به گزارش بولتن نیوز، شهید "عبدالله اسکندری" طی عملیاتی که با دشمن داعشی درگیر شد توسط تکتیرانداز به شهادت رسید و سرش طی اتفاقاتی از پیکرش جدا شد و نخستین شهید مدافع حرم به دست داعش است که سر وی را جدا کرده بودند و متاسفانه پیکر این شهید بزرگوار به وطن بازنگشت.
وی از فرماندهان تیپ استان فارس در هشت سال جنگ تحمیلی بود و بعد از جنگ مسئولیت هایی را بر عهده می گیرد و در اواخر بازنشستگی به سوریه اعزام می شود.
"شهید اسکندری"هشت سال کامل که در خط مقدم جبهه مشغول دفاع از میهن خویش بود و بعد از آن به سوریه رفت فکر کردم که زندگی نامه آن را کسی ننوشته است و آن شخصیت جای کار بسیاری دارد.
شهید عبدالله اسکندری مدیرکل بنیاد شهید استان فارس را در سالهای گذشته بر عهده داشت و با اصرار خودش در سال 1393 عازم سوریه شد.
مسئولیتهایی شهید اسکندری در دفاع مقدس
"شهید اسکندری"در سال ۱۳۵۸ وارد سپاه شدند و در کردستان و مریوان حاضر بودند. اولین حضور ایشان در جبهه سوسنگرد بود،ایشان همرزم سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان بودند،سردار اسکندری در مدت حضورشان در جبههها تکتیرانداز، تیربارچی، نیروی اطلاعات شناسایی و… بودند.
در عملیات خیبر فرمانده سپاه لار بودند،در عملیات بدر جانشین فرمانده گردان، در والفجر ۸ جانشین رئیس ستاد تیپ الهادی بودند و در عملیاتهای کربلای ۱، ۳، ۴، ۵ و ۸ رئیس ستاد تیپ الهادی بود.
شهید در عملیات والفجر ۱۰ جانشین تیپ مهندسی و در عملیات بیتالمقدس۴ فرماندهی تیپ مهندسی را بر عهده داشتند.
از دیگر مسئولیتهای ایشان، فرماندهی مهندسی رزمی ۴۶ امام هادی (ع)، فرماندهی تیپ ۴۶ امام هادی(ع)، فرماندهی مهندسی رزمی قرارگاه مدینه منوره، فرماندهی مهندسی تیپ ۴۲ قدر و فرماندهی مهندسی رزمی جبهه مقاومت بود.
فعالیت"شهید اسکندری"در عرصههای سازندگی
در احداث سد کرخه احداث جاده نیریز در استان فارس، طرح توسعه نیشکر، اجرای طرحهای سد و بسیاری دیگر از فعالیتهای جهادی سهیم بودند. طی سالهای جنگ نیز کمتر فرصت میکرد به ما سربزند و مرتب در مناطق عملیاتی بودند.
عاقبت تروریستی که سر مبارک شهید اسکندری را برید
ابوجعفر از فرماندهان گروه تروریستی "اجناد الشام" وعامل شهادت سردار شهید حاج عبدالله اسکندری از فرماندهان سپاه در سوریه در درگیریهای اواخر شهریورماه سال 1393 در حاشیه شمالی شهر حماه سوریه به هلاکت رسید.
آغوش باز، شهید حاج عبدالله اسکندری
کمتر از 4 ماه قبل از شهادتش بود ، در جمع دوستان قدیمی و فرماندهان دلاور دفاع مقدس فارس . با هم خاطرات عملیات کربلای 5 را مرور میکردیم.از اواسط جلسه حاج عبدالله وارد شد و از آنجا به بعد با تعریف های زیبایش از دوران دفاع مقدس همه را مجذوب خود کرده بود. در آخر جلسه بحث به جنایات تکفیریها در سوریه کشیده شد. حال عجیبی داشت.
خیلی دلش می خواست به سوریه رفته و از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) دفاع نماید.در آخر جلسه در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت : به والله قسم اگر ببینم باب شهادت در هر گوشه از جهان باز شده است. با آغوش باز به آنجا رفته و تا شاهد شهادت را در آغوش نکشم باز نخواهم گشت.
چند ماه بعد ، عید مبعث در سوریه به دست پست ترین انسان ها به بالاترین درجه انسانیت رسید.
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com