رضا احدی، کاپیتان استقلال، یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ این باشگاه است؛ کسی که از لحاظ اخلاقی مثالزدنی بود و در دهه 60 بهترین بازیها را برای آبیپوشان به نمایش میگذاشت.
به گزارش بولتن نیوز؛احدي در سن 17 الي 18 سالگي بازيكن ثابت استقلال شد و در ميان هافبكهاي بزرگ آن زمان استقلال توانست جايگاه مناسبي براي خودش دست و پا كند. او كه حتي بازوبند كاپيتاني استقلال را هم براي مقطعي بر بازو بست، حالا گوشه بيمارستان افتاده و درد ميكشد؛ كسي كه در سن 18 سالگي و دربي معروف 1362 نقش قابلتوجهي در برتري يك بر صفر آبيپوشان مقابل پرسپوليس داشت و در خط مياني بارها و بارها پرسپوليسيها را به دردسر انداخت.
4 پاس گل در يك بازي
از تواناييهاي تكنيكي احدي همين بس كه به بازي سال 1364 استقلال مقابل برق تهران اشاره كنيم و از 4 پاس گلي كه او به جعفر مختاريفر داد، بگوييم. دادن 4 پاس گل در يك بازي كاري بود كه احدي انجام داد و در حال حاضر هم از كمتر هافبكي در فوتبال ما برميآيد.
محبوب پرسپوليسيها
احدي در مقطع كوتاهي هم پرسپوليسي شد. او سابقه بازي براي پرسپوليس مقابل شموشك در سال 74 را هم دارد كه تنها 63 دقيقه بازي كرد و ديگر براي سرخپوشان به ميدان نرفت. با وجود همين بازي 63 دقيقهاي، احدي به واسطه اخلاق خوبش محبوب پرسپوليسيها هم شد و نه تنها استقلاليها دوستش داشتند بلكه پرسپوليسيها هم براي اين هافبك تكنيكي احترام خاصي قائل بودند و هنوز كه هنوز است از او به نيكي ياد ميكنند.
حسرتي كه رضا ميخورد
احدي تمام مراحل مربي شدن را طي كرد و مدارك مربيگرياش را هم گرفت اما به واسطه كمحرف بودن و محجوب بودنش هرگز نتوانست به خواستهاش همانا مربيگري و انتقال تجربهاش به نسل جوان برسد. او در آلمان هم بازي كرده بود و از شرايط فني لازم براي تبديل شدن به يك مربي خوب برخوردار بود. رضا اما در اين خصوص به حقش نرسيد. او در مقطعي كوتاه سرمربي تيمهاي پايهاي استقلال شد و يكي، دو جاي ديگر هم بسيار كوتاه كار كرد اما وقتي پاي درددلش مينشستيم، از حسرت هميشگياش ميگفت. رضا دوست داشت كار كند و اين توقع را هم از همبازيان سابقش داشت كه اگر شرايط براي كار فراهم شد، از تجربيات او هم استفاده كنند اما فوتبال مافيايي ما و چرخه مربياني كه از اين تيم به آن تيم ميروند، اجازه نداد احدي شانس كار در تيمهاي ليگ برتري را به آن شكل كه خودش ميخواست، پيدا كند. رضا هميشه حسرت ميخورد اما آن را بر زبان نميآورد. او چندي پيش كه هنوز روي تخت بيمارستان نيفتاده بود، ميگفت: حق من خانهنشيني نيست. من دوست دارم كار كنم و از خدا ميخواهم اين فضا برايم فراهم شود كه به خواسته قلبيام يعني مربيگري در فوتبال ايران برسم.
عيادتهاي بيموقع
خيلي از بزرگان استقلال هدايت تيمهاي ليگ برتري و ليگ يكي را به دست گرفتند، افرادي چون مظلومي، مرفاوي و... اما كسي براي همكاري با احدي پيشنهادي نداشت. شايد دليل اصلياش اين بود كه احدي كمحرف و محجوب بود و اين با روح مربيگري و سبك فوتبال ما سازگار نيست. حالا خيليها روي تخت بيمارستان يادشان افتاده كه سري به احدي بزنند. تا زماني كه سالم و سرحال بود، كسي حالش را نميپرسيد و مورد بيمهري قرار ميگرفت اما حالا همه ميآيند و با او روي تخت بيمارستان عكس يادگاري ميگيرند؛ كساني كه شايد ميتوانستند خيلي جاها به رضا كمك كنند و پيشنهاد همكاري به او بدهند اما به خاطر برخي مسائل خاص اعم از مالي يا ... ترجيح دادند با دوستان خودشان كار كنند و رضا را به بازي نگيرند. در تاريخ فوتبال استقلال افراد كمي هستند كه از سوي هواداران اين تيم برايشان شعر ساخته شده است. احدي يكي از اين بازيكنان محبوب بود كه در دهه 60 هواداران برايش شعرهاي خاصي ميخواندند. يكي مثل اين:
شوتهاي رضا احدي رو ... هيچكس نداره
تورهاي دروازهها رو ... ميكنه پارهپاره
احدي احدي ... احدي احدي
منبع:خبرورزشی