مهتاب هستم. شما آفتاب صدام کنید!
چه گوشوارههای زیبایی!
این یک روش کلاسیک برای شروع یک مکالمهی کاملاً مؤثر است. صرفنظر از اینکه با چه کسی در حال گفتوگو هستید، گفتن یک جملهی مطلوب دربارهی لباس، اکسسوریها و یا ظاهر او میتواند بهخوبی از سوی او پذیرفته شود. احتمالا بعد از این جمله، او نیز یک جملهی تعریفی از شما میگوید و به این ترتیب گفتوگو آغاز میشود. میتوانید جمهی آغازین خود را با سؤالهایی مانند «این شال خوشرنگ را از کجا خریدی؟» ادامه دهید.
صفهای این فروشگاه همیشه انقدر طولانیه؟
اگر هر دوی شما در یک وضعیت ناخوشایند و یا ناراحتکننده قرار دارید و وضعیت مشابهی را تجربه میکنید، از آن به عنوان یک موقعیت استراتژیک استفاده کنید. شما میتوانید دربارهی یک صف طولانی اتاق انتظار مطب دکتر و یا صف صندوق فروشگاه صحبت کنید.
با این شیوه شما به صورت هوشمندانه یک دشمن مشترک برای خود درست میکنید و صحبت را پیرامون آن آغاز میکنید.
این شهر همیشه آفتابیه!
بله! در مورد آبوهوا صحبت کنید! ممکن است موضوع کلیشهای باشد اما آثار شگرفی دارد. آبوهوا موضوعی است که همهی افراد با هر سن و موقعیتی بالاخره نظری دربارهی آن دارند.
شنیدهای که …؟
گاهی صحبت خود را با یک داستان، یک ماجرا و یا خبر همهگیر آغاز کنید. نظر او را دربارهی حرفی که زدهاید بپرسید و بخواهید اگر نکتهای دارد به آن اضافه کند. اگر داستان شما به اندازهی کافی جذاب باشد میتواند منجر به یک مکالمهی کشدار و واقعی منجر شود.
چی مینوشید؟
مردم به خوردن و آشامیدن علاقهمند هستند. اگر کسی که میخواهید با او سخن بگویید نوشیدنی و یا همبرگر به ظاهر خوشمزهای در دست دارد، فرصت را غیمت بشمرید؛ از او بپرسید که چه نوع نوشیدنی سفارش داده است و آن را به شما هم پیشنهاد میکند یا نه!
وقتی از او میپرسید «این نوشیدنی رو واقعا دوست دارید؟» و یا «دلتون میخواد با هم یکی دیگه سفارش بدیم؟» یادتان نرود خودتان را معرفی کنید و لبخند به لب داشتهاید.
چه اسم زیبایی!
این آغاز به ویژه برای محیط کار، جلسهی کاری و یا کنفرانسهایی مناسب است که افراد برچسب نام خود را بر روی لباس خود میگذارند. «چه اسم جالبی! این اسم کجائیه؟» او احتمالاً هیجانزده دربارهی نام خود توضیح میدهد و به این ترتیب یک گفتوگو شکل میگیرد.
شما اینجا کار میکنید؟
این مورد هم در مواقعی که در یک محل کار افراد برچسب نام خود را بر سینه دارند، کارایی دارد. حتی اگر میدانید که او در آن مجموعه کار میکند باز هم آن را بپرسید. اگر افرادی را میشناسید که در آن مجموعه در پوزیشنهای مختلف مشغول به کار هستند، نام آنها را بگویید و سر صحبت را باز کنید. «خیلی وقته که اینجا کار میکنید؟»، «محیط اینجا رو دوست دارید؟»، «به شغلتون علاقهمند هستید؟»
مهتاب هستم. شما آفتاب صدام کنید!
یک شوخی یا یک لطیفهی ساده گاهی بهترین راه حل است! این کمک میکند که طرف مقابل پشت چهرهی سادهی شما شخصیت شوخ و سرگرمکنندهی شما را نیز ببینند. البته باید از لطیفهای که میگویید آگاهی را داشته باشید تا به کسی توهین نکرده باشید.
ببخشید! احساس کردم باید با شما صحبت کنم!
گاهی بهترین یخشکن برای آغاز صحبت، صداقت است. به او بگویید که میخواهید صحبت کنید. به این موضوع اشاره کنید که موقعیت هولانگیزی برای شماست و شما در حال درست کردن کارها هستید. صداقت گاهی بهترین سیاست ممکن است.