پس ازمقاومت هاي فراوان و پرداخت هزينه هاي گزاف، درشرايطي كه باید همه دست به دست هم بدهيم تا از اين اقتدار و افتخار براي گردش چرخ هاي كشور استفاده کنیم، نبايد شاهد القای نا امیدی و بي انگيزگي و نا اطميناني براي سرمايه گذاري و انتقال سرمايه وتكنولوژي به داخل كشور باشيم.
محسن جلال پور: درباره هزینه های سیاست برای اقتصاد نگرانم. راستش خیلی نگرانم. مرور اخبار و تحلیل های سیاسی و اقتصادی و خواندن تحلیل های گوناگون و به خصوص، نحوه برخورد با تحولات اقتصادی، نگرانم می کند.
اعتقاد جدی دارم به این که باید دست ها را به سوی خدا دراز کنیم و شکرگزار باشیم که کشورمان از مجموعه ای بلایا دور شد اما می بینم که حواسمان نیست و عنقریب، بلایای دیگری هم سرمان خواهد آمد.
بر خلاف گذشته كه قدرت انتخاب نداشتیم و مجبور بوديم با توسل به شیوه های ناثواب و با پذيرش هزينه های کلان، نيازهاي كشور و بنگاه هاي اقتصادي را مرتفع كنيم، امروز حق انتخاب و چانه زني ما به حداکثر ممکن رسیده و با اقتدار و سرفرازي مذاكره می کنیم و می توانیم بپذیریم و می توانیم نپذیریم. يادمان نرفته كه تا همین اواخر براي تأمين نيازهای خود، مجبور به حمل پول با چمدان و تن دادن به هرنوع معاملهاي ميشديم. یادمان نرفته که خط تولید کارخانه هایمان به خاطر یک قطعه، می خوابید و امید ده ها کارگر و مهندس و کارفرما به ناامیدی تبدیل می شد. یادمان نرفته چه کارگاه های کوچک و پر رونقی داشتیم اما امروز چه؟
به جای فکر کردن به آن چه از دست داده ایم و تلاش برای به دست آوردن مجدد آنها، داریم در حوزه های مختلف، به سرمایه گذاران پیام منفی می فرستیم.
با دست خودمان داریم،داشته هایمان را به آب می دهیم.شعار همدلی را فراموش کرده ایم،شعار همزبانی یادمان رفته و چقدر خوب،چوب لای چرخ هم می گذاریم.
پس ازمقاومت هاي فراوان و پرداخت هزينه هاي گزاف، درشرايطي كه باید همه دست به دست هم بدهيم تا از اين اقتدار و افتخار براي گردش چرخ هاي كشور استفاده کنیم، نبايد شاهد القای نا امیدی و بي انگيزگي و نا اطميناني براي سرمايه گذاري و انتقال سرمايه وتكنولوژي به داخل كشور باشيم.
به شکل طبیعی همه ما باید به منافع کشور و نظام بيش از منافع شخصي و جناحي علاقه داشته باشیم. در این صورت بايد به هم اعتماد کنیم. به دولتمردان اعتماد کنیم اما آیا اعتماد می کنیم؟
شک و تردید،جسارت را از مدیران می گیرد و بدتر از آن، انگ و اتهام زنی و تهدید،کشور را در تردید فرو می برد. مهم تر از همه این ها،این است که اجازه نمی دهیم اقتصاد کار خودش را بکند. اجازه نمی دهیم کارآفرین کار خودش را بکند. اجازه نمی دهیم مدیر و تصمیم گیر اقتصادی،در مسیری که فکر می کند درست است،گام بردارد.
گاهی فکر می کنم چقدر خوب می شد اگر همان گونه كه اقتصاد، کمکرسان بخش های دیگر است و به همه بخشهاي ديگركشور اعم از فرهنگي،اجتماعی،نظامي وانتظامي وامنيتي یاری می رساند، این بخش ها هم کمک رسان اقتصاد باشند.
فکرش را بکنید، این همه سیاست و سیاسیون به اقتصاد هزینه تحمیل کرده اند اما به یاد دارید که در سه دهه گذشته، اقتصاد هزینه ای به سیاست تحمیل کند؟ تا کنون این گونه نبوده و باید امیدوار باشیم هرگز این اتفاق نیفتد اگرنه هزینه اقتصاد برای سیاست،بسیار سنگین خواهد بود.
*رئیس اتاق بازرگانی ایران