کد خبر: ۳۵۳۲۶۷
تاریخ انتشار:
بسته روزانه بولتن نیوز در حوزه فرهنگ/ 27 ارديبهشت 95

فرهنگ در رسانه

آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست ..

گروه فرهنگی: امروزه رسانه‌ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی‌توان دم از کار رسانه  ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه‌هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه‌ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.

به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب‌های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته  اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه‌ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت‌ها و مجلات و روزنامه‌ها و رسانه‌های مختلف دیگری که وجود دارد، می‌توان به همه آن‌ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …


*     *     *

آرمان/ همیشه دغدغه نوشتن داشته‌ام

 

داریوش مهرجویی کارگردان شناخته شده سینمای ما، امسال با کتاب «آن رسید لعنتی» در بیست و نهمین نمایشگاه کتاب تهران حضور داشت. او آن‌چنان که در کارهای قبلی‌اش نگاهی اجتماعی را مد نظر قرار داده بود در کتاب «آن رسید لعنتی» هم کارش را با درون‌مایه پول و مشکلاتی که این واژه در زندگی اجتماعی با خود به همراه دارد پی گرفته است. به بهانه انتشار آخرین رمان این کارگردان شهیر، امید ایرانیان با او گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید:

آقای مهرجویی این نخستین‌بار نیست که مخاطبان ادبیات ایران شاهد حضور شما به‌عنوان یک کارگردان و البته فیلمنامه‌نویس شناخته شده در حوزه کتاب هستند. «آن رسید لعنتی» آخرین نوشته شما در نمایشگاه کتاب رونمایی شد. توضیح دهید چرا بعد از مدت‌ها کار و فعالیت در حوزه سینما و حتی تلاش‌های زیادی که برای آغاز فیلم جدیدتان یعنی سنتوری ۲ انجام دادید دوباره به سراغ نوشتن رمان رفتید؟

راستش این برای من این یک دغدغه بزرگ است. البته در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که از نظر من هیچ تفاوتی میان یک کارگردان بودن و یک نویسنده بودن وجود ندارد به‌ویژه که من در طول تمام سال‌های فعالیتم در سینما بسیاری از فیلمنامه‌های کارهایم را هم خودم نوشته‌ام و همیشه دغدغه نوشتن داشته‌ام. حالا اینکه بشود غیر از نوشتن فیلمنامه به سراغ رمان و داستان به‌عنوان یک گونه ادبی مجزا هم رفت خیلی خوب است و برای خود من لذت‌بخش است که مردم کتابم را بخوانند و با آن ارتباط برقرار کنند.

از منظر فنی چطور با این تفاوت مواجه می‌شوید؟ یعنی به لحاظ ساختاری چه تفاوت‌هایی در کار وجود دارد که باعث می‌شود شما در مواقعی نوشتن را به ساختن فیلم ترجیح دهید...

به نکته خوبی اشاره کردید. مساله در اینجا صرفا سلیقه من یا دیگری نیست. من البته در مورد علاقه‌ام به نوشتن بسیار گفته‌ام اما بحث بر سر این است که خیلی از اوقات فیلم‌ساز با محدودیت زمان مواجه است. او در خوش‌بینانه‌ترین حالت ممکن فقط دو ساعت برای نشان دادن تمام آنچه منطور نظرش بوده وقت دارد و این اصلا برای نشان دادن تمام جزئیات کافی نیست. حالا فرض کنید همان فیلم‌ساز آمده و مشغول نوشتن یک کتاب شده. طبیعی است که برای نوشتن رمان یا قصه‌اش خیلی وقت دارد، با بسیاری از محدودیت‌ها مواجه نیست و از سوی دیگر می‌داند که فقط مخاطبان کارهای او هستند که آن اثر را می‌خوانند و حتی اگر هم در میانه راه خسته شدند می‌توانند استراحت کنند و بعد به خواندن ادامه دهند. اما در سینما شما اگر بخواهی وارد جزئیات خیلی دقیق شوی ممکن است بخشی از تماشاگران که به سینما رفته‌اند آنجا را ترک کنند.

محدودیت‌هایی که از آنها سخن گفتید تا چه حد بیرونی هستند؟

شما احتمالا از شیوه نظارت بر فیلم‌های سینمایی اطلاع دارید، خیلی اوقات برای خود من این مشکل پیش آمده که برای یک پلان بارها مجبور شوم دوباره فیلمبرداری کنم و حجم ممیزی در سینما خیلی بیشتر از آن چیز است که در کتاب و ادبیات و رمان وجود دارد. یعنی در حوزه نوشتن شما از این بابت هم دست بازتری دارید. از همین منظر هم هست که معتقدم رمان مدیوم قوی تری است.

در مورد کتاب جدیدتان «آن رسید لعنتی» هم صحبت کنید. درون‌مایه این کتاب چیست و از چه منظری مورد نگارش قرار گرفته است؟

در این کتاب من درون‌مایه اثر را به موضوعی همه‌گیر که خیلی از مشکلات را حل می‌کند و البته تباهی‌ها و قهرها و نامهربانی‌ها هم ممکن است به‌خاطر آن اتفاق بیفتند قرار داده‌ام. تم اصلی این رمان پول و ثروت است و البته حرص و طمعی که ممکن است در دل انسان‌ها بیندازد. قصه این رمان درباره یک برنامه‌ساز است که با تلویزیون کار می‌کند اما پولش را نمی‌دهند و بعد مشکلاتی ایجاد می‌شود که بهتر است رمان را بخوانید تا با آنها مواجه شوید.

 

ابتکار/ در روز ملی فردوسی با اهدای لوح زرین از شوالیه آواز ایران تقدیر شد

 

شهرام ناظری و عشق به وطن


شهرام ناظری در آیین روز ملی فردوسی گفت: ما به تشویق شدن عادت نداریم اما نیرویی باعث شده پیش برویم، و این نیرو چیزی جز عشق نیست. عشق به وطن باعث شده پیشنهادهای کشورهای دیگر را کنار بگذارم.

به گزارش ایسنا، آیین روز ملی فردوسی با حضور احمد مسجدجامعی (عضو شورای اسلامی شهر تهران)، یاسر موحدفرد (دبیرکل بنیاد فردوسی)، ایرج راد (مدیرعامل خانه تئاتر)، جواد امام (مدیرعامل بنیاد باران)، ایرج حسابی (مدیرعامل بنیاد پروفسور حسابی)، فرهاد طلوع کیان (عضو کمیته ورزش کمیسیون ملی یونسکو)، علی‌اکبر خدابخش (مدیر روابط عمومی معاونت صدای سازمان صدا و سیما) و ناصر عظیمی (مدیرعامل موسسه پیشکسوتان ورزش) از سوی بنیاد فردوسی با همکاری موسسه فرهنگی هنری فردوسی توسی و بنیاد رودکی 25 اردیبهشت برپا شد. در آغاز این آیین، میثم موحدفرد (مدیرعامل موسسه فرهنگی هنری فردوسی توسی) ضمن خوشامدگویی به اهل فرهنگ و هنر با نقد «برخی از کسانی به دنبال راه‌اندازی نهادی هم‌نام بنیاد فردوسی هستند» گفت: بیش از 10 سال است که بنیاد فردوسی با حضور فردوسی‌شناسان و هنرمندان برجسته در ایران پایه‌گذاری شده و اقدام های شایسته‌ای در جهان برای بازشناسی فرزانه توس به انجام رسانده است. به همه فرهنگ دوستان می‌گوییم که ما بنیاد فردوسی هستیم و با توان افزون و بدون بودجه‌ای رسمی، یازدهمین بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی را برگزار کرده‌ایم.

در روز ملی گرامی‌داشت فردوسی با پیشکش لوح زرین بنیاد فردوسی به شهرام ناظری از سوی یاسر موحدفرد (دبیرکل بنیاد فردوسی)، نکوداشت «شوالیه آواز ایران» انجام شد و در این نکوداشت اسفندیار ایمان‌زاده، سردیس شهرام ناظری را با حضور احمد مسجدجامعی و ایرج راد به این هنرمند پیشکسوت تقدیم کرد.

شهرام ناظری در سخنانی کوتاه با «سپاس از بنیاد فردوسی که بیش از یک دهه بدون بودجه و با یاری هنرمندان و پژوهشگران توانسته کارهای ارزشمندی انجام دهد» گفت: ما به تشویق شدن عادت نداریم اما با وجود همه این‌ها، نیرویی باعث شده که ما پیش برویم، و این نیرو چیزی جز عشق نیست که ما را همچنان به تکاپو وامی‌دارد. این عشق به وطن است که باعث شده من با وجود شرایط سختی که در انجام کارهای فرهنگی هنری وجود دارد، پیشنهادهای ویژه‌ای را که از کشورهای دیگر داشته‌ام کنار بگذارم و با همان نیروی عشق روی شاهنامه کار کنم.

این هنرمند افزود: من در این 37 سال عاشقانه آن چه را که باید در عرصه هنر موسیقی انجام داده‌ام؛ چرا که خودم نیز به واسطه کرد بودنم و بزرگ شدن با بزرگان شعر ادب و فارسی، عرق ویژه‌ای به این موضوع دارم و همچنان تا جایی که بتوانم این راه را ادامه می‌دهم. کار بر روی شاهنامه و اجرای قطعاتی در کشورهای گوناگون، موجب شد که با انتشار این آثار برخی‌ متوجه شوند که با خواندن شاهنامه و اجرای آن، آموزه‌های شعر و فرهنگ فارسی را به همگان یادآوری می‌کنم. من در این راستا با حضور در بیشتر برنامه‌های مرتبط با شاهنامه و فردوسی به ویژه بزرگداشت‌هایی که 11 دوره آن را بنیاد فردوسی برگزار کرده است و اجرای شاهنامه‌خوانی، این دین ملی را ادا می‌کنم.

ناظری با نقد بودجه اندک و وقت کمی که برای شاهنامه در عرصه هنر گذاشته می ‌شود، پس از شاهنامه خوانی و تکنوازی سه‌تار و اجرای قطعه ای از مقدمه «بیژن و منیژه» اظهار کرد: من ترجیح می دهم کار جدیدی را اجرا نکنم؛ چرا که در برخی از اجراهایم، دیده‌ام که پیش از انتشار آن اثر انواع گوناگون آن تقلید و منتشر شده است که این اتفاق خوبی نیست. امروزه شاهد کپی برداری از آثار هنرمندان هستیم که این رویداد برای عرصه هنر تاسف برانگیز است. احمد مسجدجامعی هم با قدردانی از "تلاش‌های بنیاد فردوسی که در دهه اخیر توانسته گام‌های مهمی را برای ثبت‌های جهانی در یونسکو بردارد” گفت: ویژگی‌های شاعر گرانقدرمان فردوسی بسیار است. هماره کشورهای دیگر به دنبال چنین شخصیت‌هایی هستند تا در زیر پرچم برافراشته آنان بتوانند فرهنگ خود را به دنیا معرفی کنند اما ما قدر فردوسی را ندانسته‌ایم.

او افزود: مبنای شعر فردوسی، «خرد» و «داد» است و این شاعر اثر ارزشمندش را با همان دو عنصر آغاز می‌کند. روایت عقل، فهم و معنویت از دیگر ویژگی‌های اشعار این شاعر ارجمند است. همچنین نگرش فردوسی نسبت به ایران هم مفهوم خردگرایی و عقلانیت را یادآوری می‌کند. در آیین روز ملی فردوسی به پاس تلاش فراهم‌آوری پرونده ثبت جهانی چوگان در یونسکو از حمزه ایلخانی‌زاده (رییس پیشین فدراسیون چوگان) تقدیر شد. همچنین از رمان «حیرانی» با نگاهی به اساطیر شاهنامه نوشته محمدعلی سجادی با حضور ایرج حسابی و هنرمندان پیشکسوت اصغر همت و مهدی میامی رونمایی شد.

از دیگر برنامه‌های این آیین ملی، شعرخوانی در ستایش فردوسی توسط افشین علاء، شاهنامه‌خوانی محلی رستم لطیفی، نقالی دوزبانه کودکان، مهبد و مهدیس کرمی‌پور، اجرای نقاشی‌خط حسن طزری و ضرب‌نوازی سیروان نوروزی، مرشد برتر ایران بود. نمایشگاه «یکصد سردیس مفاخر ایران‌زمین» از اسفندیار ایمان‌زاده نیز در کنار برنامه تالار رودکی به علاقه‌مندان تقدیم شد.


ابتکار/ واکنش اصغر فرهادی به سرمایه گذاری دختر پادشاه قطر

 

تازگی خبری منتشر شد مبنی بر سرمایه‌گذاری یک موسسه قطری در فیلم «فروشنده»در این باره از اصغر فرهادی سوال شد که آیا آنها سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده فیلم هستند؟ اصغر فرهادی نیز در پاسخ به این پرسش عنوان کرد: تهیه‌کنندگان فیلم من و کمپانی ممنتو هستیم. وقتی تصمیم به ساخت فیلم گرفتم و مقدمات ساخت آن فراهم شد، تهیه‌کننده و همچنین سرمایه‌گذار فیلم خودم بودم. همزمان با کامل شدن نگارش فیلمنامه و در طول تولید، کمپانی فرانسوی «ممنتو» که پیش از این تهیه‌کنندگی فیلم «گذشته» را برعهده داشت و پخش‌کننده دیگر فیلم‌های من است، درخواست کرد که فیلمنامه را مطالعه کند. آنها پس از مطالعه فیلمنامه، تقاضای سرمایه‌گذاری بخشی از فیلم را کردند و در نهایت تصمیم بر این شد که من و الکساندر ماله گی (مدیرعامل ممنتو) تهیه‌کننده مشترک این فیلم باشیم. در تیتراژ، تهیه‌کنندگان، کمپانی ممنتو و من هستیم. در رابطه با حضور «دوحه فیلم فستیوال» به عنوان تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار، خبری که منتشر شده، یا از سر بی‌اطلاعی یا شیطنت‌ است.

 

جام جم/ محمد گلریز: مادرم گفت شیرم را حلالت نمی‌کنم اگر در جای ناصواب بخوانی

 

خواننده خاطره‌ساز سال‌های بعد از پیروزی انقلاب. خیلی از مردم سرود‌هایی را که او در دهه 60 می‌خواند، زیر لب زمزمه می‌کردند. صدایش به عنوان میراث شفاهی ایران در سازمان میراث فرهنگی ثبت شده است.

تصویر محمد گلریز: مادرم گفت شیرم را حلالت نمی‌کنم اگر در جای ناصواب بخوانی

محمد گلریز برای سرودی که به مناسبت شهادت آیت‌الله مطهری خواند به دیدار امام راحل رفت و در سال 89 به عنوان خواننده ماندگار از او قدردانی شد. گلریز دو پسر و یک دختر دارد.

همسرش مذهبی و محجبه است. خودش می‌گوید: «برخی وقتی حجاب همسر مرا می‌بینند، متعجب می‌شوند چون به نظرشان همسر خواننده‌‌ها نباید آدم محجبه‌ای باشد!‌ در حالی که موسیقی مغایرتی با دین ندارد، اگر هدفمند و والا باشد». با گلریز درباره خانواده پدری‌اش و محیطی که در آن بزرگ شده است، گفت‌وگو کردیم.

در خانواده مذهبی متولد و بزرگ شده‌اید، از فضای خانواده‌تان برایمان بگویید .

در خانواده‌ای کاملا مذهبی متولد شدم در محله دردار. دوره ابتدایی را در مدرسه گلشن درس خواندم و دوره دبیرستان به مدرسه اقبال رفتم. اجداد مادری‌ام همه روحانی بودند که به نام سادات شیرازی معروف هستند. پیشینه اجداد مادری‌ام به سلطان‌الواعظین می‌رسد که یکی از مفاخر علمی روحانیت است. پدرم یکی از مداحان قدیمی تهران بود که همه او را به نام مرشد حسین می‌شناختند. آنقدر صدای خوبی داشت که برخی به او می‌گفتند، حسین بلبل .

بنابراین صدای پدر در تشویق و ترغیب شما به خوانندگی تاثیر داشت؟

پدرم موسیقی را خوب می‌شناخت و ردیف و دستگاه‌‌های موسیقی ایرانی را بلد بود. از پدرم آوازی به یادگار دارم که در دستگاه بیات اصفهان در وصف حضرت فاطمه (س) و در تجلیل مقام مادر خوانده است.پدرم صدای خیلی خوبی داشت و مشوق اصلی ما هم بود.

در خانواده‌ای چنین مذهبی چطور شد شما حرفه خوانندگی را انتخاب کردید؟

نفس خوانندگی و موسیقی فاخر و سالم مغایرتی با دین ندارد. اگر موسیقی درست باشد، شعر فاخری انتخاب شود و هدف برتر و بزرگی پشتش باشد که دارای موضوعات انقلابی، اجتماعی و سیاسی باشد و در فضای خوب و سالمی اجرا شود، با اصول و فروع دین مغایرتی نخواهد داشت.

ازدواج پدر و مادر شما چطور شکل گرفت؟ چون مادرتان از خانواده‌ای روحانی و مذهبی بوده است.

پدرِ مادرم واعظ بود و پدرم را در مجالس و محافل مختلف می‌دیده و با هم صحبت می‌کرده‌اند و این آشنایی به ازدواج پدر و مادرم منجر شده. این را هم بگویم که مادرم معلم قرآن بود.

مادری که به قرآن تسلط داشته، چگونه شما را تربیت کرد که هم استعداد شما بروز پیدا کند و هم بتوانید زندگی سالمی داشته باشید؟ به نظر می‌آید خانم میانه‌رو و روشنفکری بودند.

درباره موسیقی گُمانه‌های مختلفی وجود دارد، برخی فکر می‌کنند موسیقی گناه است در حالی‌که موسیقی یعنی اوج هماهنگی. اشعار خوب و فاخر را می‌توان در قالب موسیقی، موزون‌تر خواند که بر مخاطب اثر بیشتری داشته باشد. همه گونه‌های موسیقی لهو و لعب نیست.مادرم خیلی از من مراقبت می‌کرد که راه را اشتباه نروم. یادم هست همیشه می‌گفت «محمد ! شیرم را حلالت نمی‌کنم اگر در جای ناصواب بخوانی.» همیشه تلاش کرد‌ه‌ام مادرم از حرفه‌ام راضی باشد. برای همین بود که بعد از پیروزی انقلاب به سمت خواندن اشعار انقلابی رفتم و آوازی در رثای شهید مطهری خواندم که امام راحل هم از آن قدردانی کردند. اگر در آواز و موسیقی هدف والایی داشته باشی، مسلما راه را اشتباه نخواهی رفت. من در حضور شخصیت‌‌ها و چهره‌های شاخص، کنسرت اجرا کرده‌ام و هیچ‌کس به آنها خرده نگرفته، چون هم شعر و هم موسیقی آن فاخر و هدفمند بوده است.آواز‌ها و سرودهای انقلابی تاثیر زیادی بر مردم داشت و دارد، اما چند سالی است که به آن اصلا توجه نمی‌شود.

هر چیزی دوره‌ای دارد، به نظرم موسیقی و سرودهای انقلابی به روز نشد و نتوانست جایگاه خود را حفظ کند، شاید بهتر بود روی آن بیشتر کار می‌شد.

بله درست است. ولی ما هنرمندان زیادی در این حوزه داریم، باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا وسیما بیشتر روی این گونه آثار سرمایه‌گذاری می‌کردند و نمی‌گذاشتند که سرودها و موسیقی انقلابی به حاشیه برود.

در بچگی بیشتر تحت تاثیر مادر بودید یا پدر؟ کدام‌یک بیشتر در تربیت شما دخیل بودند؟

هر دو به یک میزان به ما و تربیت‌مان توجه می‌کردند. در خانه ما چیزی به نام پدرسالاری یا مادرسالاری وجود نداشت.

چند تا بچه بودید؟

اکبر، عباس، محمود، محمد و ابوالقاسم. خواهر ندارم.

در مسیر خوانندگی‌تان چه کسانی از شما حمایت کردند؟

پدرم خیلی از من حمایت کرد. اما همیشه نصیحت می‌کرد که اشعاری را برای خواندن انتخاب کنم که دغدغه مردم باشد و به کار آنها بیاید و در مکان‌هایی آواز بخوانید که مسائل انحرافی در آنجا نباشد. مادرم همیشه می‌گفت در این راه دام‌‌ها و خطرهای زیادی هست. وقتی به شهرت رسیدی، مراقب باش و اگر مردم به ‌تو توجه کردند کار خطایی ازشما سر نزند. علامه جعفری در این باره گفته‌اند که موسیقی حرکت روی لبه تیغ است و با کوچک‌ترین حرکت یا می‌توان به بخش خوب آن وارد شد یا به ورطه بدی افتاد. مادرم هم دقیقا همین توصیه را به ما با زبان عامیانه می‌کرد.

با نصیحت مادر درباره شهرت چطور کنار آمدید؟

ما اگر کار را برای مردم و خدا انجام دهیم، دچار غرور و خودبینی نمی‌شویم. معتقدم راز ماندگاری هنرمند تواضع است.باید مراقب بود دچار لغزش نشوی. تکبر بدترین خصلتی است که باعث شکست هنرمند می‌شود، نباید روی موج شهرت حرکت کرد، چون خیلی زود هنرمند را به زمین می‌زند. به نظرم باید روی این موضوع هم فرهنگ‌سازی کرد که هنرمندان دچار تکبر و غرور نشوند و همیشه برای خدا و مردم کار کنند.

درباره برادرتان بگویید که دو راه کاملا متفاوت انتخاب کردید، در حالی که شما در یک خانواده و تحت نظر پدر و مادری مشترک بزرگ شدید؟

برادرم قبل از انقلاب فعالیت می‌کرد.فضای آن سال‌ها طور دیگری بود، باید خیلی قوی می‌بودی که می‌توانستی از آن همه فضا و امکان ناسالم، جان سالم به‌در ببری. پدر ومادرم خیلی مخالف کار برادرم بودند. همیشه به او نصیحت می‌کردند که به جاهای ناصواب نرو، اما محیط طوری بود که اگر می‌خواستی خواننده شوی، باید با شرایط آن زمان خود را تطبیق می‌دادی.وسوسه خواندن هم خیلی زیاد بود. در سال 42 به برادرم شبی 2200 تومان برای آواز خواندن می‌دادند و این مبلغ در آن دوره خیلی وسوسه‌انگیز بود.

بنابراین می‌توان به این نتیجه رسید که خانواده تا حدودی می‌تواند در انتخاب‌های فرزندانشان و راهی که آنها می‌روند، موثر باشد؟

بله ! خانواده تا زمانی که بچه به مدرسه نرفته، خیلی روی او تاثیر دارد، اما وقتی که بچه وارد جامعه و مدرسه می‌شود، این دو مکان روی او و سرنوشتش تاثیرگذار است . معتقدم 50درصد خانواده و 50 درصد جامعه روی شخصیت افراد تاثیر می‌گذارد. هم خانواده و هم جامعه می‌توانند به بچه‌ها الگو بدهند. نمی‌توان یک بُعدی به این قضیه نگاه کرد.

طاهره آشیانی - جام‌جم


جام جم/ «رژه پنگوئن ها» برای پیدا کردن راوی

 

دومین قسمت فیلم مستند تحسین شده «رژه پنگوئن ها» با ورود به مراحل پایانی تولید، به دنبال صدای بازیگری می گردد که روایت کننده داستان پنگوئن ها باشد.


به گزارش جام جم آنلاین ، مورگان فریمن بازیگر سیاه پوست سینما راوی داستان قسمت اول بود. اما شواهد امر حکایت از آن می کند که وی با قسمت دوم همکاری ندارد.

سازندگان فیلم که از همکاری فریمن با قسمت اول نهایت رضایت را دارند، می گویند به دلیل حال و هوای داستان قسمت دوم باید از صدای تازه ای استفاده کنند.

لوک ژاکوت کارگردان فرانسوی این مستند، زمستان سال قبل به مدت دو ماه با دوربین خود به دنبال پنگوئن ها به راه افتاد و از آن ها فیلم گرفت.

به نوشته نشریه اسکرین اینترنشنال، داستان قسمت تازه «رژه پنگوئن ها» در باره پنگوئن جوانی است که اولین سفر بلند خود را تجربه می کند.

او هم مثل بقیه پنگوئن ها، پس از پایان فصل زمستان با فراخوان و تماس مرموزی روبرو می شود، که براساس آن پنگوئن ها راهی یک مقصد ناشناخته می شوند.

به همین دلیل، قسمت دوم فیلم با نام «رژه پنگوئن ها: تماس» به روی پرده سینماها می رود. فرانسه اولین کشوری است که فیلم را نمایش عمومی خواهد داد.

سینماهای این کشور اروپایی در اوایل سال 2017، میزبان این مستند خواهند بود. سینماهای آمریکای شمالی برای اواخر فصل تابستان 2017، فیلم را اکران عمومی خواهند کرد.

قسمت اول فیلم در سال 2005 فروشی 128 میلیون دلاری در سینماهای آمریکای شمالی کرد و لقب پرفروش ترین مستند تاریخ سینمای این محل را گرفت.

آکاذمی اسکار هم در مراسم جوایز اسکار سال 2006، اسکار بهترین مستند سال را به این فیلم داد.


جوان آنلاین/ گزارش ميداني «جوان» از سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن

 

تلاش براي راه‌اندازي ديپلماسي قرآني در خارج از كشور

حسن ربيعي، سخنگوي سازمان اوقاف و امور خيريه از راه‌اندازي بحث ديپلماسي قرآني در خارج از كشور به منظور تعميق ارتباط ميان مسلمانان خبر داد.

نویسنده : بهنام صدقي

به گزارش «جوان»، در حالي كه تنها یک روز به اختتاميه سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن كريم امسال باقي مانده است، محل مسابقات و نمایشگاه جنبی آن با استقبال خوب و بي‌نظير مردم و بازديد‌كنندگان روبه‌رو شده است. از آنجا كه حوزه قرآن يكي از حوزه‌هاي پر مخاطب در كشور است، مسابقات بين‌المللي قرآن كريم نيز كه هر ساله از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي برگزار مي‌شود، بزرگ‌ترين نماد اين حوزه محسوب مي‌شود.


نكته حائز اهميت اين است كه آنچه در مسابقات قرآن امسال به آن توجه خوبي شده است، فضاي خانوادگي آن است. ‌ بحث خانواده از ديرباز تاكنون در اسلام و قرآن مورد توجه و سفارش بوده و همچنين در آيات و روايات رسيده از ائمه و معصومين بارها مورد تأكيد قرار گرفته است.


امروزه پيوند بين اعضاي خانواده به دليل مدرن شدن زندگي، كم و دورهمي‌هاي خانوادگي كمرنگ شده است. يكي از اموري كه مي‌تواند اين پيوند را برقرار و براي دقايقي اعضاي خانواده را كنار هم جمع كند، قرآن خواندن دسته‌جمعي و بحث درباره آيات آن است. پس چه فضايي بهتر از جو صميمي خانواده كه اين امر را در فرزندان نهادينه مي‌كند؛ امري مهم كه در سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن كريم نيز به صراحت ديده شده و مسابقات قرآن با همين هدف به فعاليت خود ادامه مي‌دهد.

حسن ربيعي، سخنگوي سازمان اوقاف و امور خيريه در گفت‌و‌گو با «جوان» درباره حال و هواي اين دوره از مسابقات بين‌المللي قرآن كريم مي‌‌گويد: سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن با حضور نمايندگان بيش از 75 كشور جهان در دو رشته حفظ و قرائت قرآن كريم برگزار شده و در ايام برگزاري مسابقات 130 نفر از حافظان و قاريان جهان اسلام شامل 57 حافظ كل، 57 قاري و 16 حافظ روشندل تاكنون در اين مسابقات به رقابت پرداخته‌اند و از اين پس نيز به رقابت خواهند پرداخت.


شركت‌كنندگان جهاني

ربيعي در ادامه مي‌گويد: در مسابقات امسال از قاره آفريقا 32 كشور، قاره آسيا 23 كشور، قاره اروپا 20 كشور، قاره امريكا دو كشور و قاره اقيانوسيه يك كشور حضور دارند. مسابقات اين دوره از مسابقات نيز از تاريخ 22 ارديبهشت ماه شروع شده و تا 28 ارديبهشت هم ادامه دارد. افتتاحيه اين مسابقات نيز با حضور رئيس مجلس شوراي اسلامي، آقاي علي لاريجاني انجام شده و اختتاميه آن روز سه شنبه 28 ارديبهشت ماه است. سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن براي اولين بار در طول سي و دو سال گذشته در مصلي برگزار شد. دليل برگزاري مسابقات در مصلي نيز اين بود كه فضا و محيط مصلي معنوي است، هنرمندانه است، معماري جذابي دارد و ظرفيت بالاي پذيرش جمعيت را دارا است. به طوري كه در مصلاي تهران امكان تردد و جابه‌جايي براي حدود 70 هزار نفر فراهم شده است.

مدير كل حوزه رياست و روابط عمومي در ادامه اظهار مي‌كند: امسال كه براي اولين بار سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن در مصلاي تهران برگزار مي‌شود اين استقبال، مردمي واقعاً بي‌نظير بوده و جاي تعجب دارد. اين در حالي است كه ما حتي تصور اين را هم نداشتيم كه اين دوره را با اين كيفيت و اين سطح و با استقبال با شكوه مردم برگزار كنيم. اصلاً تصور نمي‌كرديم كه با چنين استقبال وصف‌ناپذيري از سوي اقشار مختلف مردم رو‌به‌رو شويم.


راه انداختن بحث ديپلماسي قرآني در خارج از كشور

وي در بخش ديگري از سخنان خود تصريح مي‌كند: استقبال مردم از سي و سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن روزانه حدود 3 تا 4 هزار نفر بوده و مسابقات در سه مرحله مقدماتي (شرط ورود به مسابقات)، نيمه نهايي و نهايي برگزار مي‌شود. البته امسال مرحله مقدماتي از دور مراحل حذف شده و جاي خود را به مرحله شرط ورود به مسابقات داده است. بدين گونه كه شركت‌كنندگان با انجام دادن قرائتي ارزيابي شده و نتايج ورود يا عدم ورود آنها به دور بعدي مسابقات به آنان اعلام مي‌شود. همه اين مراحل نيز با هدف بالا بردن سطح و كيفيت مسابقات اين دوره از مسابقات بين‌المللي قرآن انجام گرفته و تحقق يافته است.


وي با بيان اينكه طي سال‌هاي گذشته در ديداري كه با رهبر معظم انقلاب داشتيم، ايشان بر ارتقاي كيفي و كمي مسابقات تأكيد داشته‌اند، گفت: هدف ما نيز در درجه اول، نشر فرهنگ و معارف قرآني در كشور است و تلاش داريم در خارج از كشور بحث ديپلماسي قرآني را راه بيندازيم؛ چراكه ارتباط با آنها از طريق قرآن راحت‌تر است.

حسن ربيعي، مسئول كميته تبليغات و اطلاع‌رساني ادامه مي‌دهد: ما علاوه بر مسابقات برنامه‌هاي جانبي نيز مد نظر قرار داده‌ايم؛ برنامه‌هايي مثل برگزاري مسابقات بزرگ قرآن كريم. در واقع مجموعه‌اي از نهادهاي قرآني و مؤسسات فرهنگي و همچنين توليدات قرآني عرضه شده اعم از كتاب و سي‌دي و... است.


محوريت مسابقات پيگيري حقوقي فاجعه منا است

ربيعي با طرح اين پرسش كه چرا برنامه‌هاي قرآني جذابيت و هيجان ندارند، مي‌گويد: ما اين سؤال را از رسانه‌ها داريم و رسانه‌ها هم اين سؤال را از ما دارند كه چه كاري انجام دهيم تا عنصر هيجان را در دل مسابقات قرآن ايجاد كنيم؟ وي در پاسخ به اين سؤال كه محوريت مسابقات قرآن چيست، مي‌گويد: جداي از بحث هيجان و نشاط توأم با آيات قرآن در كل محوريت اين مسابقات، معرفي شهداي منا (شهداي قاري) به عنوان شهداي شاخص و پيگيري حقوقي فاجعه دردناك منا و كشته شدن پنج تن از شهداي قرآني است. به نوعي يادآوري فاجعه منا به منظور پيگيري حقوقي اين رخداد جانسوز است.

سخنگوي سازمان اوقاف و امور خيريه در خاتمه تأكيد مي‌كند: مسابقات بين‌المللي قرآن جمهوري اسلامي ايران، بزرگ‌ترين رويداد قرآني جهان اسلام است. اين مسابقات در واقع ويترين قرآني كشور است كه سالي يك بار برگزار مي‌‌شود. بخش ديگر برنامه‌هاي جانبي، همايش بين‌المللي بانوان فعال قرآني است كه صبح امروز نيز شمار زيادي از بانوان به رقابت پرداختند و نفرات برتر آنها مشخص شدند و مورد تقدير و تجليل قرار گرفتند. بخش ديگر نيز بخش رسانه‌ها است.


اين در حالي است كه بيش از 30 رسانه روزانه به تبادل اخبار، رويدادها، سخنراني‌ها، اطلاعات و ديگر مطالب مربوط به سي‌و‌سومين دوره مسابقات بين‌المللي قرآن كريم مي‌پردازند.


حمایت/ واکنش‏‎های جالب رژیم صهیونیستی و حامیان غربی‏اش به برپایی یک نمایشگاه

 

نمایشگاه « کاریکاتور هولوکاست» خواب از چشم نتانیاهو ربود

کمتر از 48 ساعت از آغاز به کار نمایشگاه «کارتون و کاریکاتور هولوکاست» نگذشته بود که واکنش‏های مقامات اسرائیلی به برپایی این نمایشگاه شدت گرفت.

با آنکه پیش از آغاز به کار این نمایشگاه هم زمزمه‏های مخالفت مقامات رژیم صهیونیستی با برپایی این نمایشگاه به گوش می‌رسید اما با آغاز به کار آن، مخالفت‏ها علنی شد.


درخواست از جان کری برای محکوم کردن یک نمایشگاه

اوج این عصبانیت و مخالفت را می‏توان در درخواست شنبه‎شب نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از وزیر خارجه آمریکا به عینه مشاهده کرد.نتانیاهو در تماس تلفنی با وزیر خارجه آمریکا خواستار محکومیت برگزاری نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست در ایران شد.

رسانه‌های صهیونیستی گزارش دادند بنیامین نتانیاهو در تماس تلفنی با جان کری از او خواسته که «مسابقه نمایشگاه انکار هولوکاست در ایران را محکوم کند».


مشکل ما با ایران نه فقط سیاست‌ها بلکه ارزش‌های آن است

همچنین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در جلسه دیروز یکشنبه کابینه این رژیم، بار دیگر اظهارات بی اساس خود درباره ایران و هولوکاست را تکرار کرد.

بنیامین نتانیاهو در ادامه اظهارات بی اساس درباره هولوکاست، تاکید کرد که مشکل صهیونیست‌ها با ایران فقط سیاست‌هایش نیست بلکه ارزش‌های آن نیز است.به گزارش تایمز اسرائیل، نتانیاهو در کابینه این رژیم گفت: «ایران هولوکاست را انکار می‌کند، هولوکاست را مسخره می‌کند و در حال آماده شدن برای هولوکاستی دیگر است. به نظر من همه کشورهای جهان باید این را به شدت محکوم کنند». نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس افزود: «مشکل اسرائیل با ایران، فقط سیاست‌های ویرانگر و تهاجمی آن در منطقه نیست بلکه همچنین ارزش‌هایی است که بر آن استوار است».


اعتراض شدید یونسکو به برپایی دومین نمایش هولوکاست

البته باید تصریح کرد که برگزاری نمایشگاه کاریکاتو هولوکاست در ایران، بهانه‌ای برای اظهارات بی اساس نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و همچنین حامیان غربی آن شده است به طوریکه مدیرکل یونسکو هم به شدت از برپایی نمایشگاه هولوکاست در ایران انتقاد کرده و آن را به مسخره گرفتن یک واقعه تاریخی و موجبات تشدید تمایلات نژادپرستانه دانسته است. «ایرینا بوکووا» مدیرکل یونسکو در واکنش به گشایش دومین نمایشگاه هولوکاست در تهران ، آن را «به مسخره گرفتن یکی از برگ‌های غم‌انگیز تاریخ بشریت و موجب تشدید خشونت و نژادپرستی و برانگیخته شدن خشم» دانسته است. در بیانیه‌ای که از سوی وی منتشر شده آمده که برگزاری این نمایشگاه «با روحیه مدارای فرهنگ غنی پارسی و ارزش‌هایی که جمهوری اسلامی را به نامیدن سال 2010 به سال گفت‌وگوی تمدن‌ها کشاند» در تعارض است. بوکووا همچنین گفته که چنین رخدادی با ارزش‌های جهان‌شمول صبر و احترام و تلاش‌های یونسکو برای مبارزه با یهودی‌ستیزی همخوانی ندارد.


به دنبال نفی یا اثبات هولوکاست نیستیم

البته این سخنان در حالی مطرح شده که پیش از این و در نشست خبری آغاز به کار این نمایشگاه در تهران؛ « سید مسعود شجاعی طباطبایی» دبیر نمایشگاه بین‏المللی «کارتون و کاریکاتور هولوکاست» تاکید کرده بود که ما به دنبال نفی یا اثبات هولوکاست نیستیم اما رسانه‌های غربی به ویژه رژیم صهیونیستی آن را مسابقه نفی هولوکاست می‌دانند، در حالی که ما بحثمان درباره نبود آزادی بیان درباره موضوع هولوکاست در غرب است و این که چرا تاوان هولوکاست را باید مردم مظلوم فلسطین بدهند.

وی تصریح کرده بود که در بخش چهره، شخصیت‌هایی چون نتانیاهو و هیتلر مطرح شده است و باز هم تاکید می کنم که ما به دنبال نفی یا تمسخر قربانیان جنگ جهانی دوم یا مباحث نئونازیسم نیستیم بلکه تنها به مظلومیت مردم فلسطین می‌پردازیم و رژیم صهیونیستی را ریشه تمام ظلم هایی که بر مردم فلسطین رفته است، می دانیم.

 

رسالت/ بدرالدین ها بسیارند

 

حميدرضا مهدي‌زاده

شهادت مظلومانه شهيد بدرالدين يك بار ديگر به جهانيان ثابت كرد كه شيعيان با تمام وجود پاي آرمان مقدس هيهات من‌الذله ايستاده‌اند حتي اگر لازم باشد از خون خود نيز گذر مي‌نمايند.

سيدذوالفقار از بيروت به دمشق رفت تا پرچم پيروزي بر جهل و حماقت تكفيري‌هاي صهيونيست را كه مولود نامشروع سعودي‌ها مي‌باشند را به دست گيرد و شهد شيرين شهادت در راه نوراني اهل بيت پيامبر اكرم(ص) را سركشد و به رفيق شفيقش حاج‌عماد بپيوندد.

به راستي رژيم دريوزه سعودي آيا مي‌پندارد كه با شهادت امثال سيدذوالفقار مقاومت مظلومان در برابر ظالمان ديوصفتي چون آنها و سران بي‌‌شرف صهيونيست به پايان مي‌رسد؟

زهي خيال باطل كه 1400 سال پس از شهادت خونبار سيد و سالار آزادگان جهان، چه بسيار شيردختراني كه از رحم‌هاي پاك مادران علوي به دنيا آمدند و بزرگ شده و ازدواج كرده و صاحب فرزند گشتند و كودكان خود را با روضه اباعبدالله الحسين خواباندند و با وصف رشادت‌هاي قمر منير بني‌هاشم بيدار كردند.

سران ستمكار آل يهود آيا نمي‌دانند كه آن كودكان يكي پس از ديگري رشد كرده و تبديل به دليرمرداني چون حاج‌ابراهيم همت، حاج‌حسين خرازي، حاج‌مصطفي چمران، حاج‌حميد و حاج‌مهدي باكري، حاج‌احمد كاظمي و حاج‌حسين همداني، حاج‌عماد مغنيه، حاج‌جهاد مغنيه و حاج‌بدرالدين گشتند كه با رشادت حيدرگونه خود لرزه بر اندام كثيف شاهزاده‌هاي بي‌خاصيت سعودي مي‌افكندند؟

اگر نمي‌دانند، بدانند كه ما هنوز فرياد پير جماران را آويزه گوش خود ساخته‌ايم كه بكشيد ما را، اين خون‌ها جاودانه‌مان مي‌سازد.


دبير نوزدهمين جشنواره تئاتر مقاومت:

بايد جشنواره زدگي در حوزه دفاع مقدس را از بين ببريم

1395/02/27

بزرگنمایی:

130 اثر به دبيرخانه جشنواره رسيده و در بخش خياباني اين تعداد به 85 اثر مي‌رسد که در نهايت ما 8 اثر در بخش مسابقه و 3 اثر در بخش جنبي انتخاب کرديم.به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسين مسافر آستانه دبير نوزدهمين جشنواره ملي تئاتر مقاومت يادواره فتح خرمشهر عنوان کرد:بايد جشنواره زدگي در حوزه دفاع مقدس را از بين ببريم. وي افزود: همه کارهاي اجرايي جشنواره در دو ستاد پيگيري مي‌شود که يکي از آن ستادها در آبادان و ديگري در خرمشهر مستقر هستند. اين جشنواره

از 28 ارديبهشت تا 2 خرداد ماه امسال توسط اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استان خوزستان، سازمان منطقه آزاد اروند و همکاري اداره کل هنرهاي نمايشي برگزار مي شود.


شرق/ گفت‌وگو با اسماعیل میرفخرایی

 

مردم خبرِ با انصاف می‌خواهند

بهناز شيرباني

بسیاری اسماعیل میرفخرایی را با اجرای برنامه‌های علمی به خاطر می‌آورند. هرچند فعالیت او در تلویزیون بعد از انقلاب محدودتر شد و ردپای او در ساخت و تولید بسیاری از برنامه‌های پرمخاطب رادیو و تلویزیون دیده می‌شود، اما عمده‌ترین فعالیت او در تمام این سال‌ها، آموزش بوده است؛ نکته‌ای که اتفاقا آن را کلیدی‌ترین عامل موفقیت تلویزیون می‌داند. با میرفخرایی درباره شرایط حال‌حاضر تلویزیون صحبت کردیم.

مدت‌زمان زیادی از ایران دور بودید. ماجرای ترك ايران چه بود؟

بعد از انقلاب من به بازنشستگی دچار شدم. طبعا بعد از انقلاب بسیاری از تهیه‌کنندگان تلویزیون شغلشان را از دست دادند. من هم در ٣٠ سالگی بازنشسته شدم. بعد از آن هیچ‌وقت شغل تلویزیونی نداشتم و گهگاه بر اساس نیازی که تلویزیون احساس می‌کرد، برنامه‌هایی تولید می‌کردم. از جمله برنامه «با طبیعت» به تهیه‌کنندگی آقای آتش‌افروز و اجرای من، که در زمان خودش مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت.

البته شایعاتی در مورد ممنوع‌التصویرشدن شما هم وجود داشت.

من تقاضای تصویری نداشتم که چنین مشکلی ایجاد شود. ممکن است برخی دوست نداشته باشند در تلويزيون کار کنم، اما هیچ‌وقت ممنوع‌التصویر نبوده‌ام. معیشت من در تمام این سال‌ها از طریق ساختن فیلم برای کارخانه‌ها و فعالیت در این حیطه به‌صورت آزاد بوده است. بنابراین تلویزیون محل رزق من نبوده و درحال‌حاضر بازنشسته تلویزیون هستم. من همیشه عاشق کارم بودم. سال دوم رشته زیست‌شناسی بودم که تلویزیون ملی ایران شروع به فعالیت کرد و من به‌عنوان گوینده برنامه‌ها کارم را در تلویزیون آغاز کردم. آن زمان در میان برنامه‌ها، ساعت پخش برنامه‌های بعد را اعلام می‌کردم، چراکه نیاز بود زمانی بگذرد تا دستگاه‌ها برنامه‌های بعد را آماده کنند و مثل الان همه‌چیز با دستگاه‌های پیشرفته انجام نمی‌شد.

گاهی وقت‌ها هم خبر می‌خواندم. آن زمان به خواست رئیس تلویزیون برای تحصیل در رشته رسانه به آمریکا سفر کردم. بعد از اتمام تحصیل به ایران آمدم و هم‌زمان با انقلاب و بعد از آن طی پاکسازی کارکنان تلویزیون، با سه‌مرتبه تنزل از مقام مدیر برنامه از شبکه دو، به تهیه‌کنندگي رسيدم و بازنشسته شدم. خوشحالم که این پاکسازی برای من به شکل بازنشستگی بود؛ چراکه از شرایط التهابی بیرون آمدم و اینکه می‌توانم از برخی امکانات صداوسیما استفاده کنم. درنتیجه بسیاری از برنامه‌هایی که بعد از انقلاب در صداوسیما کار کردم بر اساس قرارداد موردی بود. مثل مشارکت در راه‌اندازی رادیو گفت‌وگو. در تمام اين سال‌ها، ارتباط من با رادیو و تلویزیون به طور کل قطع نشد. اما نسل جوان ممکن است من را نشناسند چرا که رابطه مستمر با رادیو و تلویزیون نداشتم.

به‌واسطه تجربه شما به جهت تولید برنامه در خارج از کشور و ایران، فکر می‌کنید به چه دلیل طی چندسال اخیر برخی از برنامه‌های تلویزیون ما تقلیدی از برنامه‌های پربیننده خارجی شده است؟

به نظر من يكي از دلايل آن فني است. ماهواره پیش از اینکه در ایران فراگیر شود، در خارج از کشور تجربه شده بود. ٢٣٠ سال بعد از دنیا تجربه روزنامه در ایران به انجام رسید و ٧٠ سال پس از آن، روزنامه هم مثل رادیو- تلویزیون در کنترل دولت بود. مجموعا ٣٠٠ سال عقب هستیم. در نتیجه بسیاری از شبکه‌های خارجی در طی مدت‌زمانی طولانی مخاطبان داخلی ما را جذب کردند. دیگر موردی که به نظر من در پاسخ به این پرسش نکته مهمی است موضوع خبر است. مردم به‌دنبال خبرِ با انصاف هستند. مردم ما بیش از هر چیزی این روزها برای تفریح و سرگرمی جذب ماهواره‌ها و شبکه‌های خارجی شده‌اند. تلویزیون ما به دلیل تجربه کم در انتخاب تهیه‌کنندگان در طی سال‌های اخیر، بخش زیادی از مخاطبانش را از دست داد. اما به ماجرای تقلید می‌توان از زاویه دیگری هم نگاه کرد. متأسفانه ما هیچ‌وقت مدل ملی و ایرانی برای تصویرگری نداریم و طبیعی است که برخی گمان کردند با تقلید از برخی برنامه‌های پرمخاطب خارجی می‌توان مخاطب را با خود همراه کرد. معتقدم که ایده اجراشده به‌هیچ‌وجه کاربرد ندارد و هر آدمی باید از خودش خلاقیت و ایده داشته باشد.

متأسفم که در طی این سال‌ها تهیه‌کنندگانی سر کار آمدند که کفایت تهیه‌کنندگی را نداشتند، در نتیجه فکر کردند اگر ادای یک برنامه خارجی را دربیاورند این برنامه موفق خواهد شد. از طرف دیگر هم می‌توان گفت اساسا تصویرگری در فرهنگ ما ایرانی‌ها کم بوده، چراکه با فقر تئاتر روبه‌رو بودیم. تلویزیون ما باید سعی می‌کرد که در تمام این سال‌ها تهیه‌کنندگان و دست‌اندرکارانی با تفکر ایرانی تربیت کند. اساسا یکی از انگیزه‌های راه‌اندازی مدرسه سینما و تلویزیون همین موضوع بود منتها این تفکر در میانه‌های راه به سمت دیگری رفت و کارکردش تغییر کرد. یکی از ساختارهای ایرانی، برنامه‌های گفت‌وگو‌محور است. ما ایرانی‌ها سال‌های سال قهوه‌خانه داشتیم و بحث و گفت‌وگو جزئی از زندگی روزانه ماست اما الگویی که باید بر اساس آن یک برنامه گفت‌وگومحور موفق تولید شود، وجود نداشته و تقریبا بسیاری از تجربه‌های ما در این زمینه ناموفق بوده است.

البته بحث اجرا در برنامه‌های گفت‌وگومحور هم موضوع دیگری است که می‌توان نگاه آسیب‌شناسانه‌ای به آن داشت. جدا از محتوا، بسیاری از برنامه‌های گفت‌وگومحور ما به‌لحاظ نوع اجرا، کارهای موفقی نیستند.

بله. متأسفانه «تاک شو»ی واقعی در ایران نداشتیم و اغلب

«تاک شو»های ما ناموفق بوده است و بيشتر مجریان این برنامه‌ها مثل آدم‌های عصاقورت‌‌داده برنامه اجرا کرده‌اند. آداب اجرای چنین برنامه‌هایی نیز متفاوت است. اصلا در ابتدا باید مجری را محک بزنی که چه جایگاه و مقامی دارد. آیا دانش او برای اجرای برنامه‌ای که به او سپرده شده است کافی است؟ اغلب مجریان ما هنوز نمی‌دانند با چه میهمانی چطور باید صحبت کنند. بسیاری از هاردتاک‌های تلویزیون‌های خارج از کشور، برای اینکه از میهمانشان اطلاعات بگیرند به او حمله می‌کنند، منتها با اطلاعات و دانش با او وارد چالش می‌شوند. اما در کشور ما برعکس است مثلا سفیر کشور دوست را به تلویزیون کشورمان دعوت می‌کنیم و با او مثل هاردتاک رفتار می‌کنیم؛ چون نمی‌دانیم كاركرد مصاحبه چیست.

موفقیت اغلب برنامه‌ها در تلویزیون‌های خارج از کشور به این دلیل است که هدف برنامه از نظر برنامه‌ساز روشن است. در اینجا می‌بینیم که حتی یک بازیگر می‌تواند اجرا کند در صورتی که بازیگری با اجرا زمین تا آسمان تفاوت دارد. معتقدم طی سال‌های اخیر بسیاری از مفاهیم برای ما تغییر کرد و سعی داشتیم در تلویزیون سبکی را ابداع کنیم و به این دلیل که آدم‌های آگاه در این زمینه انگشت‌شمار بودند، فکر کردیم بهترین مدل غرب است. برای همین بسیاری از برنامه‌های ما مدل برنامه‌های غربی است. ممکن است برخی از آنها در جذب مخاطب موفق شده باشند اما برخی ديگر در فرهنگ ما معنی ندارند...

پس مي‌توان اين‌طور نتيجه گرفت كه به دليل ناديده‌گرفتن نگاه ملي در ساخت آثار تلويزيوني شبكه‌هايی مثل«من و تو» كاري را که ما می‌توانیم انجام دهیم، انجام مي‌دهند.

بله. البته مشکل اصلی‌ای که در این زمینه با آن مواجه هستیم نداشتن سواد رسانه‌ای است. از مردم عادی هم نمی‌توان انتظار سواد رسانه‌ای داشت. به‌هرحال سبک زندگی مردم تغییر کرده است. فکر کنید فردی بعد از یک روز پرکار به خانه می‌آید و طبعا دوست دارد تفریحی داشته باشد و ظاهرا شبکه‌های ماهواره‌ای سرگرمی خوبی برای مردم است. با اینکه ما در تولید برنامه با محدودیت‌هایی روبه‌رو هستیم، اما دلیل نمی‌شود که نتوانیم کار خلاقانه‌ای انجام بدهیم. به‌هرحال سریال‌ها و برنامه‌های خوبی در سال‌های اخیر ساخته شده است اما بخش اعظمی از تولیدات نیز نیازمند شرایط اقتصادی مطلوب است. پاسخ به این پرسش و بخشی از انتقادهایی که می‌توان مطرح کرد به فرهنگ و تفکر ما و بخش دیگر به رسانه مربوط است. متأسفانه ما تجربه کافی در تولید برنامه‌های سرگرم‌کننده نداریم. مثلا همان اوایلی که تلویزیون در ایران راه‌اندازی شد، برنامه نقالی داشتیم. برنامه نقالی به ظاهر به درد تلویزیون نمی‌خورد، اما با فرهنگ مردم ما هم‌خوانی داشت و از آن استقبال می‌شد، اما چون فکر کردیم که از مد افتاده است دیگر به سراغ آن نرفتیم. متأسفانه ما هیچ‌وقت مدل درستی برای تلویزیون کشورمان طراحی نکردیم و مردم ما به تلویزیون‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای پناه بردند. مشکل دیگر ما این است که در ایران، همیشه با رادیو- تلویزیون‌های دولتی مواجه بوده‌ایم و همین باعث درجازدن ما در حوزه برنامه‌سازی شده است. با این حال بدون تعارف، تلویزیون ما در سال‌های اخیر برای کیفیت برنامه‌هایش تلاش می‌کند. حتی اخیرا فرمت خبر تغییراتی داشته است و به اعتقاد من تلویزیون ما بیشتر از ناحیه نداشتن آدم‌های متعهد و حرفه‌ای که به کارشان مسلط باشند آسیب می‌بیند. در حقيقت چیزی که جامعه ما به آن نیاز دارد آموزش است. مثلا شبكه چهار از آن دست نمونه‌هايي است كه همراه با سرگرمي به مردم آموزش مي‌دهد. منتها در مقابل بهترین برنامه در شبکه چهار، برنامه «خندوانه» پخش مي‌شود و بسياري از برنامه‌هاي اين شبكه ديده نمي‌شود. از نظر من، تفكيك شبكه‌ها به صرف شبكه سرگرمي يا شبكه علمي نيز صحيح نيست. نياز است تلویزیون برحسب مخاطب برنامه بسازد. یعنی به‌عنوان‌مثال شبکه یک، هم برنامه علمی داشته باشد و هم سرگرمي.

البته در تكميل صحبت‌هاي شما بايد بگويم نبود خلاقيت‌هاي فردي هم در روند برنامه‌سازي ما در تلويزيون به‌شدت آسيب‌زننده بوده... .

بله. متأسفانه همه‌چيز با معيار پول جلو مي‌رود. يكي از نقاط ضعف تلويزيون ما در اين سال‌ها اين بود كه تعريف تهیه‌کنندگی صداوسيما با تهیه‌کنندگي سينما اشتباه شد. تهیه‌کننده در سینما تعريف مشخص خود را دارد؛ فردي كه با سرمايه مشخصي كاري توليد مي‌كند. اما تهیه‌کننده تلویزیون به اين معني است كه آن فرد مدير پروژه و نماينده تفكر سازمان است. ذوق تهیه‌کنندگي تلويزيون به مرور از بین رفت و مسئوليت تهیه‌کننده تلويزيون تنزل پيدا كرد. يكي از اشتباهات راديو و تلویزیون در تفکیک‌نکردن تهیه‌کنندگان سینما از تلویزیون است. همان‌طور كه معتقدم يك مجري باید کارمند سازمان باشد نه‌اينكه در اداره‌اي كار كند و ساعاتي را هم در تلويزيون بگذراند.

اما مورد ديگري كه در ارتباط با پرسش شما بايد به آن اشاره كنم درباره خطوط قرمز تلويزيون است. هنوز هم بسياري از برنامه‌سازان تلويزيون نمي‌دانند دقيقا چه چيزهايی خطوط قرمز تلويزيون است. با‌اين‌حال وقتي راديو و تلويزيون‌هاي دنيا را رصد مي‌كنم مي‌توانم بگويم شرايط ما به‌گونه‌اي نيست كه از همه‌چيز ناامید شويم و مي‌توان هنوز خوش‌بين بود.

اما درحال‌حاضر كيفيت ساخت آثار تلويزيوني به‌گونه‌اي است كه خيلي نمي‌توان نيمه پر ليوان را ديد... .

نمی‌دانم، شاید هم شرايط به‌گونه‌ای است كه شما مي‌گوييد. در تأیید صحبت‌هاي شما من در مورد بسياري از برنامه‌هايي كه از شبكه‌هاي مختلف پخش مي‌شود چنين حسي دارم. اما به‌عنوان‌مثال شبکه‌ای مثل شبكه مستند با برنامه‌هاي جذابي كه براي مخاطبانش در نظر مي‌گيرد باعث اميدواري است. البته اگر كليت را بررسي كنيم عملكرد تلويزيون به‌گونه‌ای بوده كه بازي را به شبكه‌هاي رقيب واگذار كرده است. عمده‌ترين دليل اين موضوع هم خودسانسوري ماست. معتقد نيستم که در رادیو و تلويزيون يك كشور مي‌توان هر چيزي را گفت اما نياز است تا محدوده معینی داشته باشد. از نظر من رادیو و تلويزيون نيازمند يك خانه‌تكاني اساسي است.

اگر به‌عنوان برنامه‌ساز از شما بخواهند مدلي براي برنامه‌سازي ارائه كنيد، چه مي‌كنيد؟

نمي‌توانم بسازم. بزرگ‌ترین فاجعه این است كه هیچ‌کاری نمي‌توان انجام داد. اگر به من اجازه داده مي‌شد یک تلویزیون جمع‌وجور راه بيندازم مي‌توانستم الگويي كه مدنظرم هست را ارائه كنم. قطعا از عهده اين كار برمي‌آيم چراكه تجربه انجام چنين كاري را دارم. چند سال پيش در جزيره كيش با چهارنفر راديو راه‌اندازي كردم و نتيجه خوبي داشت. تعدد شبكه‌هاي راديويي كه كاركرد مشخصي هم ندارند از آن دست اتفاقاتي است كه بايد روي آن تجديدنظر كرد. راديو نيازمند اين است كه منطقه‌ای و بومي باشد تا مسائل منطقه‌ای در آن بررسي شود. اگر از من خواسته شود شبكه راديويي راه‌اندازي كنم در شهر کوچکی مثل تفرش یک رادیو راه‌اندازي مي‌كنم، همان‌طور كه در استراليا تجربه‌ای اين‌چنيني را داشتم. مثلا مي‌توان يك راديو براي بازنشستگان يا راديويي براي نابينايان راه‌اندازي كرد. در نهايت باز هم تأكيد مي‌كنم مشكل آموزش در راديو و تلويزيون ما جدي است و اگر دست من باشد، بسياري از كاركنان فعلي صداوسيما بايد مجددا امتحان و درخواست حضور در سازمان صداوسيما را بدهند. چراكه بسياري از آنها از نظر من به‌هيچ‌وجه مناسب كار در اين سازمان نيستند.


شهروند/ آیین اختتامیه نمایشگاه کتاب با معرفی غرفه‌های برتر برگزار شد

 

نمایشگاه کتاب تهران با استقبال غافلگیرکننده مردم به پایان رسید. جنتی در آیین اختتامیه بزرگترین رویداد کتاب در‌ سال ٩٥ گفت: «در این دوره از نمایشگاه کتاب تهران اقدامات اصلاحی خوبی صورت گرفت و جلوی سوءاستفاد‌ه‌های زیادی که گاه در این نمایشگاه انجام می‌‌شد، گرفته شده است. پیش از این، بن‌هایی که برای خرید کتاب صادر می‌شد، عموما تبدیل به کتاب نمی‌شدند و در بازار سیاه به وجه نقد تبدیل می‌شدند. ما از‌سال گذشته همه این بن‌های رایگان را حذف کردیم و از امسال هم بن‌کارت‌ها به اسم افراد صادر می‌شود و بخشی از دانشجویان و دانش‌آموزان که ثبت‌نام کرده بودند، از این حمایت برخوردار شدند.» به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اعتبار بن‌کارت‌های صادرشده تا پایان ۲۵ اردیبهشت ماه بوده و این احتمال وجود دارد که تا پایان اردیبهشت اعتبار آنها تمدید شود. او همچنین تصریح کرد: «حمایت‌های یارانه‌ای برای خرید کتاب نسبت به ‌سال قبل، ۵۰‌درصد افزایش یافته است.» جنتی همچنین با اشاره به کاهش تیراژ کتاب درکشور عنوان کرد: «باید اعتراف کنم که درطول یکی دو‌سال اخیر شاهد پایین آمدن تیراژ کتاب‌ها بوده‌ایم، به‌طوری که میانگین تیراژ کتاب در ‌سال ۹۳ که کمی بیشتر از ۲‌هزار نسخه بود، در‌ سال ۹۴ از ۲‌هزار نسخه هم پایین‌تر آمده است، البته این مسأله به عوامل مختلفی ارتباط پیدا می‌کند.» این گفته‌ها درحالی در نمایشگاه کتاب تهران و از زبان وزیر ارشاد عنوان می‌شود که در سال‌های اخیر تیراژ برخی کتاب‌ها حتی به ٣٠٠ نسخه نیز رسیده است. وضع درواقع به‌گونه‌ای است که تیراژ کتاب در ناشران خصوصی به ١٠٠٠ نسخه رسیده است. همچنین کاهش فروش کتاب نیز با توجه به شدت گردن فعالیت مردم و حضور در فضای مجازی یکی دیگر از معضلات این حوزه است. در ادامه مراسم اختتامیه، غرفه‌های برتر این دوره طی آیینی با حضور رئیس مجلس شورای اسلامی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهردار تهران برگزار شد. براساس این گزارش، غرفه‌های زیر به‌عنوان غرفه‌های برتر نمایشگاه بیست‌ونهم معرفی شدند:

بخش کودک و نوجوان تهران: غرفه انتشارات شهر قلم/ بخش کودک و نوجوان شهرستان: غرفه انتشارات کتابک/ بخش ناشران دانشگاهی: غرفه انتشارات کتاب ارجمند/ بخش ناشران آموزشی: غرفه انتشارات تخته سیاه/ بخش ناشران الکترونیک: غرفه انتشارات حنان/ بخش ناشران عمومی تهران: غرفه انتشارات هیرمند/ بخش ناشران عمومی شهرستان: مشترکا غرفه‌های انتشاراتی‌های فرهنگ مانا و کتاب طاها/ بخش ناشران خارجی: در قسمت کتب لاتین (غرفه آوند دانش)، در قسمت کتب عربی (غرفه انتشارات ویژه نشر) و در بخش سالن کشورها و بازار جهانی (غرفه بوسنی). در این مراسم همچنین از سرگئی کایکین رئیس نمایشگاه کتاب مسکو و مدیر غرفه روسیه میهمان افتخاری بیست‌ونهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران تقدیر ویژه به ‌عمل آمد. همچنین از غرفه‌های دو سازمان ورزش شهرداری تهران و ساماندهی مشاغل شهرداری تهران در این مراسم تقدیر شد. در این برنامه از انتشارات «دلیل ما» به علت راه‌اندازی غرفه امام حسین(ع) و همچنین انتشارات «پیام مشرق» به علت توجه به ارزش‌های معنوی و حجاب تقدیر شد.


فرهیختگان/ گفت و گو با مدیر مرکز هنرهای نمایشی به بهانه ایجاد صنوف تماشاخانه‌ها

 

تئاتر مظلوم واقع شده است

نویسنده : سیدحسین رسولی

تعداد بازدید : 173

۲۷ بهمن‌۹۳ مهدی شفیعی به‌عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی منصوب شد. او که فارغ‌التحصیل کارگردانی تئاتر در مقطع کارشناسی‌ارشد است، پیش از این رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اهواز، معاون مالی و اداری ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌های البرز و خوزستان و معاون مدیرکل اداره هنرهای نمایشی بوده است و با رویکردی بر مسند کار نشست که روی به سوی خصوصی‌سازی و ایجاد کمپانی‌های تئاتر دارد. همچنین یکی از برنامه‌های مدیریت تئاتر توجه به ایجاد تئا‌ترشهر در تمامی استان‌های کشور و پرورش مخاطب است. با توجه به همین رویکردها با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم.


اوایل سال ۱۳۹۵ هستیم و علاقه‌مندیم بدانیم چه برنامه‌ریزی کلی‌ای برای هدایت تئاتر و رفع و رجوع مشکلات این عرصه هنری دارید؟

سوال بسیار کلی است. اگر بخواهیم درمورد برنامه‌ریزی کلی تئاتر صحبت کنیم باید اذعان کنم که ما طبعا یک‌سری وظایف اساسی و همچنین سیاستگذاری خاص نهاد خود را داریم که باید به آنها بپردازیم. در وهله اول حمایت از برنامه‌های اجرایی و تولید تئاتر از اولویت‌های ماست. با گشایش‌هایی که در زمینه بودجه اتفاق افتاده است، امیدواریم بتوانیم این امر را به صورت مثبت جلو ببریم. این مبحث خود زیربرنامه‌هایی دارد که باید به صورت تفصیلی درمورد آن بحث شود. در وهله دوم سیاست توسعه فضاهای نمایشی را پیگیری خواهیم کرد. فارغ‌التحصیلان دانشگاه آمار بسیار بالایی دارند که هرسال بر این تعداد افزوده می‌شود و باید متناسب با آنها فضای سخت‌افزاری را گسترش دهیم؛ این امر چه در کوتاه‌مدت و چه در بلندمدت باید مورد توجه قرار گیرد. ما باید از ظرفیت‌های وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و دیگر نهادهای مرتبط بهره‌برداری کنیم تا این خواسته محقق شود. همچنین باید این امر را به متولی ساخت‌وساز و دیگر سازمان‌ها پیشنهاد دهیم تا همکاری مناسبی در این زمینه صورت بگیرد. این یک فصل عظیم

است که بحثی طولانی می‌طلبد. پارسال ما سیاست جلب مشارکت از استانداری‌ها و شهرداری‌ها را داشتیم که اگر این سازمان‌ها بلک‌باکس‌های استاندارد را ایجاد کنند، وزارت ارشاد به شرط واگذاری به گروه‌های نمایشی و انجمن‌ها بحث تجهیز آن را به عهده می‌گیرد که در دو تا سه استان این امر منجر به توافقنامه شد. این اتفاق در کرمان، هرمزگان و خوزستان افتاد و امیدواریم بتوانیم امسال هم این امر را پیش ببریم. ضمن اینکه در حوزه آموزش عالی نیز این برنامه در دانشگاه‌ها پیگیری می‌شود. امیدوارم بتوانیم زیرساخت‌ها و امکانات اجرایی را برای گروه‌های نمایشی مهیا کنیم. باید بتوانیم در کوتاه‌مدت از بخش خصوصی یارگیری کنیم. خوشبختانه بیش از ۲۳۰۰ صندلی به صندلی‌های نمایش اضافه شد. این اتفاق با توجه به ایجاد موسسه‌های تک‌منظوره نمایشی و تماشاخانه‌های خصوصی انجام شد. می‌دانید که در همه رشته‌های دانشگاهی تناسبی بین خروجی دانشگاه و فضای کسب‌وکار حرفه‌ای وجود ندارد. در حوزه هنر، شخصیت‌دادن و تقویت و حمایت از بخش خصوصی می‌تواند یکی از راهکارهای مفید باشد. ایجاد موسسه‌های تک‌منظوره گام اول این بخش است. در ادامه یکی از کارهایی که تئاتر می‌تواند با استفاده از جوانان انجام دهد، افزایش مخاطب فعال است. شرایط حاضر با گذشته متفاوت است و قشر تحصیلکرده زیادی داریم و اگر اجراهای خوب تولید شود، می‌توان مخاطب فراوانی به دست آورد. علاقه ما افزایش تماشاگر با دسترسی آسان به همه شکل‌های نمایشی با هدف رونق اقتصادی تولیدات نمایشی است.


توجه روزافزون جوانان به تئاتر مورد توجه است. بسیاری از هنرمندان را امروز در همین حیاط مرکز هنرهای نمایشی دیدم که در سال‌های گذشته چنین چیزی به ندرت رخ می‌داد. ولی، هنر تئاتر همیشه مظلوم واقع بوده و در هر دولتی توجه چندانی به آن نمی‌شود. اما، یک مشکل اساسی سالن‌های خصوصی ما این است که آنها اصلا سالن نمایش نیستند و تنها شبیه به «اتاق» هستند. توجه داشته باشید که تماشاخانه خصوصی اضافه شده است؛ اما اغلب هیچ کیفیتی ندارند. آیا وام یا مشاوره خاصی به این سالن‌ها داده خواهد شد؟

این تجربه‌ای جدید است. شاید در دو دهه پیش کسی به چنین چیزی فکر نمی‌کرد. الان تئاتر خصوصی را تمام نهادهای هنری و اجرایی پذیرفته‌اند و این یک گام به جلو است. همان‌طور که پیش از این هم گفته‌ام باید این مسیر را طی کنیم. ما فارغ‌التحصیلان فراوانی داریم و باید ایجاد سخت‌افزار کنیم. دولت دیگر نمی‌تواند سالن‌سازی کند و بودجه‌های محدودی دارد. باید سالن‌های خصوصی را اداره کنیم. در سالن‌ها اتفاقات بسیار خوبی افتاده است. اما متاسفانه متناسب با خواسته‌ها و نیازهای گروه‌ها نبوده و در بعضی نقاط به گروه‌های تئاتری واگذار نشده است. من هم قبول دارم که سالن‌های خصوصی تک‌منظوره هنوز به آن ایده‌آلی که ما می‌خواهیم نرسیده‌اند اما تعدادی از این موسسات تک‌منظوره نمایشی با تجربه دو، سه ساله توانسته‌اند پیشرفت‌های زیادی داشته باشند که شرایط مناسبی را برایشان رقم زده است. چند تالار داریم که شرایط بسیار مطلوبی دارند و این یعنی یک گام روبه جلو که افق روشنی را برای ما رقم می‌زند و من هم خوشبین هستم. اما دولت باید موضع خود را نسبت به این جریان روشن کند. علاوه‌بر حمایت معنوی باید جذابیت‌های این بخش را افزایش دهیم تا گروه‌های تجاری وارد شوند و در حوزه عوارض و مالیات قوانین را بازتعریف کنیم تا بخش خصوصی قدرت گیرد. باید حمایت از بخش خصوصی را تعریف کنیم و برنامه سالانه برای تولید شبه‌کمپانی‌ها داشته باشیم. این سالن‌ها می‌توانند با یکدیگر تعامل و علاوه‌بر تولید آثار نمایشی در بخش آموزش نیز فعالیت گسترده‌ای داشته باشند. در دستور کار ما هم هست و با گشایش‌های سال ۱۳۹۵ شاید بتوانیم این کار را روبه جلو ببریم. باید هر دو طرف به این مساله کمک کنند.


برای تجهیز سالن‌های دولتی مانند تئاترشهر وقت بسیاری صرف شد و الان که به کار مشغول هستند، به نظر شرایط مطلوبی دارند؛ امکان دارد همین گروه بازسازی سالن‌های دولتی بتوانند به سالن‌های خصوصی کمک کنند؟ به نظر هم باید وام‌های مختلفی به تماشاخانه‌های خصوصی داده شود. در مورد وام چه نظری دارید؟

به‌زعم من اقبال گروه‌های تئاتری به بعضی سالن‌های خصوصی نیز بیشتر شده است. تشکیل صنف تماشاخانه‌های خصوصی اتفاقی است که پارسال مدیران تماشاخانه‌ها انجام دادند. این کار می‌تواند مشکلات و موانع را مشخص و برطرف کند و به دولت و دیگر نهادها مطالبات خود را عنوان کند. این صنف در مراحل نهایی قرار دارد و امیدوارم این اتفاق روبه جلو باشد.


بودجه تئاتر خیلی حرف و حدیث دارد. البته همیشه بخش تئاتر دستش زیر سنگ بوده است. اما امسال سال تئاتر نام‌گذاری شده است. بودجه‌های تئاتر به شما رسیده است؟

همان‌طور که گفتید تئاتر مظلوم واقع شده است ولی نهاد تئاتر و هنرمندان توانستند تئاتر را در جامعه جدی کنند تا مدیران بالادستی «سال تئاتر» را نام‌گذاری کنند و این امر برگ‌برنده‌ای برای ما خانواده تئاتر است. به نظرم نشان از بلوغ فرهنگی ماست. پارسال هم وزیر محترم چنین نام‌گذاری کرد و می‌دانیم که بحران‌های مالی ما فراوان بود و نتوانستیم ایده‌آل‌های خودمان را پیاده کنیم. دو، سه دهه پیش تعداد هنرمندان کم بود و تالارهای نمایشی حجم بسیار کوچکی داشتند بنابراین نیازهای ما برطرف می‌شد. اما ساختار سال‌های حاضر دگرگون شده است و باید توجه جدی در این زمینه شود. مانند موسیقی سنتی و هنرهای تجسمی که دولت باید بیشتر به آن توجه کند. ولی چگونه چنین امری رخ می‌دهد؟ ما باید در ساختار و قوانین حمایتی بازنگری کنیم.


قدس آنلاین/ چرا روابط عمومی ‌سازمانها، تحمل نقد خبرنگاران را ندارند؟

 

«رسانه» کارمند روابط عمومی ‌نیست


قدس آنلاین/ زهره کهندل: کار ما خبرنگارها گاهی اوقات، گیر روابط عمومی‌هاست. روابط عمومی‌هایی که کانال ارتباطی خبرنگاران و رسانه‌ها با مدیران مجموعه‌هایشان هستند. روابط عمومی‌هایی که پل ارتباطی میان اخبار و اطلاعات سازمان متبوعه‌شان با رسانه‌ها هستند و اگر این پل سست یا خراب شود اخبار موثق سازمان، جرأت و فرصت آمدن به این سوی پل را که منطقه آزاد اطلاعات است، ندارد. در گفت و گو با «داوود زارعیان» استاد پیشگام روابط عمومی‌الکترونیک و دکترای علوم ارتباطات که سوابق اجرایی متعددی در حوزه روابط عمومی‌ دا


اهمیت و ضرورت ارتباط بین روابط عمومی ‌و رسانه‌ها برای چیست؟

روابط عمومی‌ها و رسانه‌ها، رسالت مشترکی دارند و آن رسالت مشترک؛ اطلاع رسانی است. روابط عمومی‌ها اطلاع رسانی درون و برون سازمان را انجام می‌دهند و رسانه‌ها اطلاع رسانی بیرون سازمانی را. آنچه مسلم است اینکه روابط عمومی‌ها منبع بسیار مهم و موثق برای رسانه‌ها هستند به همین جهت اگر درک متقابلی میان آن دو باشد بی تردید به توسعه اطلاع رسانی در کشور کمک می‌کند. توصیه من به دوستان روابط عمومی‌ این است که این بخش از ارتباطشان با رسانه‌ها را به صورت فردی و سازمانی تقویت کنند.

تصوری وجود دارد که روابط عمومی‌ها به این دلیل از ارتباط با رسانه‌ها استقبال نمی‌کنند که می‌هراسند چوب لای چرخشان بگذارند. چقدر روابط عمومی‌ها از تعامل و ارتباط با رسانه‌ها استقبال می‌کنند؟

این تصور درستی نیست. اگر روابط عمومی‌ها از رسانه شناخت داشته باشند چنین برداشتی را ندارند. رمز موفقیت روابط عمومی‌سازمان‌ها، ارتباط خوب با رسانه‌هاست. اینکه برخی روابط عمومی‌ها از رسانه‌ها دوری می‌کنند به این دلیل است که شناخت ندارند. اگر به حوزه کاری خودشان تسلط داشته باشند و اطلاع رسانی را جزو اصول و اهداف اولیه خودشان تعریف کرده باشند، ارتباط خوبی با رسانه‌ها برقرار می‌کنند. ارتباط خوب با رسانه‌ها یعنی مدیریت افکار عمومی، آگاه سازی جامعه و بازگشت سود این اطلاع رسانی به خود سازمان.

روابط عمومی ‌یک سازمان چطور می‌تواند در ارتباط بهتر مدیریت آن مجموعه و درک اهمیت رسانه، نقش آفرین باشد؟

قطعاً این نقش مهم بر عهده روابط عمومی ‌است. ما معتقدیم در سازمان، اطلاعات و اخباری وجود دارد که باید به صورت شفاف و عینی به مردم منعکس شود. رسانه تنها مرجع انتقال اطلاعات است. ممکن است، سازمانی رسانه‌ها هم داشته باشد اما کافی نیست بنابراین روابط عمومی ‌نقش اصلی و اساسی را در یک مجموعه دارد. اگر یک مسؤول روابط عمومی، درک درستی از حرفه روابط عمومی ‌و کارکرد رسانه داشته باشد بدون تردید ارتباط با رسانه‌ها را، هم خودش در صدر برنامه‌هایش قرار می‌دهد و هم تلاش می‌کند مدیریت عالی سازمان را به این سمت و سو بکشاند. البته ممکن است سازمان‌های معیوبی هم باشند که از رسانه بترسند اما مدیر روابط عمومی ‌آشنا به این حرفه و دانش، مسیر را برای ارتباط با رسانه هموار می‌کند.

گاهی روابط عمومی‌ها برای تداوم ارتباطشان، این انتظار را از رسانه‌ها دارند که خبرنگار برایشان تبلیغ کند، با این خواسته نابجا چه باید کرد؟

مطمئن باشید که آگهی مورد استقبال عموم قرار نمی‌گیرد. می‌توان با آموزش، تخصص و بالابردن سطح دانش روابط عمومی ‌و کارشناسان حوزه رسانه، این درخواست را تعدیل کرد. درست است که برخی از روابط عمومی‌ها در ارتباط با رسانه، کمی‌گرا هستند و فکر می‌کنند که پوشش خبری زیاد آن مجموعه، موجب موفقیت آنهاست در حالیکه باید روش‌های تعامل با رسانه را آموزش داد تا این مشکلات به وجود نیاید. روابط عمومی‌ها باید به پرسش خبرنگاران در هر شرایطی پاسخ دهند، این تاکتیک برای ما به خوبی جواب داده است.

گاهی روابط عمومی‌ها هراس توبیخ شدن از سوی مدیران بالا دستی دارند برای همین از پاسخگویی شانه خالی می‌کنند؟

اگر فردی به حوزه روابط عمومی‌ اشراف داشته باشد این توانایی را به دست می‌آورد که مدیران سازمان را هم با وظایف رسانه آشنا کند. معتقدم که رسانه، کارمند و کارگزار روابط عمومی ‌نیست. رسانه، سازمان مستقلی است که در چارچوب وظایف خودش عمل می‌کند، روابط عمومی‌ باید این را به مدیران سازمان بگوید. اگر رسانه‌ها انتقاد می‌کنند باید از آن استقبال شود و به سمت حل آن مشکل بروند.

اگر هم مغرضانه خبری را منتشر کنند که قانون تکلیف را مشخص کرده است بنابراین رسانه حق ندارد که تهمت و افترا بزند. از سوی دیگر هم روابط عمومی‌ حق ندارد از رسانه بخواهد که از سازمانش تعریف کند.

گاهی اگر رسانه‌ها از مجموعه‌ای انتقاد می‌کنند با رفتار سلبی و تحریمی ‌مواجه می‌شوند آیا زبان مشترکی برای گفت و گو میان روابط عمومی‌با رسانه‌ها وجود دارد؟

رفتار روابط عمومی ‌با رسانه‌ها، طیف وسیعی را تشکیل می‌دهد از روابط عمومی‌هایی گرفته که رسانه مدارند تا آنها که ضد رسانه هستند. نکته مهم اینکه، درک متقابل وظایف هم می‌تواند کمک کند که ارتباط روابط عمومی‌ها و رسانه‌ها، درست و اصولی باشد.

شما روابط عمومی‌را یک هنر می‌دانید یا دانش؟

به نظر من روابط عمومی ‌مجموعه ای از علوم هست. هم فن است هم هنر، هم جامعه شناسی و هم روانشناسی. مجموعه‌ای از علوم را در خود دارد. کسانی که این آشنایی و شناخت را داشته باشند حتماً موفق خواهند بود.


مردم سالاری/ فيلم‌هاي پرفروش‌ در سال 94 اعلام شد

 

بنياد سينمايي فارابي اسامي‌فيلم‌هاي پر فروش سال 94 در سينماهاي تهران را اعلام کرد. به گزارش مهر، بنياد سينمايي فارابي در گزارشي اعلام کرد تعداد 60 فيلم سينمايي در سال 94 به نمايش درآمد که 14 فيلم، فروشي بالاي يک ميليارد تومان داشت. از ميان آثار عرضه شده در سينماها، فيلم سينمايي «محمد رسول الله (ص)» به کارگرداني مجيد مجيدي با فروش کل بيش از 6 ميليارد و 400 ميليون تومان - فروش روزانه به طور ميانگين 60 ميليون تومان- پرفروش ترين فيلم سال بود. بعد از «محمد رسول‌الله (ص)»، فيلم‌هاي «نهنگ عنبر» (سامان مقدم) با فروش بيش از 4 ميليارد و 900 ميليون تومان، «ايران برگر» (مسعود جعفري جوزاني) 3 ميليارد تومان، «در مدت معلوم» (وحيد اميرخاني) 2 ميليارد و 400 ميليون تومان، «گينس» (محسن تنابنده) 2 ميليارد تومان، «من سالوادر نيستم» (منوچهر‌هادي) 1 ميليارد و 900 ميليون تومان، «رخ ديوانه» (ابوالحسن داوودي) 1 ميليارد و 900 ميليون تومان، «دوران عاشقي» (عليرضا رئيسيان) 1 ميليارد و 600 ميليون تومان، «شاهزاده روم» (هادي محمديان) 1 ميليارد و 400 ميليون تومان، «عصر يخبندان» (مصطفي کيايي) 1 ميليارد و 400 ميليون تومان، «استراحت مطلق» (عبدالرضا کاهاني) 1 ميليارد و 200 ميليون تومان، «کوچه بي نام» (هاتف عليمرداني) 1 ميليارد و 200 ميليون تومان، «قندون جهيزيه» (علي ملاقلي‌پور) 1 ميليارد تومان و «شيفت شب» (نيکي کريمي) 1 ميليارد تومان، 13 فيلم اول جدول نمايش در تهران را تشکيل مي‌دهند. مجموع فروش فيلم‌ها در اکران سال گذشته شهر تهران بيش از 42 ميليارد تومان بود.


وطن امروز/ بیر بین‌الملل جشنواره امام رضا در مراسم رونمایی از مجموعه «سبک زندگی رضوی»: در خارج از کشور تشنه این فرهنگ هستند

 

طاهره چک: مدیرعامل بنیاد فرهنگی- هنری امام رضا(ع) در آیین رونمایی از مجموعه ۸ جلدی «سبک زندگی رضوی» گفت: این مجموعه حاصل ۲ سال کار پژوهشی است که در پاسخ به دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب در بحث سبک زندگی منتشر شده است. مجموعه ۸ جلدی «سبک زندگی رضوی» تألیف حجت‌الاسلام محمدتقی فعالی با حضور سیدجواد جعفری دبیر جشنواره بین‌المللی فرهنگی- هنری امام رضا(ع)، محمود واعظی دبیر بین‌الملل جشنواره و علی سروری‌مجد معاون پژوهش بنیاد بین‌المللی فرهنگی- هنری امام رضا(ع) در بیست‌ونهمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران رونمایی شد.

جعفری در این مراسم گفت: نمایشگاه کتاب فرصت مناسبی برای آشنایی مردم با تازه‌های نشر و بستری برای ناشران- از جمله انتشارات بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع)- است تا آثار خود را ارائه داده و در معرض آرا و نظرات صاحبنظران قرار دهند. وی ادامه داد: شاه‌بیت فعالیت‌های بنیاد امام رضا(ع) جشنواره‌ای فراملی تحت عنوان «جشنواره فرهنگی- هنری امام رضا(ع)» است، بنابراین دستاوردهای این جشنواره‌ را در حوزه کتابخوانی مرور می‌کنیم. از مجموع ۱۸۴ عنوان برنامه در جشنواره امام رضا(ع)، ۳۵ عنوان با محوریت ترویج مطالعه و به طور مشخص ۵ عنوان درباره کتابخوانی است.

مدیرعامل بنیاد فرهنگی- هنری امام رضا(ع) اضافه کرد: جشنواره‌های «نهضت کتابخوانی رضوی، کتابخوانی رضوی دانشجویی، تولید آثار کودک و نوجوان با محتوای رضوی و معرفی شخصیت‌های رضوی» از جمله این برنامه‌هاست که با همکاری نهادهای مختلف از جمله وزارت علوم و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود.

جعفری با اشاره به دغدغه‌های رهبر معظم انقلاب درباره سبک زندگی اسلامی گفت: در این رابطه آحاد جامعه و دستگاه‌های فرهنگی همه وظیفه دارند بنابراین ما نیز با توجه به رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب، ترویج سبک زندگی با الهام از آموزه‌های رضوی را در دستور کار قرار دادیم و 2 سال قبل، سفارش این پژوهش به مؤسسه‌ای در قم با مدیریت حجت‌الاسلام دکتر فعالی سپرده شد که نتیجه آن مجموعه 8 جلدی «سبک زندگی رضوی» ‌است.

وی ادامه داد: این مجموعه شامل روابط میان فردی، مناسبات اجتماعی، ازدواج و خانواده، بهداشت و تغذیه، بهداشت فردی و محیط‌زیست، زندگی معنوی، بینش‌ها و ارزش‌ها و سنن الرضا(ع) است که توسط مؤسسه سبک زندگی آل‌یاسین منتشر شده است.

مدیرعامل بنیاد فرهنگی- هنری امام رضا(ع) در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: در غرفه بنیاد امام رضا(ع) در نمایشگاه کتاب، بیشترین استقبال مردم نیز از همین اثر (سبک زندگی رضوی) به عمل آمده است.

«سبک زندگی رضوی» راه را برای پژوهشگران بعدی باز کرد

در ادامه، سروری‌مجد، ناظر علمی مجموعه «سبک زندگی رضوی» گفت: بحث سبک زندگی یا «لایف استایل» در غرب از دهه 80 میلادی مطرح شد که در فرهنگ اسلامی تحت عنوان «سنت» از 14 قرن پیش مطرح بوده است.

وی درباره انتخاب نویسنده اثر اظهار داشت: پس از مطرح شدن مساله سبک زندگی از سوی رهبر معظم انقلاب در سفر به خراسان شمالی ما هم تصمیم گرفتیم برای پاسخ دادن به این نیاز کتابی منتشر کنیم. به دنبال نویسنده‌ای بودیم که در این حوزه فعالیت داشته و با فضای حوزه و دانشگاه آشنا باشد. ضمن اینکه حجت‌الاسلام فعالی موسسه‌ای نیز به نام سبک زندگی دارند.

معاون پژوهشی بنیاد امام رضا(ع) ادامه داد: تمرکز این 8 جلد روی احادیث رسیده از امام رضا در حوزه آداب و رفتارهاست که در یک دسته‌بندی موضوعی منتشر شده است لذا این کتاب با معرفی سرشاخه‌ها،‌ راه را برای پژوهشگران بعدی باز کرده است. به‌عنوان نمونه، یکی از اشتباهات رایج درباره طب‌الرضا(ع) این است که افراد گمان می‌کنند دستورات حضرت جنبه عمومی داشته، در حالی که برای مورد خاصی تجویز شده است.

سروری‌مجد با اشاره به اینکه قرار است این 8 جلد به صورت خلاصه در جلدی مجزا به زبان‌های دیگر ترجمه و تدوین شود، افزود: «سبک زندگی رضوی» یکی از ۵۰ عنوان پژوهشی بنیاد امام رضا(ع) در 5 سال اخیر است ضمن اینکه به همت بنیاد امام رضا(ع)، فصلنامه فرهنگی رضوی به مجلد دوازدهم رسیده، این در حالی است که درباره دیگر ائمه هنوز فصلنامه تخصصی نداریم.

ارزش «سبک زندگی رضوی» در عینی‌ بودن آن است

واعظی دبیر بین‌الملل جشنواره امام رضا(ع)‌ نیز در بخش پایانی این نشست به ترجمه انگلیسی «محمد شاکر» از قرآن کریم اشاره کرد و گفت: او در مقدمه ترجمه خود می‌نویسد کتاب خدای متعال مانند اقیانوس است. کسانی که سواد کمتری دارند مانند کودکان کنار ساحل می‌نشینند و با شن‌ها بازی می‌کنند ولی متفکران به عمق اقیانوس می‌روند و مروارید بیرون می‌آورند. عضو هیأت علمی دانشگاه تهران افزود: آقای شاکر می‌گوید در مکتب اهل‌بیت(ع) الگوی کامل زندگی وجود دارد، به عنوان نمونه علی(ع) برای جوانان و فاطمه(س) برای دختران و زنان ما الگوی روشنی هستند. حسنین نیز برای فرزندان الگویی شایسته‌اند. امام رضا(ع) نیز به «عالم آل‌محمد» مشهور هستند، چون همه اسوه‌های زیبا را می‌شود در زندگی آن حضرت دید بنابراین ارزش «سبک زندگی رضوی» به این است که عینی‌سازی شده است. جا دارد ترجمه چنین آثاری را برای تشنگان اسلام در خارج از کشور منتشر کنیم.

وی ادامه داد: در حالی که داعش و وهابیت سخت مشغول فعالیت هستند تا بتوانند تفکر خود را گسترش دهند، حضور جمهوری اسلامی به عنوان مروج اسلام ناب، بیش از پیش حس می‌شود. متأسفانه پایان‌نامه‌های دانشجویی به چاپ نمی‌رسند، چه برسد به ترجمه انگلیسی! ان‌شاءالله با به کارگیری توان نظام از جمله مرکز ساماندهی ترجمه و نشر معارف اسلامی و علوم انسانی، آثار فاخری منتشر شود. حتی می‌توان کتاب‌ها را به صورت صوتی تولید کرد تا هزینه بالای چاپ و مشکل ارسال نداشته باشد تا خلأ معرفی سبک زندگی رضوی در جهان را پر کنیم.

در پایان این مراسم، جدیدترین شماره فصلنامه فرهنگ رضوی و مجموعه ۸ جلدی «سبک زندگی رضوی» رونمایی شد. این اثر اسفند گذشته به عنوان یکی از دو اثر برگزیده در محور دین، در جایزه کتاب سال دانشگاه آزاد اسلامی (کتاب سال ابن‌سینا) مورد تقدیر قرار گرفت.


وطن امروز/ دهمراه با خاطرات شهدای مدافع حرم؛ سردار حاج عزت‌الله سلیمانی

 

خداحافظی آخر

کبری خدابخش‌دهقی: در این تاریکی شب که سوسوی چراغی همدم و مونسم گشته است از تو می‌نویسم. پدر! اگرچه خانه ما از آینه نبود اما خسته‏‌ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‏ات، کودکی‏هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم. از تو که حدیث سکوت را در دلم به ترانه‌ای مبدل کردی.

ای جلوه‌گاه خوبی‌ها.... می‏خواهم بگویم ببخش اگر پای تک‌درخت حیاط‌مان، پنهانی، غصه‏هایی را خوردی که مال تو نبودند! تمام دفترهایم به خاطر تو ورق خورده‌اند. لحظه‌ای در کنار آوارخانه آمالم به نظاره دردهایم بایست تا برایت از روح توفانی خویش بگویم. کاش لبخندهای تلخ مرا در قاب کهنه‌ای بر دیوار قلبت می‌آویختی تا همیشه از لبخندهایم تلاطم امواج یک شوق را بخوانی. بدان که دیگر واژه تازه‌ای برای سرودن ندارم. ببخش اگر ناخن‏های ضرب‏‌دیده‌‏ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود، ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم اما امروز بیدارتر از همیشه آمده‏ام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانی‏ات بزنم ولی افسوس که حضور مادی نداری پدرم... اما می‌دانم زنده‌ای، چون زنده بودنت مصداق آیات قرآنی است و من امروز پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر شهید نشده بودی و زنده نبودی، زبانم چطور می‏چرخید، راستش را بخواهی، گاهی حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم؛ بابا!

آنقدر با دست‏هایت انس گرفته‏ بودم که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری. هر بار دستانم را می‏گرفتی، خیالم راحت می‌شد و حالا می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمی‏شوم. تو هیچ وقت دستانم را رها نکن... دوستت دارم پدر... تا آخر دنیا.

امروز پای صحبت‌های همسر شهیدی نشسته‌ایم که پدری بسیار مهربان و فداکار بوده‌اند. همسر شهید سلیمانی تنها یک برگ از هزاران برگ زندگی همسر فداکار خود را برای ما و خوانندگان روزنامه «وطن امروز» ورق زده‌اند. همسری که برای دفاع از حرم اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از زن و فرزند و مقامات این دنیایش گذشت و رفت. و حادثه‌هایی بسیار زیبا در زمان شهادتش در برابر کفر خلق کرد.

معرفی فرمانده: شهید بزرگوار در سال 1367 به عضویت بسیج درآمد و از همان دوران دبیرستان به جبهه رفت و تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشت. فرمانده گردان تکاور تیپ 44 قمر بنی‌هاشم بود و بیشتر عمر شریف خود را در مبارزه با کومله، پژاک و پ‌ک‌ک گذراند. وی طبق گفته فرماندهان و همرزمانش در سوریه بسیار نترس، شجاع، دارای وجدان کاری، صبور، خوش‌اخلاق و مقید به نماز اول وقت بود. شهید فردی ولایتمدار بود و همیشه می‌گفت ما باید دنباله‌رو رهبری و گوش به حرف رهبری باشیم.

شهید برای احترام گذاشتن فرقی نمی‌کرد که طرف مقابلش کوچک‌تر یا بزرگ‌تر از خودش باشد. به همه احترام می‌گذاشت. پسر بزرگش را همیشه آقارضا و پسر کوچکش را عسل گلم مهدی‌جان صدا می‌زد. اول یک دوست بود برای پسرانش، بعد یک پدر مهربان. اعیاد، مراسم‌ و تاریخ‌های خاص زندگی‌اش را برعکس بیشتر مردها که فراموش می‌کنند به یاد داشت و یک هدیه کوچک و شیرینی برای منزل تهیه می‌کرد. در همه شرایط زندگی می‌گفت خدایا راضی‌ام به رضای تو. تکیه‌کلامش هم همیشه «شهیدان زنده‌اند ‌الله‌اکبر» بود. وی چند بچه یتیم را سرپرستی می‌کرد که بعد از شهادتش خانواده متوجه این موضوع می‌شوند. و تازه بعد از شهادتش بود که فامیل و همسایگان سمت و درجه وی را فهمیدند.

همسر شهید: آذرماه سال 72 در شهر چهارمحال و بختیاری من و حاجی با هم همسفر زندگی مشترک شدیم. یک هفته بعد از ازدواجمان ماموریت‌های حاجی شروع شد و تا زمان شهادت ادامه داشت. اوایل زندگی دوری‌های چند ماهه حاجی برایم بسیار سخت بود و هر لحظه فقط از خداوند می‌خواستم که کمکم کند تا بتوانم لحظه‌های دوری از حاجی را تحمل کنم. بسیار به حاجی وابسته بودم. سال 86 راهی سرزمین قبله شدیم. می‌گویند اولین لحظه که نگاهت به خانه خدا افتاد هر دعایی بکنی آن دعا مستجاب است. وقتی وارد حرم امن الهی شدیم، حاجی حس و حال عجیبی داشت. بعد از اینکه دعا و نیایشش تمام شد، گفتم: «حاجی! تو اولین دیدارت که چشمت به خانه خدا افتاد، چی از خدا خواستی؟» گفت: «تنها آرزوی من شهادت است، شهادتم را از خداوند خواستم.» اردیبهشت سال 94 به سوریه رفت. هر موقع زنگ می‌زد، می‌گفتم حاجی مراقب خودت باش. می‌گفت: «خانم اینقدر نگران نباش، اگر قسمت من شهادت باشد حتما نصیبم می‌شود. جای این همه نگرانی نیست».

روز ولادت حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) بود، حاجی هنوز سوریه بود. تلفن زنگ خورد. رضا پسرم گوشی را برداشت. از خوشحالی رضا، فهمیدم پدرش زنگ زده تا روز جوان را به رضا تبریک بگوید. اسم مستعار حاجی تو سوریه «ابورضا» بود. گوشی را گرفتم و گفتم: «ابورضا! تو این شرایط جنگ و ناآرامی‌هایی که شما قرار دارید، چطور روز جوان یادتون بود؟» گفت: «یادداشت کرده بودم تا فراموش نکنم به پسرم تبریک بگویم.»

2 ماه بعد حاجی از سوریه برگشت اما بسیار بیقرار بود. اصلا حال و هوایش عوض شده بود. رفتن به سوریه و مبارزه علیه کفر دعای هر روز و هر شب حاجی بود. تا اینکه اوایل شهریور به خانه آمد و بسیار خوشحال گفت: «با رفتنم به سوریه موافقت شده است. 11 شهریور پروازم برای سوریه است.» وقتی تاریخ رفتنش مشخص شد، هر کمبودی برای خانه داشتیم خریداری کرد. آن روز به‌یادماندنی را خوب به خاطر دارم. ناهار را با هم خوردیم و تا قبل از ساعت 9:30 که پروازش بود با هم بودیم. آن روز ما را برای آخرین بار به گردش برد و با پسر کوچکم بسیار بازی ‌کرد تا لحظات خوبی را برای ما رقم زده باشد. وقتی رفت هرچند روز یک مرتبه از سوریه زنگ می‌زد. یک هفته قبل از شهادتش زنگ زد و گفت: «من نمی‌توانم برگردم ایران و با شما دیداری تازه کنم. به همکارانم گفته‌ام با شما هماهنگ کنند و شما را به سوریه بیاورند. تماسی با شما نگرفته‌اند؟» گفتم: «نه، کسی هنوز چیزی به ما نگفته است.» گفت: «خب! اگر کسی زنگ نزده دیگه زنگ نمی‌زنند.» ساعت 5:30 بعدازظهر 6 آبان‌ماه سال 94 بود که حاجی از سوریه زنگ زد. تلفن خیلی قطع و وصل می‌شد. تا اینکه موفق شدیم با هم صحبت کنیم. مرتب به من سفارش رضا و مهدی، پسران‌مان را می‌کرد که مواظبشان باشم. تا اینکه موقع خداحافظی 3 مرتبه خداحافظی کرد. تا صدای 3 مرتبه خداحافظی‌اش در گوشی تلفن پیچید، دلم لرزید. فهمیدم این خداحافظی آخر است و حاجی بالاخره به آرزوی دیرینه‌اش در همین چند روز خواهد رسید. گفتم خدایا راضی‌ام به رضای تو. به بچه‌هایم گفتم: «امروز خداحافظی ابورضا با همیشه فرق داشت. رنگ و بوی برای همیشه رفتن را می‌داد.» دفعه دوم که به سوریه رفت خیلی ناآرام و بیقرار بودیم، هم خودم، هم بچه‌ها. انگار همیشه گوش به زنگ شنیدن خبر شهادت حاجی بودیم. بعد از تماس آخر و خداحافظی آخرش مطمئن بودم قرار است یک اتفاقی بیفتد. آخرین تماس حاجی روز چهارشنبه بود. من کم‌کم حالم داشت بد می‌شد تا اینکه روز جمعه اصلا حالم خوب نبود. همان موقع بود که حاجی در جنگ تن به تن تیر به ناحیه سینه، گلو و پهلویش اصابت می‌کند. حاجی به آرزوی چندین‌ساله‌اش رسید و آسمان‌نشین شد و من، رضا و مهدی ماندیم در این دنیای خاکی.... وقتی حاجی به شهادت رسید تیتر سایت‌های خارجی commander عزت‌الله سلیمانی بود و باخبر شدیم که حتی جشن هم گرفته‌اند.

بعد از چند وقت وسایل حاجی را آوردند. گوشی موبایلش را روشن کردم. اولین جمله‌ای که به محض روشن شدن موبایل خودنمایی کرد «یا فاطمه الزهرا» بود.

به امید روزی که من و فرزندانم مورد شفاعت حاجی قرار بگیریم.

تولد: 2/1/49

شهادت: 8/8/94

محل شهادت: سوریه، (اثریا) حلب

تحصیلات: لیسانس مدیریت نظامی

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین