جهانیان اتفاقا با علم به این‏که ایران، کشوری اسلامی است، می‏دانند که بازیگران و عوامل با حجاب روی فرش قرمز ظاهر می‏شوند و از همین رو رسانه‏ها منتظر حضور بازیگران ما هستند. زینلیان به «فرهیختگان» می‏گوید: «اصولا در این‌گونه مراسم، بازیگران با لباس سوآره یا لباس شب مجلسی در میهمانی‏های شام حاضر می‏شوند. این کنجکاوی همواره برای خبرنگاران وجود دارد که این لباس‏ها و انتخاب‏ها حالا در تلفیق با شئون ما چگونه خواهد بود.» اما طراحان لباس بازیگران ما با خلاقیت‏هایشان نشان داده‏اند، حجاب، هیچ عامل محدودکننده‏ای در طراحی لباس نیست. چه‌بسا در برخی موارد، طراحی لباس مبتنی‌بر شئون اسلامی و عرف‏های ایرانی، سبب‏ساز بروز تفاوت نیز باشد. از همین‌روست که این طراح لباس و صحنه سینما و تئاتر می‏گوید: «ما مدت‏ها درباره اینکه چگونه می‏توانیم به نوعی از طراحی برسیم که حجاب، نه‌تنها عاملی محدودکننده نباشد بلکه جزئی از لباس سینماگران‌مان باشد و به زیبایی هم طراحی شود، فکر کرده‏ایم. حالا می‏توان گفت که دستاوردها، چشمگیر بوده است.» ملکی نیز معتقد است با این‏که طبعا با درنظرگرفتن حجاب، برخی طراحی‏ها ممکن نیست اما همین می‏تواند باعث شود طراح به فکر خلاقیت در بخش‌های دیگر باشد مثلا در به‏وجودآوردن فرمی جدید، خلاقیت در انتخاب پارچه‏ها و... .

گذشته از این‏ها زیلنیان اما معتقد است بهترین صورت ممکن، تشکیل تیمی از طراحان است که همه این ملاحظات را در نظر بگیرند تا بازیگر، دیگر دغدغه لباسِ مناسب برای حضور در جشنواره‏ها را نداشته باشد و تنها به بازی‏اش فکر کند. او می‏گوید به همین دلیل و به خاطر خلأ چنین تیم منسجمی، نمی‏توان از پوشش بازیگران ایرانی در خارج، به عنوان جریانی هدایت‏شده یاد کرد و به بررسی‏اش نشست، چون اغلب این لباس‏ها محصول سلایق شخصی بازیگران ایرانی و طراحان‏شان بوده‏اند.


با این اوصاف به نظر می‏رسد بهترین طراحی برای پوشش بازیگران ایرانی حاضر در جشنواره‏های خارجی، نوعی از طراحی است که بتواند با حفظ قوانین هر جشنواره، یعنی احترام به قوانین میزبان، شئون مذهبی و عرفی ایران را نیز در نظر گیرد. ملکی می‏گوید: «وجود عنصر خلاقیت، استفاده از سبک‏های متفاوت و استفاده خلاقانه از عناصر ریشه‏ای فرهنگ و تمدن ایرانی، می‏تواند از سویی این‌گونه از طراحی را غنا ببخشد.» زینلیان اما می‏گوید با این‏که می‏توان به معیاری دست یافت اما نباید از یاد برد که مقوله طراحی لباس، مربوط به دنیای مد و گرایش‏های تازه است؛ بنابراین یک طراح، علاوه‌بر این‏که محقق است، با گوش و چشمی باز به تازه‏ها می‏نگرد و با توجه به پسندها و گرایش‏های روز است که طراحی می‏کند و البته این طراحی علاوه‌بر این‏ها مبتنی است بر گرایش‏های ملی، ویژگی‏های کسی که لباس را خواهد پوشید، محل و زمان و دیگر ویژگی‏های برگزاری مراسم مورد نظر.


قدس/گاهی به کارنامه نقش آفرینی های شهاب حسینی: شهاب حسینی؛ پوست اندازی به سبک هراکلیتوس!


روند ستاره شدن حسینی، برخلاف بسیاری از بازیگران دیگر، با یک فیلم زده نشد. او خود را پله پله از اکسیژن به فیلم های تهمینه میلانی و احمد امینی رسانده بود و در تمام این مدت، مردم او را می دیدند.


به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم، هراکلیتوس، فیلسوف پیش سقراطی، هر گونه ثبات در امور جهان را رد می کند.مثال مشهوری دارد که به «رودخانه» معروف است. او می گوید شما هیچ گاه نمی توانید از یک رودخانه دو بار عبور کنید چرا که همواره آب های جدید در حال جریان است که جای آب های قبل را می گیرد.

«شهاب حسینی» از معدود بازیگران سینما و تلویزیون ماست که مخاطب، روند پیمودن مسیر صفر تا صد ان را به چشم دیده است.مجری خوش سیمای "اکسیژن" که برنامه جوان محوری بود و خیلی زود با "پس از باران" توانست، به چشم همه مخاطبان بیاید و پس از آن "پلیس جوان".

حسینی پس از اینکه با این آثار، جا پای خود را در تلویزیون سفت کرد، وارد سینما شد.تجربه بازی در آثار پربیننده تلویزیون سبب شد تا کارگردانانی چون «امیر قویدل» و «علی قوی تن» از او به عنوان نقش نخست فیلم خود استفاده کنند. دو تریلر پرنفس که به خوبی توانست از حسینی مستعد، بازی بکشد و کلاس بازیگری او را شکل دهد. در اوایل دهه هشتاد که موجی از بازیگران چهره به سینما وارد شده بودند، حسینی، به واسطه بهره مندی از بیان تجربی شیوای خود، کاملا در چشم بود.این سبک بازی، خیلی زود به چشم دیگر کارگردانان طراز اول آمد و حسینی تبدیل شد به بازیگری که هم پاسخگوی نیازهای محتوایی هنری سازها بود و هم به عنوان یک بازیگر گیشه ای مطرح شد.اتفاقی که بلافاصله پس از دو فیلم نخست او، با آثاری چون واکنش پنجم، این زن حرف نمی زند و زهر عسل خود را نشان داد.

روند ستاره شدن حسینی، برخلاف بسیاری از بازیگران دیگر، با یک فیلم زده نشد. او خود را پله پله از اکسیژن به فیلم های تهمینه میلانی و احمد امینی رسانده بود و در تمام این مدت، مردم او را می دیدند.

با ثابت شدن پای حسینی در سینما، او با بازی در «الهه زیگورات» و «گرداب»، به سینمای هنری رسید.کارهایی که از غلظت هیجانی بازی او می کاست و به نقش آفرینی اش متانت می داد.حسینی در حال تکمیل کردن سبک بازی خود بود.

این تجربه اندوزی های ماهرانه، تا چند سال بعد نیز در بازی های حسینی تکرار شد حتی در "سوپراستار" که نخستین سیمرغ نقش اول مرد را برای او به ارمغان اورد که توامان رگه های هیجانی، عصبیت ها و عشق بازی های هنر او را با هم داشت.اما تمام این فیلم ها تا قبل از سال 89، در حکم درس پس دادن های حسینی در قبال شیوه نوینی بود که او مدام در سبک خود به ظهور می رساند و ان را تقویت می کرد.

در سال 89، بازی در «جدایی نادر از سیمین»، تلاش ارزنده دیگری از حسینی برای رسیدن به یک عصبیت واقعگرا بود.نوعی عصیان فروخورده از خشم زندگی و تقابل آن با متانتی که در نتیجه یک زندگی سنتی در کاراکتر حجت رشد کرده بود.تقابل تدریجی این دو رویکرد طبیعی در بازی حسینی، یک پله او را جلوتر از سال ها تجربه اندوزی اش قرار داد.نه تنها در بازی او بلکه عصبیت جدید را به سینمای ایران نشان داد که محدود به توان فیزیکی و بار کلامی نبود و ری اکشن های مکمل و طرز نگاه های ممتد نیز به ان اضافه شده بود.

«حوض نقاشی» تکمیل کننده این تلاش جدید بود.جایی که عصبیت فروخورده، این بار در شمایلی درونی فوران می کند و به از خودگذشتگی قابل تاملی می رسد.تکنیک بالای حسینی در حفظ راکوردهای سخت اجرایی به همراه توازن آن با زبان بدن، سبب شد تا او در یک هنرنمایی قابل ستایش، جنبه های تکنیکی و احساسی را در بالاترین ابتکار ممکن خرج کرده و آن لکنت احساسی که در فیلم فرهادی احساس می شد، در اینجا به کمال برسد.

حالا او خیلی آرام و بی حاشیه به مرد اول بازیگری ایران تبدیل شده بود.یک بازیگر واقعا شش دانگ که مبتکر بود.صحنه را مهندسی می کرد و طبیعتا کار کارگردان را راحت و درخشان تر.

حالا حسینی در سومین تجربه هنرنمایی نوین خود، به نخل طلای کن می رسد.از همان روزهای آغازین کن که نخستین تریلر فیلم «فروشنده» منتشر شد، مشخص بود که حسینی در حال یک پوست اندازی نوین دیگر است.معلوم بود که حتی آن دوربین روی دست عالی هم نمی تواند برای ثانیه هایی، بازی او را در ذهن مخاطب به فراموشی بسپارد. با نگاهی به داستان فیلم متوجه می شویم که حسینی باز هم خود را در یک تقابل زوال آور میان حقیقتی تلخ و داده هایی سنتی (بخوانیم انسانی) از درون خود قرار گرفته و علاوه بر عشقی که ساطع می کند، شکل دیگری از عصبیت های هیجانی را به تصویر کشیده است.

حسینی در رودخانه تجربه اندوزی های خود، عبورهای متفاوتی را بر بستر جریان های آب متفاوت رقم زده است که سبب شده هر بار عبور او، جاذبه ها و لذایذ خاصی را برای کسی که او را می بیند، رقم بزند.

یکی از مظاهر اصلی شخصیت هنری حسینی که تا به امروز نیز استمرار داشته، فرایند تجربی انتخاب هایش است.در عین شهرت، به تلویزیون می آید و از بازی در سریال شبکه نمیاش خانگی ابایی ندارد.اگر به کارنامه او نگاه کنیم متوجه می شویم او به نسبت دیگر بازیگرانی که با هم وارد سینما شدند، با چهره های سرشناس کمتری کار کرده است.فرهادی را که فاکتور بگیریم، میلانی و درخشنده و عیاری و الوند و تبریزی، مهمترین کارگردانانی هستند که او با آنها کار کرده.در نتیجه به فهرست بلند بالایی از کارگردانان صاحب سبکی می رسیم که او با آنها کار نکرده.جالب است که ملاک انتخاب های حسینی، وی را به این مسیر کشانده وگرنه در طول سالیان اخیر، چند تن از کارگردانان اعلام کرده بودند که خواستار همکاری با این بازیگر هستند که این همکاری بنا به دلایلی صورت نپذیرفته.

دیگر مظهر اصلی شخصیت هنری حسینی، اصرار بر بازی در یکی، دو گونه سینمایی و پرهیز از تشتت است. با نگاهی به کارنامه این بازیگر متوجه می شویم که او هیچگاه از مرز ملودرام و سینمای اجتماعی عدول نکرده و تمام کارهایی که بازی کرده، در حوزه این دو گونه بوده است.طبیعی است که بازیگر سوررئال با بازی های هیجانی مداوم در این دو گونه، قابلیت های بسیاری به دست می اورد که منتج به نخل طلای کن شصت و نهم می شود.اگرچه این اصرار برای بازی در گونه هایی خاص عجیب است اما وقتی به مسیر دو دهه ای بازی او نگاه می کنیم، اصلا از بابت دریافت نخل طلا متعجب نمی شویم.

دو مشخصه اصلی سبک کاری حسینی در نتیجه انتخاب های درست اوست.مسیری که سبب شد او زرق و برق های دستمزد بالا و نام پرطمطراق فلان کارگردان را از یاد ببرد و تنها به فیلمنامه و فضای نوینی که می تواند در سبک بازی او ایجاد کند، بیندیشد.پاس کاری هی متعدد او از سینما به تلویزیون و شبکه نمایش خانگی و خالی بودن کارنامه او از حضور متعدد کارگردانان سرشناس در نتیجه پیاده کردن همین سیاست است که به شدت جواب داده و سبب شده تا «شهاب حسینی» یکی از کامل ترین و بی نقص ترین بازیگرانی باشد که تاریخ سینمای ایران به خود دیده.مردی که در عین شهرت و محبوبیت، با عقلانیتی مثال زدنی، هیچگاه به دنبال حواشی و جنجال نبود و در یک مسیر بدون تزتزل، فقط کار کرد و گوشه هایی جدید از هنر تکنیکی و احساسی بازی را به سابقه بازیگری سینمای ایران افزود و هم گیشه و محبوبیت خود را حفظ کرد و هم لبخندهای معنادار جشنواره ای داخلی و خارجی را.از آن سیل ورود بازیگران جدید به سینمای ایران که هر یک از انها، هم اکنون یک قطب بازیگری هستند، کدام یک توانستند به این میزان از سعادت هنری برسند؟پاسخ کوتاه و یک کلمه ای است.


وطن امروز/گفت‌وگوی «وطن امروز» با عباس غزالی، بازیگر سینما و تلویزیون


از شهدا کسب اجازه کردم/مخاطب در کنار کمدی به فکر هم نیاز دارد

مرتضی اسماعیل‌دوست: پخش سریال «وضعیت سفید» باعث برجسته شدن نام بازیگر جوانی شد که در آن دوران کسی او را نمی‌شناخت و همه دنبال کسب اطلاع از بهروز آن سریال نوستالژیک بودند و این شد که عباس غزالی از آن پس پرآوازه شد، هرچند با احتیاط گام‌های بعدی را برداشت و نخواست مانند خیلی‌ها از طریق هیاهو کسب مشتری کند! این روزها عباس غزالی با ایفای نقشی مهم در فیلم «دلبری» در سینماها دلبری می‌کند و با وجود نقش کوتاه امیرحسین که فرزند شهید است، حضورش و احساسش قابل ستایش است. در گفت‌وگوی پیش‌رو تا جایی که در مجال این صفحه بود به بررسی کارنامه کاری این جوان اخلاقگرای سینما و تلویزیون پرداختم که تقدیم نگاه‌تان می‌شود.

***

کاراکتر امیرحسین در فیلم «دلبری» با وجود کوتاهی دقایق حضورش، تکمیل‌کننده نقش میثم و اثرگذار در فیلم است.

بله! برایم حضور در فیلم «دلبری» کاملا دلی و اعتقادی بوده است، یعنی علاوه بر ملاک‌های فنی که همیشه در انتخاب نقش‌ها برایم مهم بوده و باعث شده تا عباس غزالی با وسواس کارها را گزینش کند، در فیلم «دلبری» بازی در نقشی خاص- فرزند شهید- که آرام و کوتاه و در عین حال کاملا اثرگذار و ارزشمند است، خیلی برایم مهم بوده است. از این جهت وقتی نقش فرزند شهید در فیلم «دلبری» به من پیشنهاد شد با افتخار پذیرفتم، چرا که همیشه دوست داشتم از توانایی‌ای که خدا در زمینه هنر بازیگری در اختیارم گذاشته و مورد توجه مردم است، بتوانم در جهت ادای دین به مقام شامخ شهدا و ایثارگران استفاده کنم و این همواره دغدغه‌ام بوده و دوستان نزدیکم بر این موضوع صحه می‌گذارند.

با آقای اشکذری پیش از این در سریال «حانیه» همکاری داشتید. چگونه به «دلبری» رسیدید؟

وقتی فیلم «دلبری» به من پیشنهاد شد فرصت خیلی خوبی بود تا بتوانم نسبت به مقام والای جانبازان و ایثارگران و خانواده‌های آنها ارادت خود را نشان دهم و از این جهت حضور در این فیلم برایم کاملا اعتقادی بوده است. من به کوتاهی نقش خودم در این فیلم نگاه نکردم بلکه این انتخاب به دلیل تاثیرگذاری چنین جایگاه محکم و برجسته‌‌ای بود و ایفای کاراکتر یکی از اعضای خانواده شهدا بشدت مرا برای بازی ترغیب کرد، از این منظر حضور در این فیلم خیلی برایم مقدس و شریف است. امیدوارم توانسته باشم حق مطلب را تا حدی ادا کنم و مردم با این نوع نگاه قابل ستایش بروند و فیلم «دلبری» را تماشا کنند. به طور حتم با تماشای فیلم، دلشان خواهد لرزید و با چشمان اشک‌آلود سالن را ترک خواهند کرد.

چه مقدار از فیلمنامه اولیه در اجرا دچار تغییرات شد و شما به عنوان بازیگر، پیشنهادی هم داشتید؟

فیلمنامه اولیه همین بوده است که به من داده شد و هنگامی که آن را خواندم بسیار لذت بردم و دیدم که کار خاصی است. من با کسب اجازه از شهدا بازی در فیلم را آغاز کردم و به یاد دارم روزی که قرار بود قرارداد کار را امضا کنم، سر مزار برادر شهید یکی از دوستانم رفتم و با کسب اجازه و ارادت نسبت به ایشان و همه شهدا کارم را در فیلم «دلبری» آغاز کردم. این مساله برایم مهم بود که این اثر مورد رضایت شهدا و خانواده‌های آنها قرار بگیرد، چرا که کار برای آنها و درباره آنهاست و نیاز به یاری آنها دارم تا خدای ناکرده امکان کم‌کاری وجود نداشته باشد و اتفاقی نیفتد که شرمنده شهدا و خانواده‌های‌شان شوم. حالا نمی‌دانم نتیجه کارم چه شده است؟! اما من همه انرژی و توانم را برای بازی گذاشتم تا اتفاق تاثیرگذاری برای مخاطب شکل بگیرد. به عوامل فیلم و آقای اشکذری هم گفتم که با تمام وجود مانند آثار دیگرم در خدمت فیلم خواهم بود اما قطعا این حضور با همیشه فرق دارد، انرژی مضاعفی داشتم و از کارگردان خواستم که مرا هدایت کند. در حین کار تغییراتی جزئی نسبت به فیلمنامه اولیه ایجاد شد که اثر را زیباتر کرد. مثلا در سکانس راه‌پله خانه میثم و هنگامی که پایم به گلدان خورده و در حال جمع کردن خاک آن بودم، منولوگ و درددلی با پدر شهیدم انجام دادم که خاله طوبی می‌شنید و آن دیالوگ مهم را گفت. این بخش بعدا به کار اضافه شد و من آن را دوست داشتم. اصولا بازیگر باید نقش و دیالوگی را که در اختیار دارد با تعامل با کارگردان از آن خود کند و در قالب کاراکتری که در اختیار دارد، نقش را برای بیننده ملموس کند. من هم تمام تلاشم را کردم به بهترین شکل این نقش مهم را ایفا کنم.

فیلم «دلبری» فرم روایت متفاوتی نسبت به غالب آثار سینمای ایران دارد. چقدر خاص بودن نگاه، موضوع و نقش برای‌تان مهم بود؟

حقیقتا در این چند ساله کمتر فیلمنامه‌ای به دستم رسیده که مبنا و مساله‌اش درباره جانبازان و شهدا بوده باشد. از این رو با توجه به اینکه چنین موضوعی کمتر به من پیشنهاد شده بود، برایم خیلی مهم بود و علاوه بر این مساله مهم، نوع روایت و فرم متفاوت «دلبری» برایم جالب بود. فیلم «دلبری» اثر متفاوتی است و تک‌لوکیشن بودن، روایت متفاوت اثر، عدم نمایش و پخش تصویر و صدای کاراکتر اصلی فیلم از جمله نکات خاص فیلم است. میثم شخصیتی است که سال‌ها قطع نخاع بوده و در گوشه‌ای از خانه افتاده است و همه امور زندگی به عهده همسرش، طوبی است که برایش عکس‌العمل‌های میثم مهم است، مثلا اگر 2 پلک بزند یعنی چه و می‌خواهد بفهمد که 4 بار پلک زدنش چه معنایی دارد. این نوع ارتباط همسر برایم به عنوان مخاطب و نیز بازیگر بسیار شیرین بود. البته احساس کردم این خاص بودن اثر می‌تواند همراه با خطراتی هم باشد و با آقای اشکذری این مساله را هنگام پیش‌تولید فیلم در میان گذاشتم، چرا که در فیلم «دلبری» به دلیل عدم نمایش شخصیت اصلی، تنها با همسرش مواجه می‌شویم که به تنهایی متکلم وحده می‌شود.

در واقع میثم باید از طریق طوبی شناسانده شود.

بله! آینه‌ای از او است. من با آقای اشکذری خطر پایین آمدن ریتم فیلم و خستگی تماشاگر را مطرح کردم و خوشبختانه ایشان تمهیدات خوبی اندیشیدند. البته بخشی از این مساله برمی‌گردد به تازگی چنین روایتی در سینمای ما که تماشاگر با این شکل متفاوت روایی آشنا نبوده و پرورش نیافته است.

البته این فیلم در جشنواره فجر سال پیش از سوی منتقدان چندان مورد استقبال واقع نشد!

نمی‌خواهم بگویم که فیلم «دلبری» بی‌نقص بوده است و به طور حتم اگر همین امروز این فیلم را آقای اشکذری بخواهد بسازد، بسیار بهتر خواهد بود، اما با همه مسائل و انتقادات انجام شده به نظرم اگر همه ما به مضمون فیلم که مساله بسیار ارزشمندی است، نگاه کنیم به طور حتم همراه و علاقه‌مند به فیلم خواهیم شد و با آن ارتباط برقرار می‌کنیم. به طور حتم همه فیلم‌ها نواقصی هم دارند و نمی‌توان خیلی آرمانی نگاه کرد، آقای اشکذری هم بخوبی این موضوع را می‌داند و چند دقیقه از نسخه جشنواره را کوتاه‌تر کردند تا ریتم فیلم بهتر شود. روی هم رفته امیدوارم که سینمای ایران بتواند شکل‌ها و فرم‌ها و گونه‌های مختلف را در خود جای دهد و تماشاگر ما بتواند با آثار مختلف همراهی کند و فیلم متفاوت «دلبری» هم مورد توجه دوستان قرار بگیرد. من نمی‌خواهم فروش برخی فیلم‌ها را مورد نقد قرار دهم اما برایم علامت سوالی است که چرا باید برخی آثار چنان فروشی داشته باشند و برخی آثار باارزش دارای کمترین میزان فروش باشند!

فروش فیلم‌های کمدی سخیف را خطری برای سینمای ایران و مخاطبش می‌دانید؟

به نظرم همچنان مسائل اعتقادی نزد مردم وجود دارد و امیدوارم که توجه مردم نسبت به آثار ارزشی بیشتر شود. البته سینما نیاز به ژانرهای مختلف هم دارد. اما من اگر بلند به سوال شما فکر کنم، حقیقتا حالا نمی‌توانم پاسخی برای علاقه مردم به آثار کمدی پیدا کنم. به طور حتم مخاطب در کنار خنده نیاز به تامل و تفکر هم دارد و نیاز است به آدم‌هایی فکر کنیم که جنگیدند و هنوز در آسایشگاه‌های جانبازان زندگی می‌کنند. آنها به خاطر ما رفتند و برخی‌های‌شان شهید شدند و برخی با بالی شکسته مدت‌هاست تنها در آسایشگاه به سر می‌برند. من خیلی معرفت به خرج بدهم در نهایت همراه چند همکار ماهی یک بار به آسایشگاه آنها سر می‌زنیم، اما آیا این مقدار توجه کافی است؟ به نظرم باید درباره‌شان فیلم ساخت و بیشتر از اینها توجه کرد تا هیچ وقت رشادت‌های آنها از یادمان نرود.

می‌توانید برنامه‌ای برای تماشای فیلم «دلبری» برای جانبازان مستقر در آسایشگاه داشته باشید.

جزو برنامه‌هایم است که پس از اینکه فیلم به شکل نسخه دی وی دی درآمد در آسایشگاه ثارالله همراه عزیزان جانباز آن را در نمایش خصوصی تماشا کنم و خیلی مهم است که نگاه و واکنش آنها به فیلم را ببینم.

فیلم «دلبری» مخاطبانی خاص دارد و ایثارگران و خانواده‌های آنها باید جزو گروه‌های هدف در نظر گرفته شوند.

صد درصد. من به دوستان دست‌اندرکار فیلم گفتم که در تبلیغات به این مساله تاکید کنند که مخاطب خاص فیلم کیست؟ به طور حتم خانواده‌های ایثارگران و جانبازان در صورت اطلاع از چنین فیلمی استقبال خواهند کرد.

اگر مروری به کارنامه کاری شما داشته باشیم، سال‌ها تلاش‌تان از بازی در نقش‌های کوتاه تا رسیدن به جایگاهی شایسته قابل ردیابی است. نخستین‌بار آقای درمنش چگونه شما را انتخاب کرد؟

من در میان آشنایان کسی را در زمینه هنر و سینما نداشتم که مرا هدایت کند. یادم می‌آید در کلاس اول راهنمایی مشغول تحصیل بودم که روی تابلوی اعلانات به آگهی انتخاب بازیگر برای بازی در نمایش مدرسه مواجه شدم و از 300 نفر تست گرفته شد و من جزو 20 نفر گزینش شده بودم که نمایش در منطقه و کشور مقام آورد و من هم جایزه گرفتم. احساس کردم خدا آرزوی قلبم را شنید و من از آنجا برای کانون فرهنگی و تربیتی حر واقع در میدان راه‌آهن معرفی شدم.

بچه همان منطقه هستید؟

متولد شهرری هستم و دوران کودکی را در منطقه دولت‌آباد گذراندم و بعد از آن مقطع به منطقه 11 آمدیم که از راه‌آهن دور بود اما در کلاس‌های بازیگری شرکت کردم و بستر خوبی بود تا سینماگرانی در آنجا برای آثار خود از هنرجویان تست بازیگری بگیرند و این اتفاق 2 سال بعد از حضورم در کانون برایم رخ داد و سوم راهنمایی بودم که آقای درمنش مرا برای سریال «انتظار سرخ» انتخاب کرد.

در نقش‌های فرعی بسیاری مانند مجموعه تلویزیونی «داستان یک شهر» اصغر فرهادی بازی کردید که دیده نشد تا اینکه «وضعیت سفید» شما را به مرتبه خاصی از توجه رساند!

آن زمان با وجود اینکه نقش‌ها و بازی‌ها خوب بود و خیلی‌ها تحسین هم می‌کردند اما شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورد اما من حالا تمام قد به آن شرایطی که قسمت من بود احترام می‌گذارم. من اعتقاد دارم خداوند عزیز می‌خواست من در این حرفه تجربه کسب کنم و در پیشانی‌ام نوشته شده بود باید پله‌پله این مسیر کسب آزمون و تجربه را طی کنم و البته خیلی سختی کشیدم و حرف‌ها شنیدم اما نشانه‌هایی دیدم که ایمانم بیشتر شد و همه چیز را سپردم به خدا که اتفاقی ویژه را برایم رقم زد و برایم ارزشمند است که هنوز مردم مرا با کاراکتر بهروز در سریال «وضعیت سفید» به یاد دارند.

برای سریال «وضعیت سفید» توسط آقای حمید نعمت‌الله انتخاب شدید یا هادی مقدم‌دوست؟

من در دفتر وصف صبا برای آقای محمدرضا شفیعی چند تله‌فیلم و سریال موفق «رستگاران» را برای سیروس مقدم عزیز کار کردم که نویسنده‌اش سعید نعمت‌الله بود و چند تله‌فیلم دیگری هم که بازی کرده بودم ایشان نوشته بود و با شناختی که نسبت به من داشت مرا به حمید نعمت‌الله معرفی کرد و ایشان چند کار مرا دیده بود و برای سریال «وضعیت سفید» انتخاب کرد. این مساله را تا به حال جایی نگفتم و نخستین بار به شما می‌گویم که در اواسط کار هنگامی که نقش من کاملا جا افتاده بود، آقای حمید نعمت‌الله، من و آقای مقدم‌دوست را به کناری کشید و مثلثی 3 نفره تشکیل داد و نزد من اعترافی کرد که در زمان پیش‌تولید سریال با وجودی که انتخاب آقای نعمت‌الله بودم، آقای مقدم‌دوست مخالفت می‌کرد و بازیگر دیگری را پیشنهاد می‌کرد. آقای نعمت‌الله آنجا از هادی مقدم‌دوست پرسید نظرش درباره بازی من تغییر کرده یا نه؟ و آقای مقدم‌دوست گفت من دیگر در این مساله کم آوردم و اشتباه کرده بودم!

به نظرتان مهم‌ترین برگ برنده سریال «وضعیت سفید» که آن را میان آثار تکراری تلویزیون برجسته کرد، چه بوده است؟

سریال «وضعیت سفید» برگی از زندگی ما بود که برای همگان ملموس است و ما هم آن خاطره‌ها را برای مردم ورق زدیم و همه چیز از لباس، فضاسازی‌ها، آکسسوار و داستان برای مردم حس نوستالژی داشت. انگار همانند این کاراکترها در خانه‌های مردم در دهه‌های گذشته وجود داشت و بارها مردم به من گفتند مثلا کاراکتر بهروز مانند دایی ما بوده است! یا خواهر احترام مانند عمه ما است. گروه تلاش بسیاری داشت و یک سال و 7 ماه فیلمبرداری به سختی اما شیرین انجام شد و در نهایت همه رنگ‌ها و کاراکترها در جای خودش قرار گرفت و همه اتفاقات در وجود تماشاگر نشست. سریال ویژه‌ای بود و حقیقتا برای آن روزهای کاری دلم تنگ شده است.

خیلی‌ها نمی‌دانند که شما در سریال حضرت یوسف نقش یکی از برادران حضرت یوسف را بازی کردید که او را به چاه افکندند!

بله (با خنده). در سریال «یوسف(ع)» جزو یکی از برادران یوسف بودم که او را به چاه انداختند. در 11 قسمت اول آن سریال همراه با یوسف در نقش یکی از برادران نوجوانش بازی می‌کردم و به دلیل سن کم من و گریم خاص آن دوران خیلی‌ها مرا نمی‌شناختند و برخی هم با اطلاع از این مساله تعجب می‌کنند که من در این سریال هم بازی کردم.

از این سریال و همکاری با فرج‌الله سلحشور چه خاطره‌ای برای‌تان باقی مانده است؟

خدا رحمت‌شان کند. البته آن زمان دستیاران ایشان انتخاب بازیگران فرعی را انجام می‌دادند و من جزو آخرین بازیگرانی بودم که به عنوان یکی از برادران یوسف انتخاب شدم. مساله مهم برایم این بود که همه افراد درگیر با پروژه از عوامل پشت صحنه تا بازیگران و حتی آقای سلحشور یک نوع غذا می‌خوردیم و این شرایط در آن کار برای من نوجوان خیلی ویژه بود و تاثیر آن دوران در وجودم مانده است.

سریال «مادرانه» را هم با آقای جواد افشار داشتید.

بله! سعادت شد و این سریال در ماه مبارک رمضان از تلویزیون پخش شد و کاراکتر فرزاد که من بازی می‌کردم مورد توجه قرار گرفت.

در سریال «کیمیا» اما حضور نداشتید!

آقای افشار پیشنهاد داده بودند اما متاسفانه قسمت نشد در سریال «کیمیا» بازی کنم، چون درگیر کارهای سینمایی بودم.

احتمالا بعد از موفقیت سریال «وضعیت سفید» پیشنهادات بسیاری داشتید. چگونه از میان آنها گزینش کردید؟

خیلی پیشنهاد شد. اما من دوست دارم همیشه با انتخاب‌هایم رو به جلو حرکت کنم و از این بابت عجله‌ای برای بازی کردن نداشتم و سعی کردم با دقت به پیشنهادات فکر کنم و هدفی داشته باشم که در آن مسیر بتوانم پیشرفت کنم. یکی از مهم‌ترین ملاک‌هایم هم مخاطب بود، چراکه اعتقاد دارم هنرمندی که مردمش را نبیند اصلا هنرمند نیست و ما باید از اعتباری که نزد مردم داریم مراقبت کنیم و در هر اثری حضور نداشته باشیم. همیشه این جزو ملاک‌های اصلی‌ام برای انتخاب نقش بوده و برای همین وسواس زیادی در انتخاب نقش‌ها دارم و تا حالا هم سعی کرده‌ام به این مساله پایبند باشم. البته همیشه به بازیگران پیشکسوت به عنوان یک الگو نگاه می‌کنم که از جمله آقای پرویز پرستویی است که پرونده کاری درخشانی دارند و من از نقش‌های مختلفی که ایشان به عهده داشتند لذت می‌برم.

آخرین بازی‌تان در فیلم تجربی «قیچی» بوده است که در جشنواره فجر سال گذشته نمایش داده شد و البته شباهت‌های موضوعی به فیلم «دورافتاده» رابرت زمکیس دارد!

فیلم «قیچی» برایم بشدت دوست داشتنی است و با وجود سختی کار بسیار لذت‌بخش بود و نوع دیگری از بازیگری را در این فیلم تجربه کردم که به نظرم یکی از بهترین بازی‌هایم در این فیلم بوده است که امیدوارم خوب دیده شود.


منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین