از نگاه سخنرانان ایرانی کنفرانس برلین، ایران در فاصلهی بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 تا روی کار آمدن اصلاحطلبان، مانند کودکی عقبافتاده بوده است که مردم آن در واقع نمیدانستند که چه میخواهند و برای اولین بار در انتخابات دوم خرداد 76 و بعد از آن در جریان انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه میخواهند
گروه بین الملل-پیروزی
سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد سال 76، باب جدیدی را در عرصهی
سیاست داخلی و خارجی ایران گشود. شعارهایی مانند جامعهی مدنی، آزادی
احزاب، توسعهی سیاسی و لیبرالیسم فرهنگی بخشی از اجزای گفتمان دوم خرداد
بود. بررسی صحتوسقم و نحوهی پیادهسازی این شعارها در جامعهی ایران،
موضوع این یادداشت نیست، اما بررسی بخشی از پیامدهای این شعارها در قالب
وقایعی مانند غائلهی کوی دانشگاه تهران، حوادث لرستان یا کنفرانس برلین
میتواند نمایانگر خدمت یا خیانت اصلاحطلبان در دوران تصدی مدیریت کشور
باشد.
به گزارش بولتن نیوز،یکی
از نکات مشابه تاریخی میان دو دولت سازندگی و اصلاحات این است که هر دو
گروه، از طریق ساماندهی حزبی واحد، بسیاری از اهداف خود در عرصههای
فرهنگی و سیاسی را دنبال کردند. اگر در دولت هاشمی رفسنجانی، حزب کارگزاران
سازندگی در رأس قرار گرفت؛ در دولت اصلاحات، حزب مشارکت یدککش عنوان تحزب
در ایران شد و سردمداران آن، طرحریزی و نقشهخوانی بسیاری از امور را
عهدهدار شدند. نکتهی مهم این بود که عملاً اعضای این حزب، همان بدنهی
اصلی کارگزاران بودند و تنها رنگ و لعابی تازه به شعارها داده بودند و در
وقایعی مانند کنفرانس برلین نیز، مشارکتیها حضوری فعال داشتند.
1. کنفرانسی به نام برلین
انتخابات
ششمین دورهی مجلس شورای اسلامی در اواخر سال 78 برگزار شد و مجلس موسوم
به اصلاحطلبان تشکیل شد و از همان ابتدا نیز علیرغم نصایح رهبری، پرداختن
به مقاصد حزبی و جناحی را در دستور کار خود قرار دادند. اصلاح قانون
مطبوعات، ارائهی لایحهای برای حذف شورای عالی انقلاب فرهنگی و نادیده
گرفتن نصایح دلسوزانهی رهبری بخشی از اقداماتی بود که مجلس پرسروصدای
ششم به رهبری مشارکتیها در پیش گرفت. اما دامنهی شکلگیری این مجلس به
مرزهای داخلی محدود نشد و در خارج از کشور نیز سروصدای زیادی از سوی
اپوزیسیون خارجنشین به راه انداخته شد که نقطهی اوج آن را میتوان در
کنفرانسی به نام برلین یا «کنفرانس ایران بعد از انتخابات پارلمانی» مشاهده
کرد که از تاریخ 19 تا 21 فروردین 1379، به مدت سه روز، در خانهی
فرهنگهای جهان در برلین برگزار شد.1
عمدهی
سخنرانان و حاضران در این کنفرانس، دارای گرایشهای فکری سکولار بودند و
همین مسئله، تا حد زیادی، اهداف این کنفرانس ایرانیان خارجنشین و
داخلنشینان غربزده را نمایان میکند و قطعاً کسب اکثریت آرا در انتخابات
مجلس ششم شورای اسلامی، توهمی در نزد حاضران ایجاد کرده بود تا مسائل را
تنها از زاویهی نگاه خود تحلیل کنند و نسخههای بدیلی را برای جمهوری
اسلامی ایران مطرح کنند.
بانی
اصلی این کنفرانس «بنیاد هاینریش بل» آلمان بود که ارتباطات تنگاتنگی با
«حزب سبزها»ی این کشور داشت. این بنیاد فارغ از این کنفرانس اهداف خود را
به این صورت معرفی میکرد: «قصد ما فراهم کردن امکانات لازم برای انجام
مباحثات اصولی و روزآمد است. ما همچنین تلاش میکنیم شرایط را برای بررسی
علمی و کارشناسانهی مشکلات موجود بر سر راه روند اصلاحات اجتماعی فراهم
کنیم.»2
علاوه
بر این بنیاد، بخشی از اپوزیسیون خارجنشین نیز به رهبری حسن ماسالی، شامل
کتایون امیرپور، مهدی سردانی (نویسندهی ضد انقلاب)، احمد طاهری (خبرنگار
روزنامهی فرانکفورتر روندشاو)، بهمن نیرومند و نوید کرمانی در تدارک این
کنفرانس دخالت داشتند. این عده در آغازین روز کنفرانس، بیانیهی مشترکی
صادر کردند و در آن خواستار تشکیل یک حکومت لائیک و سکولار در ایران شدند.
2. حاضران و رئوس کنفرانس
17تن
از شخصیتهای سیاسی، مطبوعاتی، علمی و ادبی ایران، که عمدتاً دارای
گرایشهای سکولار بودند، در این کنفرانس حاضر شدند که بخشی از آنها از
اعضای ارشد حزب مشارکت بودند. عزتالله سحابی، اکبر گنجی، یوسفی اشکوری،
کاظم کردوانی، علیرضا علویتبار، حمیدرضا جلاییپور، چنگیز پهلوان، فریبرز
رئیسدانا، علی افشاری، محمود دولتآبادی، مهرانگیز کار، شهلا شرکت، شهلا
لاهیجی، منیرو روانیپور، جمیله کدیور و خدیجه مقدم و محمدعلی سپانلو از
حاضران در این کنفرانس 3روزه بودند.
ایران
پس از انتخابات مجلس، اسلام و جامعهی مدنی، حقوق و جنبش زنان، هنر و
ادبیات در روند اصلاحات و دمکراسی و ارزیابی روابط ایران و آلمان از
مهمترین مباحثی بود که در این کنفرانس در ارتباط با آنها از سوی
شخصیتهای ایرانی سخنرانی ایراد شد.
3. اهداف کنفرانس
همچنان
که اشاره شد، عمدهی سخنرانان و حاضران در این کنفرانس دارای گرایشهای
فکری سکولار بودند و همین مسئله، تا حد زیادی، اهداف این کنفرانس ایرانیان
خارجنشین و داخلنشینان غربزده را نمایان میکند و قطعاً کسب اکثریت آرا
در انتخابات مجلس ششم شورای اسلامی توهمی در نزد حاضران ایجاد کرده بود تا
مسائل را تنها از زاویهی نگاه خود تحلیل کنند و نسخههای بدیلی را برای
جمهوری اسلامی ایران مطرح کنند.
1.3. ارائهی تصویر نامطلوب از ایران
در
اولین روز برگزاری کنفرانس، برخی از مخالفان نظام خواستار براندازی علنی
نظام شدند و گروهی دیگر، سخن از جدایی دین از سیاست در ایران سر دادند و آن
را بدیلی مناسب برای جایگزینی نظام ولایت فقیه میدانستند. نقطهی مشترک
بسیاری از مطالب ارائهشده در این کنفرانس این بود که ایران در وضعیتی
نامطلوب به سر میبرده و روی کار آمدن اصلاحطلبان فرصتی تاریخی فراهم کرده
تا ایرانیان داخل کشور، همگام با اپوزیسیون خارجنشین، به مبارزه علیه
دیکتاتوری بپردازند. در حقیقت، تاریخ جمهوری اسلامی ایران برای آنان از دوم
خرداد 76 آغاز شده بود تا زشتیهای گذشته را از بین ببرد. عزتالله سحابی
با خشن توصیف کردن اوضاع داخلی ایران در این کنفرانس گفت: «شما که علیه
دیکتاتوری داخل ایران مبارزه میکنید، باید بدانید کسانی که اینجا هستند
نیز همچون شما در حال مبارزه با دیکتاتوری در داخل هستند.»3
حمیدرضا
جلاییپور، از عناصر ارشد مشارکت و از دستاندرکاران روزنامههای
زنجیرهای، در سخنانی دربارهی اکبر گنجی که بار دیگر ناظر به ارائهی
تصویر نامطلوب از ایران است میگوید: «شما فکر نکنید که اکبر گنجی در
خیابان لالهزار قدم میزند، گنجی چهار سال است که در وحشت به سر میبرد.»4
2.3. محاکمهی انقلاب و مردم
از
اهداف دیگری که کنفرانس برلین در لایههای پنهان خود آن را دنبال میکرد و
رهبر معظم انقلاب نیز بعدها به آن اشاره فرمودند این بود که اساساً این
کنفرانس تبدیل به جلسهای برای محاکمهی نظام اسلامی و انقلاب شده بود و
سخنرانان، با نادیده گرفتن بسیاری از دستاوردهای نظام، با رویکردی یکسویه،
به شعور انقلابی ملت ایران توهین کردند و نظام برخاسته از انقلاب اسلامی
را به عنوان عامل اختلال در تاریخ و شعور تاریخی ملت ایران معرفی کردند.5
از
نگاه سخنرانان ایرانی کنفرانس برلین، ایران در فاصلهی بعد از انقلاب
اسلامی سال 1357 تا روی کار آمدن اصلاحطلبان، مانند کودکی عقبافتاده بوده
است که مردم آن در واقع نمیدانستند که چه میخواهند و برای اولین بار در
انتخابات دوم خرداد 76 و بعد از آن در جریان انتخابات مجلس ششم نشان دادند
که چه میخواهند.
3.3. براندازی نظام با کمک اپوزیسیون خارجنشین
برگزارکنندگان
کنفرانس برلین در آخرین مرحله از اهداف پلکانی خود، پس از ارائهی تصویر
نامطلوب از اوضاع داخلی ایران و محاکمهی نظام و انقلاب، تلاش کردند تا
الگوهای بدیلی را برای نظام ولایت فقیه ارائه کنند و در این راه، بسط و
گسترش سکولاریسم در ایران را به مثابهی یک میانبر برای براندازی تلقی
میکردند. نکتهی حائز اهمیت این است که سخنرانیهای مخالفان داخلی
شرکتکننده در این کنفرانس به مذاق اپوزیسیون خارجنشین نیز بسیار خوش آمد و
در واقع اتفاق نظر لازم برای براندازی جمهوری اسلامی شکل گرفته بود.
نکتهی دیگر این بود که براندازی نرم در دستور کار هر دو گروه بود و بسط
سکولاریسم و حمایت از جنبشهای دانشجویی داخلی در این راستا مفید ارزیابی
میشدند و اساساً یکی از اهداف اصلی این کنفرانس نیز حمایت از آشوبهایی
بود که در سال 78، با عنوان جنبش دانشجویی در ایران، شکل گرفته بود.
4. واکنش رهبری نسبت به کنفرانس برلین
در
پی برگزاری کنفرانس برلین، طیف وسیعی از واکنشها در داخل و خارج از کشور
له و علیه این کنفرانس برانگیخته شد. مسئولان نظام، علما، ائمهی جمعه،
شخصیتهای دینی، جناحهای سیاسی، مطبوعات و هیئت وزیران و همچنین
رئیسجمهور وقت علیه این کنفرانس موضعگیری کردند و اپوزیسیون خارجنشین
نیز با مشاهدهی این واکنشها، بار دیگر بر مواضع خود و مواضع مطروحه در
این کنفرانس تأکید کردند و حتی پس از تشکیل جلسهی دادگاه در ایران برای
محاکمهی حاضران در این کنفرانس، وجوهی را برای آنها واریز کردند.
برگزارکنندگان
کنفرانس برلین در آخرین مرحله از اهداف پلکانی خود، پس از ارائهی تصویر
نامطلوب از اوضاع داخلی ایران و محاکمهی نظام و انقلاب، تلاش کردند تا
الگوهای بدیلی را برای نظام ولایت فقیه ارائه کنند و در این راه، بسط و
گسترش سکولاریسم در ایران را به مثابهی یک میانبر برای براندازی تلقی
میکردند.
رهبر
معظم انقلاب نیز پس از برگزاری این کنفرانس در دیدار با شخصیتهای سیاسی
فعال در کشور، پیرامون این کنفرانس چند نکته را گوشزد کردند. ایشان ابتدا
به ترکیب انتخابشده برای حضور در این کنفرانس اشاره کردند و آن را حاصل یک
برنامهریزی بلندمدت و کاملاً سنجیده عنوان کردند؛ زیرا برای شرکت در این
کنفرانس از یک روحانی، دانشجو، استاد دانشگاه، برادر شهید، یک انقلابی
سابق، نویسنده و یک سیاسی قدیمی، چند زن و یک نمایندهی مجلس دعوت شده بود و
از این طریق، به دنبال آن بودند تا حاضران این کنفرانس را نمایندگان آحاد
ملت ایران معرفی کنند.6
نکتهی
حائز اهمیت دیگر در سخنان رهبر انقلاب پیرامون این کنفرانس، اشاره به
اهداف برگزاری آن است که از نگاه ایشان، با توجه به ترکیب شرکتکنندگان آن،
هدفی جز زیر سؤال بردن نظام و انقلاب نداشته است: «برگزارکنندگان کنفرانس
در واقع در صدد بودند با این مقدمات و تدارکات و دعوت از همهی جناحهای
مخالف نظام در خارج، کنفرانس را به جلسهی محاکمهی انقلاب و نظام اسلامی
تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوتشدگان داخلی، از
زبان ضدانقلاب هم این گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف
اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی از قانون اساسی و یا کلاً
نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است.»7
مسئلهی
دیگر در تحلیل فرمایشات ایشان این است که رهبر انقلاب اعلام میکنند که در
ارتباط با برگزاری این کنفرانس، با دولت آلمان کاری ندارند؛ اما
سیاستمداران آلمانی بار دیگر کندذهنی خود در تحلیل مسائل و جریانات سیاسی
داخل ایران را به نمایش گذاشتند و روسیاهی این کنفرانس نیز در نهایت برای
آنان باقی ماند. سرانجام، ایشان گروههای سیاسی فعال در سطح کشور، به ویژه
اصلاحطلبان را دعوت کردند تا مرزبندی مشخصی با کسانی که در داخل و خارج
زیر پوشش اصلاحات «انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی» را مورد
تعرض قرار میدهند داشته باشند.
5. فرجام سخن
در
دوران حاکمیت اصلاحات در فاصلهی زمانی 1376 تا 1384، مجموعهای از
اتفاقات در فضای فرهنگی و سیاسی کشور رخ داد که هزینههای زیادی برای نظام
اسلامی بر جای گذاشت و تنها رویکرد مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب زمینهی
گذار از این وقایع را فراهم کرد. یکی از مهمترین اتفاقات این برهه کنفرانس
برلین بود که اوج هماهنگی اپوزیسیون داخل و خارج و همچنین عناد سردمداران
سیاسی آلمان با مواضع جمهوری اسلامی ایران را به نمایش گذاشت. طرح براندازی
نظام از سوی اپوزیسیون خارج، حمایت از نیروهای معاند نظام مقیم خارج،
حمایت از آشوبهای خیابانی تیرماه سال 78، تبادل نظر در زمینهی دگرگونی در
حکومت دینی و قانون اساسی و تسریع در روند حاکمیت لیبرالیسم و ارائهی
چهرهی خشن و دیکتاتور و خونریز از جمهوری اسلامی بخشی از اهداف این
کنفرانس بود که تبیین آنها از سوی شخصیتهای دینی و سیاسی و به ویژه رهبر
انقلاب، عملاً آنها را خنثی کرد.
نگارنده،
در ابتدای این یادداشت، یادآوری کرد که حزب مشارکت طراحی بسیاری از وقایع
کشور در دوران اصلاحات را بر عهده داشت و اعضای اصلی آن، رخدادهای مختلف
سیاسی و فرهنگی کشور را رصد کردند و بر اساس آن موضعگیری میکردند. آنها،
به عنوان بدنهی اصلی تشکیلدهندهی دولت اصلاحات، در این کنفرانس، به
عنوان امتداد اصلی مجلس ششم نیز حاضر بودند و ضدانقلابیترین مواضع را علیه
جمهوری اسلامی ایران اعلام کردند و بعدها در بازگشت به ایران و در جریان
محاکمهی شرکتکنندگان در این کنفرانس، از نمایندگان خود و عملکرد آنها
دفاع کردند. آنها حتی، طی بیانیهای علیه صداوسیما نیز موضع گرفتند و
اقدام این سازمان در تهیهی گزارش از کنفرانس را نکوهش کردند و آن را توطئه
خواندند.
منبع:برهان