شاید برای كسی كه دور از قضایا باشد باورنكردنی و غیرقابل قبول باشد كه نوری زاد ده سال علیه كرباسچی و حزب كارگزاران مقاله نوشت ودم از عدل و عدالت وبی انصافی زد.آنقدر ابوذر ابوذر كردو نام فرزندش راهم ابوذر گذاشت.
چرخش یکباره یک چهره به اصطلاح اصولگرا اگرچه امری است تاسف آور اما در تمام انقلابها رویش و ریزش ها مسئله ای انکار ناپذیر است.
به گزارش بولتن :رویکرد منافقانه محمد نوری زاد که ریشه در برخی از الودگی ها، عقده ها و جاه طلبی ها ی ناگشوده وی دارد در حالی است که پس از محکومیت به سه وسال ونیم وی نوشته های نامبرده آنقدر ضد انقلابی است که با لحن بیانیه گروهک های تروریستی منافقین و نهضت آزادی و رادیو های بیگانه تفاوتی نمی کند .
وی پس از گذراندن مرخصی با بدرقه عناصرتابلو دار نظام به زندان بازگشت .
بنا براین گزارش برخی میگویند وی اینگونه نبوده و به دلیل بازداشت فرزندش ابوذر در اغتشاشات سال گذشته وی آزادی وی پس از مدتی نوری زاد عصبانی شده و واکنش نشان میدهد.در حالی که به نظر میرسد با مرور فعالیت های او در این چند سال همه چیز مشخص می گردد.
نوری زاد که نزدیک به 30 سال در وزارت کشاورزی مشغول به کارو از آن وزارت خانه حقوق دریافت می کرد در حالی بود وی بدون حضور در اداره مشغول پروژه های میلیونی بود .
نوری زادسال 62 بعد از آشنایی از طریق ساخت برنامه تلویزیونی جهاد در بشاگرد، برای مجری گری برنامه روایت فتح دعوت شد و با هفته ای یک جلسه دو ساعته با شهید سید مرتضی آوینی همکاریش را آغاز کرد و بعد از چند ماه همکاری، اصرار کرد برنامه سریال داستانی "همه با همه" را بسازد و لیکن شهید آوینی به شدت مخالفت کرد ولی وی و برخی از دوستانش با بودجه جهاد کار خودشان راکردند و پس از تولید هم، برنامه غیر قابل پخش تشخیص داده شد و همه آن پول ها عملا به دور ریخته شد!
تنفر شهید مرتضی اوینی به اندازه ای بود که اورا به خاطر تفکرات گروهکی و عقبه ذهنی اش که وی یکی از همپیمانان دکتر پیمان به شمار می رفت از روایت عملاٌ بیرون راند و تا سال 65 پیدایش نشد تا اینکه سال 65 با وساطت برخی از دوستان برای مجری گری برنامه های روایت دوباره دعوت شد و پس از چند ماه ادامه این همکاری رفتارهای او برای آقا مرتضی غیر قابل تحمل شد و بار دیگر مجموعه روایت فتح را ترک کرد.
وی در سال 1387 نامه ای را خطاب به مراجع تقلید و شخص حضر ت ایت الله مکارم شیرازی نوشت و در آن شدیدا به ایشان تاخت که چرا حق امام را میگیرید و بر چه اساسی وجوهات شرعی را قبول میکنید و شما باید این وجوهات را به دفتر مقام معظم رهبری بدهید!!!همان زمان بود که روزنامه های اصلاح طلب تیتر زدند توهین بی سابقه نویسنده کیهان به مراجع تقلید!و چه هو و جنجالی به راه انداختند و بعد در سال 1388 پس از موضع گیری های معروف نوری زاد ونامه نگاریهای تند و توهین به مرجع تقلید، همانها چه نوشتند و چقدر حامی نوری زاد شدند!!!(توجه داشته باشد که بیش از 1 سال از این تیتر و آن تیتر نمیگذشت!)
شاید برای كسی كه دور از قضایا باشد باورنكردنی و غیرقابل قبول باشد كه نوری زاد ده سال علیه كرباسچی و حزب كارگزاران مقاله نوشت ودم از عدل و عدالت وبی انصافی زد.آنقدر ابوذر ابوذر كردو نام فرزندش راهم ابوذر گذاشت.
اما چند سال پیش به دنبال فشارهای پسرش و برخی از بستگان مقیم آمریکا، به دنبال فرصت برای عزیمت به ایالات متحده بود و از آنجا که در حوزه اقتصادی بسیار حسابگر و در حوزه اجتماعی و اعتقادی فوق العاده معامله گراست ، این بار خواست با یک تیر دو نشان بزند، هم ژست روشنفکری به خود بگیرد و هم چهره غرب ستیزی تو خالی را به غرب پرستی تو پر تبدیل کند.
گفتنی است:داستان امثال محمد نوری زاد و تندروی های آنها چه از یک طرف و چه از طرف دیگر داستانی تکراری در تاریخ است و نفاق و از راه برگشتنها به هزار و یک توجیه برای آنها چیز تازه ای نیست برای تاریخ.اما قطعا نکته ای که حائر اهمیت میباشد این است که باید از این رفتارها و شخصیت ها درس عبرت ها گرفت که فردا روزی باز شاهد نباشیم فردی منافقانه این سو و آن سو رفت و هر چه خواست گفت و نوشت آخر هم بگوبد من تازه حقیقت را یافته ام