آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
گروه فرهنگی: امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
* * *
ابتکار/یک موفقیت خانگی در سالن همایش های برج میلاد به همراه هوادارن پایان یافت؛
آخرین قصه «شهرزاد»
مرسده مقیمی: اولین دوشنبه بدون «شهرزاد» برای هواداران این مجموعه نمایشی با گزارش های تصویری مختلف از جشن شهرزاد همراه بود. اکثر کانال های سینمایی و کانال های هواداری تصاویری که از جشن شهرزاد منتشر شده بود را پوشش دادند تا این دوشنبه نیز کاملا در اختیار «شهرزاد» باشد. به ویژه آن که عوامل این سریال برای روز جشن قطعه ای تازه با صدای محسن چاوشی برای مخاطبانش داشت تا همچنان توجه ها معطوف به این سریال باشد؛ اما به جز روایت های تصویری واقعا در شب جشن شهرزاد در سالن همایش های برج میلاد که ظرفیت بالایی برای پذیرش میهمان دارد و در کمتر از 45 دقیقه کلیه بلیت هایش به فروش رسید؛ چه گذشت؟
جشن که بنا بود ساعت 21 در سالن همایش های برج میلاد تهران برگزار شود با یک ساعت تاخیر آغاز شد تا میهمانان که با شوق بسیار از ساعاتی قبل از زمان اصلی آن جا حضور داشتند به گرفتن عکس یادگاری روی فرش قرمز و دکورهایی که از سریال در محوطه بود مشغول شوند.
ساعت 22 رسما مراسم آغاز شد در حالی که به جز عوامل شهرزاد مهمانان ویژه ای نظیر محمود دولت آبادی، ناصر ملک مطیعی، پرویز پرستویی، حمید فرخ نژاد، مهناز افشار و... حضور داشتند. البته از تیم سریال شهرزاد غایبانی نیز وجود داشت که از جمله آنان می توان به ابوالفضل پورعرب، گلاره عباسی، نغمه ثمینی، پانتهآ پناهیها و مینا وحید اشاره کرد.
این جشن که بنا بود به تقدیر از عوامل شهرزاد بپردازد از همان ابتدا تقدیرها را با صحبت های سروش صحت که به دعوت احسان کرمی مجری این مراسم روی سن آمده بود آغاز کرد.
صحت صحبت هایش را این طور آغاز کرد: باعث افتخار من است که در حضور شما هستم. شهرزاد در این سریال جملهای گفت که «همیشه زندگی اونجوری که تو میخواهی پیش نمیرود»؛ شهرزاد برعکس این جمله را ترسیم کرد؛ چرا که با فعالیت تیم درجه یک این سریال میتوان پیشبینی کرد که به چه میزان از این سریال استقبال صورت بگیرد و شاهد این ماجرا بزرگان ردیف اول در این جشن هستند.
او ادامه داد: ساختن سریالی که مورد توجه عام و خاص قرار بگیرد کار سختی است و خوشا به حال تمامی عوامل شهرزاد که اینگونه مورد اقبال قرار گرفتند و خوشا به حال ما که از این سریال اینقدر کیف کردیم.
سروش صحت از سام نوری، مهران نائل، امیرحسین فتحی، حمیدرضا آذرنگ و امیرحسین رستمی تقدیر کرد. در همین بخش رستمی بعد از دریافت تندیس خود گفت: صحبت کردن زمانی که اساتید مقابل من نشستهاند، سخت است. از آقای فتحی بسیار ممنونم. آقای فتحی ما شما را خیلی اذیت کردیم و خوشحالم که این فیلم بازخورد و استقبال خوبی چه در داخل و چه در خارج داشته است.
ساخت شهرزاد اقدامی ارزشمند است
در ادامه مراسم احمد مسجد جامعی عضو شورای شهر تهران که چندی قبل در بازدید از منطقه 14 از لوکیشین «شهرزاد» بازدید کرده بود ساخت سریال شهرزاد را اقدامی ارزشمند دانست و گفت: شهرزاد شخصیت بزرگ تاریخی و اسطورهای ماست و نماد روح ایرانی است. شهرزاد در داستانهای کهن ایرانی کسی است که خونخوارترین مرد زمان خود را با گفتوگو و عشق به یک عنصر فرمانبر در برابر اخلاق تبدیل میکند.
او در ادامه گفت: ایرانیان در طول تاریخ توانستند در فضای صمیمانه، امیدوارانه و هوشمندانه حتی تلخترین شرایط را تحمل کنند. من بسیار خوشحالم که نسل ما شهرزاد زمانه خودش را شناسایی کرد؛ جای شهرزاد قصهگو در این نسل خالی بود و دوستان ما توانستند با هنرمندی بسیار این شهرزاد را به سخن آورند و افتخاری بیافرینند.
مسجد جامعی با تاکید بر اهمیت قصه گویی در ایرانیان ادامه داد: این افتخار از یک جهت برای ما مهم است و آن اینکه ایرانیان دارای قصههای بزرگ و داستانهای فراوان هستند و این سریال توانست یکی از داستانها را به تصویر بکشد.سرمایهداران بسیاری هستند که ذوق و خلاقیت ندارند که بتوانند سرمایه خود را نمایندگی کنند. ما شاهد بودیم که این سریال توانست به خوبی سرمایه را نمایندگی کند امیدوارم این سریال الگویی برای کسانی که رسانه ملی را در اختیار دارند باشد و آنها باید سطح توقع نسل جوان را بشناسند و از این حد فراتر بروند و فروتر نیایند.
در پایان این بخش احمد مسجد جامعی جایزه تهرانشناسی را به دلیل پرداخت خوب به فضای تهران قدیم به حسن فتحی، علی نصیریان، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی اهدا کرد.
جایزه عشق و امید برای شهرزاد
مجید مظفری برای تقدیر از سایر بازیگران این سریال به روی سن آمد و گفت: خوشحالم از اینکه یک کار فاخر به هنرهای نمایشی ما اضافه شد و این نشانه رشد فرهنگی برای جامعه است جامعهای که وقتی با چنین کارهایی برخورد میکند باعث سعادت جامعه میشود. مظفری در این بخش از فرشید صمدیپور، ناهید مسلمی، جمشید گرگین، هادی قمیشی و هومن برقنورد تقدیر کرد.
سپس کلیپی به نمایش در آمد که شامل گفته های فرید قاسمی تاریخ نویس معروف روزنامه نگاری بود. قاسمی در این کلیپ گفت: در زمان توزیع سریال شهرزاد یک خبرنگار به من تلفن زد و پرسید آیا در طول تاریخ مطبوعات نشریهای به عنوان زمانه داشتهایم و من پاسخ دادم چندین نشریه با این عنوان در تاریخ منتشر شده است.
قاسمی ادامه داد: اگر یک سریال بتواند حال و هوای تاریخی را حفظ کند و شخصیتهای فیلم مابه ازای تاریخی داشته باشند روند تولید فیلم به درستی انجام شده است. من ۲۸ قسمت شهرزاد را دیدم و البته نمیتوان گفت که این سریال به لحاظ تاریخی بیایراد است اما این ایرادها در مقابل زحمتی که کشیده شد باید نادیده گرفته شود.
او در پایان صحبت هایش تاکید کرد: این سریال، سریالی روان و خوش ساخت و تاثیرگذار است و ذهن انسان در قصه گیر میکند. امیدوارم فصل دوم با همین قدرت ادامه یابد. البته شهرزاد در این سریال حدی تعیین کرده و نباید از آن عبور کند و حالا که در فصل دوم پاکنیت، استاد نصیریان و رستمی حضور ندارند، جایگزینها باید با وسواس انتخاب شوند. از خواننده این سریال محسن چاوشی یاد میکنم که صدای زیبایش بسیار خوب بر روی سریال نشست.
پس از پخش کلیپ دکتر محمود گلزاری روانشناس جایزه عشق و امید را به دلیل پرداخت خوب سریال شهرزاد به حسن فتحی، علی نصیریان، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی اهدا کرد.
در ادامه از عوامل پشت دوربین این سریال شامل منشی صحنه، سرپرست گروه کارگردان، مدیر تولید، تیتراژ، جلوههای بصری، مدیر صدابرداری، طراح لباس، گرافیست، موسیقی، تدوین، مدیر پروژه، مدیر تصویربرداری، مدیر پخش، طراحی چهرهپردازی و طراحی و ترکیب صدا؛ تقدیر به عمل آمد.
سیدهادی رضوی به عنوان تهیهکننده سریال شهرزاد گفت: ممنون که پولهایتان سرمایههای ما را حلال کردو امیدوارم که این سریال توانسته حداقل ۲ ساعت جای ماهواره ها را در خانه بگیرد.
تقدیر دولت آبادی از فتحی
محمود دولت آبادی میهمان ویژه این مراسم برای تقدیر از حسن فتحی به روی سن آمد و خیلی کوتاه گفت: یک نکته را میگویم که وسیعتر از هنر است و آن جوشش زندگی در ذهن و قلب جوانان ایران است که همواره باقی میماند.
فتحی پس از گرفتن جایزه خود از دست دولت آبادی گفت: فکر میکردم که از تمام دوستان من تقدیر شود اما این یک افتخار است که لوح تقدیر خود را از بزرگمرد رماننویس ادبیات ایران بگیرم. امیدوارم کارگردانهای ما در سینما و تلویزیون کارهای استاد دولتآبادی را اقتباس کنند و امیدوارم سینما و سریالهای ما از پشتوانه قدرتمند و ادبی استفاده کنند.
فتحی در ادامه گفت: من و همکارانم رویاهایی داشته و داریم رویاهایی از جنس عدالت اقتصادی، گسترش آزادیهای فردی و اجتماعی، رویاهایی عاری از جنگ و خشونت و آرزوی توسعه فرهنگی و اقتصادی برای وطنی که در آن متولد شدهام اما در میان همه این رویاها بخت و اقبال یار ما بود تا همه ما جمع شویم و تحقق یکی از رویاها را جشن بگیریم.
او ادامه داد : رونق دوباره نمایش خانگی ازجمله آرزوهایی بود که از چندسال گذشته داشتهام. از نغمه ثمینی که به دلیل کسالت در جمع ما نیستند تشکر میکنم و موفقیت خودم را مرهون و مدیون شما مردم فهیمی میدانم که اگر حمایت بیوقفه و بیدریغ شما نبود شاید این قافله در مسیر دشوار خود به مقصد نمیرسید.
کارگردان شهرزاد در پایان گفت: همه ما یک بزرگآقا و شهرزاد در خودمان داریم و همه آدمیان در میان عشق و خودشیفتگی و قدرتطلبی و طمع قرار گرفته اند اما همه ما میدانیم که در کدام طرف صف ایستادهایم. وظیفه خطیر ما بازآفرینی کابوس و رویاهایی است که در بطن جامعه تبلور یافته است.
در ادامه صادق زیباکلام و سیدفرید قاسمی از خانواده هاشم در سریال شهرزاد تقدیر کردند. مهدی سلطانی که در شهرزاد به عنوان پدر فرهاد ایفای نقش کرده بود گفت: سازندگان این فیلم خواستند بهترین کار را بسازند و شما مستحق این هستید که بهترینها را ببینید و جشن بگیرید.
صادق زیباکلام استاد دانشگاه درباره سریال شهرزاد گفت: ظاهرا حسن فتحی قرار است قسمت دوم را بسازد و به این فکر میکنم که سریال شهرزاد به لحاظ تاریخی جلوتر بیاید و چه زمانی میرسد که من و ظریف هم بتوانیم نقش خودمان را بازی کنیم.
در ادامه از از مونا احمدی، سهیلا رضوی، محمود پاکنیت نیز تقدیر شد.
سهیلا رضوی گفت: از تیم تولید و تدوین این فیلم و همچنین از حسن فتحی عزیزم تشکر میکنم و آرزویم این بود که با آقای فتحی کار کنم.
محمود پاکنیت نیز گفت: از حسن فتحی تشکر میکنم که شاهکار آفرید و این چهارمین کار آقای فتحی است که من در آن حضور دارم و همیشه از صداقت، درستی، انصاف، عدالت و خوش ساختی ایشان یاد گرفتم و امیدوارم تهیهکنندگانی که اعتماد کردند باز هم این راه را در پیش بگیرند و کارهای خوب تولید کنند تا مردم از ماهواره جدا شوند.
در بخش دیگر عبدالله اسکندری طراح گریم معروف از دو بازیگر جوان این سریال غزل شاکری و پریناز ایزدیار تقدیر کرد.
اسکندری گفت: از فتحی تشکر میکنم که سینمای ما را گرم کردند و جای سعید ملکان در اینجا خالی است و به همه عوامل این سریال برای این صمیمت و همکاری که دارند تبریک میگویم.
ابتدا غزل شاکری پشت بلندگو قرار گرفت که احسان کرمی به شوخی گفت: می گویند خانم شاکری صدای قشنگی دارند که با تشویق حضار مواجه شد و کرمی به سرعت با کنایه و طنز اضافه کرد برای دوبله می گویم! و بعد رو به شاکری گفت بفرمایید که مردم بشنوند صدای تان را. شاکری نیز با لحن طنزآلودی گفت: فکر کردم اصلا قرار نیست از آذر بیچاره تقدیر شود و چون مرده است در آسمون یک ستاره هم ندارد سپس از همه تشکر کرد و پس از آن ایزدیار پس از اعلام افتخار از همبازی شدن با این همه استاد بازیگری در یک کار خطاب به حسن فتحی گفت: ممنونم که دوبار به من اعتماد کردید باز هم به من اعتماد کنید.
دست آقای نصریان را باید بوسید
در ادامه این مراسم همایون ارشادی به روی سن آمد و از مصطفی زمانی بازیگر نقش فرهاد در سریال شهرزاد تقدیر کرد و پیش از اهدای جایزه مصطفی زمانی را در آغوش گرفت و خطاب به حضار گفت او عضوی از خانواده من است. زمانی که پیش از آمدن روی سن دست علی نصریان را بوسیده بود گفت: از اینکه اینجا هستم اما نمیتوانم در جلوی بزرگان حرفی بزنم که معنیاش را نفهمم. در بازیگری لحظات سختی هست که باید آن را اجرا کنی در حالی که در زندگی واقعی آن کار را انجام نمی دهی. در سریال شهرزاد سکانسی بود که نباید دست استاد نصیریان (بزرگآقا) را میبوسیدم که به این خاطر ناراحت شدم اما در اینجا و جلوی همه دست ایشان را بوسیدم. این جمله او با تشویق حضار مواجه شد. زمانی خطاب به فتحی گفت: آقای فتحی خوندلها خوردیم اما نتیجه مثبت بود. او همچنین از تمام بازیگرانی که بازی کردند تشکر ویژه کرد به ویژه شهاب حسینی که این جمله نیز با تشویق حضار مواجه شد پس از آن مجری برنامه به او گفت که به غیر از بازیگری بسیار زیبا شعر میخوانید و زمانی در پاسخ گفت: شعرخوانی را مدیون پدرم هستم ایشان بسیار اهل ادبیات هستند اما مشکلات سیاسی دامنگیر شده و دوستان میدانند که چه میگویم پدرم چون پول نداشتند کسی به حرفهایشان گوش نمیداد اما خب من گوش می کردم زمانی با درخواست کرمی که چند بیتی شعر بخواند به خواسته حاضرین مرغ آمین را خواند که باز هم با موجی از تشویق مواجه شد.
در ادامه مهناز افشار برای تقدیر از سایر بازیگران این سریال به روی سن آمد و گفت: سالهاست که قلبهایمان برای عشق نمیلرزد اما با سریال «شهرزاد» لرزید. از بزرگآقا ممنونم که باعث شد بدانیم که به بزرگترها بیشتر احترام بگذاریم.
افشار در ادامه گفت: من ازجمله افرادی بودم که دوست داشتم قباد به شهرزاد برسد و با همین جمله از شهاب حسینی تقدیر کرد.
شهاب حسینی با یادی از خسرو شکیبایی گفت :خدا را شکر میکنم که در محضر شما روسفید هستم از همه همکارانم تشکر میکنم که کاری کردند این سریال به دل شما بنشیند.
او ادامه داد : شبکه خانگی تولد یک رسانه بود اما سریالهایی که در آن تولید میشد به سرانجام نمیرسید. اما زمانی که متوجه شدم آقای فتحی میخواهد سریالی بسازد نوید آن میآمد که شبکه نمایش خانگی زنده شود. شاید زمان آن رسیده که بین گذشته و آینده پلی ایجاد کنیم و انشاءالله گامی برای ساختن چنین سریالهایی برداشته شود. او همچنین تاکید کرد امیدوارم فیلم هایی از روی ادبیات غنی ایران مثل رمان های ماندگار استاد دولت آبادی ساخته شود.
او با تشویق و ابراز علاقه شدید حاضران از سن پایین آمد.
حمید فرخنژاد که تجربه دو همکاری با ترانه علیدوستی دارد برای تقدیر از او روی سن آمد و گفت: سریال شهرزاد باعث شد آبروی از دست رفته نمایش خانگی برگردد.
ترانه علیدوستی نیز پس از تقدیر شدن پشت تریبون آمد و پس از تنظیم بلندگو به شوخی گفت: من وآقای فرخ نژاد در یک قاب جا نمی شویم و پس از آن ادامه داد: امشب یک هدیه عشق و امید به بازیگران این سریال داده شد اما به نظرم این هدیه متعلق به تمام مردم ایران است مردمی که دلشان با دل ما لرزید. او با تشکر از فتحی گفت: شخصیت شهرزاد در فیلم انسان آزادهای بود و آرزویم بازی کردن اینگونه نقشهاست. از شما ممنونم برای این نقش. هنگامی که علیدوستی در حال ترک سن بود کرمی گفت خانم علیدوستی مرغ آمین به گردن دارند و این جمله علیدوستی را دوباره پای بلندگو کشاند و گفت: مرغ آمین من با مال همه شما یک فرق دارد و آن این است که این گردنبند همانی است که فرهاد داده. این جمله اون با تشویق حضار مواجه شد تا مدتی نیز ادامه داشت.
انتقاد پرستویی از رسانه ملی
در بخش دیگری از این مراسم پرویز پرستویی و ناصر ملکمطیعی برای تقدیر از استاد علی نصریان به روی سن آمدند.
ابتدا ملکمطیعی گفت: من ۸۶ سال دارم و هیچ وقت در زندگی حسودی نکرده بودم اما امشب حسودیم شد از گذشته سینما حرف نمیزنم چرا که مثنوی هفتاد من است. اما امروز سینما آنقدر تغییر کرده که باعث افتخار ماست. امروز بچههای ما تمام قلههای پیشرفت را فتح کردند. آقای فتحی به شما تبریک میگویم و استاد نصیریان به واقع بزرگآقا هستند کما اینکه تمام کسانی که در سینما هستند آقا و بانو هستند. این بازیگر پیشکسوت ادامه داد: نسبت به همکارانم که نیستند ادای دین میکنم وای کاش آنها هم اینجا بودند و میدیدند. امشب شب عشق بود و دلم سوخت کهای کاش میتوانستم حالا کارهایی را انجام دهم.
پرویز پرستویی نیز گفت: دست آقای فتحی و یکایک کسانی که باعث ساخت شهرزاد شدند را میبوسم. من یکی از تماشاچیان پروپا قرص این مجموعه بودم. او خطاب به مسئولان صدا و سیما گفت: ماهوارهها بد نیستند اما مهم این است که چه استفادهای از آنها کنیم. سریالهای آنها در خانوادهها نفوذ کرده و ریشهها را میسوزاند اما شهرزاد مدتها که باعث شد مردم دیگر ماهواره تماشا نکنند. خوب است که صداوسیما یاد بگیرد که هزینههایش را جای دیگری استفاده نکند.
سپس علی نصیریان در سخنان کوتاهی گفت : چند وقت پیش با پسرم در بازار بودم که دیدم گردنبند شهرزاد همه جا هست و این برای من نشانه دو چیز بود اول نشان از استقبال خوب مردم نسبت به این سریال و اینکه ملت ایران ملت هوشمندی است، میشناسد و میفهمد و درست است که در برخی مواقع در خود میریزد و بروز نمیدهد اما شعور ملت را بیان میکند که آنها خوب و بد را میشناسند و نه در هنر بلکه در همه مسائل اینطور هستند. این صحبت های نصیریان نیز با تشویق میهمانان مواجه شد و پس آن مراسم در حالی تمام شد که ساعت حدود 24 بامداد بود و مردم با عوامل مجموعه ای که دوستش داشتند عکس یادگاری می گرفتند.
لازم به ذکر است کیفیت اصلی قطعه «دیوونه» با صدای محسن چاوشی روی کلیپی از مسعود رفیع زاده در جشن شهرزاد رونمایی شد و با تشویق بسیار زیاد حاضران مواجه شد؛ صبح روز دوشنبه از طریق روابط عمومی سریال شهرزاد در اختیار عموم مردم قرار گرفت. این آخرین قطعه محسن چاوشی برای فصل اول این سریال بود و هنوز ادامه همکاری او با این مجموعه در فصل دوم قطعی نیست.
جام جم/جامجم کارکردهای سیاسی دنیای مجازی را در گفتوگو با دکتر اکبر نصراللهی بررسی میکند
برخورد هوشمندانه با فضای مجازی
آرام آرام باب همدلی و رفاقت گشوده میشود میان کنشگران سیاسی و فضای مجازی. حالا دست کم تعدادی از سیاستمداران کشور به پارهای از کارکردهای شبکههای اجتماعی پی بردهاند و در حد توان از این قابلیتها و پتانسیلها در جهت نیل به اهداف عموما سیاسی خود کمال استفاده را میبرند؛ کارکردها و قابلیتهایی که البته بیش و کم همچنان و تا به امروز مغفول مانده است، عامدانه حتی.
تصویر برخورد هوشمندانه با فضای مجازی
هنوز هم برخی از مسئولان و ارگانهای متولی و مرتبط فضای مجازی، چشم را بر واقعیات بسته و سر را به زیر برف غفلت و نادیده انگاری فرو بردهاند. دکتر اکبر نصراللهی معتقد است بخشی از فعالان و گروههای سیاسی از آنجا که خود را بینیاز از کارکردها و ابزارهای فضای مجازی احساس میکنند، این فضا را به رسمیت نمیشناسند. این استاد و مدرس ارتباطات البته تاکید میکند که کنشگران سیاسی باید پیوسته آرایش رسانهای جامعه را رصد کرده و پیگیر باشند وگرنه دچار خسران خواهند شد. کارکردها و قابلیتهای سیاسی فضای مجازی و نحوه تعامل سیاستمداران با این فضا بهانه گفت وگویی شد با دکتر اکبر نصراللهی؛ که پیش از این مدیرکل نظارت و ارزیابی اخبار و برنامههای سیاسی سازمان صداوسیما بود. وی همچنین کتابهایی را در حوزه رسانه و ارتباطات منتشر کرده است که از آن جملهاند: «اصول خبر نویسی»، «جنگ روانی»، «مدیریت پوشش اخبار بحران در رسانههای حرفهای»، «راهنمایی پوشش خبری در رسانهها».
دو انتخابات اخیر نشان داد، فضای مجازی علاوه بر پتانسیلهای بالقوه و بالفعل شناختهشدهاش، کارکرد دیگری هم در ایران دارد و آن، ارائه خدمات به عالم سیاست و سیاستمداران است. به نظر میرسد، این کارکرد تا به امروز مغفول مانده و چنان که باید و شاید، مورد توجه واقع نشده است.
شبکههای اجتماعی، کارکردهای مختلفی در حوزههای گوناگون از جمله در حوزه سیاسی دارند اما ما دیر آن را کشف کردیم. البته بهتر است به جای کلمه ما از واژه مسئولان و برخی سیاستمداران استفاده شود. بعضی شخصیتهای حقیقی و حقوقی، دیر به این کارکرد پی برده و زیانهای زیادی متحمل شدهاند. اینکه هر فرد حقیقی و حقوقی مثل کنشگران و احزاب و گروههای سیاسی بخواهند هر چیزی را خودشان تجربه کنند، معقول، معمول و منطقی نیست. استفاده از شبکههای اجتماعی در کشورهای مختلف تجربه شده است این ابزار در برخی کشورها قبل از اینکه در کشور ما در انتخابات اخیر تجربه شود، حتی سرنوشت انتخابات را تغییر داده است. با این حال، در کشور ما هیچگاه ارادهای وجود نداشته تا این شبکهها به رسمیت شناخته شده و توجه کافی به آنها شود. به اهمیت این رسانهها پی برده نشد و اگر هم درک شد، تصمیم برآن بود که به زبان آورده نشود. هنوز هم برخی مسئولان و ارگانهایی که باید مسائل مربوط به فضای مجازی را طرح و آنالیز کنند، چشمها را بر واقعیت بسته و آنگونه که باید و شاید، با واقعیت تکنولوژیهای ارتباطی بویژه فضای مجازی برخورد نمیکنند.
به نظر میرسد، برخی طیفهای سیاسی زودتر به قابلیتهای فضای مجازی پی برده باشند. آقای دکتر، نگاه بدبینانه و به تعبیر بهتر، هراس از فضای مجازی برخی از کجا نشات میگیرد؟
کاملا درست است؛ برخی گروههای سیاسی و شخصیتها از آن نظر چندان فضای مجازی و کارکردهایش را به رسمیت نشناختند که اصولا نیازی به این فضا احساس نمیکردند. آنها گمان میکردند، رسانههای رسمی برایشان کفایت میکند. به عبارت بهتر، آرایش جدید رسانهای را درک نکرده یا روی رسانههای رسمی حساب زیادی باز کرده بودند. کنشگران سیاسی باید به شکل مداوم، آرایش رسانهای را رصد کنند و مدنظر قرار دهند.
مصرف رسانهای مردم تغییر کرده و باید به این مهم، توجه ویژه داشت. با ورود یک ابزار رسانهای، جامعه الزامی ندارد به همان رسانههای قدیمی وفادار بماند. فضای مجازی به کاربرش این امکان را میدهد که در همه مکانها و زمانها به اخبار دسترسی آسان، سریع و ارزان و تقریبا داشته باشد و علاوه بر آن، راسا تولید محتوا کند، بدون آنکه مسئولیت چندانی متوجهاش باشد. به شکل طبیعی، کنشگران سیاسی هم علاقه دارند از این فضا و امکاناتش استفاده کنند. تا حدود زیادی، امکانات و قابلیتهای فضای مجازی، حالت چسبندگی و شیفتگی در کاربران به وجود آورده و آرام آرام، سیاستمداران را هم درگیر خود کرده است .
با همه این حرفها تا همین اواخر، سیاستهای کلی بر مبنای نادیده گرفتن فضای مجازی بود. برخی رسانهها هم بنا را بر هشدار و ترساندن مخاطبان خود از این فضا گذاشته بودند. آیا ممکن است سیاستمداران جدیدی که از خدمات این فضا در کارزار انتخاباتی بهره بردهاند، از باب تعامل به این فضا وارد شوند و بازتاب این رویکرد در رسانههای رسمی هم مشاهده شود؟
با یک پدیده چند نوع میتوان برخورد کرد؛ انکار و مقاومت، پذیرش با اکراه و در نهایت، استقبال و تعامل. به گمانم، نحوه برخورد با فضای مجازی در ابتدای کار بیشتر از نوع انکار و مقاومت بوده است؛ در مرحله بعد هم پذیرش همراه با اکراه و از روی اجبار. همه اینها در حالی است که از زاویه دیگر یعنی تعامل میتوان از پتانسیلها و قابلیتهای این فضا نهایت استفاده را برد. برای مثال، تلویزیون در مقام یک رسانه رسمی، قدرتمند و مسلط، میتواند برای تهیه و انتشار خبرهایش در سطح گسترده و انتقال فوری و ارزانتر تصاویر و همچنین مشارکت دادن مخاطبان در تولید و پخش و گرفتن بازخورد، از اپلیکیشنهای موبایل بهره ببرد اما کاملا آشکار است که رسانه ملی در برخی حوزههای گفته شده خودش را کاملا محروم یا استفاده حداقلی کرده است . بنابراین باید پرسید چرا رسانههای رسمی از این ابزارهای کارآمد استقبال نکرده،به چشم مکمل مناسب به آن نگاه نمیکنند؟
رسانههای رسمی هم میتوانند به مجازیها به چشم یک مکمل بنگرند و ظرفیتهایش را در خدمت خود قرار دهند. مقاومت در این حوزه و ندیدن واقعیتها، خسران بیشتر و گریز مخاطبان را موجب میشود.
به عنوان یک استاد و محقق و دارای سابقه مدیریت طولانی در حوزه رسانهها، چه پیشنهادهایی دارید برای رفع یا حداقل کمرنگ شدن هراس از فضای مجازی؟
راههای مختلفی وجود دارد که در یک جمله، «آگاه شدن از ظرفیتها، فرصتها و تهدیدها و جایگاه و نقش ابزارهای ارتباطی در آرایش جدید رسانهای و آگاه کردن مردم و مسئولان در این خصوص و بالا بردن سواد رسانهای» را پیشنهاد میکنم؛ اما راههای دیگری هم وجود دارد؛ راه اول، اطلاعرسانی ویژگیها و مختصات فضای مجازی به عموم مردم است. بخشی از نگرانیهای جامعه حاصل کماطلاعی و فقدان آگاهی است.
دوم، مشارکت افراد خوش نام سیاسی و دانشگاهی و دارای سوابق مثبت و روشن در این فضاست که کاهش استرس و نگرانی در افراد پروسواس و کاهش بدبینی و مجازیهراسی را موجب میشود. نمونه بارزش هم فعالیت عزتالله ضرغامی در اینستاگرام و آقای ظریف در توئیتر است. مشارکت فعال این افراد، قدرت مانور افراد مسالهدار و ناپاکیهای این عرصه را کم میکند.
راه سوم، رسانهای کردن فواید و کارکردهای مثبت این فضا در کشور است؛ کارکردهایی مثل کاهش اسلامهراسی و ایران هراسی،کارآفرینی، معرفی و فروش محصولات و آموزش و تسهیل و تسریع در ارتباط خانوادهها البته با روش متفاوت با قبل؛ فضای مجازی را میتوان در خدمت تصحیح تصویر غلط از ایران و اسلام و بازتاب واقعیات و حقایق زندگی ایرانیان به افرادی که در تیررس تبلیغات یکسویه و غیرمنصفانه هستند، قرار داد و اگر هوشمندانه، درست و همراه برنامه و سناریو باشد، جریان یکطرفه تولیدات رسانهای از غرب به جهان سوم،مرکز به پیرامون و شمال به جنوب را تا حدودی کاهش داد.
چه پیشبینیای دارید از آینده شبکههای مجازی در کشورمان؟
شیفتگی و چسبندگی موجود به این شبکهها دایمی نیست و سرانجام روزی به پایان خواهد رسید یا حداقل این سرعت و شتاب را نخواهد داشت. در حال حاضر یک سونامی در استفاده از این فضاها بهوجود آمده است. یکی از عوامل موثر در این چسبندگی، عملکرد رسانههای رسمی ماست که با رخوت و تعلل در وظایف خودشان، مردم را به سوی رسانههای مجازی متمایل کردهاند.
با توجه به کشف هر چند دیرهنگام قابلیتهای سیاسی فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، آیا ممکن است سیاستمداران بخصوص در ایام پیش از انتخابات به سرمایهگذاری روی این فضاها متمایل شوند؟
سیاست کلی و هدف نهایی سیاستمداران، کسب، حفظ و افزایش قدرت است. بر این اساس، از هر فرصت و ابزاری برای رسیدن به این هدف استفاده میکنند. اتفاقا نظام و حاکمیت باید در این فضای مبهم و نامشخص که هر کس به دلخواه و هر مدلی که دوست دارد از شبکههای اجتماعی بهره میبرد، ورود یابد و با وضع قانون جامع، استفاده از این فضا را مدیریت کند. تعطیل و مسدود کردن شبکههای اجتماعی حتی اگر دلایل موجهی داشته باشد، هزینه بسیاری دارد.
آیا چنین کاری شدنی است؟
بله، حداقل با این کار از این به بعد تکلیفمان با ابزارهای جدید ارتباطی مشخص میشود. نظام باید بنشیند و طرحی جامع را در این خصوص وضع و پیاده کند. حتی اگر بخشهایی از این طرح مشکل داشته باشد، بهتر از این است که هیچ چیز وجود نداشته باشد. در حال حاضر، رویکرد به فضای مجازی سنتی است. نگاه حذفی و سلبی هم به هیچ عنوان جواب نمیدهد.
تکنولوژی کار خودش را میکند
چه بخواهیم و چه نه، چه دولت، حزب و تشکیلاتی دوست داشته باشد و چه نه، و چه در ایران باشد یا هر کشور دیگری، جبر تکنولوژی کار خودش را میکند. یعنی ابزار و تکنولوژی ارتباطی، شرایطی را به گونهای پیش میبرد که همه مجبور میشوند خودشان را با آن تطبیق دهند. اینگونه نیست که فضای مجازی در کنترل یک فرد حقیقی یا حقوقی مثل دولت باشد.
سرعت، قدرت، جذابیت و فراگیری تکنولوژیهای ارتباطی آنقدر زیاد است که دولتها و سایر نهادها و تشکیلات را مجبور کند، به شکل یک واقعیت عینی به آن نگاه کنند. اگر دولت یا هر شخصیت حقیقی و حقوقی بموقع و بدون تاخیر پی به کارکردهای مثبت فضای مجازی برده، از آن نهایت استفاده را ببرد و در عین حال، تبعات منفیاش را دفع کند، برنده است.
مردم معطل نخواهند ماند
اگر رسانهها به خود بیایند و زودتر، فضای جدید رسانهای را درک کنند و با آن منطبق شوند، مردم هم دیگر تمایلی به رسانههای مجازی نخواهند داشت یا حداقل از شدت علاقهشان کاسته خواهد شد. اگر رسانههای رسمی کار خودشان را درست انجام ندهند، مردم معطل نخواهند ماند و به سایر رسانهها مراجعه خواهند کرد. واقعیت این است که بخش قابل توجه گرایش مردم به شبکههای اجتماعی به خود این شبکهها مرتبط نیست بلکه به نوع عمل رسانههای رسمی یعنی مشارکت ندادن مردم در تولید و انتشار، توجه ناکافی به نیازهای آنان، تعلل و تاخیر در رساندن اخبار مورد نیاز مردم و فاصله زیاد زمان وقوع و زمان انتشار اخبار، نگاه یکطرفه، بالابه پایین و ادبیات نامناسب رسانههای رسمی مربوط است.
یکبار برای همیشه
امروزه شیوع و گسترش شبکههای مجازی و شیفتگی و استقبال مردم به حدی است که همه رسانهها از تلگرام استفاده و در صفحه اول خود مردم را به پیوستن به آن دعوت میکنند. بیتردید فضای مجازی یک رقیب و چالش جدی برای رسانههای رسمی است اما اگر به شکل هوشمندانه با آن برخورد شود، این تهدید و چالش میتواند یک فرصت باشد وگرنه به سونامی تبدیل خواهد شد؛ باید یکبار برای همیشه تکلیف خودمان را با تکنولوژیهای ارتباطی مشخص کنیم و به جای انکار طولانی مدت و زیانبار واقعیتهای آرایش رسانهای جدید و تغییر ذائقه مصرف مردم، از تجربیات خود و دیگران بیاموزیم و مواجهه درست، هوشمندانه، منفعتطلبانه و بموقع با آنها داشته باشید.
جوان/دبير جشنواره در گفتوگو با «جوان»: اين دوره از فیلم مقاومت چند غافلگيري دارد
چند ماه باقيمانده به برگزاري جشنواره فيلم مقاومت، روزهاي پركاري براي دبيرخانه اين جشنواره است. با توجه به اينكه در دوره گذشته اين جشنواره، از دو فيلم سينمايي رونمايي شد، نگاهها به سمت آثار جديد سينمايي است كه قرار است در اين جشنواره براي اولين بار اكران شوند.
نویسنده : محمدصادق عابديني
محمد خزاعي كه امسال براي سومين دوره پياپي، دبيري جشنواره فيلم مقاومت را برعهده دارد، در گفت و گوي كوتاه با «جوان» به غافلگيريهاي جشنواره و رونمايي از فيلمهاي جديد اشاره ميكند و معتقد است كه دوره چهاردهم اين جشنواره از دوره قبل بهتر خواهد بود.
30 تا 40 درصد بهتر از دوره قبلي
خزاعي به «جوان» ميگويد: جشنواره امسال نسبت به دوره سيزدهم بين 30 تا 40 درصد بهتر خواهد بود. وي ميافزايد: تعداد فيلمهاي ايراني و خارجي افزايش داشته و حجم برنامههاي جنبي نيز بيشتر شده است.
خزاعي كه در دوره قبلي جشنواره مقاومت، خانواده شهيد عماد مغنيه را به تهران آورد و پيام بشار اسد رئيس جمهور سوريه را براي جشنواره دريافت كرد، ميگويد: امسال هم چند غافلگيري براي جشنواره داريم كه فعلاً نميخواهيم آنها را اعلام كنيم.
تغيير ميزباني جشنواره
جشنواره سيزدهم فيلم مقاومت در محل سينما فلسطين تهران برگزار شد. فضاي سينماي فلسطين با آنكه براي برگزاري مناسبتهاي سينمايي مناسب است، اما در برابر حجم برنامههاي جشنواره مقاومت چندان مناسب نبود، موضوعي كه دبير جشنواره چهاردهم به آن تأكيد ميكند و از تغيير سينماي ميزبان جشنواره ميگويد. خزاعي درباره گزينههاي مد نظر براي ميزباني جشنواره چهاردهم فيلم مقاومت ميگويد: به دليل افزايش برنامههاي جنبي، امسال قطعاً جشنواره در سينما فلسطين برگزار نميشود و به دنبال برگزاري جشنواره در پرديس چارسو يا پرديس ملت هستيم.
رونمايي از 5 فيلم خارجي
جشنواره فيلم مقاومت در دوره گذشته دو برگ برنده داشت. محمد خزاعي كه در دوره سيزدهم نيز دبيري جشنواره را بر عهده داشت، توانست فيلم «پادشاه شن ها» را طي رايزني با كشور سوريه و همكاري نجدت انزور به ايران بياورد؛ فيلمي افشاگرانه درباره ماهيت نظام سلطنتي سعودي و نحوه شكلگيري دولت عربستان سعودي كه قبل از رونمايي در تهران فقط يك بار در لندن به نمايش در آمده بود و فيلمي ديده نشده با موضوعی جنجالبرانگيز به شمار ميرفت. اين فيلم در تهران به نمايش در آمد و بازتابهاي بين المللي به خصوص در رسانههاي سعودي داشت. همين بازتابها به معرفي بينالمللي جشنواره فيلم مقاومت كمك كرد. از سوي ديگر اكران اين فيلم ماهيت تروريستي رژيم سعودي و حمايت اين دولت از گروههاي تكفيري را به نمايش گذاشت، موضوعي كه سعوديها در ظاهر به دنبال كتمان آن هستند. فيلم دومي هم كه در جشنواره دوره سيزدهم فيلم مقاومت رونمايي شد، «ابوزينب» به كارگرداني علي غفاري بود؛ فيلمي كه با مشاركت حزبالله لبنان ساخته شده است. «ابوزينب» درباره مقاومت مردم لبنان در مقابل يورش اسرائيل به جنوب لبنان در اوايل دهه 80 ميلادي است. اين فيلم كه هنوز در ايران اكران عمومي نشده در جشنواره مقاومت با استقبال خوبي روبهرو شد.
امسال هم قرار است از فيلمهاي جديدي در جشنواره فيلم مقاومت رونمايي شوند. دبير چهاردهمين جشنواره بين المللي فيلم مقاومت ميگويد: «امسال چهار تا پنج فيلم خوب خارجي در جشنواره رونمايي خواهد شد.» افزايش تعداد فيلمهاي رونمايي شده در جشنواره فيلم مقاومت ميتواند بر ارتقاي جايگاه اين جشنواره تأثير مثبت داشته باشد.
از 2 فيلم ايراني در جشنواره رونمايي خواهد شد
تا امروز دو فيلم ايراني كه قرار است در جشنواره فيلم مقاومت رونمايي شوند، مشخص شده است.
فيلم سينمايي «هيهات» از جمله بازماندهها از جشنواره سي و چهارم فيلم فجر است؛ فيلمي كه اگر مورد لطف هيئت انتخاب قرار ميگرفت ميتوانست در جشنواره حضور داشته باشد. همين بيمهري باعث شد تا سازمان فرهنگي رسانهاي اوج مالك اين فيلم حاضر نشود «هيهات» را به جشنواره جهاني فيلم فجر بدهد و رسماً اعلام كرد رونمايي از اين فيلم در جشنواره مقاومت خواهد بود. «هيهات» اولين فيلمي است كه هم حضورش در جشنواره قطعي شده و هم رونمايي از آن در جشنواره مقاومت انجام خواهد شد. بهغير از «هيهات» كه گفته ميشود اولين فيلم عاشورايي سينماي ايران است و چهار كارگردان جوان سينما وظيفه كارگرداني چهار اپيزود اين فيلم را بر عهده داشته اند، حضور و رونمايي از يك فيلم ديگر نيز در جشنواره مقاومت قطعي شده است. «گزارش مريم» نسبت به «هيهات» فيلمي گمنام و بي نام و نشان است؛ فيلمي نيمه تمام متعلق به 10 سال پيش است كه به تازگي تكميل شده و قرار است در جشنواره امسال رونمايي شود. «گزارش مريم» كه حتي نام آن براي دوستداران سينما ناآشنا است، با بازي فرامرز قريبيان، داستاني دفاع مقدسي دارد.
انجمن ميتواند خوش قول باشد؟!
محمد حسين نيرومند، رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس چندي پيش طي گفت و گويي ضمن بيان برنامههاي اين انجمن در سال 95 گفت: مهمترين اقدام انجمن در سال ۹۵، برگزاري جشنواره بين المللي فيلم مقاومت و آماده سازي فيلمهايي كه قرار است در اين جشنواره رونمايي شوند، خواهد بود. نيرومند تأكيد كرد: تفاهمنامهاي هم با بنياد فارابي داريم و بر اين اساس نگارش بيش از ۱۰ فيلمنامه در دستور كار قرار گرفته است و اميدواريم بخشي را بتوانيم با مشاركت آنها به توليد برسانيم. تفاهمنامهاي هم با مركز امور نمايشي سيما و رئيس آن رحمان سيفي آزاد داشتهايم تا تعدادي تلهفيلم را هم به صورت مشترك با آنها توليد كنيم. از اجرايي شدن برنامههايي كه نيرومند به آنها اشاره كرده است، هيچ خبري منتشر نشده و مشخص نيست با تغيير و تحول در سازمان صداوسيما، رسانه ملي توانايي انجام تعهداتش را نسبت به انجمن سينماي دفاع مقدس داشته باشد يا خير. از سوي ديگر خود انجمن نيز هنوز توليد فيلم سينمايي را آغاز نكرده است و در مدت زمان باقي مانده تا جشنواره نيز به نظر نميرسد بتوان فيلم سينمايي را كه بتواند در سطح نام انجمن و جشنواره فيلم مقاومت باشد، توليد و آماده نمايش كرد.
چهاردهمين جشنواره بينالمللي فيلم مقاومت، شهريور ماه و همزمان با هفته دفاع مقدس در تهران برگزار خواهد شد.
جوان/نگاهي به اتفاقات ريز و درشت اركستر سمفونيك تهران در يك ماه اخير
انفعال وزير ارشاد، علی رهبري را پراند
اركستر سمفونيك تهران در يك ماهه اخير انواع و اقسام حاشيهها را تجربه كرده است. علي رهبري به عنوان رهبر اركستر سمفونيك پيش از شروع سال جديد با مسئولان بنياد رودكي اختلاف داشت، اما در سال جديد اين درگيريها به اوج خود رسيد و باعث جدايي رهبري از اركستر سمفونيك شد.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
قصه از كجا شروع شد؟
به گزارش «جوان»، سال گذشته علي رهبري كه سابقه رهبري در بيش از ۱۲۰ اركستر در سراسر جهان را دارد، براي مديريت هنري اركستر سمفونيك تهران انتخاب شد، اما اختلافش با مسئولان به ويژه مديران بنياد رودكي موجب شد تا او اواخر سال گذشته استعفايش را به معاون هنري وزارت ارشاد ارائه كند. با اين حال وزير ارشاد استعفاي رهبري را نپذيرفت تا در ظاهر همه چيز ختم بهخير شود. در همان اولين روزهاي كاري سال جديد، آتش اختلافات دوباره زبانه كشيد. با اينكه وزير ارشاد با استعفاي رهبري مخالفت كرده بود، ولي مديران بنياد رودكي از اين استعفا استقبال كردند و به دنبال رهبر اركستر سمفونيك جديد بودند.
بنياد رودكي بدون توجه به تصميم وزير و رهبر اركستر 15 فروردين امسال در خبري آورد: «اركستر سمفونيك تهران بنا به وظيفه انساني و اجتماعي خود اقدام به اجراي برنامه به منظور حمايت از فعاليتهاي انساندوستانه مؤسسات خيريه كرده است. بر همين اساس و طبق توافق صورت گرفته بين بنياد رودكي و وزارت كار و امور اجتماعي و سازمان بهزيستي كل كشور، اركستر سمفونيك تهران به رهبري لوريس چكناواريان نيمهدوم ارديبهشت در تالار وحدت به روي صحنه خواهد رفت.» اين در حالي بود كه معاونت هنري وزارت ارشاد از ماندن رهبري در اركستر سمفونيك خبر داده بود.
چند روز بعد رهبري از تعطيلي اركستر سمفونيك تهران خبر داد و گفت: « در حال حاضر سه ماه است كه نوازندگان اركستر حقوق نگرفتهاند. تا اين لحظه هيچ قدمي براي حل اين مسئله برداشته نشده و امروز نوازندگان اركستر سمفونيك تهران به من گفتند كه اگر قراردادها امروز نوشته نشود از فردا سرِ تمرينِ اركستر نميآيند.»
اركستر تهران را دست يك مشت بيسواد سپردهاند
پس از اين خبر بهرام جمالي، مديرعامل بنياد رودكي اعلام كرد كه شايعههاي منتشرشده مبني بر تعطيلي اركستر سمفونيك تهران صحت ندارد. ماجرا به همين جا ختم نشد و رهبري رفتن را به ماندن ترجيح داد و در پاسخ به نامه وزير ارشاد كه نوشته بود: «جناب مرادخاني همانگونه كه توافق شد در صورتي كه علي رهبري ضوابط بنياد رودكي را بپذيرد، همكاري با ايشان امتياز دارد. در غير اين صورت دليل ندارد به ايشان امتياز خاصي داده شود»، نوشت: «در مورد امضا نكردن قرارداد وزارت ارشاد فقط يك پاراگراف بود كه حتماً آقاي وزير مانند مواد ديگر اصلاً اطلاعي ندارند. آن هم اينكه از من تعهد گرفته ميشد كه اجازه تماس با رسانهها، روزنامهها، راديو و تلويزيون مملكت خودم را نداشته باشم... اگر آقاي وزير و معاونشان تشخيص ميدادند ما ۱۴ ماه چه كرديم، هيچوقت به اين توضيحات ضد و نقيض كه شايسته شغل آنها نيست، دست بهدامن نميشدند و ما را هم بهدست يك مشت بيسواد نميسپردند...
اركستر در اختيار بنياد رودكي گذاشته شد. در اختيار بنيادي كه كارش از همان روزهاي اول به علت آشنا نبودن مدير عامل آن، بهرام جمالي توسط افرادي از خارج بنياد اداره ميشد. در اين بنياد آقاي جلال مشفق، برادر همسر محترم معاونت هنري آقاي علي مرادخاني كه به طور رايگان كار ميكردند، مدير اصلي بودند و مدير عامل آقاي جمالي بدون تأييد و دستور ايشان كاري انجام نميدادند.»
بالاخره پس از نزديك به يك ماه، رهبري از ايران رفت و فعلاً نصير حيدريان و فرهاد فخرالديني، رهبري اركستر سمفونيك تهران را به دست گرفتهاند، اما سؤال اساسي اينجاست كه حوزه اختيارات بنياد رودكي در مسائل تخصصي فرهنگي تا كجاست و چرا وزير ارشاد تا اين اندازه مقابل اين بنياد و معاونش منفعل عمل ميكند؟ اين عملكرد وزير ارشاد را پيش از اين در حوزه تئاتر و واگذاري موزهها هم ديده بوديم و مشخص نيست تصميمگيرنده اصلي و نهايي در وزارت ارشاد كيست؟
جوان/معاون امور مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: روزنامهنگاران براي استقلال حرفهاي باید حمایت شوند
معاون امور مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواستار تدوين ميثاقنامه حرفهاي مطبوعاتي شد و گفت: پروفسور معتمدنژاد نيز به دنبال استقرار شوراها و ميثاقهاي مطبوعاتي در كشور بود.
حسين انتظامي روز گذشته در اختتاميه جشنواره مطبوعات و خبرگزاريها و تجليل از روابط عموميهاي برتر خراسان جنوبي اظهار كرد: توسعه كشور جز در سايه توسعه مناطق و استانها به ويژه استان خراسان جنوبي كه داراي پيشينه مقتدر است، امكانپذير نيست. وي با اشاره به سياست وزارت فرهنگ و ارشاد تصريح كرد: توجه به تواناييها و توانمنديهاي استان از سياستهاي با ارزش است. وي با بيان اينكه در گذشته جشنوارههاي مطبوعات با استفاده از ظرفيت مركز از سوي دولت برگزار ميشود، افزود: اين به معناي بياعتنايي به خانههاي مطبوعات و تشكلهاي فرهنگي در استانها بود كه اخيراً ظرفيت برگزاري اين جشنوارهها به استانها واگذار شده است. انتظامي با اشاره به اينكه آموزشهاي لازم بايد از طريق خانههاي مطبوعات استان ارائه شود، گفت: اين آموزشها بايد با استفاده از ظرفيت استادان بومي در كنار اساتيد كشوري برگزار شود. وي با بيان اينكه در حوزه زيرساختها براي ۱۰ استان كشور اقدامات مهمي صورت گرفته است، بيان كرد: يارانه اين 10استان سه برابر شده كه يكي از استانها خراسان جنوبي است. وي با اشاره به اينكه يكي از دغدغههاي پروفسور معتمدنژاد استقلال حرفهاي روزنامهنگاري بوده است، اظهار داشت: متأسفانه در كشور با اين معنا فاصله داريم كه بايد براي محقق شدن آن روزنامهنگاران را حمايت كرد.
معاون امور مطبوعاتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با بيان اينكه به تعريف بين رسانهها و حاكميت، روزنامهنگاران و حاكميت و روزنامهنگاران با يكديگر به لحاظ تقنيني بيتوجهي شده است، افزود: پروفسور معتمدنژاد به دنبال استقرار شوراها و ميثاقهاي مطبوعاتي در كشور بوده است. وي با اشاره به اينكه شوراها از داخل مطبوعات بر ميخيزد، گفت: بهرغم اينكه اين شوراها هيچ ظاهر و محتواي قانوني ندارد، اما قوانين آن بين روزنامهنگاران و مردم پذيرفته شده خواهد بود. انتظامي با بيان اينكه افرادي خود را روزنامه نگار ميدانند كه به اخلاق و مهارتهاي لازم در اين رشته پايبند نيستند، بيان كرد: دولت در اين عرصه وظيفه آمادگي و عقبنشيني به نفع صنوف را دارد. وي با اشاره به ايجاد ميثاقهاي حرفهاي مطبوعات اظهار داشت: يكي از گم گشتههاي امروزه فضاي مطبوعات، اخلاق حرفهاي است. انتظامي نبود اخلاق حرفهاي را ناشي از اين دانست كه همت عمومي و ميثاقي وجود ندارد كه به جزئيات بپردازد. وي با بيان اينكه چنانچه ميثاق توسط روزنامهنگاران نوشته شود و از عبارات كلي فاصله داشته باشد، به هدف اصلي ميثاق خواهيم رسيد، بيان داشت: اميدواريم فضاي روزنامهنگاران به فضاي اخلاقي توأم با وظيفهشناسي تبديل شود.
شرق/از انتقاد وزیر تا تکذیب دادستان
مجوز داشت؛ برگه اجازه نداشت
شرق: همان روزی که «علی جنتی» اعلام کرد در حد بضاعت خود با لغو کنسرتها مقابله میکند، «شهرام ناظری»، از لغو کنسرت خود در نیشابور خبر داد. این دومین کنسرتی است که در هفته گذشته در شهر خیام و عطار لغو شده. هفته گذشته هم کنسرت «کیهان کلهر» تنها چندساعت به آغاز برنامه لغو شده بود. به گزارش «موسیقی ما»، شوالیه آواز ایران، درباره لغو کنسرت خود در این شهرستان میگوید: «ما تمامی مجوزها را از مدتها قبل از تمامی نهادهای قانونی دریافت کرده بودیم و قرار بود روز شنبه- اول خرداد - در ادامه تور کنسرتهای ناگفته، این برنامه را در نیشابور به اجرا درآوریم که این مسئله امکانپذیر نشد و برنامه را لغو کردند». وزیر ارشاد نیز در حاشیه همایش شاهنامه با اشاره به این موضوع که لغو کنسرتهای موسیقی در استان خراسان رضوی بیشتر از نقاط دیگر کشور رخ میدهد، گفت: «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجرای کنسرتهای موسیقی در خراسانرضوی مجوز میدهد و حمایت هم میکند، به همین خاطر از استانداران و فرمانداران تقاضا داریم حمایت کنند تا این کار به نحو مطلوب انجام شود».او همچنین گفت که در حد بضاعتش با رئیس قوه قضائیه مکاتباتی را در این خصوص انجام داده است. جنتی برای اولینبار به طور مستقیم انتقاد خود را به این مسئله نشان داد و گفت: «علت لغو کنسرت کیهان کلهر دخالتهایی است که دادستانی میکند و آنها با تشخیص خودشان اقداماتی را انجام میدهند. در این خصوص با رئیس قوه قضائیه مکاتبه کردم و آنها گفتند که به دادستان مشهد و دادستانهای استان ابلاغ کردهاند که بهنوعی همراهی کنند». «علی جنتی» همچنین گفته، قوه قضائیه اینگونه اقدامات را جزء حقوق خودشان میدانند: «بهطوریکه حتی یک دادیار میتواند فردی را دستگیر، کاری را توقیف و جایی را مهروموم کند و خودشان را مستقل از قوه مجریه میدانند». اما روز گذشته عضو شورای تأمین شهرستان نیشابور به «فارس» گفت: برای کنسرتهای اخیر هیچگونه مجوزی صادر نشده بود. دادستان نیز بهعنوان مدعیالعموم مسئول امنیت شهر است و بهدرستی در این مورد دخالت کرد. اکبر آقابیگی صبح دیروز در نشستی مطبوعاتی گفت: دادستان نیشابور فردی بسیار دلسوز است و تجارب ارزندهای دارد و مصلحت شهر را بهدرستی تشخیص میدهد. عضو شورای تأمین شهرستان نیشابور در پاسخ به این مطلب که وزیر ارشاد خبر از صادرشدن مجوز داده، تأکید کرد: هیچگونه مجوزی صادر نشده بود و وزیر در این مورد حتما اشتباه کرده است. اين در حالي است كه روابطعمومي كنسرت شهرام ناظري روز گذشته در گفتوگو با «شرق» تأکید کرد اين كنسرت از وزارت ارشاد مجوز داشته اما برگه اجازه برگزاري براي آغاز بليتفروشي به آن داده نشده است.
اما در نیشابور چه گذشت؟ برای برپایی هر کنسرت در شهرستان در ابتدا کنسرتگذار باید تقاضای خود را به اداره ارشاد آن شهرستان اعلام کند. اداره ارشاد شهرستان پس از بررسی مدارک، ترکیب نوازندگان، شعر و... برای تأیید اولیه تقاضا را به استان میفرستد. همزمان در استان، اداره کل ارشاد و حراست اداره کل تمام مدارک کنسرت را بررسی میکند که البته دراینمیان حراست استان برای اطمینان از بیمشکلبودن گروه و خواننده، از حراست وزارت ارشاد تهران استعلام میگیرد. به محض اینکه برگزاری کنسرت از سوی وزارت ارشاد بلامانع اعلام شد، اداره ارشاد شهرستان از اداره اماکن، فرماندار شورای تأمین و نهادهای مرتبط استعلام میگیرد. اماکن و فرماندار دراینبین جواب استعلام خود را منوط به نظر شورای تأمین میدانند. شورای تأمین جلسهای هفتنفره تشکیل میدهد و در آنجا رأی به برپایی یا برپانشدن کنسرت میدهد. پس از تأیید، تنها نامه موافقت با برگزاری کنسرت از دفتر ارشاد شهرستان به برگزارکننده کنسرت ارسال شود؛ اما در ماجرای کنسرت «کلهر» و «ناظری» در نیشابور از قرار معلوم شورای تأمین برپایی این دو کنسرت را تأیید کرده و با برپایی کنسرت دو خواننده دیگر موافقت نکرده است؛ بنابراین کنسرت کلهر و ناظری تمام مجوزها و اجازهها برای برپایی را داشتهاند. حال باید پرسید دلیل ورود دادستان نیشابور به این ماجرا چه بوده؟
فرهیختگان/امیر شهاب رضویان از کارگردانی «یک دزدی عاشقانه» میگوید
و بالاخره یک کمدی فانتزی و سرخوشانه ...
امیرشهاب رضویان، فیلمسازی را با ساخت فیلمهای کوتاه و از سال 1359 در سینمای آزاد همدان آغاز کرده است. رضویان پس از ساخت چند تلهفیلم، چند فیلم سینمایی ساخته؛ «سفر مردان خاکستری»، «تهران ساعت هفت صبح»، «مینای شهر خاموش»، «یک دزدی عاشقانه» و... . او برای «مینای شهر خاموش» برنده سیمرغ بهترین کارگردانی از جشنواره بیست و پنجم فجر هم بوده است. رضویان همواره نشان داده که کیفیت فیلمها برای او نسبت به کمیتی که قرار است کارنامهاش را طویل کند، در اولویت است. حالا چند روزی است ار اکران تازهترین فیلم او، یعنی «یک دزدی عاشقانه» میگذرد؛ تشخص ساختاری و روایی «یک دزدی عاشقانه» دوباره به این کیفیت سینمایی صحه میگذارد که ارزشهای سینمایی انکارناپذیری دارد. داستان دو دزد که از زندان آزاد میشوند و میخواهند دوباره به سیاق سابق دزدی کنند. در این مسیر هم سرکی به دنیای هنروران سینما کشیده میشود و هم تقابل میان زمان قدیم و زمان جدید برجسته میشود. علاوهبر این، در «یک دزدی عاشقانه» با شخصیتهایی که طنازانه و سرخوشانه نوشته و اجرا شدهاند، کمدی فانتزی و سرخوشانهای در سینمای ایران مجال بروز پیدا کرده است. در این میان، دغدغههای همیشگی رضویان از نوستالژی سینما تا عشقی که به کهنسالان و آدمهای دورافتاده از جامعه دارد، باز هم قابل تشخیص است. «یک دزدی عاشقانه» با بازی مهدی هاشمی، فرهاد آئیش، لوون هفتوان، امیرحسین رستمی و لادن مستوفی چند روزی است که فروش قابل قبولی داشته است. با رضویان، که تجربه بازیگری در فیلم «استراحت مطلق» عبدالرضا کاهانی را هم در کارنامه دارد، مدیر پردیس سینمایی کوروش است و موسسهای سینمایی را هم مدیریت میکند، در گیرودار همه مشغلههایش، درباره حال و هوای «یک دزدی عاشقانه» گفتوگو کردهایم.
ایده مرکزی فیلم چطور شکل گرفت؟
سالها قبل شاهد تئاتری بودم که زندانیان واقعی در آن بازی میکردند و شاید جرقه اولیه آنجا زده شد. این کاراکترها و نوع حال و هوای آنها برای من خیلی جذاب بود.
تا اینکه علیرضا محمودی ایده چند خطی «یک دزدی عاشقانه» با محوریت زندگی دو دزد قدیمی را که از زندان آزاد میشوند، برایم تعریف کرد و فکر کردم که آن فضایی که قبلا دیده بودم با این داستان همخوانی جالبی میتواند داشته باشد.
آقا کمال (مهدی هاشمی)، آقا جمال (فرهاد آئیش) و موقعیتهایی را که برایشان پدید میآید، میتوان در فیلمهای قبلی شما نیز سراغ گرفت؛ نوعی توجه به کهنسالان و پیرمردان قدیمی و از کارافتاده. این دغدغه از کجاها نشأت میگیرد؟
چندان قابل توضیحدادن نیست. معمولا علاقه زیادی به این آدمهای قدیمی و دورافتاده دارم و فکر میکنم که میتوان از آنها بهعنوان یک کاراکتر سینمایی و نوستالژیک استفاده کرد.
در «مینای شهر خاموش» هم تقابل دنیای جدید و دنیای قدیم را شاهد بودیم. در آن فیلم کاراکتر صابر ابر در تقابل با دو مرد میانسال و کهنسال قرار میگرفت و اینجا نیز شخصیتی که امیرحسین رستمی بازی میکند و آدمی بهشدت بهروز و اهل اینترنت و فضای مجازی است و تقابلش با پیرمردان، لحظات جالبی خلق میکند.
دقیقا از قبل در فیلمنامه آمده بود و جزء تمهایی است که همیشه دوست دارم کار کنم؛ بهخصوص تفاوت نگاه این آدمها به پدیدههای اطراف خودشان، برایم جالب است.
چطور به این کستینگ در بازیگری رسیدید؟ از لوون هفتوان که اولینبار است نقشی کمیک را بازی میکند تا زوج اصلی فیلم، یعنی هاشمی و آئیش.
مهدی هاشمی از اول، گزینه اصلی من برای بازی بود. با لوون هفتوان هم از زمانهای قدیم دوستی داشتهام و همیشه دوست داشتم با او کار کنم.
فرهاد آئیش هم در مرحله نهایی فیلمنامه به من پیشنهاد شد که اتفاقا بسیار حضور دلنشینی دارد. در کل، غیر از هاشمی بقیه بهتدریج اضافه شدند.
فیلم شما از معدود فیلمهای سینمای ایران است که لقب فیلم فانتزی و کمدی سرخوشانه را میتوان به آن داد. نظر خودتان چیست؟
در همان فیلمهای سینمایی اولم هم این فضاها وجود داشت و بعد در فیلمهای بلند هم به آن پرداختم. بهخصوص در «سفر مردان خاکستری»، «تهران ساعت هفت صبح» و «مینای شهر خاموش». لحظاتی که در اصل تلخ است، اما سعی کردم آمیزشی با لحظههای کمیک هم داشته باشد. خیلی وقتها بود که دوستان پیشنهاد میدادند فیلم کمدی بسازم و میگفتم فیلم کمدی اگر قرار باشد بر پایه لودگی باشد باب طبع من نیست، بلکه باید با ساخت فیلم کمدی هم سلیقه و هم زیباییشناسی مخاطب را ارتقا داد. اینکه به هر عاملی برای خندان مخاطب متوسل شوم برای من جالب نبود و نیست. در کل، طنزهای موقعیت و ترکیب آن با طنز گروتسک، همیشه برای من جالب است و سعی میکنم به آن بپردازم. در واقع علاقه دارم با فضاهای جدی و گاهی تلخ، با رویکردی طنزآمیز مواجه شوم.
یکی از موقعیتهای جالب و طنازانه، حضور آدمهای قدیمی و بیتناسب با دنیای مدرن امروز برای دزدی است؛ مثل زمانی که دو شخصیت اصلی قصد دزدی دارند و چون با فضای امنیتی امروز فروشگاهها آشنا نیستند بهراحتی گیر میافتند. به این فضاها چطور رسیدید؟
نکته اصلی در قصه، تقابل اینها با جامعه پیرامونشان بود که عملا هیچ شناخت و آگاهی نسبت به آن ندارند و نمیدانند که در مدت زمانی که در زندان بودهاند، چه تغییر و تحولاتی رخ داده است. مثلا اولینبار است که با چیزهایی مثل دوربین مداربسته آشنا میشوند. در دورخوانیها و تمرینهای قبل از فیلمبرداری روی این تضادها کار کرده بودیم که چطور این تعجب، حیرت و دوری این دو شخصیت از این فضای جدید شکل بگیرد.
شما بهعنوان مدیر پردیس سینمایی کوروش، این روزها شاهد اکران فیلم خودتان در این مجموعه هستید، بازخوردها چگونه است؟
نکته جالب اینکه بازخوردها بیشتر صفر و صدی بوده؛ یا خیلی خوششان آمده یا اصلا خوششان نیامده است. البته این روزها، روزهای اول اکران است که باید دید در ادامه چه اتفاقی خواهد افتاد و شاید با تبلیغات شفاهی استقبال از آن بیشتر شود. الان در پردیس کوروش، فروش این فیلم در رتبه دوم و سوم است.
علت کمکاری و گزیدهکاری شما چیست؟
در تمام هشت سال بعد از ساختهشدن «مینای شهر خاموش»، همیشه فیلمنامه مینوشتم و ارائه میکردم، اما هیچیک پروانه ساخت نمیگرفتند. مغضوب بودم و ترجیح میدادند که فیلم نسازم، خب وسواس زیادی هم دارم و نمیخواهم به هر قیمتی به کمیت فیلمهایم اضافه کنم. در دولت جدید، وقتی که پروانه دادند، فیلمم را ساختم.
فرهیختگان/دلبری از سینمای ایران با مرگ یک ماهی!
سیدکریم محمدی | اکران دوم بهار از هفته نخست اردیبهشت به مرور آغاز شده است؛ در هفته دوم نیز سه فیلم دیگر به فهرست اضافه شدهاند؛ «دلبری» ساخته سیدجلال دهقانی اشکذری، «یک دزدی عاشقانه» که با کارگردانش امیرشهاب رضویان در همین صفحه به گفتوگو نشستهایم و سرانجام «مرگ ماهی» فیلمی از روحالله حجازی.
درباره «یک دزدی عاشقانه» هم گفتوگو با کارگردانش را میخوانید و هم در ستون سمت راست، یادداشتی در مقایسه پرداختن این کارگردان به سالخوردهها با نگاه بهمن فرمانآرا به آنان را میبینید. اما دلبری، فیلمی است که حتی با نماهای نزدیکش هم میخواهد ما را متوجه درونیات شخصیت اصلی فیلم کند؛ هنگامه قاضیانی، که اتفاقا بازیهای مشابه درونی از او بارها دیدهایم مثلا در «به همین سادگی». البته این فیلم، جز یک هنگامه قاضیانی سر حال، که البته نمیتوان این بازی را بهترین نقشآفرینی او در نظر آورد، روی نکته دیگری تکیه ندارد. قصه دلبری شاید از حوصله مخاطب امروز سینمای ایران که با فیلمهای پرحادثه و پرکششی روی پرده مواجه است، خارج باشد: «طوبی، مادر خانواده، فرزندانش را برای رفتن به جشن عروسی خواهرزادهاش آماده میکند و آنها را به دست برادرش میسپارد که به مراسم ببرد و خودش تنها نزد همسر جانباز قطع نخاعیاش «میثم» میماند که آخرین لحظات زندگیش را میگذراند»؛ نه، این قصهای نیست که سینمای ما این روزها بتواند پرفروشش کند. اما «مرگ ماهی» پرستارهتر از این حرفهاست که عواملش به فروش کم قانع شوند. اسمها را ببینید: علی مصفا، سحر دولتشاهی، نیکی کریمی، طناز طباطبایی، بابک حمیدیان، ریما رامینفر، بابک کریمی، بهرنگ علوی و پانتهآ بهرام.
و جالب اینکه شنبهشب گذشته و برای اکران مردمی این فیلم، هیچیک از این ستارهها، کارگردان را همراهی نکردند. البته «مرگ ماهی» هنگام تولید نیز دچار حاشیههایی بود مثلا شکایت مهناز افشار از روحالله حجازی بابت کنار گذاشته شدنش! این فیلم را برخی منتقدان شبیه «مادر» و «برف روی شیروانی داغ» و حتی «یه حبه قند» دانستهاند.
پس از «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو»، «مرگ ماهی»را باید ضلع سوم دغدغههای ثابت کارگردانش دانست؛ پیچیدگی روابط اعضای یک خانواده.
قدس/در نشست نقد و نمایش فیلم سینمایی در مشهد بیان شد
انتقاد شدید کارگردان «تابو» از بازیگر فیلم
قدس آنلاین/ تکتم بهاردوست: شنبه شبهای هر هفته سینما هویزه مشهد میزبان جلسات نقد و بررسی فیلمهای به نمایش درآمده در گروه هنروتجربه است و این شنبه برنامه اختصاص به فیلم «تابو» داشت که با حضور خسرو معصومی کارگردان این فیلم و هادی دیباجی بازیگر آن برگزار شد.
در شروع این مراسم خسرو معصومی درخصوص شکلگیری فیلمنامه فیلم گفت: قبل از هر چیزی باید بگویم میدانم که درونمایه «تابو» تکراری است ولی بحث موضوع چند همسری که در مجلس شورای اسلامی هم مورد بررسی بود هنوز در منطقه بهشهر وجود دارد و هنوز هم دارد اتفاق میافتد. ولی من میخواستم با ساخت این فیلم این قضیه را مطرح کنم که چرا جوانانی که تحصیل کردهاند و موقعیت ازدواج دارند، ازدواج نمیکنند و کسانی که دستشان به دهنشان میرسد چهار همسر اختیار میکنند. من با این تفکر مدرنیته فئودالی در دنیای مدرنیته امروزمان مخالفم و چون ما هم در یک جامعه اخلاقمدار زندگی میکنیم این موضوع از نظر من فیلمساز زیر سؤال است.
شاکردوست اصلاً بازیگر خوبی نیست
معصومی در ادامه درخصوص شیوه و سبک کاریاش گفت: به نظر من بازیگر با بازی و واکنش خودش بخشی از فیلمنامه را دوباره مینویسد و نقش را زنده میکند.
وی اضافه کرد: به نظر من شاکردوست اصلاً بازیگر خوبی نیست و بخوبی میشود متوجه این قضیه شد چون این بازیگر حتماً باید در موقعیت قرار بگیرد و نمیتواند جز این بازی داشته باشد چون چیزی از تکنیک نمیداند، نمیتواند تداوم حس را رعایت کند و این است که کارگردان را دچار مشکل میکند و باید که شش دانگ حواس کارگردان جمع باشد. به نظر خود من هم که بارها هم گفتهام روح بهار، شخصیت این فیلم با روح النازشاکردوست هیچ هم خوانی نداشت.
این کارگردان درخصوص حضور زنها و اهمیت آنها در فیلمهایش افزود: اکثر کارگردانهای سینمای ایران اینطورهستند، مثلاً نگاه این چنینی به زنان را در آثار بیضایی هم میتوان پیدا کرد. فکر میکنم در حق زنان اجحاف شده است. این ظلم در حق زنان خارج از تهران و زنان کوهپایه خیلی بیشتر است. درون مایههایی که اگر در «تابو» کسی به جز شاکردوست بازی میکرد، در پایان فیلم تماشاگر بخاطر سرنوشت او برایش اشک میریخت.
اگر بازیگر دیگری بود...
معصومی همچنین درباره اینکه چرا جشنوارههای خارجی از فیلمهای شما استقبال میکنند ولی در جشنوارههای داخلی این اتقاق نمیافتد، گفت: وقتی پخشکننده فیلم من گفت باید برای اکران فیلم در جشنواره تورنتو آماده شویم گفت خانم شاکردوست را هم با خودتان ببرید؛ من گفتم بهتر است ایشان نباشد.
وی اضافه کرد: بعد من یکسری دلایلی را گفتم که پخشکننده گفت آقای معصومی در مونترال که کسی خانم شاکردوست را نمیشناسد، او شخصیت فیلم شماست و به نظر من در فیلم شما خوب درآمده و نباید حساسیت نشان دهید. من هم قبول کردم. من در همان مصاحبهای که با سایت هنروتجربه و جاهای دیگر داشتم، گفتم که روح شخصیت بهار با روح خانم شاکردوست همخوانی ندارد. من اگر میتوانستم بازیگر دیگری را برای این نقش انتخاب کنم خیلی میتوانست تأثیرگذارتر باشد.
در ادامه این جلسه هادی دیباجی بازیگر این فیلم در توضیح همکاریاش با خسرو معصومی گفت: این اولین تجربه بازیگری من با آقای معصومی و البته تجربه خیلی سختی بود چون ایشان سختگیری خیلی زیادی دارند. تعداد برداشتهای هر سکانس خیلی زیاد است و زمانی را که صرف سکانسها میکند اصلاً برایش مهم نیست، چون تا به چیزی که میخواهد نرسد دست بردار نیست.
وی درباره فیلمنامه گفت: فیلمنامه هم خیلی کامل بود، به شکلی که شما برای بازی در هیچ صحنهای دچار مشکل نمیشوی چون همه توضیحات داده شده است. اگر بازیگر همه اینها را مو به مو انجام بدهد اصلاً به مشکلی برخورد نمیکند.
قدس/«هنگامه» در تقدیر از خانوادههای «مدافعانحرم» است امیر داسارگر گفت: جنگ فعلی، بستر جدیدی است که علاوه بر اهمیتهای استراتژیک و اجتماعی، میتواند باعث سوق دادن دوباره جامعه به سمت سرچشمههای اصلی انقلاب شود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، امیر داسارگر، کارگردان «هنگامه» درباره انگیزه خود از ساخت این اثر گفت: با توجه به محیطی که در آن زندگی میکنم و از طریق برخی اقوام، از مسائل شخصی و زندگی چنین افرادی از نزدیک اطلاع دارم و همچنین جنبه اعتقادی و زوایای دراماتیک این موضوع از دو سال پیش در فکر چنین کاری بودیم.
وی ادامه داد: در آن موقع درباره این موضوعات امکان پرداختن نبود ولی از ابتدای سال 1394 فضا فراهم شد و کار را شروع کردیم.
داسارگر اظهار داشت: فیلمنامه اثر نزدیک به پنج ماه طول کشید و در ابتدا قرار بود به صورت فیلم کوتاه باشد اما هرقدر جلوتر میرفتیم به این نتیجه میرسیدیم که برای ادای درست مطلب، لازم است بخشهایی به فیلمنامه اضافه شود.
کارگردان فیلم هنگامه بیان کرد: اصلیترین دغدغه ما، دلگرم شدن خانوادههای مدافعان حرم و ایجاد انگیزه برای حضور دیگران در عرصه دفاع از حرم بود به همین دلیل علاوه بر مطالعه زندگینامهها و خاطرات شهدای مدافع حرم، فیلمنامه را به خانوادههای آنها هم دادیم و نظرشان را گرفتیم.
برگزیده جشنواره عمار درباره شرایط ساخت این فیلم، خاطرنشان کرد: از زمان نهایی شدن فیلمنامه، به دلیل فشردگی کار، روزی 14-15 ساعت فیلمبرداری داشتیم اما در مقایسه با دیگران به خاطر شرایطی که تهیه کننده فراهم کرده بود، مسائل تا حد زیادی مطابق برنامه بود.
داسارگر درباره اهدای این فیلم به خانواده شهید مصطفی صدر زاده که مدتی پیش صورت گرفت، اظهار داشت: اگر بخواهیم تعبیر درستی داشته باشیم، این نوع حرکتها به نوعی رسیدن بار به مقصد است و یکی از مهمترین دلایلی که برای توجیه عوامل فیلم ذکر میشود بیان شرایط چنین افرادی است چون در وهله اول، فیلم برای تقدیر و بزرگداشت این خانوادهها ساخته شده است.
این فیلمساز درباره لزوم توجه سینماگران و هنرمندان به موضوعاتی مثل مدافعان حرم، تصریح کرد: اگر سالهای بعد از انقلاب را بررسی کینم، فقط در زمان جنگ است که آرمانهای انقلاب اسلامی در برخی جاها تا حد اعلا و ایدهآل پیش رفتند و از مرحله حرف خارج شدند.
وی ادامه داد: اگر جنگ هشت ساله نبود، شاید نمونه عینی برای بسیاری از شعارهای انقلاب مثل ایثار و از خودگذشتگی نداشتیم. رزمندگان با وجود همه سختیهایی که متحمل میشدند همیشه خودشان را بدهکار انقلاب میدانستند.
داسارگر تاکید کرد: جنگ فعلی هم بستر و باب جدیدی است که باز شده و علاوه بر اهمیتهای استراتژیک و اجتماعی، از یک رده بالاتر، برکات دیگری هم دارد و میتواند باعث سوق دادن دوباره جامعه به سمت سرچشمههای اصلی انقلاب شود.
این کارگردان با اشاره به ادامه چنین مسیری در روند فیلمسازی خود، بیان کرد: اولین چیزی که از خدا میخواهم این است در اعتقادات خودم ثابتقدم باشم، تا زمانی که این گونه هستم آثار دیگری خارج از چنین موضوعاتی نمیتوانم بسازم.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: امروز، مردم در بمباران آثار رسانهای قرار دارند و روزانه با دهها و صدها فیلم و کلیپ مواجه میشوند بنابراین نمیتوان از مردم طلبکار بود که چرا به برخی آثار توجه نمیکنند.
داسارگر تصریح کرد: فیلمساز باید کار خودش را به خوبی صورت دهد تا در بین آثار مختلف، بتواند دیده شود، چراکه مردم کاری را که خوب باشد، حتما میبینند.
مردم سالاری/جعفر دهقان: هنرمندان ما با مشکل کمکاري مواجه هستند
جعفر دهقان در سخناني از رفتن برخي هنرمندان به کشورهاي خارجي ابراز ناراحتي کرد و علت اين موضوع را فراهم نبودن شرايط کاري مناسب در تلويزيون ايران دانست.
به گزارش ايسنا، او با بيان اينکه هنرمندان ما نزديک به سه سال است که با مشکل کمکاري مواجهاند، به مشکلات مالي صداوسيما اشاره کرد و گفت: احساس ميکنم صداوسيما و دولت با هم مشکل دارند و دولت آنطور که بايد و شايد بودجه به اين نهاد نداد و حمايتي از آن نکرد؛ نتيجه هم اين شد که خيلي از هنرمندان از کار بيکار شدند و آرام به سمت شبکههاي ماهوارهاي کشيده ميشوند تا بتوانند گذران زندگي کنند؛ اين هنرمنداني که به خارج از کشور ميروند تا در آنجا کار کنند، به قول معروف عشق خارج نداشتهاند يا اينکه وفادار به نظام نباشند يا ضدانقلاب باشند؛ اصلاً اينطور نيست.
وي اظهار کرد: اينکه برخي هنرمندان به کشورهاي ديگر مهاجرت و شروع به فعاليت ميکنند، به خاطر مشکلات ماليشان است، وگرنه همه آنها کشورشان را دوست دارند و عاشق مردم کشورشان هستند؛ مطمئنم آنجا هم که هستند، دلشان اينجاست و از سر ناچاري رفتهاند.
دهقان در پاسخ به اين پرسش که به عنوان يک هنرمند چه پيشنهادي به رييس جديد صداوسيما داريد، با تاکيد بر اينکه بايد بودجه بيشتري به صداوسيما تعلق بگيرد، بيان کرد: فکر ميکنم اولين کاري که رييس جديد صداوسيما بايد انجام دهد، شروع توليد آثار فاخر، ماندگار و تاريخي است؛ طبيعتاً در هر کدام از اين کارها تعداد زيادي عوامل سينما و تلويزيون که الان بيکار هستند، ميتوانند مشغول به کار شوند و زماني که آنها مشغول به کار شوند خيلي از مشکلات سازمان حل ميشود.
يکي از دلايلي که مردم تلويزيون خودمان را کمتر نگاه ميکنند و بيشتر به شبکههاي ماهوارهاي گرايش دارند، نداشتن آثار مناسب تلويزيوني براي جذب مخاطب است. در حال حاضر هر سريالي مردم دوست داشته باشند ببينند، قبلاً چند بار از تلويزيون پخش شده است.
بازيگر سريالهاي «مردان آنجلس» و «يوسف پيامبر(ع)» در پايان سخنانش يادآور شد: اگر واقعاً دلشان براي فرهنگ، هنرمندان و مردمشان ميسوزد بايد حمايت کنند تا کارهاي خوبي توليد شود؛ آثار جديدي که با تفکرات جديد و نگاه و رويکرد ديگري ساخته شود تا مردم جذب شوند و با تلويزيون آشتي کنند و ديگر براي ديدن يک سريال به سمت شبکههاي ماهوارهاي نروند و در نهايت هنرمندان خودمان در همين جا مشغول به کار شوند و مجبور نباشند براي امرار معاش به شبکه «جم» يا ديگر شبکهها بروند.
وطن امروز/در حاشیه «بی اطلاع هستم» علی جنتی
صرفاً جهت اطلاع!
گروه فرهنگ و هنر: گویا «بیاطلاعی» تازهترین ژست وزیر ارشاد درباره فیلمهایی است که از شورای پروانه نمایش، مجوز میگیرند. علی جنتی در دیدار اخیر خود با یکی از مراجع تقلید گفته است: «به عنوان مثال فیلم ۵۰ کیلو آلبالو به هیچ عنوان مناسب نبود».
اگر اطلاع داشتم...
جنتی که هفته گذشته در سفر به قم با تعدادی از مراجع تقلید دیدار داشته، گویا در پاسخی به انتقادات آیتالله مکارم به اکران برخی فیلمها، عملکرد دستگاهی که خود متولی آن است را به چالش کشیده، از «50کیلوآلبالو» اعلام برائت کرده و گفته است: اگر از چگونگی این فیلم اطلاع داشتم اجازه ساخت و اکران به آن نمیدادم. این اظهارنظر عجیب در حالی از سوی علی جنتی مطرح میشود که او سکاندار وزارت ارشاد و مدیر اجرایی در حوزه فرهنگی است و مطالبه از دستگاهی که خود مسؤول آن است، نمیتواند معنای قابل فهمی داشته باشد. پس از این اظهارنظر برخی رسانهها سوال تازهای مطرح کردند. اینکه اگر بپذیریم وزیر ارشاد از محتوای یک فیلم روی پرده اطلاع نداشته، این پرسش پیش میآید که چرا همچنان اکران این فیلم در سینماهای تهران و شهرستان حتی بدون در نظر گرفتن محدودیت سنی ادامه دارد بویژه فضای پردیسهای سینمایی تهران که سهمی مهم در کمک به رونق فیلمها دارند در اختیار این فیلم است. شاید برخی این پاسخ را ارائه کنند که به لحاظ قانونی نیز پس گرفتن مجوز اکران رفتار مناسبی نباشد، اما پیش از این سوال، یک پرسش مبناییتر نیز وجود دارد. علی جنتی وزیر ارشاد است و «بیاطلاعی» او از حساسترین بخش تحت نظرش، خود یک ناهنجاری اساسی به حساب میآید. قطعا کسی به خاطر مشکلات موجود در جادهها، مسائل پزشکی یا برجام، نمیتواند به جنتی ایراد بگیرد و او را مورد سوال قرار دهد، چون ربطی به او ندارد اما پذیرفته نیست که او در حوزه تحت مدیریتش، از محتوای فیلمهای در حال ساخت یا در حال اکران آگاهی نداشته باشد.
مادر نزاییده است!
شهریور 93، پس از اینکه در محفلی غیررسمی مجوز اکران «قصهها» صادر شد، حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی اعلام کرد: این فیلم همه موارد قانونی را طی کرده و مشکل قانونی برای اکران ندارد. این موضوع در حالی از سوی ایوبی اعلام میشد که علی جنتی، 3 روز پیش از اظهارنظر رئیس سازمان سینمایی، به صراحت «قصهها» را مورد انتقاد قرار داده و نسبت به ارسال این فیلم به جشنواره ونیز اعتراض کرده بود. جنتی در آن ایام درباره این فیلم گفته بود: بعضی فیلمها دست روی بعضی زخمها و نقاط سیاه میگذارند و این نگاه را به دنیا عرضه میکنند که کار نادرستی است. قبل از اینکه از ما درباره این فیلم و حضور جهانیاش سوال بشود باید بررسی شود اصلا چرا قصهها ساخته شد و چرا این فیلم مجوز ساخت گرفت و روی ساختش نظارت نشد! کارگردان قصهها گویا در واکنش به اظهارات جنتی و پس از بازگشت از ونیز و پس از نمایش فیلم خود در ایتالیا با لحنی کنایی پاسخ جنتی را میدهد: سوالی که چندین بار در مصاحبهها تکرار شد این بود که آیا این فیلم در ایران اکران میشود؟ طبیعتا پاسخ من این بود که بله، این فیلم بزودی در ایران اکران میشود و اگر غیر از این بود، امکان نداشت آن را به جشنوارههای خارجی بفرستم. زمانی با نمایش فیلم در جشنواره «ونیز» موافقت کردم که نمایش عمومی آن در ایران قطعی شده بود. البته آنها منتظر جواب دیگری بودند! اما این حرف امروز من نیست. از زمان اولین فیلمم تا زمانی که فیلم بسازم، همین نظر را داشته و دارم». بعد از اظهارنظر ایوبی که در تناقض با گفتههای علی جنتی مطرح شده بود و به نوعی «عقبنشینی ارشاد از مواضع خودش» به حساب میآمد، اظهارنظر کارگردان «قصهها» در ایام جشنواره تایید شد. بنی اعتماد گفته بود: «باید بگویم از مادر زاییده نشده کسی که نگذارد من فیلم بسازم». وی حتی روند غیر قانونی تولید فیلم را نیز نپذیرفته و درباره غیر قانونی بودن فعالیتش بدون پروانه ساخت اینطور اظهار کرده بود: «فیلم نساختن من نوعی اعتراض بود. من پروانه ساخت نگرفتم. هیچ کار غیرقانونی نیز انجام ندادم».
ادامه «بی اطلاعی» در شبکه نمایش خانگی!
«قصهها» مانند تعداد دیگری از فیلمهایی که علی جنتی از آنان انتقاد داشت، پس از مدتی به شبکه نمایش خانگی رفت و خارج از جریان سینمایی نیز توسط سازوکارهای وزارت ارشاد توزیع شد. به عبارتی علی جنتی حتی پس از نارضایتی درباره اکران سینمایی، هیچ کوششی برای متوقف کردن توزیع در شبکه نمایش خانگی انجام نداد. به نظر میرسد وزیر ارشاد که در اتخاذ مواضع فرهنگی، روندی افراطی و تفریطی و گاه درباره یک فیلم چندین اظهارنظر متفاوت داشته است، این بار هم حتی پس از بیاطلاعی، اعلام برائت و مخالفت صریح و تند با محتوای «50کیلو آلبالو»، تلاشی انجام نخواهد داد تا این فیلم به حلقه توزیع شبکه نمایش خانگی نرود!
فیلمهایی که در راهند
در حالی که نزدیک به 2ماه از اکران و نمایش فیلم مورد انتقاد علی جنتی میگذرد، تعدادی از فیلمهای سینمایی ساخته شده، با محتوایی همسطح آنچه وزیر ارشاد نسبت به آنها معترض است، در صف اکران هستند. شاید این سوال از این پس جدیتر مطرح شود که آیا وزیر ارشاد از محتوای این فیلمها اطلاع دارد؟!
وطن امروز/محمدعلی بهمنی مطرح کرد
رشد ادبی جوانان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانهسرای کشورمان با بیان اینکه بیش از شاعران جوانی که میشناسیم و آثارشان مطرح شده است، در شهرستانها و حتی روستاهای کشور شاعران بااستعداد داریم، عنوان کرد: این شاعران هنوز دیده و شنیده نشدهاند و این مساله به دلیل محدودیتها و شرایطی است که آنها دارند. اگر شاعران در مرکز همدیگر را به شکلی پیدا میکنند، در استانها و روستاهای دورافتاده کشور، این فرصت وجود ندارد و از راه اینترنت نیز اگر ارتباطی با دیگران داشته باشیم، بخشی از این شاعران، همان وسیله ارتباطی را هم در اختیار ندارند و این موضوع را بهعینه دیده و تجربه کردهام. این جوانان آثار شنیدنی و خوبی دارند، اما فرصت عرضه و بروز و ظهور پیدا نمیکنند. وی تصریح کرد: به هر شهرستانی که رفتهام همه این اندوه را داشتهاند که کسی سراغ ما نمیآید. جوانان خوبی در استانهای کشور داریم که ترانههای خوبی میگویند، اما نه میتوانند با خواننده و آهنگسازی ارتباط بگیرند و نه به بانک ترانهای دسترسی دارند که از استانها بتوانند آثارشان را بفرستند و ثبت کنند. خودشان هم نمیتوانند به تهران بیایند و ترانهشان را ثبت کنند. باید در کنار فرصتی که برای شاعران مراکز، خاصه تهران، فراهم شده، فکری هم برای شهرستانهای کشور کنند. این شاعر و ترانهسرا با تاکید بر اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جوانانی که رشد ادبی سریعی داشتهاند، کم نیستند، گفت: هر کدام از این شاعران جوان میتوانند مشقی برای فرداهای ما باشند. دریچههایی که این شاعران روی شعر بازکردهاند، همیشه به روی شعر بسته بوده و شاعران پیشین از حدود تعیینشدهای عبور نمیکردند. اینها دریچههایی باز کردهاند که هر کدام منظری تازه را به نمایش میگذارد.